eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
426 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️امام سجاد عليه السلام:  🔸«حَقُّ اللِّسانِ اِكْرامُهُ عَنِ الْخَنى وَ تَعْويدُهُ الْخَيْرَ وَ تَرْكُ الْفُضولِ الَّتى لا فائِدَةَ لَها وَ الْبِرُّ بِالنّاسِ وَ حُسْنُ الْقَوْلِ فيهِمْ«؛ 🔹، احترام گذاشتن به آن با ، عادت دادنش به ، ، و به و درباره آنان است.  📕بحارالأنوار، ج ۷۱، ص ۲۸۶، ح ۴۱ @tabyinchannel
⭕️امر به معروف و نهی از منکر 🔹 یعنی همه‌ی در هر نقطه‌ای از عالم که هستند، را به‌ سمت ، به‌ سمت ، به‌ سمت همه‌ حرکت دهند؛ و یعنی همه را از ، از ، از دور بدارند. «امر به معروف» و «نهی از منکر» که در واقع به نوعی همه‌ی حرکات اجتماعی اسلام است که بِها تُقامُ الفَرائِض. بیانات‌ مقام‌‌ معظم‌ رهبری‌ ۹۴/۰۱/۰۱ منبع: وبسایت‌ دفتر حفظ‌ و نشر آثار معظم‌ له @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️مهارت های ضروری در سبك زندگی اسلامی (بخش اول) 💠مهارت ها، معجون کار و دانش 🔹 بر آن است تا بسازد. از اين رو، کتاب هدايت است و هر چند که در آن، از علوم و معارف بسياری سخن به ميان آمده است، اما همه آن ها در راستای قرآن است. اگر آيات قرآنی گاه به توصيف چيزى چون نيکی می پردازد، با سبک و سياق خاصی به طرح موضوع می پردازد، تا نشان دهد که يک کتاب آموزشی صرف نيست، بلکه هدف آن و آدمی است. به عنوان نمونه خداوند در آيه ۱۷۷ سوره بقره بر آن است تا «بر» و را معنی و توصيف کند، ولی در نهايت به توصيف «بار» يعنى نيکوکار می انجامد. 🔹خداوند در این آیه می فرماید: [ترجمه آیه:] « این نیست که روی خود را به سوی مشرق و مغرب کنید، بلکه [واقعی و کامل، که شایسته است در همه امور شما ملاک و میزان قرار گیرد، منش و رفتار و حرکات] کسانی است که به و روز و فرشتگان و و پیامبران آورده اند، و و ثروتشان را با آنکه دوست دارند به و یتیمان و و در راه ماندگان و سائلان و [در راه آزادی] بردگان می دهند، و را [با همه شرایطش] برپای می دارند، و می پردازند، و چون بندند به پیمان خویشند، و در و تهیدستی و و بیماری و هنگام جنگ شکیبایند؛ اینانند که [در دین داری و پیروی از حق] راست گفتند، و اینانند که ». 🔹در اين آيه به جای توصيف و تعريف نيکی، معرفی می شود، زيرا هدف بيان يک مجموعه اصول اخلاقی صرف، مانند کتب علم اخلاق نيست، بلکه و انسان اخلاقی است. از اين رو محور مباحث را قرار مى دهد و می گويد آن است که شخص به خدا، روز جزا، فرشتگان، کتاب و پيامبران ايمان بياورد و مالی را که دوست و نياز دارد به خويشان و يتيمان و مانند آن ها انفاق کند و کارهای ديگرى انجام دهد که در آيه آمده است. 🔹خداوند به صراحت در و فلسفه آن را و دانسته است. (بقره، آيات ۱۲۹ و ۱۵۱؛ آل عمران، آيه ۱۶۴؛ جمعه، ۲) بنابراين، آنچه مهم است همان اتمام و است که خدا و پيامبر (صلی الله علیه و اله) بر آن تاکيد دارند؛ چرا که انسان بدون روشی که خداوند به عنوان ارائه داده و بدون تصرفات (صلی الله علیه و آله) و (علیم السلام) نمی تواند به دست يابد و خودش را پاک و پاکيزه از نواقص و عيوب کرده و به بايسته و شايسته بيارايد. (نور، آيه ۲۱) 🔹از همين آموزه های وحيانی قرآنی به سادگی دانسته می شود که با و ، شدنی است، زيرا انسان با و معرفت، حقايق را دريافت کرده و با کار و تلاش آن را در خود می کند و علم و دانش را جزو جوهر ذات خويش قرار مى دهد. بر آن است تا هايی را به انسان بياموزد که با آن خود را به برساند و نواقص و را از خود برطرف سازد. 🔹البته برخی از مهارت ها در زندگی انسانی بسيار مهم و اساسی است و بايد انسان بيشتر به آنها توجه يابد و در کسب و تحصيل آن ها بکوشد. اين موجب می شود تا ، آسان تر و نیکوتر باشد، و بهتر بتواند به و مقاصد خودش برسد. بر آن است که اين را آموخته و در سرشت آدمی نهادينه شود. در بخش های بعدی این نوشتار به بیان برخی از مهارت هايی که در زندگی، کسب آنها ضرورت دارد خواهیم پرداخت. ... برگرفته از روزنامه كيهان، شماره ۲۱۲۰۴، ص ۸ (معارف) منبع؛ وبسایت پژوهه @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️دیدگاه اسلام در مورد احترام به پدر و مادر چیست؟ (بخش اول) 🔸گرچه عواطف انسانى و مسأله ، به تنهایى براى رعایت در برابر کافى است، ولى از آنجا که حتى در مسائلى که هم عقل در آن استقلال کامل دارد و هم عاطفه آن را به وضوح درمى یابد، سکوت روا نمى دارد، بلکه به عنوان تأکید در اینگونه موارد دستورات لازم را صادر مى کند. در مورد آنقدر تأکید کرده است که در کمتر مسأله اى دیده مى شود. به عنوان نمونه به چند قسمت اشاره مى کنیم: 1⃣در چهار سوره از ، نیکى به ، بلافاصله بعد از مسأله قرار گرفته؛ این هم‌ردیف بودن دو مسأله، بیانگر این است که تا چه حدّ براى و احترام قائل است. در «سوره بقره» آیه ۸۳ مى خوانیم: «لا تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللهَ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً»؛ و در «سوره نساء» آیه ۳۶: «وَ اعْبُدُوا اللهَ وَ لا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً»؛ و در «سوره انعام» آیه ۱۵۱ مى فرماید: «أَلاّ تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً»؛ و در «سوره اسراء» آیه ۲۳ نیز، این دو را قرین با هم مى بینیم: «وَ قَضى رَبُّکَ أَلاّ تَعْبُدُوا إِلاّ إِیّاهُ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً». 2⃣اهمیت این موضوع تا آن پایه است که هم و هم صریحاً توصیه مى کنند که حتى اگر و باشند رعایت احترام‌شان لازم است. در «سوره لقمان» آیه ۱۵ مى خوانیم: «وَ إِنْ جاهَداکَ عَلى أَنْ تُشْرِکَ بِی ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما وَ صاحِبْهُما فِی الدُّنْیا مَعْرُوف» (اگر آنها به تو اصرار کنند که مشرک شوى، اطاعتشان مکن، ولى در زندگى دنیا به با آنها معاشرت نما!). 3⃣ در برابر و در قرآن مجید، در ردیف شکرگزارى در برابر قرار داده شده، چنان که مى خوانیم: «أَنِ اشْکُرْ لِی وَ لِوالِدَیْکَ». [لقمان، ۱۴] با این که نعمات خداوند بیش از آن اندازه است که قابل احصاء و شماره باشد، و این دلیل بر عمق و وسعت مى باشد. 4⃣، حتى کمترین بى احترامى را در برابر و اجازه نداده است. در حدیثى از امام صادق (عليه السلام) مى خوانیم: «لَوْ عَلِمَ اللّهُ شَیْئاً هُوَ أَدْنَى مِنْ أُفّ لَنَهى عَنْهُ وَ هُوَ مِنْ أَدْنَى الْعُقُوقِ وَ مِنَ الْعُقُوقِ أَنْ یَنْظُرَ الرَّجُلُ إِلى والِدَیْهِ فَیُحِدَّ النَّظَرَ إِلَیْهِم». [۱] (اگر خداوند چيزى كمتر از (اوه) گفتن سراغ داشت از آن نهى مى كرد: و از كمترين مراتب شدن است. نوعى از عاق شدن اين است كه انسان به و تيز نگاه كند. (خيره شود)). ... پی نوشت: [۱] «جامع السعادات»، جلد ۲، صفحه ۲۵۸ 📕تفسیر نمونه، آيت الله العظمی مکارم شيرازى، دارالکتب الإسلامیه، چ ۲۶، ج ۱۲، ص ۹۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیا از منظر آیات و روایات قابلیت تغییر در اخلاقیات افراد وجود دارد؟ (بخش اول) 🔸آیات و روایات به روشنی بر قابلیّت تغییر در دلالت دارند؛ زيرا: 1⃣نفس مسأله و ارسال رسل و ، و بطور كلّى مأموريّتى كه آنها براى و تربيت همه داشتند، محكم‌ترين دليل بر امكان تربيت و پرورش در تمام افراد است. آياتى مانند: «هُوَ الَّذى بَعَثَ فِى الاُْمِّيِينَ رَسُولا مِنْهُم يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَالْحِكْمَةَ وَ اِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِى ضَلال مُبِيْن». [۱] ، [۲] و آيات مشابه آن به خوبى نشان مى دهد كه هدف از مأموريّت (صلی الله علیه و آله) و و و همه كسانى بود كه در «ضَلال مُبِيْن» و بودند. 2⃣تمام آياتى كه خطاب به همه انسانها به عنوان «يا بَنى آدَمَ» و «يا اَيُّها النّاسُ» و «يا اَيُّها الاِْنْسانُ» و «يا عِبادى» مى باشد، و مشتمل بر اوامر و نواهى و مسائل مربوط به و كسب فضائل اخلاقى است، بهترين دليل بر امكان تغيير «اخلاق رذيله» و صفات ناپسند است، در غير اين صورت عموميّت اين خطابها لغو و بيهوده خواهد بود. 🔹ممكن است گفته شود: اين آيات غالباً مشتمل بر احكام است، و احكام مربوط به جنبه هاى عملى است، در حالى كه ناظر به است، ولى نبايد فراموش كرد كه «اخلاق» و «عمل» لازم و ملزوم يكديگر و به منزله علّت و معلول اند و در يكديگر دارند؛ هر سرچشمه اعمال خوب است، همان گونه كه ، اعمال زشت را به دنبال دارد؛ و در مقابل اعمال نيك و بد نيز اگر تكرار شود تدريجاً تبديل به خلق و خوى خوب و بد مى شود. 3⃣اعتقاد به عدم امكان تغيير اخلاق سر از اعتقاد به در مى آورد؛ زيرا مفهومش اين است كه صاحبان اخلاق بد و خوب قادر به تغيير آن نيستند، و چون اعمال آنها بازتاب اخلاق آنها است پس در انجام كار خوب يا بد مجبورند و در عين حال مكلّف به انجام خوبيها و ترك بديها هستند؛ اين عين جبر است و تمام را كه مذهب جبر دارد بر آن مترتّب مى شود. [۳] 4⃣آياتى كه با صراحت تشويق به مى كند و از بر حذر مى دارد نيز دليل محكمى است بر امكان تغيير صفات اخلاقى، مانند: «قَدْ اَفْلَحَ مَنْ زَكّيها وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسّيها» [۴] (هر كس خود را كند، شده، و آن كس كه نفس خويش را با و گناه آلوده سازد نوميد و گشته است). تعبير به «دسّيها» از ماده «دسّ» و «دسيسه» در اصل به معنى آميختن شىء ناپسندى با چيز ديگر است؛ مثل اين كه گفته مى شود: «دسّ الحنطة بالتراب» (گندم را با خاك مخلوط كرده)؛ اين تعبير نشان مى دهد كه بر پاكى و است و آلودگيها و از خارج بر انسان نفوذ مى كند، و هر دو قابل و تبديل است. 