eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
427 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️امام سجاد عليه السلام:  🔸اِنَّـما الاِْسْتِـعْدادُ لْلِمَوْتِ تَجنُّبُ الْحرامِ وَبَذْلُ النَّدى فى الْخَيْرِ.  🔹بـراسـتى آمـادگى براى ، دورى از و بذل و بخشش در است. 📕بحارالانوار، ج ۴۶، ص ۶۶ @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️تجسم معنويت و فضيلت 🔹  (ع) وارث معارف انبياء و زينت دل اولياى خدا است. دوره‌ امامت‌ امام‌ سجاد (ع) مصادف با اوج دنيا گرايى در جامعه آن روزگار بود. در اين دوره غفلت و دنياگرايى، گريبان جامعه را چنان گرفته بود كه دين و معنويت در قربت قرار داشت و تمام تلاش حاكمان در بازگرداندن معيارهاى ناپسند عصر جاهليت خلاصه مى‏شد. آرى، در اين عصر، جاهليتى كه با ظهور رسول اكرم (ص)، مقهور ارزش‏هاى الهى شده بود، بار ديگر با تمام توان به ميدان آمده و در مقابل قرآن و معنويت صف آرايى كرده بود.  (ع) به منظور مقابله با موج دنياگرايى و جلوگيرى از گسترش معيارهاى عصر جاهليت، منادى معنويت در ميان جامعه اسلامى شدند و با گفتار و رفتار خويش، مردم را دعوت به خدا و معنويت كردند.  (ع) در آن روزگار غربت قرآن و معنويت چنان بود كه گويى تمام معنويت در وجود مقدسش خلاصه شده و گفتارهاى متعاليش آينه‏اى بود كه معارف قرآن را در جامعه منعكس مى‏كرد. 🔹رفتار (ع) در آن روزگار بسان ابرى بود كه باران معنويت بر جامعه مى‏باريد و گفتارش بذر حقيقت، در مزرعه دل‏هاى مشتاقى بود كه از غربت ارزش‏هاى الهى در جامعه مى‏ناليدند. هر رفتارى كه از وجود مقدّس امام سجاد (ع) تجلّى مى‏كرد، كتاب معرفتى بود كه مردم را به معنويت دعوت مى‏نمود و رفتار صحيح اسلامى را به آن‏ها مى‏آموخت. يكى از وجوه بارز سيره امام، عشق و شور آن بزرگوار به عبادت و پرستش خداوند متعال بود. در آن زمان كه حاكمان اموى، دنياپرستى را در مقابل خداپرستى تبليغ مى‏كردند، (ع) با سير در عمق درياى عبادت و رياضت، اصل اساسى خدا محورى را به مردم مى‏آموختند و شكوه زيبايى پرستش خداى يگانه را نمايان مى‏كردند. امام سجاد (ع) در عبادت خداوند به مرتبه‏اى رسيده بودند كه در ميان مردم به القابى همچون ، و شهرت داشتند. 🔹نقل كرده‏اند آن امام بزرگوار هر شبانه روز، هزار ركعت نماز مى‏خواند و اكثر شب‏ها تا طلوع صبح، به عبادت خداوند متعال مشغول بودند و روزها را با روزه سپرى مى‏كردند. خدمتكار امام نقل كرده است: «هرگز شب‏ها براى امام رختخوابى نگستردم و روزها برايش غذايى تهيه نكردم، زيرا آن بزرگوار شب‏ها را به عبادت و روزها را به روزه مى‏گذراند».  (ع) بسيارى از شب‏ها را با حال نيايش، طواف و نماز سپرى مى‏كردند و در خلوت شب در برابر عظمت خالق يكتا زار مى‏گريستند. عبادت مداوم امام زين العابدين (ع) برخى از ياران امام را نسبت به جان شريفش بيمناك كرده بود، و آن‏ها به امام عرض مى‏كردند كه‏ اى فرزند رسول خدا، خود را با عبادت هلاك مكن! امام (ع) در پاسخ به اين افراد، لزوم سپاسگزارى از خداوند را به خاطر نعمت‏ها پيش كشيده و مى‏فرمودند: آيا بنده سپاسگزار خداوند نباشم؟ مردم كه شدت عبادت امام (ع) را مى‏نگريستند، متأثر مى‏شدند و مى‏آموختند كه در برابر نعمت‏هاى خداوند بايد شكرگزار باشند و با عبادت خويش از خطرات دنياگرايى كه بيمارى مهلك آن عصر بود بپرهيزند. 🔹علاوه بر اين، (ع) با گفتارهاى الهى خويش مردم را دعوت به خدا مى‏كردند و به مؤمنان هشدار مى‏دادند كه مبادا دلدادگان دنيا، شما را نيز بفريبد و از خدا و اعمال خير بازتان دارد. امام سجاد (ع) با ذكر شواهد تاريخى به مردم مى‏آموختند، دنياگرايى سرانجام خوشى ندارد و آرايش‏هاى دنيايى انسان را به سرمنزل مقصود نمى‏رساند، پس بايد به خدا و اعمال نيك انديشيد و از سرگذشت دنياطلبانى كه پيش از اين به تعيّنات دنيايى دست يافته بودند، عبرت گرفت. به هر حال، روش های الهى امام سجاد (ع) سبب شده بود كه زشتی های حكومت امويان بيش از گذشته آشكار شود. به همين دليل، امويان نتوانستند امام را تحمّل كنند. در حقيقت امويان حس كردند امام زین العابدين (ع) با رفتار و گفتار الهى خويش پيام عاشوراى حسينى را به خوبى در جامعه منتشر مى‏كنند، و اگر اين روش ادامه يابد، به زودى روزگار ذلّت امويان فرا مى‏رسد. سالروز ولادت سراسر نور و سعادت و عليه السلام را به همه پيروان راهش تبريك و تهنیت باد. منبع: وبسایت مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم @tabyinchannel
⭕️توجه به سیره پیامبر و ائمه اطهار علیهم السلام‌ 🔹من به یک نکته‌ای شما را توجه می‌دهم و آن و است. رسول اکرم در آن وقتی که تنها بود و هیچ کس با او نبود، الّا یک نفر، دو نفر، در آن وقت با وحی الهی مردم را دعوت کرد؛ منتظر نشد که عدّه و عُدّه زیاد پیدا کند، منتظر نشد که جمعیتها همراه او باشند. از همان اول شروع به دعوت کرد، و شروع به دعوت مردم برای گرویدن به اسلام و برای پیدا کردن راه حق فرمود. آن وقت هم که به مدینه تشریف آوردند و تشکیل حکومت دادند، باز هم منتظر این نشدند که قدرت زیاد پیدا بکنند. باز هم دعوت خودشان را به طور گسترده تری بجا آوردند، و مردم را به وظایف شخصی و اجتماعی، سیاسی دعوت کردند. دعوت های قرآن، هم در مکه مکرمه و هم در مدینه مشرفه دعوت های شخصی بین‌ فرد و خدای تبارک و تعالی نبود. 🔹می‌شود گفت که بی‌استثنا دعوت های خدا حتی در آن چیزهایی که وظایف شخصی افراد است، روابط شخصی افراد است بین خود و خدا، از معنای اجتماعی و سیاسی برخوردار است. بعد از رسول خدا - صلی الله علیه و آله و سلم - ما ملاحظه می‌کنیم که در زمان‌هایی که ائمه مسلمین - علیهم السلام - در فشار سخت بنی امیه و بنی العباس بودند مطالب خودشان را آن طور که ممکن بود به مردم می‌رساندند، حتی در ادعیه آنها، شما اگر ادعیه  و سایر ائمه را ملاحظه بفرمایید مشحون است از اینکه مردم را بسازند برای یک امر بالاتر از آن چیزی که مردم عادی تصور می‌کنند. دعوت به توحید، دعوت به تهذیب نفس، دعوت به اعراض از دنیا، دعوت به خلوت با خدای تبارک و تعالی، معنی‌اش این نبوده است که مردم توی خانه‌هایشان بنشینند و از مصالح مسلمین غفلت کنند و مشغول ذکر و دعا باشند. 🔹چنانچه خود آنها که ملاحظه می‌کنید، این طور نبودند. در عین حالی که وظایف شخصی خودش را بجا می‌آورد و خلوتها با خدای تبارک و تعالی داشت، تشکیل حکومت داد و به انحاء عالم برای دعوت آدم فرستاد و مردم را دعوت کرد به دیانت و دعوت کردند بعد به اجتماع. این طور نبود که بنای او این باشد که بنشیند توی خانه و ذکر بگوید. ذکر می‌گفت، لکن همان ذکر هم خودسازی بود. دعا می‌کرد، ولی همان دعا هم، هم خودسازی و هم مردم‌سازی بود و مردم را تجهیز می‌کرد برای مقاومت. تمام ادعیه‌ای که در لسان او و ائمه مسلمین واقع شده است، تمام این ادعیه، در عین حالی که دعوت به معنویات است، از راه دعوت معنویات، تمام مسائل مسلمین اصلاح می‌شود. مع الاسف اعوجاج واقع شد، یا واقع کردند - و شاید در صدر اسلام هم بنی العباس بیشتر این کار را کردند - اعوجاج واقع شد در مصالح اسلامی و در مطالب اسلامی... بیانات‌ حضرت‌ امام ۶۳/۰۲/۲۳ منبع: سایت جامع امام خمینی (ره) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️اصول و مبانی تربیت‌ عاشورایی در نگاه امام‌ سجاد (بخش اول) 🔹در نظام تربیتی و آموزشی دانشگاه عاشورا، برخی واحد های درسی و تربیتی بیش از سایر مواد آموزشی، دارای اولویت و اهمیت است؛ گویی پیش‌نیاز اصلی بسیاری از دروس تربیتی در مکتب امام حسین (ع) ایجاب مینماید تا دانش آموزان مکتب امام حسین(ع) به آنها اهتمام جدی داشته تا اینکه در حین آزمون های بزرگ و نهایی حیات مادی بتوانند بهترین نمره را کسب نمایند. بعد از واقعه تلخ عاشورا، سکاندار هدایت و تربیت جامعه اسلامی را  (ع) بر عهده گرفتند، ایشان نیز با اولویت قرار دادن پیش‌نیازهای واحد های تربیتی در مکتب عاشورا تلاش داشتند را به سوی هدایت و سعادت واقعی رهنمود سازند؛ در این نوشتار برخی از مبانی و اصول تربیتی که امام سجاد (ع) در مکتب عاشورا تلاش داشت جامعه انسانی را با آن آشنا نماید، مورد توجه قرار گرفته است.   