🔹در آيه ۳۴ سوره فصّلت مى خوانيم:  «اِدْفَعْ بِالَّتى هِىَ اَحْسَنُ فَاِذاَ الَّذى بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَداوَةٌ كَاَنَّهُ وَلِىٌّ حَمِيْمٌ» ( را با دفع كن، ناگهان [خواهى ديد] همان كسى كه ميان تو و او دشمن است، گويى و صميمى [و قديمى تو] است!). اين آيه به خوبى نشان مى دهد كه و دشمنی هاى عميق كه در خلق و خوى انسان ريشه دوانده باشد، با و رفتار شايسته ممكن است تبديل به دوستی هاى داغ و ريشه دار شود؛ اگر قابل تغيير نبود اين امر امكان نداشت. ... پی نوشت‌ها؛ [۱] قرآن کریم، سوره جمعه، آيه ۲؛ [۲] آيه ۱۶۴ آل عمران نيز همين مضمون را در بردارد. [۳] ر.ک: الكافی، دار الكتب الإسلامية، چ ۴، ج‏ ۱، ص ۱۵۵؛ و كشف المراد فى شرح تجريد الإعتقاد، علامه حلی، مؤسسة النشر الإسلامی، بحث قضا و قدر درباره مفاسد مذهب جبر. [۴] همان، سوره شمس، آيه ۹ و ۱۰ 📕اخلاق در قرآن‏، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، مدرسه الامام على بن ابيطالب (ع)، قم، چ اول، ۱۳۷۷ش، ج ۱، ص ۳۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
تبیین
⭕️«کلام نور» 🔸«يَا بَنِی إِسْرَائِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَ أَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِكُمْ وَ إِيَّايَ فَارْهَبُونِ». 🔹«ای ! نعمت هایی را که به شما ارزانی داشتم به یاد آورید! و به که با من بسته‌اید وفا کنید، تا من نیز به پیمان شما وفا کنم. (و در راه انجام وظیفه، و عمل به پیمان ها) تنها از من بترسید!» 🔸«وَ آمِنُوا بِمَا أَنْزَلْتُ مُصَدِّقًا لِمَا مَعَكُمْ وَ لَا تَكُونُوا أَوَّلَ كَافِرٍ بِهِ وَ لَا تَشْتَرُوا بِآيَاتِی ثَمَنًا قَلِيلًا وَ إِيَّايَ فَاتَّقُونِ» 🔹«و به آنچه کرده‌ام (قرآن‌) بیاورید! که نشانه‌ های آن، با آنچه در کتاب های شماست، مطابقت دارد؛ و نخستین کافر به آن نباشید! و مرا به بهای ناچیزی نفروشید! (و به خاطر درآمد مختصری، نشانه‌های قرآن و پیامبر اسلام را، که در کتب شما موجود است، پنهان نکنید!) و تنها از من (و مخالفت دستورهایم) بترسید (نه از مردم)!» 🔸«وَ لَا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَ تَكْتُمُوا الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ» 🔹«و را با مخلوط نکنید [تا تشخیص دادنشان بر مردمِ جویای حق دشوار نشود]، و را [که قرآن و پیامبر است] در حالی که می دانید [و می شناسید، از مردم] پنهان نکنید». 🔸«وَ أَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَ آتُوا الزَّكَاةَ وَارْكَعُوا مَعَ الرَّاكِعِينَ» 🔹«و را بر پا دارید، و بپردازید، و همراه رکوع کنندگان کنید [که نماز خواندن با جماعت محبوب خداست]». 🔸«أَ تَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَكُمْ وَ أَنْتُمْ تَتْلُونَ الْكِتَابَ أَ فَلَا تَعْقِلُونَ» 🔹«آیا مردم را به فرمان می دهید و خود را [در ارتباط با نیکی] می کنید؟ در حالی که [تورات را که با شدت به نیکی دعوتتان کرده] می خوانید. آیا [به وضع زیان بار و خطرناک خود] نمی اندیشید؟» 📕قرآن کریم، سوره مبارکه بقره، آیات ۴۰ تا ۴۴ @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️ (علیه السلام) در خطبه ۱۵۷ نهج البلاغه برای تشويق مردم به «انجام نیکی‌ها» و «ترک بدی‌ها» چه می فرمايد؟ 🔹 (عليه السلام) در خطبه ۱۵۷ در ادامه کلامی که درباره اهمیّت و فراهم کردن برای فرموده، براى ترغيب و تشويق مردم به و ها و پرهيز از ها از دو منطق مؤثر بهره مى گيرد. نخست مى فرمايد: «عِبَادَ اللهِ، إِنَّهُ لَيْسَ لِمَا وَعَدَ اللهُ مِنَ الْخَيْرِ مَتْرَكٌ، وَ لَا فِيمَا نَهَى عَنْهُ مِنَ الشَّرِّ مَرْغَبٌ» (اى بندگان خدا! آنچه را خداوند بر آن داده است، جاى ترك نيست، و آنچه را از نهى كرده قابل دوست داشتن نمى باشد!). 🔹اشاره به اينكه آن كس كه و كرده و وعده و داده يك فرد عادى نيست كه جاى گفتگو و ترديد در آن باشد؛ چنين فرموده است. و در تعبير دوّم مى فرمايد: «عِبَادَ اللهِ، احْذَرُوا يَوْماً تُفْحَصُ فِيهِ الْأَعْمَالُ، وَ يَكْثُرُ فِيهِ الزِّلْزَالُ، وَ تَشِيبُ‌ [۱] فِيهِ الْأَطْفَالُ» (اى بندگان خدا! از روزى كه بررسى دقيق مى شود، بر باشيد؛ روزى كه تزلزل و در آن بسيار است و كودكان در آن پير مى شوند). 🔹در آن روز، تمام ، هر چند ظاهراً كوچك و باشد، با دقت و بررسى خواهد شد؛ همان گونه كه مى فرمايد: «يَا بُنَىَّ إِنَّهَا إِنْ تَكُ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِّنْ خَرْدَلٍ فَتَكُنْ فِى صَخْرَةٍ أَوْ فِى السَّمَاوَاتِ أَوْ فِى الْأَرْضِ يَأْتِ بِهَا اللهُ إِنَّ اللهَ لَطِيفٌ خَبِيرٌ» (اگر به اندازه سنگينى [كار نيك يا بد] باشد و در دل سنگى يا در [گوشه اى از] آسمان ها و زمين قرار گيرد خداوند آن را [در قيامت براى ] مى آورد؛ خداوند دقيق و آگاه است). 🔹و منظور از فزونى زلزله در آن روز، تزلزل افكار و لرزيدن دلها از هول محشر و وحشت از نتيجه است. درست است كه در پايان اين جهان، به معناى حقيقى، تمام جهان را به لرزه در مى آورد و همه چيز زير و رو مى شود، ولى آنچه در بالا آمده مربوط به است كه در آنجا زلزله به معناى حقيقى آن وجود دارد؛ بلكه هر چه هست اضطراب است و وحشت و تزلزل خاطرها. تعبير به «تَشِيبُ فِيهِ الْأَطْفَالُ» كنايه از و عمق وحشت آن صحنه است كه در تعبيرات روزمرّه نيز به كار مى رود. 🔹مى گوييم حادثه به اندازه اى سنگين است كه انسان را پير مى كند؛ همان گونه كه در «قرآن مجيد» مى فرمايد: «فَكَيْفَ تَتَّقُونَ إِنْ كَفَرْتُمْ يَوْماً يَجْعَلُ الْوِلْدَانَ شِيباً» [۱] (اگر كافر شويد، چگونه خود را [از عذاب الهى] بر كنار مى داريد، در آن روز كه را مى كند؟!). بعضى چنين پنداشته اند كه پير شدن اطفال در آنجا به معناى حقيقى آن است، نه معناى كنايى، ولى اين احتمال بسيار بعيد است؛ زيرا در آن روز طفلى كه محكوم به مجازات الهى باشد و بر اثر وحشت گرفتار پيرى زودرس شود، وجود ندارد. [۴] پی نوشت: [۱] «تشيب» از ماده «شيب» (بر وزن عيب) در اصل به معناى سفيد شدن مو است و معمولا به پيرى اطلاق مى شود و «شيب» (بر وزن سيب) جمع «اَشْيَب» به معناى پيران يا سپيدمويان است در مقابل «شباب» و «شبيبة» كه به معناى جوانى است. [۲] سوره لقمان، آيه ۱۶ [۳] سوره مزّمّل، آيه ۱۷ 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۶، ص ۱۷۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) در نامه ۳۱ نهج البلاغه، درباره «استخاره» چه بیانی دارند؟ 🔹امام علی (علیه السلام) در بخشی از نامه ۳۱ «نهج البلاغه» به فرزندش امام حسن (علیه السلام) مى فرمايد: «وَ أَكْثِرِ الْإِسْتِخَارَةَ». (و از خدا بسيار بخواه كه و را برايت فراهم سازد). لازم به ذكر است كه دو معنا دارد: يكى استخاره اى است كه امروز در ميان مردم معمول و متعارف است، هرگاه مسئله اى بر انسان مشكل شده و با نيروى عقل خود و مشورت با اهل آن نتوانست آن را حل كند به سراغ مشورت‌ با خداوند مى رود و ، نوعى «مشورت كردن با پروردگار» است. 🔹معناى دوم اين است كه انسان در هر كارى كه قدم مى گذارد از خدا كند؛ يعنى را حاكم بر سرنوشت خود ببيند، در امر تجارت و زراعت و مانند آن تلاش كند، ولى زبان حال و قال او «اَسْتَخِيرُ اللهَ بِرَحْمَتِهِ» باشد؛ يعنى خدايا و را از رحمتِ تو مى خواهم. اين نوع از استخاره در روايات بسيار بر آن تأكيد شده است. از جمله در روايتى از امام صادق (عليه السلام) مى خوانيم: «مَا اسْتَخَارَ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ إِلَّا خَارَ لَهُ»؛ (هيچ بنده باايمانى از خداوند نمى كند؛ مگر اينكه خداوند خير او را فراهم می سازد. پی نوشت: [۱] فتح الأبواب بين ذوی الألباب و بين ربّ الأرباب‏، ابن طاووس، مؤسسة آل البيت(ع)، قم‏، ۱۴۰۹ق ‏چ اول‏، ص ۱۴۹ 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ۱، ج۹، ص۵۰۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️انقلاب مردم ایران به رهبری امام خمینی (ره) از چه خاستگاه دینی نشأت گرفت؟ به عبارتی این انقلاب مشروعیّت خود را از چه مبانی و قواعد دینی می گیرد؟ (بخش چهارم و پایانی) 🔸 بر مبانی و اصول خاصی استوار است که آن را از سایر می کند، برای آشنایی بیشتر با این ، به طور اختصار به تعدادی از اصول و مبانی آن اشاره می شود: 4⃣امر به معروف و نهی از منکر 🔹 و ، از مهم‌ترین فروع مذهب شیعه است، و آن قدر از برخوردار می‌باشد که وسیله ای برای برشمرده شده است؛ لذا عمل به این و ، بر همه کس است، و در صورت کوتاهی، باید در انتظار خواری این جهان و کیفر دردناک سرای دیگر باشد. در آیات متعددی را ترغیب به انجام این کرده است؛ 🔹از جمله‌در قرآن کریم سوره آل عمران آیه ۱۰۴ چنین می‌فرماید: «وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُون‏»؛ (و باید از میان شما گروهی را به دعوت کنند و به وا دارند و از باز دارند و آنان همان رستگارانند). (عليه السلام) نیز در حدیث نورانی درباره اهمیت و چنین می‌فرماید: «و َما أعمالُ البِرِّ كُلُّها وَ الجِهادُ فى سَبيلِ اللهِ عِندَالامرِ بِالمَعرُوفِ وَالنَّهىِ عَنِ المُنكَرِ إِلاّ كَنَفثَةٍ فى بَحرٍ لُجِّىٍّ»؛ (همه كارهاى خوب و جهاد در راه خدا در برابر و چون قطره‏ اى است در درياى عميق». [۱] 🔹 (ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران درباره اهمیت امر به معروف و نهی از منکر چنین ابراز می‌دارد: « و دو اصلی است در كه همه چيز را ميخواهد كند. يعنی با اين دو اصل می خواهد تمام قشرهاى را اصلاح بكند...». [۲]  براساس عمل به این شکل گرفت؛ چون دولت پهلوی به طور آشکارا به انجام منکرات مبادرت می ورزید و در گسترش اجتماعی آن همّت داشت. پی نوشت‌ها؛ [۱] نهج البلاغة، صبحی صالح، هجرت‏، قم، چ ۱، ص ۵۴۲، حکمت ۳۷۴ [۲] صحیفه امام، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، ۱۳۸۰ ش، ج ۱۰، ص ۱۱۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️علماء و بزرگان اهل سنت امام حسین (علیه السلام) را چگونه توصیف کرده اند؟ 🔸با مراجعه به کتب تاریخ و تراجم پى مى بریم که (علیه السلام) مورد مدح و ستایش آنان بوده است: 1⃣ابن حجر عسقلانى: « بن ابیطالب، هاشمى، ابوعبدالله، مدنى، (صلى الله علیه وآله) و دسته گل او از دنیا، و یکى از دو آقاى جوانان اهل است». [۱] 2⃣زرندى حنفى: « (علیه السلام)، نماز و روزه و حج و عبادات بسیار انجام مى داد. او مردى و بود. بیست و پنج بار پیاده حج به جاى آورد». [۲] 3⃣یافعى: «دسته گل رسول خدا (صلى الله علیه و آله) و نوه او و ، محل و و ، ابوعبدالله (علیه السلام) است». [۳] 4⃣سبط بن الجوزى: سبط بن الجوزى مى گوید: «و کنیته ابوعبدالله ویلقّب بالسیّد والوفىّ والولىّ والمبارک والسبط وشهید کربلاء»؛ [۴] (کنیه او ، و ملقب به ، ، و است). 5⃣ابن سیرین: «آسمان بر کسى بعد از یحیى بن زکریا به جز (علیه السلام) نگریست، و هنگامى که کشته شد سیاه گشت، و ستارگان در روز، پدیدار شدند، به حدى که سیاره جوزاء در وقت عصر دیده شد، و خاک قرمز [از آسمان] فرو ریخت، و آسمان تا هفت شبانه روز به مانند لخته خونى بود». [۵] 6⃣عباس محمود عقّاد: « (علیه السلام) صفتى است که از او غریب نیست، زیرا صفتى است که از سرچشمه گرفته است. و این است که از به ارث برده و به فرزندان بعد از خود به ارث گذارده است... و در بین بنى آدم از وى کسى شجاع تر از حیث قلب دیده نشده، آن هنگام که (علیه السلام) در چنین اقدامى را انجام داد... این او را بس که در این دنیا تنها او در طول صدها سال، فرزند شهید و پدر شهیدان است...». [۶] 7⃣دکتر محمد عبده یمانى: « (علیه السلام) مردى و بود. همیشه او را روزه دار مشاهده مى کردند. شب ها را بیدار و مشغول عبادت بود. همیشه در از دیگران سبقت مى جست و در از دیگران سرعت مى گرفت...». [۷] 8⃣عمر رضا کحاله: « (علیه السلام)، بزرگ اهل عراق در و و و بخشش بود». [۸] پی نوشت‌ها؛ [۱] تهذیب التهذیب، ج ۲، ص ۲۹۹ [۲] نظم دررالسمطین، ص ۲۰۸ [۳] مرآة الجنان، ج ۱، ص ۱۳۱ [۴] تذکرة الخواص، ص ۲۳۲ [۵] تاریخ ابن عساکر، ج ۴، ص ۳۳۹ [۶] ابوالشهداء، ص ۱۹۵ [۷] علّموا اولادکم محبّة آل بیت النبى (ص)، ص ۱۳۳ [۸] اعلام النساء، ج ۱، ص ۲۸ 📕اهل بیت از دیدگاه اهل سنت، على اصغر رضوانى، مسجد مقدس جمکران، قم، ۱۳۸۵ش، ص ۴۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام سجاد (علیه السلام) و تحقق جامعه آرمانی خیررسان 🔹، موجب تکامل روحی انسان در دو بعد فردی و اجتماعی می‌شود، به همین جهت است که کلام گهربار علیهم‌ السلام ضرورتاً باید در پیشانی همه کارهای قرار گرفته، و همت و رغبت همگان در تحقق بخشیدن به کلام آن بزرگواران باشد. برای ساخته شدن ، راهی نیست جز آن که همه افراد آن جامعه، به سهم و اندازه و توان خود در شکل‌دهی ارزشهای واقعی جامعه نقش داشته باشند. در این باره، سخن بسیار راهگشای (علیه السلام) میتواند محور اساسی نیل به چنین جامعه آرمانی باشد.  