💠مبانی‌تربیتی در تربیت‌ عاشورایی امام سجاد (ع) 1⃣خداشناسی و اهتمام خاص به تربیت توحیدی 🔹در نظام تربیتی (ع)، اتکا بر مباحث و به عنوان اولین مبنا شناخته شده است. انسانی که خود را در مدار تربیت توحیدی قرار داده، علاوه بر اینکه روحیه خداجویی در نهان او قوت می‌یابد، تمایل و کشش فراوانی به سوی نور و خوبیها پیدا میکند، از طرفی به هر اندازه انسان خود را از این نور دور نماید، بیشتر در سیاهی‌ها گم شده و به تاریکی ها مبتلا میشود. انسانی که در زندگی، جایگاه ممتاز و ویژه ای برای مباحث خداشناسی و تربیت توحیدی تعریف نکرده، به راحتی به خود اجازه میدهد که وارد در هر منطقه ممنوعه شده و خود را به هر آلودگی مبتلا نماید. 🔹موضوعی که نمود عینی آن را می توان در رفتار شقی ترین افراد روی زمین در صحرای کربلا مشاهده کرد؛ کسانی که با فراموش کردن خدا دست خود را به خون ولی خدا آغشته کردند. برگزیدن‌ قالب‌ دعا و نیایش با خدای متعال، بهترین گواه بر توجه و اهتمام خاص (ع) به نظام تربیت توحیدی است. این موضوع نشان دهنده این مطلب است که حضرت تلاش دارد در قالب دعا و نیایش، انسان غرق شده در روزمرّه‌گی های مادی و دنیوی را با زیبایی‌های نگاه توحیدی آشنا سازد. یکی از این موارد توجه به مباحث خداشناسی و توحیدی را به خوبی میتوان در فرازهای ابتدایی خطبه ای که حضرت در شام ایراد فرمودند، مشاهده کرد. 🔹از جمله نکات درس آموز و توحیدی که امام‌ سجاد (ع) در خطبه شام به آن اشاره کردند، سخنران مجلس یزید لعنت‌ الله‌ علیه، که در مقام مدح یزید سخن می‌گفت را مورد خطاب قرار داده و به او این چنین نهیب می‌زنند: «وَیْلَکَ أَیُّهَا الْخَاطِبُ اشْتَرَیْتَ مَرْضَاةَ الْمَخْلُوقِ بِسَخَطِ الْخَالِقِ فَتَبَوَّأْ مَقْعَدَکَ مِنَ النَّار؛ [۱] اى خطیب، واى بر تو! رضایت مخلوق را بوسیله غضب خالق خریدى. جایگاه تو پر از آتش خواهد شد». نکته‌ تربیتی‌ این‌ سخن‌ حضرت بسیار روشن است؛ انسانی که خود را در نظام تربیت توحیدی پرورش داده است، برای رضایت و خوشایند غیر خدا کاری بر خلاف رضایت الهی انجام نمی‌دهد، اصل‌ و محور رضایت‌ الهی است. این باور انسان را از بسیاری از تباهی ها و وارد شدن در مناطق ممنوعه باز می دارد. ... پی نوشت: [۱] بحار الأنوار،ج‏۴۵ص۱۳۷ منبع: وبسایت راسخون @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️اصول و مبانی تربیت‌ عاشورایی در نگاه امام‌ سجاد (بخش دوم) 🔹در نظام تربیتی و آموزشی دانشگاه عاشورا، برخی واحد های درسی و تربیتی بیش از سایر مواد آموزشی، دارای اولویت و اهمیت است؛ گویی پیش‌نیاز اصلی بسیاری از دروس تربیتی در مکتب امام حسین (ع) ایجاب مینماید تا دانش آموزان مکتب امام حسین(ع) به آنها اهتمام جدی داشته تا اینکه در حین آزمون های بزرگ و نهایی حیات مادی بتوانند بهترین نمره را کسب نمایند. بعد از واقعه تلخ عاشورا، سکاندار هدایت و تربیت جامعه اسلامی را  (ع) بر عهده گرفتند، ایشان نیز با اولویت قرار دادن پیش‌نیازهای واحد های تربیتی در مکتب عاشورا تلاش داشتند را به سوی هدایت و سعادت واقعی رهنمود سازند؛ در این نوشتار برخی از مبانی و اصول تربیتی که امام سجاد (ع) در مکتب عاشورا تلاش داشت جامعه انسانی را با آن آشنا نماید، مورد توجه قرار گرفته است. 💠مبانی‌ تربیتی در تربیت ‌عاشورایی امام سجاد (ع) 2⃣اسوه‌ و ملاک‌ قرار دادن‌ پیامبر (ص) 🔹از جمله مهم‌ترین و پیچیده‌ترین ظلم هایی که از صدر خلقت تا کنون به وقوع پیوسته، پشت پا زدن به سنت و سیره نبوی در جامعه اسلامی بود، موضوع مهمی که ریشه اصلی همه مشکلات تربیتی، اجتماعی، اخلاقی، فقهی و اعتقادی به شمار می آمد، در واقع زمانی که جامعه انسانی فرهنگ نبوی و محتوای انسان ساز وحیانی را مورد بی مهری خود قرار داده و به آن تمکین نمی‌نماید و خود را مطیع خواهش های نفسانی و شیطانی قرار میدهد، واقعه تلخ و دردناک سال ۶۱ هجری در صحرای کربلا به وقوع می‌پیوندد. 🔹 (ع) نیز به نوعی ریشه مشکلات به وقوع پیوسته را، دوری از سیره و سبک زندگی نبوی معرفی کرده و تلاش دارد در خطبه شام، مردم را متوجه این فراموشی مرگبار نماید، از این رو نسبت و ارتباط خود را با منبع وحی مشخص میکند: «هر کس مرا شناخت که شناخت، و براى آنان که مرا نشناختند، با معرفى پدران و خاندانم خود را به آنان می‌شناسانم. اى مردم! من فرزند مکه و منایم؛ من فرزند زمزم و صفایم؛ من فرزند کسى هستم که حجرالاسود را با رداى خود حمل و در جاى خود نصب فرمود؛ من فرزند بهترین طواف و سعى کنندگانم؛ من فرزند بهترین حج ‌گزاران و تلبیه‌گویان هستم؛ من فرزند آنم که بر براق سوار شد؛ من فرزند پیامبرى هستم که در یک شب از مسجدالحرام به مسجد الاقصی سیر کرد؛ من فرزند آنم که جبرئیل او را به سدرةالمنتهى برد و به مقام قرب الهی و نزدیکترین جایگاه‏ مقام بارى تعالى رسید». [۱] 🔹در واقع فراموشی جایگاه و منزلت امامت و ولایت در تربیت اسلامی نیز ریشه در فراموشی سنت نبوی و دخیل کردن اجتهاد و تفسیر به رأی، در برابر نص صریح بود. قاعدتاً جامعه‌ای که سنت نبوی را به حاشیه رانده و به نوعی تفاسیر سیاسی و شخصی را جایگزین آن می‌نماید، بهره ای از مقام و منزلت امامت نخواهد داشت و این چنین در سال ۶۱ هجری به مصاف آن خواهد شتافت. ... پی‌نوشت؛ [۱] عوالم‌ العلوم‌ والمعارف‌ والأحوال من‌ الآیات‌ والأخبار والأقوال (مستدرک سیدة النساء إلى الإمام الجواد، ج‏۱۸ - السجادع، ص۳۰۸ منبع: وبسایت راسخون @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️اصول و مبانی تربیت عاشورایی در نگاه امام سجاد (بخش سوم) 🔸بعد از بیان و ذکر پاره ای از مبانی تربیتی در فرهنگ عاشورایی به چند مورد از اصول و شاخص های اصلی تربیتی در اندیشه (ع) اشاره خواهیم داشت. به هر اندازه در تقویت این اصول موفق عمل نماید، در بحران های حساس و آزمون های بزرگ الهی موفق‌تر عمل خواهد نمود. 1⃣دوری از غفلت و فراموشی 🔹یکی از مهم‌ترین اصول در نظام تربیتی فرهنگ عاشورا، دوری‌ از و بی‌خبری است. غفلت به نوعی بیماری مرگباری است که خود دارای شعب و شاخه‌های متعددی است؛ شاخه هایی همچون غفلت از خدای متعال، غفلت از خود و جایگاه ارزشمند انسانی در عالم هستی، غفلت از نعمت های الهی، که در رأس آن امامت و