🔹 (عليه السلام) در این باره با زبان دعا و درخواست از خدای متعال، عرض می‌دارد: «به دست من برای مردم و جاری کن و آن را با منّت‌گذاری من تباه مکن، و مرا اخلاق والا عطا فرما و از فخرفروشی نگاه‌دار». [۱] در دین رساندن به دیگران، یکی از دغدغه‌های اساسی مؤمنان شمرده شده است؛ تا جایی که (صلی الله علیه و آله) میفرماید: «هرکس صبح کند و به همت نورزد، مسلمان نیست». [۲]  🔹 به جامعه اسلامی، ابعاد و مصادیق گوناگون و مصادیقی متناسب با شرایط زمان و مکان دارد. برای گسترش افراد جامعه نسبت به یکدیگر مراحلی قابل تصور است؛ چنانکه در دعای مذکور (علیه السلام) نیز دیده میشود. شوق و آن حضرت، اولین عامل سوق‌دهنده ایشان به سوی به مردم است و به همین خاطر است که از خدای متعال درخواست میکند او را واسطه خیررسانی به مردم قرار دهد. با اینکه به نظر میرسد این مرحله، چندان اهمیتی نداشته باشد، اما در واقع مهم‌ترین مرحله برای به مردم همین مرحله است.  🔹در توضیح آن باید گفت؛ کسی میتواند خواهان واقعی رسیدن به دیگران باشد که قبل از آن، روح خود را از رذایل اخلاقی بزرگی همچون تنگ نظری، حسد، تکبر و... آسوده کرده باشد. در غیر اینصورت، همچنان که در عبارت بعدی دعای (علیه السلام) آمده است، شخص در هنگام کمک به دیگران، ارزش و فایده کار خود را با بر دیگران از بین می‌برد و کار خود را ضایع میکند؛ به عبارت دیگر کسی میتواند میل و رغبت وافر نسبت به به دیگران داشته باشد که راه خود را از هر مانع اخلاقی هموار ساخته باشد. 💠ریشه‌های منت‌گذاری 🔹با اینکه گاهی، اخلاق اطرافیان موجب میشود تا انسان نیز همانند آنها به در کارهای خیر عادت کرده باشد، اما منت نهادن در هنگام انجام خوبیها، ریشه‌هایی عمیقتر از این دارد. به خدا و یا غفلت از آخرت از جمله اصلی‌ترین دلایلی است که موجب میشود انسان به جای امید داشتن به اجر اخروی، درصدد یادآوری کار نیک خود برآید. ، منت گذاری را از نظر تأثیر، همانند ریاکاری دانسته و میفرماید: «اى کسانى که ایمان آورده‌‏اید، صدقه‌‏هاى خود را با و آزار، باطل نکنید، مانند کسى که مالش را براى خودنمایى به مردم، انفاق میکند و به خدا و روز بازپسین ایمان ندارد». [۳] 💠ضعف شخصیت درونی 🔹تفاوت اساسی و درونی با دیگر افراد این است که آنها بر خلاف دیگران، ظرف دل خود را با ارزش‌تر از آن میدانند که بخواهند آن را با دلبستگی‌ های کم ارزشی مثل و یا با اخلاقهای پستی همچون تکبر و حسد پر کنند. کسی که خود را به دیگران گوشزد میکند، شرایطی دارد که کار نیکش، دلش را پر کرده؛ در حالی که افراد بزرگوار، از سویی کارهای نیک خود را به راحتی فراموش میکنند و از سوی دیگر، کار نیک دیگران را یادآوری میکنند؛ چنانکه (علیه السلام) در این باره میفرماید: «هرگاه کسی در حق تو احسان و کار خوبی انجام داد آن را یادآور شو و هرگاه تو کار خوبی در حق کسی انجام دادی آن را فراموش کن». 🔹عدم توانایی در فراموشی کارهای خوبی که انجام داده‌، از سویی و یادآوری آنها به دیگران که موجب از دست رفتن ارزش آن کار نیک میشود، از سوی دیگر، نشان‌دهنده ضعف و ناتوانی درونی و شخصیتی فرد در فراموش کردن کارهای نیکش است. همچنان که در ادامه دعای (علیه السلام) آمده است، نشانه دیگر ضعف شخصیت افراد آن است که به خاطر کارهایی که انجام داده‌اند یا میتوانند انجام دهند به دیگران میکنند. (عليه السلام) نیز در این باره میفرماید: «، از بى‌مقدارى است». برای داشتن جامعه‌ای بزرگ و آرمانی، باید همه افراد، دلهایی بزرگ، همت هایی برای به یکدیگر بدون منت گذاری داشته باشند. پی نوشت‌ها؛ [۱] صحیفه سجادیه، نیایش بیستم [۲] علل الشرائع، ص۱۳۱ [۳] ترجمه آیه ۲۶۴ سوره بقره حجت‌‌الاسلام محسن رفیعی استاد حوزه علمیه قم منبع: تسنیم @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️دیدگاه اسلام در مورد تعلیم و تربیت فرزندان چیست؟ 🔹دستور «امر به معروف» و «نهى از منکر»، یک دستور عام است، که همه نسبت به یکدیگر دارند؛ ولى از آیات قرآن، و روایاتى که درباره «حقوق فرزند» و مانند آن در منابع اسلامى وارد شده، به خوبى استفاده مى شود که انسان در مقابل و خویش، سنگین ترى دارد، و موظف است تا آنجا که مى تواند، در و آنها بکوشد، آنها را از بازدارد و به دعوت نماید، نه این که تنها به تغذیه جسم آنها قناعت کند. 🔹در حقیقت، اجتماع بزرگ از واحدهاى کوچکى تشکیل مى شود که نام دارد، و هرگاه این واحدهاى کوچک، که رسیدگى به آن آسانتر است گردد، کل اصلاح مى شود، و این مسئولیت در درجه اول بر دوش و است. مخصوصاً در عصر ما که امواج کوبنده در بیرون خانواده ها بسیار قوى و خطرناک است، براى خنثى کردن آنها از طریق تعلیم و ، باید برنامه ریزى اساسى تر و دقیق تر انجام گیرد. نه تنها آتش هاى قیامت، که آتش هاى دنیا نیز از درون وجود انسان ها سرچشمه مى گیرد، و هر کس موظف است خود را از این آتش ها حفظ کند. 🔹در حدیثى مى خوانیم: هنگامى که آیه: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ ناراً وَقُودُهَا النّاسُ وَ الْحِجارَةُ» [۱] (اى کسانى که آورده اید! و خویش را از آتشى که هیزم آن انسان ها و سنگ ها هستند نگاه دارید)، نازل شد، کسى از یاران پیامبر (صلی الله علیه و آله) سؤال کرد: چگونه خود را از آتش دوزخ حفظ کنم؟ حضرت فرمود:  «تَأْمُرُهُمْ بِما أَمَرَ اللّهُ، وَ تَنْهاهُمْ عَمّا نَهاهُمُ اللّهُ، إِنْ أَطاعُوکَ کُنْتَ قَدْ وَقَیْتَهُمْ، وَ إِنْ عَصُوکَ کُنْتَ قَدْ قَضَیْتَ ما عَلَیْکَ» [۲] (آنها را و مى کنى، اگر از تو پذیرفتند آنها را از آتش دوزخ حفظ کرده اى، و اگر نپذیرفتند وظیفه خود را انجام داده اى). 🔹در حدیث جامع و جالب دیگرى از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) آمده است: «أَلا کُلُّکُمْ راع، وَ کُلُّکُمْ مَسْؤُلٌ عَنْ رَعِیَّتِهِ، فَالاْ َمِیْرُ عَلَى النّاسِ راع، وَ هُوَ مَسْؤُلٌ عَنْ رَعِیَّتِهِ، وَ الرَّجُلُ راع عَلى أَهْلِ بَیْتِهِ، وَ هُوَ مَسْؤُلٌ عَنْهُمْ، فَالْمَرْئَةُ راعِیَةٌ عَلى أَهْلِ بَیْتِ بَعْلِها وَ وَلَدِهِ، وَ هِىَ مَسْؤُلَةٌ عَنْهُمْ، أَلا فَکُلُّکُمْ راع، وَ کُلُّکُمْ مَسْؤُلٌ عَنْ رَعِیَّتِهِ» [۳] (بدانید! همه شما نگهبانید، و همه در برابر کسانى که مأمور نگهبانى آنها هستید، ، امیر و رئیس حکومت اسلامى نگهبان مردم است و در برابر آنها مسئول است، ، نگهبان خویش است و در مقابل آنها مسئول، نیز، نگهبان خانواده شوهر و فرزندان است و در برابر آنها مسئول مى باشد؛ بدانید! همه شما نگهبانید و همه شما در برابر کسانى که مأمور نگهبانى آنها هستید مسئولید!). 🔹این بحث دامنه دار را با حدیثى از (علیه السلام) پایان مى دهیم؛ امام علی (علیه السلام) در تفسیر آیه فوق فرمود: «عَلِّمُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمُ الْخَیْرَ، وَ أَدِّبوُهُمْ» [۴] (منظور این است که خود و خویش را بیاموزید و آنها را ادب کنید). پی نوشت‌ها؛ [۱] سوره تحریم، آیه ۶ [۲] «نور الثقلين»، ج ۵، ص ۳۷۲ [۳] «مجموعه ورّام»، ج ۱، ص ۶ [۴] «درّ المنثور»، ج ۶، ص ۲۴۴ 📕تفسیر نمونه، آيت الله العظمی مکارم شيرازى، دار الکتب الإسلامیه، چاپ ۲۶، ج ۲۴، ص ۳۰۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️مهربانی‌ و عطوفت 🔹از دیدگاه اسلام، و محبت، مایه و برپایی جامعه انسانی است. ، همواره پیروان خود را به و مهرورزی به یکدیگر سفارش می کند. [۱] در ، ، جزو یعنی سعادتمندان و کسانی معرفی شده اند که وجودشان سرشار از یمن و است. «ثُمَّ كانَ مِنَ الَّذينَ أمَنوُا وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ وَ تَواصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ أوُلئِك أَصْحابُ الْمَيمَنَةِ» [۲] (سپس از كسانى باشد كه ايمان آورده و يكديگر را به صبر و استقامت و و عطوفت توصيه مى‏ كنند. اينان هستند). 🔹 (عليه السلام) توصیه می کنند: «به یکدیگر متصل شوید و را محکم‌ کنید و به هم نمایید و نسبت به هم باشید!». [۳] یکی از ویژگی های شاخص (عليه السلام) بود؛ بطوری که در سیره های مختلف حضرت، می‌توان نشانی از و لطافت را مشاهده کرد. دریای محبت ایشان به قدری گسترده و جوشان بود که غریبه و آشنا را در برمی گرفت و حتی کسانی که یک بار با ایشان برخورد داشتند، از و محبت (عليه السلام) بهره مند می شدند. 🔹برای مثال، نقل شده است که ایشان در مکانی نشسته بودند، هنگامی که خواستند از آنجا برخیزند، مرد فقیری سر رسید. (علیه السلام) در کمال بزرگواری به آن تازه وارد خوش آمد گفتند و به او لطف کرده، فرمودند: «شما هنگامی در مجلس نشستید، که ما می خواستیم برخیزیم؛ آیا اجازه می دهید مجلس را ترک کنم؟ آن مرد هم اجازه داد». [۴] آنچه (علیه السلام) در این سیره به جا آوردند، «مراعات‌ حق‌ همنشین» است که از به شمار می رود و یکی از آثار مهم و قطعی آن، و الفت میان افراد است که به آن تشویق می کند. 🔹همچنین (علیه السلام) می‌فرماید: «موقعی که شهادت (علیه السّلام) نزدیک شد، ایشان گریستند؛ به آن بزرگوار گفته شد: «آیا گریه می‌کنید، در صورتی که چنین مقام و منزلتی نزد پیغمبر خدا (صلّی الله علیه و آله) دارید و آن بزرگوار درباره شما فرموده، آنچه را که باید بفرماید؛ شما بیست حج با پای پیاده به جای آورده اید و سه مرتبه مال خود، حتی نعلینتان را با خدا تقسیم نموده اید!؟»