نبوت قرار دارد، غفلت از آخرت، غفلت از وعیدهای الهی، غفلت از انجام وظایف و مسئولیت های تربیتی و اخلاقی در جامعه؛ هر یک از شعب مورد نظر در نیایش های ارزشمند صحیفه سجادیه مورد توجه قرار گرفته است و از آثار و تبعات شوم آن به خدای متعال پناه برده شده است. [۱] 🔹«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ جَنِّبْنَا وَ جَنِّبْنَا الْإِلْحَادَ فِی تَوْحِیدِک،... وَ الْإِغْفَالَ لِحُرْمَتِک، وَ الِانْخِدَاعَ لِعَدُوِّک الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ؛ [۲] خدایا، بر‌ محمد و‌ آل‌ او‌ درود فرست، و‌ ما‌ را‌ از‌ کجروى در‌ توحیدت،... و‌ نادیده گرفتن حرمتت، و‌ فریب خوردن از‌ دشمنت شیطان رانده شده، دور بدار». و یا اینکه در فراز نیایش ۳۴ نیز امام‌ سجاد (ع) این چنین برای در امان ماندن از غفلت باریتعالی دست به دعا برمی‌دارد: «وَ لَا تَسُمْنَا الْغَفْلَةَ عَنْکَ، إِنَّا إِلَیْکَ رَاغِبُونَ، وَ مِنَ الذُّنُوبِ تَائِبُونَ؛ و داغ از خود را به پیشانی ما نزن، که ما به سوی تو مشتاقیم و از گناهان تائبیم». 🔹به اذعان محققان و اساتید اخلاق و علوم اسلامی بیماری‌ ، موجب بسته شدن راه های معرفتی و شناختی شده، و مسیر صحیح دستیابی به حقیقت برای انسان بسته می‌شود‌. خدای متعال ابزار شناخت و معرفتی همچون چشم، گوش، قلب، عقل و انبیای الهی را در اختیار انسان قرار داده است، تا مسیر صحیح را به دست آورد، ولی شخص‌ به سبب مبتلا شدن به این بیماری مرگبار سرش را پایین انداخته و بی توجه به ابزارهای نجات و رستگاری، به مقتضای غریزه کور خود رفتار می‌نماید. [۳] ... پی‌نوشت‌ها؛ [۱] ر.ک: بررسی نظام تربیتی در صحیفه سجادیه (علی‌ اصغر ابراهیمی‌فر) ص۵۸ [۲] نیایش ۴۴ صحیفه سجادیه [۳] ر.ک: اخلاق در قرآن (آیت الله مصباح یزدی) ج۲، ص۱۶۴ منبع: وبسایت راسخون @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️اصول و مبانی تربیت عاشورایی در نگاه امام سجاد (بخش چهارم و پایانی) 🔸بعد از بیان و ذکر پاره ای از مبانی تربیتی در فرهنگ عاشورایی، به چند مورد از اصول و شاخص های اصلی تربیتی در اندیشه (ع) اشاره خواهیم داشت. به هر اندازه در تقویت این اصول موفق عمل نماید، در بحران های حساس و آزمون های بزرگ الهی موفق‌تر عمل خواهد نمود. 2⃣ تقویت زهد   🔹از جمله مهم‌ترین و با ارزش ترین اصول و ارکان تربیت عاشورایی، در زندگی است. دوری‌ از مظاهر دنیا یکی از اصول مسلم اخلاقی و تعلیم و تربیت شناخته شده است. در واقع نوعی عدم‌ وابستگی به لذات مادی و دنیوی است. نوعی عدم دلبستگی به خواهش های نفسانی و مادی. یک انسان هر چند می‌تواند صاحب مال و منال مادی باشد، ولی به آن وابسته نیست؛ 🔹از این رو رفتار و عملکردش به گونه ای است که مورد رضایت و خشنودی باری تعالی باشد، نه رفتاری برخواسته از خواهش نفسانی و کشش شیطانی. باری به هر جهت نقطه شروع و آغاز تمام‌ مشکلات در تربیت اخلاقی حب‌ دنیا است؛ از طرفی اصل تربیتی  که در اندیشه فکری و تربیتی (ع) زیاد از آن یاد شده است، به معنای دوری از دلبستگی های مادی و آزادی از هر چیزی است که بخواهد در انسان نوعی دلبستگی ایجاد نماید و او را از یاد خدا و آخرت و وظایف دینی و اخلاقی باز دارد. 🔹«وَ ارْزُقْنِی الرَّغْبَةَ فِی الْعَمَلِ لَک لِآخِرَتِی حَتَّی أَعْرِفَ صِدْقَ ذَلِک مِنْ قَلْبِی، وَ حَتَّی یکونَ الْغَالِبُ عَلَی الزُّهْدَ فِی دُنْیای، وَ حَتَّی أَعْمَلَ الْحَسَنَاتِ شَوْقاً، وَ آمَنَ مِنَ السَّیئَاتِ؛ [۱] و رغبت و میلی روزی من کن، که عمل برای تو را محض آخرتم انجام دهم، بدان‌گونه که صدق این رغبت را در قلبم بیابم، و بی‌رغبتی نسبت به دنیای زودگذر بر دلم چیره شود، آن‌سان که از سر شوق به حسنات برخیزم، و به سبب بیم و خوف از سیئات در امان مانم».   پی‌نوشت؛ [۱] نیایش ۲۲ صحیفه سجادیه منبع: وبسایت راسخون @tabyinchannel
⭕️امام سجاد عليه السلام:  🔸«حَقُّ اللِّسانِ اِكْرامُهُ عَنِ الْخَنى وَ تَعْويدُهُ الْخَيْرَ وَ تَرْكُ الْفُضولِ الَّتى لا فائِدَةَ لَها وَ الْبِرُّ بِالنّاسِ وَ حُسْنُ الْقَوْلِ فيهِمْ«؛ 🔹، احترام گذاشتن به آن با ، عادت دادنش به ، ، و به و درباره آنان است.  📕بحارالأنوار، ج ۷۱، ص ۲۸۶، ح ۴۱ @tabyinchannel
⭕️امام‌ سجاد‌ عليه‌ السلام:  🔸«اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ نَبِّهْنى لِذِكْرِكَ فى اَوْقاتِ الْغَفْلَةِ وَاسْتَعْمِلْنى بِطاعَتِكَ فى اَيّامِ الْمُهْلَةِ وَانْهَجْ لى اِلى مَحَبَّتِكَ سَبيلاً سَهْلَةً، اَكْمِلْ لى بِها خَيْرَ الدُّنْيا وَ الآخِرَةِ». 🔹بار الها! بر محمد و آلش درود فرست و مرا در هنگام غفلت به ياد خود آگاه گردان، و در ايام فراغت به اطاعتت موفق بدار، و برايم راهى آسان به سوى محبت خود بگشاى، و خير دنيا و آخرت را به وسيله آن تكميل فرماى.  📕صحيفه سجاديه، از دعاى بيستم @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیا تربیت خانوادگی و وراثت در شکل گیری اخلاق انسان موثر است؟ (بخش دوم و پایانی) 🔸بى شك نخستين مدرسه هر انسانى دامان و آغوش اوست، و در همين جا است كه نخستين درسهاى يا را مى آموزد. و اگر مفهوم تربيت را اعم از «تكوينى» و «تشريعى» در نظر بگيريم ، رحم مادر و صلب پدر است كه آثار خود را بطور در وجود مى گذارد، و زمينه ها را براى فضيلت و رذيلت آماده مى سازد. در تعبيرات بسيار لطيف و دقيقى در اين قسمت وارد شده كه به بخشى از آن ذيلاً اشاره مى شود: 7⃣در حديثی (صلّی الله علیه و آله) می‌ فرماید: «ما نَحَلَ والِدٌ وَلَدَهُ اَفْضَلَ مِنْ اَدَب حَسَن؛ [۱] بهترين بخششى يا ميراثى كه براى فرزندش مى گذارد، همان و است». 8⃣ (عليه السلام) در همين زمينه تعبير رسایی فرموده است؛ حضرت ميفرمايد: «وَ اِنَّكَ مَسُؤُولٌ عَمّا وَلِّيْتَهُ بِهِ مِنْ حُسْنِ الاَْدَبِ وَ الدَّلالَةِ عَلى رَبّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الْمَعُونَة لَهُ عَلى طاعَتِهِ؛ [۲] تو در برابر آنچه ولايتش برعهده تو گذارده شده است [از خانواده و فرزندان] هستى نسبت به و هدايت به سوى پروردگار و اعانت او بر اطاعتش». 9⃣ (عليه السلام) در يكى از كلمات خود تعبيرى دارد كه نشان مى دهد خُلق و خوى ميراثى است كه به مى رسد؛ حضرت ميفرمايد: «خَيْرُ ما وَرَّثَ الاْباءُ اَلاَْبْناءَ اَلاَْدَبَ؛ [۳] بهترين چيزى كه براى فرزندان خود به ارث مى نهند و و است». 🔟 (عليه السلام) در نهج البلاغه، به هنگام شرح شخصيّت و بيان موقعيّت خود براى ناآگاهانى كه او را با ديگران مقايسه مى كردند مى فرمايد: «وَ قَدْ عَلِمْتُمْ مَوْضِعى مِنْ رَسُولِ اللهِ بِالْقِرابَةِ الْقَريبَةِ وَ الْمَنْزِلَةِ الْخَصيصَةِ وَضَعَنى فى حِجْرِهِ وَ اَنَا وَليدٌ يَضُمُّنى اِلَى صَدْرِهِ ... يَرْفَعُ لى كُلَّ يَوْم عَلَماً مِنْ اَخْلاقِهِ وَ يَأمُرُنى بِالاِْقتِداءِ؛ شما قرابت و نزديكى مرا با پيامبر (ص) و منزلت خاصّم را نزد آن حضرت به خوبى مى دانيد؛ كودك خردسالى بودم پيامبر (ص) مرا در دامان خود مى نشاند و به سينه اش مى چسباند... او هر روز براى من پرچمى از خود مى افراشت و مرا امر مى كرد كه به او اقتدا كنم و اين من زائيده آن تربيت است». 🔹جالب اينكه امام در لابه‌لاى همين سخن، هنگامى كه از (ص) بحث مى كند، چنين مى فرمايد: «وَ لَقَدْ قَرَنَ اللّهُ بِهِ (ص) مِنْ لَدُنْ اَن كانَ فَطيماً اَعْظَمَ مَلَك مِن ملائِكَتِهِ يَسْلُكُ بِهِ طَرِيقَ الْمكارِمِ وَ مَحاسِنَ اَخْلاقِ الْعالَمِ لَيْلَهُ وَ نَهارَهُ؛ [۴] از همان زمان كه (ص) از شير بازگرفته شد، خداوند بزرگترين فرشته از فرشتگان خويش را مأمور ساخت تا شب و روز وى را به راههاى و جهان سوق دهد». 🔹بنابراين (ص) خود نيز از تربيت يافتگان فرشتگان بود. درست است كه اخلاق و صفات روحى انسان اعم از خوب و بد، از درون او برمی‌خیزد و با اراده او شكل مى گيرد، ولى انكار نمى توان كرد كه زمينه هاى متعدّدى براى شكل گيرى اخلاق خوب و بد وجود دارد، كه يكى از آنها از پدر و مادر و همچنين است؛ 🔹و اين مسأله قطع نظر از تحليل هاى علمى و منطقى، و تجربى فراوان دارد كه قابل انكار نيست. به همين دليل براى ساختن فرد يا جامعه آراسته به زيورهاى اخلاقى، بايد به مسأله و تربيت هايى كه از نونهالان در دامن مادر و آغوش مادر مى بينند توجّه داشت و اهمّيّت اين دوران در ساختار شخصيّت انسانها را هرگز فراموش نكرد. پی نوشت‌ها؛ [۱] كنز العمال فی سنن الأقوال و الأفعال، علی بن حسام الدين المتقی الهندی، ج ۱۶، ص ۶۲۴ [۲] بحارالأنوار، مجلسى، ج ۷۱، ص ۶، باب ۱ [۳] غرر الحكم و درر الكلم‏، تميمى آمدى، ص ۳۵۹، ح ۸۸ [۴] نهج البلاغة (صبحی صالح)، شريف الرضى، فيض الإسلام‏، ص ۳۰۰، خ ۱۹۲ (خطبه قاصعه). 📕اخلاق در قرآن‏، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، مدرسه الامام على بن ابيطالب(ع)، چ اول، ج ۱، ص ۱۷۱ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) درباره طولانی بودن سفر آخرت و لزوم تهیه «زاد و توشه» چه فرموده است؟ (بخش دوم و پایانی) 🔸 (عليه السلام) در بخشی از نامه ۳۱ که خطاب به (علیه السلام) نوشته شده، به «طولانى بودن و نياز شديد به تهيه زاد و » براى اين سفر از طاعات و كارهاى خير به ويژه انفاق در راه خدا اشاره كرده است. 🔹 (عليه السلام) در قسمت دیگری از وصيّتنامه براى تشويق به در راه خدا از تعبير ديگرى استفاده كرده مى فرمايد: «وَ اغْتَنِمْ مَنِ اسْتَقْرَضَكَ فِي حَالِ غِنَاكَ لِيَجْعَلَ قَضَاءَهُ لَكَ فِي يَوْمِ عُسْرَتِكَ» ([و همچنين] اگر كسى را پيدا كنى كه در حال غنی و ، از تو بگيرد و اداى آن را براى روز سختى و تنگدستى تو بگذارد، آن را بشمار). حاصل اينكه و هوشيار بايد از وجود دو كس بهره بگيرد: كسى كه داوطلبانه و رايگان بار سنگين توشه انسان را بر دوش مى گيرد و با شادى و خوشحالى آن را به مقصد مى رساند، و ديگر كسى كه در هنگام انسان به مال، بخشى از او را مى گيرد و در آن زمان كه شديداً به آن نيازمند است بازپس مى دهد. 🔹آرى چنين است حال كسانى كه در راه خدا مى كنند و تعبيرى جالب تر و زيباتر از اين پيدا نمى شود. تعبير دوم برگرفته از است، آنجا كه مى فرمايد: «مَنْ ذَا الَّذی يُقْرِضُ اللهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً كَثيرَة» [۱] (كيست كه به خدا دهد، [و بدون منت، انفاق كند]، تا آن را براى او، كند؟). البتّه آيه مسئله را با نكته اضافه اى بيان مى دارد، و آن اينكه خداوند وامى را كه از بندگانش مى گيرد، دو چندان يا به آنها باز پس مى دهد. تعبير اوّل را هم احتمالا بتوان از آيات شريفه «سوره بلد» استنباط كرد، آنجا كه مى فرمايد: «فَلاَ اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ - وَ ما أَدْراكَ مَا الْعَقَبَةُ - فَكُّ رَقَبَة - أَوْ إِطْعامٌ فِى يَوْم ذِى مَسْغَبَة». [۲] 🔹شايان توجّه است كه مرحوم صدوق در «کتاب علل الشرايع»، روايت جالبى متناسب با وصيّتنامه بالا نقل مى كند كه «سفيان بن عُيَيْنَه» مى گويد: زُهرى (يكى از تابعين معروف) در شبى سرد و بارانى (عليه السلام) را ديد كه آرد بر دوش خود حمل مى كند؛ عرض كرد: يابن رسول الله اين چيست؟ فرمود: «أُرِيدُ سَفَراً أُعِدُّ لَهُ زَاداً أَحْمِلُهُ إِلَى مَوْضِع حَرِيز»؛ (سفرى در پيش دارم كه زاد و آن را به جاى مطمئنى نقل مى كنم)؛ زُهرى گفت: غلام من در خدمت شماست آن را براى شما حمل مى كند؛ حضرت قبول نكرد، زُهرى گفت: من خودم آن را بر دوش حمل مى كنم، شما والامقام تر از آنید كه بخواهید چنين بارى را بر دوش حمل كنید. 🔹 (علیه السلام) فرمود: «لَكِنِّی لاَ أَرْفَعُ نَفْسِی عَمَّا يُنْجِينِی فِي سَفَرِی وَ يُحْسِنُ وُرُودِي عَلَى مَا أَرِدُ عَلَيْهِ أَسْأَلُكَ بِحَقِّ اللهِ لَمَّا مَضَيْتَ لِحَاجَتِكَ وَ تَرَكْتَنِي» (لكن من خودم را والاتر از آن نمى دانم كه آنچه مرا در سفرم نجات مى بخشد و ورودم را بر آنچه مى خواهم نيكو مى سازد بر دوش حمل كنم. تو را به خدا سوگند مى دهم به دنبال كار خود بروى و مرا به حال خود رها سازى). زُهرى به دنبال كار خود رفت بعد از چند روز حضرت را ديد، عرض كرد: اثرى از سفرى كه فرموديد نمى بينم، امام (عليه السلام) فرمود: «بَلَى يَا زُهْرِيُّ لَيْسَ مَا ظَنَنْتَ وَ لَكِنَّهُ الْمَوْتُ وَ لَهُ كُنْتُ أَسْتَعِدُّ إِنَّمَا الاْسْتِعْدَادُ لِلْمَوْتِ تَجَنُّبُ الْحَرَامِ وَ بَذْلُ النَّدَى وَ الْخَيْرِ» [۳] (آن سفرى كه تو گمان كردى نيست، منظورم است، و من براى آن آماده مى شوم، و آماده شدن براى اين سفر با پرهيز از حرام و در راه هاى خير حاصل مى شود). پی نوشت‌ها؛ [۱] سوره بقره، آيه ۲۴۵ [۲] سوره بلد، آيات ۱۱ الی ۱۴؛ ترجمه: «ولى او از آن گردنه مهمّ نگذشت! - و تو نمی ‏دانى آن گردنه چيست! - آزادكردن برده‏ اى - يا غذا دادن در روز گرسنگى». [۳] علل الشرائع‏، ابن بابويه، كتابفروشى داورى‏، قم‏، چ اول‏، ج ‏۱، ص ۲۳۱، باب ۱۶۵ 📕پيام امام اميرالمؤمنين (ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، چ اول‏، ج ۹، ص ۵۷۲ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️امام سجّاد عليه السلام:  🔸أنَا ابنُ مَنَ بَكَت عَلَيهِ مَلائِكَةُ السَّماءِ أنَا ابنُ مَن ناحَتْ عَلَيهِ الجِنُّ فِي الأرضِ و الطِّيرُ فِی الهَواءِ.  🔹من پسر كسى هستم كه فرشتگان آسمان بر او گريستند؛ من پسر كسى هستم كه جنّيان در زمين و پرندگان در هوا بر او نوحه سرايى كردند. 📕بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۱۷۴ @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️گفتگوی امام سجاد (ع) با ابن زیاد در دارالاماره کوفه چگونه بود؟ 🔹 (لعنة الله علیه) در دارالاماره کوفه رو به (عليه السلام) كرد و پرسيد: «تو كيستى؟» حضرت پاسخ داد: «من على بن الحسين هستم». ابن زياد گفت: مگر على بن الحسين را خداوند (در كربلا) نكشت؟ (عليه السلام) فرمود: من برادرى به نام على بن الحسين داشتم كه مردم (ستمگر) او را به قتل رساندند. ابن زياد گفت: نه، او را خدا كشت! امام زین العابدین (عليه السلام) با استفاده از آيه ۴۲ سوره زمر فرمود: «أللهُ يَتَوَفَّى الاَْنْفُسَ حِينَ مَوْتِهَا؛ خداوند، جانها را به هنگام مرگشان مى گيرد». (يعنى هر چند خداوند، جان هر كس را هنگام مرگ مى ستاند، ولى برادرم را عده اى ستمكار به شهادت رساندند). ابن زياد كه از اين جواب دندان‌شكن خشمگين شده بود، گفت: تو با جرأت و جسارت پاسخ مرا مى دهى؟! هنوز در تو، توانايى پاسخگويى به من وجود دارد؟ او را ببريد و گردن بزنيد!! 🔹حضرت زينب كبرى (عليهاالسلام) چون چنين ديد، (عليه السلام) را در آغوش گرفت و خطاب به ابن زياد فرمود: بس است؛ هر چه خواستى از خون ما بر زمين ريختى. سپس افزود: «وَاللهِ لا اُفارِقُهُ، فَإِنْ قَتَلْتَهُ فَاقْتُلْني مَعَهُ؛ به خدا سوگند! از او جدا نخواهم شد، اگر مى خواهى او را بكشى، مرا نيز همراه او به قتل برسان». ابن زياد به حضرت زينب و امام سجاد (عليهما السلام) نگاهى انداخت و گفت: «عَجَباً لِلرَّحِمِ؛ شگفتا از مهر خويشاوندى!». سپس افزود: به خدا سوگند! گمان مى كنم اين زن دوست دارد با برادرزاده اش كشته شود. از او (على بن الحسين) درگذريد كه گمان مى كنم همين بيمارى براى درد و رنجش كافى است. [۱] 🔹سيد بن طاووس در كتابش پس از نقل ماجراى فوق (با مقدارى تفاوت) مى افزايد: (عليه السلام) رو به عمه اش كرد و فرمود: «عمه جان! تو آرام باش تا من با وى سخن بگويم». آنگاه رو به ابن زياد كرد و فرمود:  «أَبِالْقَتْلِ تُهَدِّدُني يَابْنَ زِياد، أَما عَلِمْتَ أَنَّ الْقَتْلَ لَنا عادَةٌ وَ كَرامَتَنَا الشَّهادَةُ؛ اى پسر زياد! آيا ما را با قتل تهديد مى كنى؟ مگر نمى دانى كه كشته شدن [در راه خدا]، عادت [ديرين] ما و شهادت، مايه كرامت و افتخار ماست». پس از اين گفتگوها ابن زياد كه كاملا شكست خورده بود، دستور داد امام سجاد (عليه السلام) و همراهانش را در خانه اى كنار مسجد اسكان دهند. [۲] آيا با هيچ قلم و بيانى ممكن است ارزش و عظمت اين سخنان را در آن مجلس كه گروهى حاضر بودند ترسيم كرد؟ به يقين اين سخنان زبان به زبان مى گشت و سراسر كوفه را فرا گرفت و به بيرون آن نيز منتقل شد و تأثير خود را در داورى مردم درباره عظمت خاندان امیرالمؤمنین امام على (عليه السلام) و خباثت دشمنان آن گذاشت و بار ديگر بذر انقلاب را بر ضد آل اميه در همه جا پاشيد. پی نوشت ها؛ [۱] ارشاد مفيد، ص ۴۷۳ - ۴۷۴ و ملهوف (لهوف)، ص ۲۰۲ (با مقدارى تفاوت) همچنين رجوع كنيد به تاريخ طبرى، ج ۴، ص ۳۵۰ [۲] ملهوف (لهوف)، ص ۲۰۲ 📕عاشورا ريشه ‏ها، انگيزه‏ ها، رويدادها، پيامدها، سعید داودی و مهدی رستم نژاد، (زیر نظر آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى) ص ۵۷۸ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️تلاش در راه ترویج مرام و مسلک پدر 🔹بنا نبود علیه‌ السلام از راه خرق عادت و اعجاز پیروز شود، وگرنه یک نفر هم لازم نبود، خود حضرت سیدالشهدا علیه‌ السلام کافی بود. (امام‌ حسین علیه‌ السلام خطاب به گروه جن که برای یاری آن حضرت آمده بودند، فرمود: «نَحْنُ وَ اللهِ أَقْدَرُ عَلَيْهِمْ مِنْكُمْ وَ لَكِنْ لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَةٍ وَ يَحْيَى‏ مَنْ حَيَّ عَنْ بَيِّنَةٍ؛ به خدا قسم ما بر آنها نیرومندتر از شماییم؛ لکن مرحله‎‏اى است آزمایشى تا راه براى هر کس که هلاک شود، و یا زندگى جاوید یابد روشن و نمایان شود»؛ لهوف، ص۶۸؛ تسلیة‌ المجالس، ج٢، ص٢٣٣؛ بحارالانوار، ج۴۴، ص٣٣١). 🔹 معصوم علیه‌ السلام با آن حال [بیماری] برای ترویج از مرام و مسلک سیدالشهداء علیه‌ السلام عصا و شمشیر به دست می‏‌گیرد. (...علی‌ بن‌ حسین (ع) به‌ شدت گریست، سپس به عمه‌اش، زینب (س) گفت: عمه جان، شمشیر و عصای مرا بیاور؛ پدرش به او فرمود: با شمشیر و عصا چه می‌کنی؟ گفت: بر عصا تکیه می‌کنم و با شمشیر در پیش روی فرزند رسول خدا صلی‌ الله‌ علیه‌ و آله می‌ جنگم و دفاع می‌کنم؛ چرا که هیچ خیری در زندگی پس از او نیست. حسین (ع) او را از این کار بازداشت و او را به آغوش گرفت»؛ معالی‌ السبطین، ج۲، ص۲۳ و نیز نک: مقتل‌ الحسین علیه‌ السلام، خوارزمی، ج۲، ص۳۶؛ تسلیة‌ المجالس، ج٢، ص۳۱۳؛ بحارالانوار، ج۴۵، ص۴۶؛ نفس‌ المهموم، ص۳۱۷). 📕رحمت واسعه، ص۶۵ منبع: وبسایت مرکز تنظیم و نشر آثار آیت‌ الله العظمی بهجت (ره) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️علماى اهل سنت درباره شایستگى حضرت سجاد (علیه السلام) براى مقام امامت چه گفتارى دارند؟ 🔹برخى از علماى اهل سنت درباره امامت (علیه السلام) سخن گفته و آن حضرت را شایسته این مقام دانسته اند؛ از جمله: 1⃣شمس الدین ذهبى: «کان له جلالة عجیبة و حقّ له والله ذلک فقد کان اهلا للإمامة العظمى؛ لشرفه و سؤدده و علمه و تألّهه و کمال عقله؛ [۱] براى او ـ حضرت سجاد (علیه السلام) ـ جلالت عجیبى است، و به خدا سوگند که او سزاوار چنین جلالتى است. او به جهت شرف و بزرگوارى و علم و کمال عقل، اهلیّت براى مقام امامت عظمى داشت». 2⃣عبدالرؤف مناوى شافعى: «على بن الحسین بن على بن ابى طالب، زین العابدین، امام، سیّد، سند... کان عظیم القدر، رحب الساحة والصدر، رأساً لجسد الریاسة، مؤملا للایالة والسیاسة... و هو ثقة ثبت فاضل...؛ [۲] على بن الحسین بن على بن ابى طالب، زین العابدین، امام، سید، سند... او عظیم القدر و داراى سعه صدر بود. او به منزله سرى براى جسد ریاست بود و براى سرپرستى و سیاست اهلیّت داشت... او ثقه، ثبت، و فاضل بود...». 3⃣محمّد بن طلحه شافعى: «هذا زین العابدین، قدوة الزاهدین و سید المتقین و امام المؤمنین شیمته تشهد له انّه من سلالة رسول الله (صلى الله علیه وآله)، و سمته یثبت قربه من الله. و ثفناته تسجل له کثرة صلاته و تهجّده. و اعراضه عن متاع الدنیا ینطق بزهده فیها...؛ [۳] او زین العابدین، مقتداى زاهدین و سید متقین و امام مؤمنین بود؛ کسى که رفتارش گواهى مى داد که از سلاله رسول خدا (صلى الله علیه و آله) است. نشانه اش ثابت مى کرد که او مرتبط با خدا است، و پینه هاى پیشانى اش سند کثرت نماز و تهجّدش بود، و اعراض او از متاع دنیا، بر زهد او از دنیا گویا بود...». پی نوشت‌ها؛ [۱] سیر اعلام النبلاء، ج ۴، ص ۳۹۸ [۲] الکواکب الدریّة، ص ۱۳۹ [۳] مطالب السؤول، ج ۲، ص ۴۱ 📕اهل بیت از دیدگاه اهل سنت، على اصغر رضوانى، مسجد مقدس جمکران، قم، ۱۳۸۵ش، ص ۶۸ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️تاثیر خطبه‌ های امام سجاد (ع) و حضرت زینب (س) در پیشبرد نهضت امام حسین (ع) 🔹سیدالشهداء و اصحاب او و اهل بیت او [به ما] آموختند تکلیف را، فداکاری در میدان، تبلیغ در خارج میدان. همان مقداری که فداکاری حضرت ارزش پیش خدای تبارک و تعالی دارد و در پیشبرد نهضت حسین - سلام الله علیه - کمک کرده است، خطبه‌ های و حضرت زینب هم به همان مقدار یا قریب آن مقدار تاثیر داشته است. آنها به ما فهماندند که در مقابل جائر، در مقابل حکومت جور، نباید زنها بترسند و نباید مردها بترسند. 