؛ حضرت فرمود: «من برای دو موضوع گریه می کنم: یکی وحشت هنگام حساب و دیگری فراق دوستان». [۵] 🔹آری! به قدری در دل حضرت جای داشت که در هنگام مرگ، غم فراق ایشان اشک بر چهره مبارک ایشان جاری ساخت. لطف سرشار آن امام رئوف، همچون باران، همه حتی حیوانات را در بر می‌گرفت. روزی (عليه السلام) نشسته بودند و طعامی تناول می نمودند؛ سگی در نزدیکی ایشان ایستاده بود و حضرت هر لقمه ای که تناول می فرمودند، لقمه ای پیش سگ می افکندند. مردی گفت: «ای پسر پیامبر، آیا می خواهید این سگ را از شما دور کنم؟» حضرت فرمود: «آن را رها کن! زیرا از خدا شرم دارم در حالی غذا بخورم که جانداری به من نگاه کند و من آن را طعام ندهم و برانم». [۶] پی‌نوشت‌ها؛ [۱] مقدس نيا، آداب معاشرت، ص ۱۶۵ [۲] سوره بلد، آیات ۱۷ و ۱۸ [۳] وسائل الشيعه، ج ۱۲، ص ۲۱۶ [۴] الطبقات ‏الكبرى، خامسة ۱، ص ۲۸۱ [۵] مكارم الأخلاق (طبرسی)، ص ۳۱۶ [۶] مستدرك الوسائل، ج ۷، ص ۱۹۲ برگرفته از مجموعه مقالات همایش سبط النبی امام‌ حسن‌ مجتبی (ع)، ج۲، ص۷۱ منبع؛ حوزه نت @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️قوای نفسانی (بخش اول) 🔸 دارای قوای سه گانه ، و است، که هر يک تأمين بخشی از نيازهای انسان را بر عهده دارند. همه قوای بشری برای حکمت و غرض و هدفی آفريده شده اند و هر کدام سهم بسزايی برای رساندن به کمال مطلوبش دارند؛ آنچه مهم است «جهت دادن» و «تربيت کردن» و «شکوفا نمودن» اين قواست، به گونه ای که هر کدام نقش خود را به شکل بايسته و شايسته در ترقی و تعالی انسان ايفا کنند. در زير به تعريف و نيز بيان حالت اعتدال و افراط و تفريط هر يک از اين قوا می‌پردازيم. 💠«قوه شهويه» 🔹در حقيقت، اين قوه، عهده دار برای انسان است که به آن نيز گفته ميشود، و مبدأ امور شهوانی است و اشتياق لذت بردن از خوردنی‌ها و آشاميدنی‌ها و امور جنسی را دارد. فايده اين قوه، حفظ و ادامه حيات بدن است که وسيله تحصيل کمال برای نفس می‌باشد؛ و در صورتی که به درستی از اين قوه استفاده شود و افراط و تفريط در آن صورت نگيرد، فضيلتی به نام از آن به وجود می آيد که به تعبير فيلسوفان و عالمان اخلاقی، يکی از چهار جنس فضيلت شمرده می شود. [۱] 💠«قوه غضبيه» 🔹وظيفه و مسئوليت اين قوه، از انسان است و به اعتباری، به آن نيز می‌گويند که مبدأ غضب و دليری و اقدام بر اعمال و شوق تسلّط و تصرّف، برتری و رسيدن به جاه بيشتر است. فايده اين قوه اين است که زياده روی، تندی قوای شهوی و شيطانی را در هم می‌شکند، و در صورتی که در جای خود از آن استفاده گردد و افراط و تفريطی در آن صورت نپذيرد، فضيلت از آن پديد می آيد و اگر به شکل افراط و زياده روی مورد بهره برداری قرار گيرد، رذيلت تهوّر و از آن به وجود می آيد، و اگر هيچ کارکردی نداشته باشد و در آن تفريط شود، رذيلت از آن پديد می آيد. [۲] 💠«قوای عاقله» 🔹همان و ادراک است که به آن و فرشته‌ای نيز می‌گويند که مبدأ ادراک حقايق و جدايی بين نيکی ها و بدی هاست، و نيز را به فرمان می‌دهد و از بر حذر می‌دارد، و در صورتی انسان به سمت و پيش می‌رود که به امر و نهی عمل نمايد. فايده اين قوه اين است که را ادراک ميکند و آدمی را به کارهای نيک فرمان ميدهد و از صفات زشت باز می‌دارد. [۳] 🔹در صورتی که از اين قوه به صورت صحيح و معتدل بهره برداری شود فضيلت از آن به وجود می آيد؛ اما هنگامی که و زياده روی در آن صورت گيرد، رذيلت و را به دنبال خواهد داشت. چنين شخصی در اين حالت در تمام امور، حتی يقينيات و امور ضروری نيز شک و ترديد می‌کند و در شک خود باقی می‌ماند؛ چنان که در تفريط و کوتاهی نسبت به آن قوه، رذيلت ديگری به نام «غباوت» و پديد خواهد آمد که اساس و پايه بسياری از زشتی ها، نزاع ها و اختلافات می‌گردد. [۴] 🔹در برابر آن وجود دارد که از به دست می آيد، به هر حال از قوه عامله نيز، مانند عاقله، در صورتی که به اعتدال از آن بهره گرفته شود، فضيلت ، و افراط و تفريط در آن، دو رذيلت و (ظلم پذيری) را به وجود می آورد. [۵] ... پی نوشت‌ها؛ [۱] گزيده کتاب جامع السعادات (ترجمه سيد جلال الدين مجتبوی) ص ۱۷۴ ـ ۲۴۴ [۲] همان، ص ۱۰۳ ـ ۱۷۳ [۳] همان، ص ۷۱ ـ ۱۰۱ [۴] همان، ص ۷۱ ـ ۱۰۱ [۵] همان، ص ۵۲ ـ ۶۳ نویسنده: رضا رمضانی (اخلاق و عرفان)، ص ۷۴ - ۷۸ منبع: وبسایت مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم @tabyinchannel