🔹در مقابل یزید، حضرت زینب - سلام الله علیها - ایستاد و آن را همچو تحقیر کرد که بنی امیه در عمرشان همچو تحقیری نشنیده بودند، و صحبت هایی که در بین راه، و در کوفه و در شام و اینها کردند و منبری که - سلام الله علیه - رفت و واضح کرد به اینکه قضیه، قضیه مقابله غیر حق با حق نیست؛ یعنی، ما را بد معرفی کرده‌اند؛ سید الشهداء را می‌ خواستند معرفی کنند که یک آدمی است که در مقابل حکومت وقت، خلیفه رسول الله ایستاده است. این مطلب را در حضور جمع فاش کرد و حضرت زینب هم. بیانات حضرت امام ۶۱/۰۷/۲۵ منبع: سایت جامع امام (ره) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️علت مصونيت امام سجاد عليه السلام در واقعه عاشورا 🔹 (ع) ملقب به و ، تنها بازمانده از فرزندان امام حسين (ع) بود که همراه اسرای اهل بيت به کوفه و شام برده شد و پس از حدود يک ماه اسيری به دستور يزيد - برای جلب افکار عمومی - محترمانه به مدينه روانه گرديد. [۱] پس از آن در مدينه، فضا مناسب هيچ کار سياسی يا تحرک اجتماعی سالم نبود، بنابر اين (ع) در سنگر دعا نشست و به عنوان سيد ساجدين و زينت عابدين به مبارزه فرهنگی و نشر معارف بلند دينی در قالب دعا و مناجات پرداخت، تا ضمن حفظ جامعه اسلامی، دوستان و شيعيان خود، به سوی اهداف مقدس خويش حرکت کنند. اکنون به عنوان قرآن صاعد و زبور آل محمّد (ص) كه مشتمل بر ۵۷ دعاست، ثمره فعاليت های ۳۵ ساله حضرت در دوران امامتشان می باشد. آن حضرت سال ۹۵ ه.ق. در مدينه در سن ۵۷ سالگی با زهر کين مسموم و به شهادت رسید. [۲] 🔹در اگر چه به کسی رحم نمی کردند و از کودک شش ماهه همچون حضرت علی اصغر (ع)، تا پيرمرد صحابی پيامبر (ص)، مانند حبيب بن مظاهر را بی درنگ به شهادت می رساندند، و حتی شخص امام حسين (ع) را نيز با آن وضع بسيار فجيع به شهادت رساندند، اما اينکه نتوانستند  (ع) را به شهادت برسانند به شرايط عصر عاشورا مربوط است. در حقيقت حرامیان چند بار قصد کشتن ايشان را داشتند، ولی اين اتفاق واقع نشد. (ع) در کربلا به شدت بيمار شد، به طوری که توانايى حمل اسلحه و جنگ نداشت، بنابر اين نتوانست پيشاپيش پدر بزرگوارش به جهاد رفته و به شهادت برسد. 🔹بنابر اين تا قبل از شهادت امام حسين (ع) دشمن بر خيمه ها مسلط نشده بود و دست پليدش به امام (ع) نرسيد تا حضرت را به شهادت برساند. پس از شهادت امام حسين (ع) سپاهيان برای غارت اموال فرزندان پيامبر (ص) به سوى خيمه ها شتافتند، به طوری که حتی چادر از سر زن ها می ربودند. دختران پيامبر (ص) از خيام حرم بيرون آمدند و صدا به گريه بلند نمودند. [۳] سيد بن طاووس روايت می کند که به خدا قسم زينب (س) از گريه خود هر دوست و دشمنى را به گريه افکند. [۴] آنگاه اهل حرم را به اسارت گرفتند و  (ع) در حالی که بيماری، او را ضعيف و رنجور کرده بود نیز در ميان اسيران بود. [۵] 👇
🔹حميد بن مسلم [۶] نقل مى كند، ما به اتفاق شمر بن ذی الجوشن از کنار خيمه ها عبور می کرديم تا به رسيديم، ديديم که از شدت بيماری در بستر افتاده است. همراه شمر گروهى نظاميان بودند؛ گفتند آيا اين بيمار را بکشيم؟ من گفتم: سبحان الله چگونه مردم بی رحميد شما، آيا اين ناتوان را می خواهيد بکشيد، همين بيماری‌ای که دارد کافی است، و او را خواهد کشت؛ پس زيرانداز آن حضرت را کشيدند و بردند و آن حضرت را به رو افکندند. [۷] شيخ عباس قمی از روضة الصفا نقل مى کند که شمر تصميم گرفت  (ع) را که در بستر بيماری افتاده بود به قتل برساند. 🔹در اين هنگام عمر سعد دو دست شمر را گرفت و گفت از خدا شرم نداری که بر قتل اين پسر اقدام می نمایی؟ شمر گفت: فرمان عبيدالله بن زياد صادر شده که همه فرزندان حسين (ع) را بکشم. عمر سعد در منع کردن شمر سعی زياد کرد و شمر را از آن عمل زشت بازداشت. شمر پس از آن دستور داد تا خيمه های اهل بيت را آتش زدند. [۸] بنابر اين با توجه به وقایعی که در روز عاشورا پس از شهادت امام حسين (ع) اتفاق افتاد، بيماری و زنده ماندن  (ع) در کربلا حکمتی الهی بود تا حجت خدا در روی زمين باقى بماند. و هرگاه دشمنان تصميم به قتل آن حضرت می گرفتند، به تصور اين که بيماری آن حضرت را خواهد کشت يا کشتن بيماری که جنگ نکرده ناپسند بود، دست از کشتن او برمی داشتند. البته اگر چه از قتل حضرت چشم پوشيدند، ولی از هيچ گونه آسيب رساندن و آزار دادن حضرت دريغ نکردند. 🔹سوار کردن اسرا بر مرکب هاى برهنه، و غل و زنجير آزار دهنده در آن هوای گرم و سوزان، و ضرب و شتم زنان و کودکان در مقابل چشم ایشان، آنچنان امام (ع) را آزار می داد که به عمه اش حضرت زينب (س) فرمود سينه ام تنگ شده، به حالتی که نزديک است جان از تنم خارج شود. حضرت زينب (س) با پريشانی و نگرانى از حضرت می پرسید اين چه حالتی است که در تو می بينيم. بنا بر اين وقتی خداوند بخواهد، حجت خود را برای اهل زمين نگه دارد، چنان که عيسى، موسی و ابراهيم (عليهم السلام) را از آسيب طاغوت های زمان نگه داشت،  (ع) را نيز نگه می دارد، و لو در نبرد سخت بين حق و باطل واقع شود. پی نوشت ها؛ [۱] قمی، شيخ عباس، منتهی آلامال، اعلام التقی، قم، ۱۳۸۲، ج ۲، ص ۱۹-۱۷؛ جعفريان، رسول، حيات فکری و سياسی امامان شيعه، انصاريان، قم، ۱۳۸۴، ج ۸، ص ۲۵۵ [۲] حيات فکری و سياسی  امامان شيعه، همان [۳] ابن طاووس، لهوف، ترجمه عقيقی بخشايشی، قم، نويد اسلام، ۱۳۸۵، ص ۱۵۹ [۴] همان، ص ۱۶۳ [۵] همان، ص ۱۷۵ [۶] حميد بن مسلم از لشکر دشمن بود و همان شخصی است که مأموريت يافت به همراه خولی، سر مقدس امام حسين (ع) را به کوفه نزد عبيد الله بن زياد ببرد. نک: منتهی الآمال، همان، ص ۶۰۴ [۷] منتهی الآمال، همان، ص ۶۰۱ [۸] همان منبع: مرکز مطالعات و پاسخگويى به شبهات حوزه علميه قم @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️اهمیّت «صله رحم» در اسلام تا چه حدّ است؟ 🔹 نسبت به ، کمک، حمایت و محبت نسبت به اهمیت فوق العاده اى قائل شده، و و بریدن رابطه از خویشان و بستگان را شدیداً نهى کرده است. اهمیت تا آنجا است که (صلی الله علیه و آله) مى فرماید: «صِلَةُ الرَّحِمِ تَعْمُرُ الدِّیارَ وَ تَزِیدُ فِی الأَعْمارِ وَ إِنْ کانَ أَهْلُها غَیْرَ أَخْیار» [۱] ( با شهرها را آباد مى سازد، و بر مى افزاید هر چند انجام دهندگان آن از نیکان هم نباشند). 🔹و در سخنان (عليه السلام) مى خوانیم: «صِلْ رَحِمَکَ وَ لَوْ بِشَرْبَة مِنْ ماء وَ أَفْضَلُ ما یُوصَلُ بِهِ الرَّحِمُ کَفُّ الأَذى عَنْه» [۲] ( خویش را حتى با جرعه اى از آب محکم کن و بهترین کار براى ، دست کشیدن از آزار و مزاحمت آنان است!). زشتى و ، به حدى است که (عليه السلام) به فرزند خود نصیحت مى کند که از مصاحبت با پنج طایفه بپرهیزد، یکى از آن پنج گروه کسانى هستند که کرده اند؛ فرموده است: « ... وَ إِیّاکَ وَ مُصاحَبَةَ الْقاطِعِ لِرَحِمِهِ فَإِنِّی وَجَدْتُهُ مَلْعُوناً فِی کِتابِ اللهِ» [۳] (بپرهیز از معاشرت با کسى که کرده که قرآن او را ملعون و دور از رحمت خدا شمرده است). 🔹در سوره محمّد (صلی الله علیه و آله) آیات ۲۲ و ۲۳ مى فرماید: «فَهَلْ عَسَیْتُمْ إِنْ تَوَلَّیْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِی الأَرْضِ وَ تُقَطِّعُوا أَرْحامَکُمْ - أُولئِکَ الَّذینَ لَعَنَهُمُ اللهُ فَأَصَمَّهُمْ وَ أَعْمَىٰ أَبْصَارَهُمْ»؛ (پس اگر [از خدا و پیامبر] روی گردان شوید آیا از شما جز این انتظار می رود که در زمین کنید و [بر سر مال و منال دنیا] نمایید؟ - آنان [که روی گردانند] کسانی هستند که خدا لعنتشان کرده و گوش [دل] شان را کر و چشم [بصیرت] شان را کور کرده است). کوتاه سخن این که: نسبت به و برهم زنندگان پیوند خویشاوندى تعبیرات شدیدى دارد، و نیز آنها را سخت مذمت کرده است. 🔹از (صلی الله علیه و آله) سوال شد: مبغوض ترین عمل در پیشگاه خداوند کدام است؟ در پاسخ فرمود: «شرک به خدا». پرسیدند بعد از آن؟ فرمود: . [۴] علت این که نسبت به نگهدارى و حفظ این همه پافشارى کرده، این است که: همیشه براى ، ، ، و عظمت بخشیدن به یک ، چه از نظر اقتصادى یا نظامى، و چه از نظر جنبه هاى معنوى و اخلاقى، باید از واحدهاى کوچک آن شروع کرد، با پیشرفت و تقویت تمام واحدهاى کوچک، اجتماع عظیم، خود به خود اصلاح خواهد شد. 🔹 براى عظمت مسلمانان از این روش به نحو کامل ترى بهره بردارى نموده است، دستور به اصلاح واحدهایی داده که معمولاً افراد از و و عظمت بخشیدن به آن روگردان نیستند، زیرا تقویت بنیه افرادى را توصیه مى کند که خونشان در رگ و پوست هم در گردش است، اعضاى یک اند، و پیداست هنگامى که اجتماعات کوچک نیرومند شد، عظیم آنها نیز عظمت مى یابد و از هر نظر قوى خواهد شد. شاید حدیثى که مى گوید: «، باعث آبادى شهرها مى گردد» [۵] به همین معنى اشاره باشد.  پی نوشت‌ها؛ [۱] بحارالانوار، ج ۴۷، ص ۱۶۳؛ [۲] همان، ج ۷۱، ص ۸۸؛ [۳] همان، ج ۷۱، ص ۱۹۶؛ [۴] همان، ج ۶۹، ص ۱۰۶، ح ۴ و ص ۱۹۶، ح ۲۰؛ [۵] همان، ج ۴۷، ص ۱۶۳ و ۲۱۱ 📕تفسیر نمونه، آيت الله العظمی مکارم شيرازى، دار الکتب الإسلامیه، چاپ پنجاه و پنجم، ج ۱، ص ۱۹۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️امام سجاد عليه السلام: 🔸«اِعلَموا أنَّ اللهَ لَم يُحِبَّ زَهرَةَ الدُّنيا و عاجِلَها لاِءَحَدٍ مِن أولِيائِهِ، وَ لَم يُرَغِّبهُم فيها وَ فی عاجِلِ زَهرَتِها و ظاهِرِ بَهجَتِها، وَ إنَّما خَلَقَ الدُّنيا وَ خَلَقَ أهلَها لِيَبلُوَهُم فيها أيُّهُم أحسَنُ عَمَلاً لاِآخِرَتِهِ، واَيمُ اللهِ لَقَد ضَرَبَ لَكُم فيهِ الأَمثالَ، وَ صَرَّفَ الآياتِ لِقَومٍ يَعقِلونَ، وَ لا قُوَّةَ إلاّ بِالله». 🔹بدانيد كه خداوند و برق را براى هيچيك از نخواسته است، و آنان را به و به زيور گذراى آن و زيبايى ظاهرى آن، ترغيب نكرده است؛ بلكه را آفريد و اهل آن را خلق كرد تا آنان را در دنيا كه براى بهتر مى كنند؛ به خدا سوگند كه او در اين باره براى شما مثال ها آورده و براى كه ، آورده است؛ و نيرويى نيست، مگر به واسطه خداوند. 📕بحارالأنوار، ج ۷۸ ص ۱۴۵ ح ۶ @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️آیا امام سجاد (ع) از ولادت حضرت مهدی (عج) خبر داده است؟ 🔹 (عليه السلام) در رواياتى از ولادت حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشريف) خبر داده است؛ از جمله در حديثى فرزند امام زين العابدين (عليه السلام) از حضرت سؤال كرد: «يَا أَبَتِ وَ لِمَ سَمَّيْتَهُ الْبَاقِرَ؟ قَالَ فَتَبَسَّمَ وَ مَا رَأَيْتُهُ يَتَبَسَّمُ قَبْلَ ذَلِكَ ... ثُمَّ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنَّ الْإِمَامَةَ فِی وُلْدِهِ إِلَى أَنْ يَقُومَ قَائِمُنَا (عج الله تعالی فرجه الشریف) فَيَمْلَؤُهَا قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً وَ إِنَّهُ الْإِمَامُ وَ أَبُو الْأَئِمَّةِ مَعْدِنُ الْحِلْمِ وَ مَوْضِعُ الْعِلْمِ يَبْقُرُهُ بَقْراً وَ اللهِ لَهُوَ أَشْبَهُ النَّاسِ بِرَسُولِ اللهِ (صلى الله عليه و آله) فَقُلْتُ فَكَمِ الْأَئِمَّةُ بَعْدَهُ؟ قَالَ سَبْعَةٌ وَ مِنْهُمُ الْمَهْدِيُّ الَّذِي يَقُومُ بِالدِّينِ فِی آخِرِ الزَّمَانِ»؛ [۱] «اى پدر! چرا برادرم را باقر ناميدى؟ ايشان تبسمى فرمودند كه من پيش از آن چنين نديده بودم، سپس حضرت فرمود: اى فرزندم! همانا امامت در اولاد او خواهد بود تا ما قيام كند و زمين را پر از عدل و داد نمايد، همان گونه كه از ظلم و جور پر شده باشد، و اوست امام، پدر امامان، معدن حلم و موضع علم، علم را خواهد شكافت. به خدا سوگند! او شبيه ترين مردم به رسول خدا (صلى الله عليه و آله) است عرض كردم: امامان بعد از او چند نفرند؟ فرمود: هفت نفر كه از ميان آنها است كه در آخرالزمان به دين قيام خواهد كرد». پی نوشت: [۱] بحار الأنوار، مجلسى، دار إحياء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق، ج ‏۳۶، ص ۳۸۹، باب ۴۴ (نص علي بن الحسين صلوات الله عليهما)، ح ۳ 📕موعود شناسی و پاسخ به شبهات، رضوانی، علی اصغر، مسجد مقدس جمکران، قم، چاپ هفتم، ۱۳۹۰ش، ص ۱۹۰ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️امام سجاد عليه السلام:  🔸«إيّاكُم و صُحبَةَ العاصينَ، و مَعونَةَ الظّالِمينَ، و مُجاوَرَةَ الفاسِقينَ، اِحذَروا فِتنَتَهُم، و تَباعَدوا مِن ساحَتِهِم». 🔹از مصاحبت ، يارى و همنشينى ، بپرهيزيد؛ از برحذر باشيد و از عرصه‌ی آنها دورى كنيد. 📕الكافی، ۲/۱۶/۸؛ بحارالأنوار، ۱۱/۱۵۱/۷۸ @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«تولی» و «تبری» از منظر روایات چه اهمیّتی دارند؟ (بخش سوم) 🔸احاديث بسيار فراوانى در كتب اسلامى اعم از شيعه و اهل سنّت در زمينه «حبّ فى الله» و «بغض فى الله» و و آمده است، و به قدرى در اين باره داده شده كه در كمتر چيزى نظير آن ديده مى شود. بى شك اين اهمّيّت به خاطر آثار مثبتى است كه پيوند «دوستى با اولياء الله و دوستان خدا»، و «بيزارى از دشمنان حق» دارد؛ اين آثار مثبت هم در ظاهر مى شود و هم در و هم در و . 💠اين احاديث نشان مى دهد كه بايد در طريق «تهذيب نفس» و «سير و سلوك الى الله»، هر كس و مقتدايى را برگزيند. در اينجا به بخشى از اين احاديث كه از كتب مختلف گلچين شده است اشاره مى شود: 6⃣در حديث ديگرى از (عليه السلام) مى خوانيم: «اِذا جَمَعَ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ اَلاَْوَّلينَ وَ الاْخِرينَ قامَ مُناد فَنادى يُسْمِعُ الّناسَ فَيَقُولُ: اَيْنَ الْمُتَحابُّونَ فِى اللهِ قالَ: فَيَقُومُ عُنُقٌ مِنَ النّاسِ فَيُقالُ لَهُمْ اِذْهَبُوا اِلَى الْجَنَّةِ بِغَيْرِ حِساب قالَ: فَتَلَقّاهُمُ الْمَلائِكَةُ فَيَقُولُونَ اِلَى اَيْنَ؟ فَيَقُولُونَ اِلَى الْجَنَّةِ بِغَيْرِ حِساب! قالَ فَيَقُولُونَ فَاَىُّ ضَرْب اَنْتُمْ مِنَ النّاسِ؟ فَيَقُولُونَ نَحْنُ الْمتَحابُّونَ فِى اللهِ، قالَ فَيَقُولُونَ وَ اَىُّ شَىء كانَتْ اَعْمالُكُمْ؟ قالُوا كُنّا نُحِبّ فِى اللهِ وَ نُبْغِضُ فِى اللهِ، قالَ فَيَقُولُونَ نِعْمَ اَجْرُ الْعامِلينَ!» [۱] 🔹(هنگامى كه خداوند متعال اقوام اوّلين و آخرين را [در ] جمع كند، ندا دهنده اى ندا مى دهد، به گونه اى كه به گوش همه مردم برسد؛ مى فرمايد كجا هستند آنهايى كه «به خاطر خدا» همديگر را داشتند، فرمود در اين هنگام گروهى از مردم بر مى خيزند و به آنها گفته مى شود، بدون حساب به سوى برويد! فرمود: در اين موقع از آنها استقبال مى كنند، مى گويند به كجا مى رويد؟ 🔹مى گويند: به بهشت بدون حساب! مى گويند شما از كدام گروه مردم هستيد؟ مى گويند ما كسانى هستيم كه «به خاطر خدا يكديگر را مى داشتيم»؛ مى گويند، اعمال شما چه بود؟ مى گويند ما به خاطر خدا گروهى را مى داشتيم و به خاطر خدا گروهى را مى داشتيم، فرشتگان مى گويند: چه خوب است پاداش عمل كنندگان!). تعبير «نِعْمَ اَجرُ الْعامِلِينَ» نشان مى دهد كه «محبّت با اولياء الله» و «دشمنى با اعداء الله» سرچشمه اعمال نيك و پرهيز از اعمال بد است. 7⃣در حديث ديگرى از پيغمبر اكرم (صلی الله علیه و آله) چنين آمده است: «اِنَّ حَولَ الْعَرْشِ مَنابِرٌ مِنْ نُور عَلَيْها قومٌ لِباسُهُمْ وَ وُجُوهُهُمْ نُورٌ ليْسُوا بِأَنْبياء يَغْبِطُهُمُ الأَنْبياءُ وَ الشُّهَداءُ قالُوا يا رَسُولَ الله حَلِّ لَنا قالَ: هُمْ الْمُتَحابُّونَ فِى اللهِ وَ الْمُتَجالِسُونَ فِى اللهِ وَ الْمُتَزاوِرُونَ فِى اللهِ» [۲] (در اطراف عرش الهى منبرهايى از نور است كه بر آنها گروهى هستند كه لباسها و صورتهايشان از نور است؛ آنها پيامبر نيستند ولى پيامبران و شهداء به حال آنها غبطه مى خورند! عرض كردند: اى رسول خدا! اين مسأله را براى ما حل كن [آنها چه كسانى هستند؟] فرمود: آنها كسانى هستند كه به خاطر يكديگر را دارند و براى خدا با يكديگر مجالست مى كنند و براى خدا به ديدار هم مى روند). 8⃣در حديث ديگرى (يا در ادامه حديث بالا) مى خوانيم: (صلی الله علیه و آله) فرمود: «لَو اَنَّ عَبْدَيْنِ تَحابّا فِى اللهِ اَحَدُهُما بِالْمَشْرِقِ وَ الآخَرُ بِالْمَغْرِبِ لَجَمَعَ اللّهُ بَيْنَهُما يَوْمَ القِيامَةِ وَ قالَ النَّبِىُّ (ص) اَفُضَلُ الأَعَمالِ اَلْحُبُّ فِى اللهِ وَ الْبُغْضُ فِى الله» [۳] 🔹(اگر دو بنده [از بندگان خدا] يكديگر را به خاطر دوست دارند، يكى در مشرق باشد و ديگرى در مغرب، خداوند آن دو را در قيامت در كنار هم قرار مى دهد، و فرمود: برترين اعمال و است). اين حديث نشان مى دهد كه محكم‌ترين پيوند در ميان انسانها، پيوندِ مكتبى است كه سبب همگونى در اخلاق و رفتارهاى انسانى میشود؛ بديهى است آنها كه يكديگر را به خاطر خدا دوست دارند، صفات و افعال خداپسندانه را در يكديگر مى بينند و همين «حبّ فى الله» و «بغض فى الله» گام مؤثّرى براى آنها است. ... پی نوشت‌ها؛ [۱] الكافی، دارالكتب الإسلامية، چ۴، ج۲، ص۱۲۶ [۲] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربی، چ۲، ج ۶۶، ص ۲۵۲، باب ۳۶ [۳] همان 📕اخلاق در قرآن‏، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، مدرسه الامام على بن ابى طالب(ع)، قم، چ ۱، ۱۳۷۷ش، ج ۱، ص ۳۷۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (علیه السلام) در تبیین مواضع لزوم سكوت كردن و موارد سخن گفتن چه می فرمایند؟ 🔹 (عليه السلام) در حکمت ۱۸۲ اشاره به موارد لزوم و موارد كرده ميفرمايد: «لَا خَيْرَ فِی الصَّمْتِ عَنِ الْحُكْمِ؛ كَمَا أَنَّهُ لَا خَيْرَ فِی الْقَوْلِ بِالْجَهْلِ» (خاموش ماندن از فايده اى ندارد، همانگونه كه ). بهتر است يا گفتن؟ دانشمندان در اين باره بحثهاى مختلفى كرده اند؛ گروهى و گناهان كبيره و عظيمه ناشى از آن را در نظر گرفته و دستور به داده اند؛ عده اى را كه در سخن گفتن است در نظرگرفته و سخن گفتن را توصيه ميكنند؛ 🔹ولى حق مطلب همان است كه (عليه السلام) فرمود. آنجاكه انسان، و سخن بگويد است و ترك آن رذيلت؛ و آنجاكه انسان و نابخردانه سخن بگويد است و ترك آن فضيلت. به همين دليل هم روايات زيادى در و وارد شده است؛ «از (عليه السلام) سؤال شد كه سخن گفتن افضل است يا سكوت؟ فرمود: «لِكُلِّ واحِدٍ مِنْهُما آفاتٌ فَإذَا سَلِما مِنَ الآفاتِ فَالْكَلامُ أفْضَلُ مِنَ السُّكُوتِ» (هر كدام از اين دو آفاتى دارد؛ هرگاه از آفات سالم باشند، سخن گفتن از سكوت افضل است)؛ 🔹عرض كردند: اى پسر رسول خدا چگونه است [كه سخن گفتن افضل باشد]؟ امام (عليه السلام) فرمود: «لاَِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ ما بَعَثَ الاَنْبِياءُ وَ الاَوْلِياءُ بِالسُّكُوتِ إنَّما بَعَثَهُمْ بِالْكَلامِ» (خداوند و را به سكوت مبعوث نكرد؛ بلكه مبعوث كرد تا با مردم سخن بگويند [و پيام خدا را به آنها برسانند]). حضرت در پايانِ اين حديث به نكته جالبى اشاره كرده فرمود: «إنّكَ تَصِفُ فَضْلَ السُّكُوتِ بِالْكَلامِ وَ لَسْتَ تَصِفُ فَضْلَ الْكَلامِ بِالسُّكُوتِ» [۱] (حتى هنگامى كه مى خواهى را بيان كنى با بيان میكنى، و هرگز فضيلت كلام را با سكوت بيان نخواهى كرد). 🔹درحديث ديگرى از (عليه السلام) از پدرانش از (عليه السلام) چنين آمده است: «جُمِعَ الْخَيْرُ كُلُّهُ فی ثَلاثِ خِصالٍ اَلنَّظَرِ وَ السُّكُوتِ وَ الْكَلامِ فَكُلُّ نَظَرٍ لَيْسَ فيهِ اِعْتِبارٌ فَهُوَ سَهْوٌ وَ كُلُّ سُكُوتٍ لَيْسَ فيهِ فِكْرٌ فَهُوَ غَفْلَةٌ وَ كُلُّ كَلامٍ لَيْسَ فيهِ ذِكْرٌ فَهُوَ لَغْوٌ» ( در سه خصلت جمع شده است: كردن و و گفتن؛ هر كه در آن نباشد سهو وبيهوده است، و هر كه درآن نباشد غفلت و بى خبرى است، و هر كه درآن نباشد لغو است). و درپايان اضافه فرمود: «فَطُوبَى لِمَنْ كانَ نَظَرُهُ عَبَراً وَ سُكُوتُهُ فِكْراً وَ كَلامُهُ ذِكْراً» [۲] (خوشا به حال كسانى كه عبرت، فكر و ذكر باشد). 🔹نتيجه اينكه، و نيز مانند ساير اعمال انسان اگر در حد و شرايط لازم باشند ، و درغیر اینصورت میباشد، و اين باتفاوت اشخاص، مجالس، مطالب و موضوعات متفاوت میشود، و هركس میتواند با دقت، فضيلت را از رذيلت تشخیص دهد. به‌يقين، «امربه‌ معروف» و «نهى‌ ازمنكر» و از «حكم به حق» و از «شهادت عادلانه» و از «اندرز ونصيحتهاى مخلصانه» و از «مشورت خردمندانه» جزء و يا از است؛ ولى به «دروغ»، «غيبت»، «تهمت»، «اهانت»، «امربه منكر» و «نهى ازمعروف»، «شهادت به باطل» و «فضول كلام» (سخنان بیجا و بى معنا) جزء و از میباشد. 🔹تعبير به «حكم» در كلام حضرت تنها به معناى قضاوت كردن در محاكم قضايى يا فتواى به حلال و حرام آنگونه كه بعضى از شارحان پنداشته اند، نيست، بلكه هرسخن حكيمانه و خردمندانه اى را فرا میگيرد؛ زيرا نقطه مقابل آن درهمين كلام «جهل» ذكر شده است. نيز كراراً به مسئله «تكلم به حق» اشاره كرده و اهل كتاب را نسبت به كتمان حق و سكوت سرزنش ميكند: ازجمله میفرمايد: «وَ إِذْ أَخَذَ اللهُ مِيثَاقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَ لَا تَكْتُمُونَهُ» [آل عمران، ۱۸۷] ([بخاطر بياوريد] هنگامى راكه خدا، از كسانى كه كتاب آسمانى به آنها داده شده، پيمانى گرفت كه حتماً آن را براى مردم آشكار سازيد و كتمان نكنيد!). پی نوشت‌ها؛ [۱]وسائل الشيعة، مؤسسة آل البيت(ع)، چ۱ ج۱۲ ص۱۸۸ [۱]من لا يحضره الفقيه‏، ابن بابويه، دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسين حوزه علميه، چ۲ ج۴ ص۴۰۵ 📕پيام امام امير المؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، چ۱، ج۱۳ ص۴۳۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
⭕️امام زين العابدين عليه السلام:  🔸«أوحَى اللهُ عز و جل إلى موسى عليه السلام: حَبِّبني إلى خَلقی، و حَبِّبِ الخَلقَ إلَيَّ؛ قالَ: يا رَبِّ كَيفَ أفعَلُ؟ قالَ: ذَكِّرهُم آلائی و نَعمائي لِيُحِبّوني، فَلَئِن تَرُدَّ آبِقا عَن بابی أو ضالاًّ عَن فِنائی أفضَلُ لَكَ مِن عِبادَةِ مِائَةِ سَنَةٍ بِصِيامِ نَهارِها و قِيامِ لَيلِها».  🔹 عز و جل به عليه السلام وحى كرد: «مرا محبوب خلقم گردان و خلقم را محبوب من گردان»؛ (عليه السلام) گفت: پروردگارا! چگونه اين كار را انجام دهم؟ فرمود: « و مرا به آنان يادآورى كن، تا مرا دوست بدارند، كه اگر شخصِ گريزان از درگاهم و يا گم شده از آستانم را بازگردانى و هدايت نمايى، از عبادت صد ساله اى كه روزهايش را روزه دار و شب هايش را شب زنده دار باشى، برايت برتر است». 📚تنبيه الخواطر، ۱۰۸/۲؛ منية المريد، ۱۱۶؛ التفسير المنسوب إلى الإمام العسكری عليه السلام، ۲۱۹/۳۴۲؛ بحارالأنوار، ۶/۴/۲ @tabyinchannel