eitaa logo
آیات و روایات اجتماعی
1.2هزار دنبال‌کننده
74 عکس
10 ویدیو
0 فایل
آیات و روایات با رویکرد اجتماعی ارتباط با بنده/سوالات، اشکالات و نقدها: @Hagh110110 گلچینی از فهرست مطالب کانال: https://eitaa.com/AyatRevayatEjtemai/72
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 الگویی به نام مُفَضَّل بن عُمَر 🔺 نماينده (ع) در شهر بود. او از طرف امام موظف بود به مشكلات دينى، مالى و اجتماعى مردم كوفه رسيدگى كند. لذا او برای اینکه تواند مدیریت صحیحی داشته باشد، ارتباط گسترده ای با مردم و خصوصا گرفته بود. 🔺علی القاعده در این ارتباط، همه افراد شبیه هم نیستند، برخی دارای بیشترند و برخی دارای ایمان کمتر. پس متفاوت است لذا ناچار است ارتباط صمیمانه ای با گروه های مختلف مردم گرفته تا بتواند آنها را به سمت مقصد و هدایت کند. 🔺عده ای از افراد که متوجه مواجهه و کنش جناب مفضل نبودند و شروع کردند به او با و ، نزد امام و نزد مردم. 🔺به این بهانه که او با ، ، ، و... رفت و آمد دارد و این مدل افراد و لااُبالی دور و بر او میچرخند. ادامه👇👇👇 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
آیات و روایات اجتماعی
🔰 وقتى اين به اوج رسيد، گروهى از مومنان و مقدسان كوفه به محضر امام صادق‌(ع) در نامه ای نوشتند: « با افراد رذل، ، و حتی نشست و برخواست دارد لذا شايسته است در نامه ای به او دستور دهيد اين افراد را از خود دور سازد.» (إِنَّ الْمُفَضَّلَ يُجَالِسُ الشِّطَارَ وَ أَصْحَابَ الْحَمَّامِ وَ قَوْماً يَشْرَبُونَ الشَّرَابَ، فَيَنْبَغِي أَنْ تَكْتُبَ إِلَيْهِ وَ تَأْمُرَهُ أَلَّا يُجَالِسَهُم‏) 🔺حضرت بدون اين كه با آنان در اين باره سخن بگويد، نامه‌اى براى مفضل نوشته، مُهر كرد و به آن سپرد و تاکید کردند که نامه را به دست خود مفضل برسانند. 🔺آنان به كوفه برگشته و نامه حضرت را به دست مفضل دادند. حالا این گروه معترضین چه افرادی هستند؟ بزرگانی مانند ، ، ، و . مفضل نامه را باز و قرائت كرد. حضرت به مفضل دستور داده بود كه: یک سری وسائلی بخرد و به محضر ایشان ارسال كند. 🔺در اين نامه اصلا هیچ اشاره‌اى به آن شايعات نشده بود. بعد مفضل نامه را به دست تک تک حاضران داد تا بخوانند. بعد مفضل از آنان پرسيد: خب اكنون چه بايد كرد؟ گفتند: خریدن این وسائل، نیاز به پول زیادی دارد که ما نداریم لذا بايد بنشينيم، تبادل نظر كنيم و از شيعيان يارى بجوييم تا این پول جمع شود. 🔺در واقع آنها تصمیم به بازگشت داشتند و میخواستند خانه مفضل را ترك كنند. مفضل گفت: تقاضا مى‌كنم براى صرف غذا در اينجا بمانيد. آنان به انتظار غذا نشستند. مفضل افرادى را به سراغ همان جوانانى كه از آن‌ها بدگويى شده و به كارهاى ناروا متهم شده بودند فرستاد و آنان را احضار كرد. 🔺وقتى آن جوانان آمدند، مفضل نامه حضرت و درخواست ایشان را با آنها مطرح کرد. آن ها، با شنيدن كلام حضرت، براى انجام فرمان ایشان از خانه خارج شدند و پس از مدت كوتاهى بازگشتند. هر كدام به اندازه وُسع خويش، پولی روى هم نهاده و در مجموع ۲ هزار دينار و ده هزار درهم در برابر مفضل نهادند. 🔺آن گاه مفضل به آن گروه معترض که از بزرگان بودند و هنوز از خوردن غذا فارغ نشده بودند، نگريست و گفت: شما مى‌گویيد اين را از پیش خود کنم؟ گمان مى‌كنيد خدا به نماز و روزه شما محتاج است؟! (تَأْمُرُونِّي أَنْ أَطْرُدَ هَؤُلَاءِ مِنْ عِنْدِي؟ تَظُنُّونَ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَحْتَاجُ إِلَى صَلَاتِكُمْ وَ صَوْمِكُمْ؟) مطالعه گزارش دیگری با همین مضمون از جناب کشی 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
💠 امام صادق و روش دیگران 🔺(ج2ص401) به نقل از نقل میکند: من با و باهم بودیم که گفت: نظرتان درباره شخصی که را نشناسد چیست؟ 🔺 میگوید: هر كه امام را نشناسد، است. : درصورتی کافر است که حجت و استدلال بر او اقامه شود و او نپذیرد 🔺اما میگوید: سبحان اللَّه؛حتی اگر حجت بر او اقامه بشود و او نپذيرد ولی انكار هم نكند باز هم نیست 🔺خلاصه نزاع مهمی بین اصحاب، درباره نوع مواجهه با شکل میگیرد. این ماجرا میگذرد تا اینکه آنها در حج محضر (ع) مشرف شده و این مسئله را مطرح میکنند. 🔺حضرت درپاسخ میفرمایند: نظر شما درباره ، و تان چیست؟ مگر آنها قائل به توحید و نبوت پیامبر نیستند؟ مگر نماز، روزه و حج بجا نمی آورند؟ گفتند چرا. 🔺حضرت فرمودند: آیا امام و امر امامت را میشناسند؟ گفتند خیر. امام فرمود: نظرتان درمورد آنها چیست؟ پاسخ میدهد: هر كه امر امامت را نشناسد كافر است. 🔺حضرت فرمود: سبحان اللَّه؛ و باز همان سوالات را درباره افراد حاشیه نشین شهرها و طواف کنندگان کعبه و برخی افراد عادی دیگر پرسید و باز همانگونه پاسخ داد. 🔺حضرت اینجا میفرمایند: سبحان اللَّه؛ اين است. میخواهید نگاه صحیح را برای شما کنم؟ در کمال بی ادبی چون تفاوت نگاه خود با امام را میبیند،میگوید خیر. 🔺حضرت میفرمایند: خب چیزی که از ما نشنیده اید و سخن ما نیست را نقل نکنید چرا که برای شما شرّ و بد است. 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
💠 بدترینِ وزراء، کارگزاران و مشاوران 🔺حضرت امیر خطاب به در فرمان استانداریش برای مصر مینویسد: 🔺بدترين وزير تو، كسى است كه پيش از تو و آنان در گناهان بوده است. بنابراين، نبايد چنين كسانى دستيار و مشاور تو باشند؛ زيرا كه اينان و برادر بيدادگرانند. 🔺تو مى‌توانى به جاى آنان كسانى را از بهترين مردم برگزينى كه در انديشه و نفوذ و توانمندی همانند آنها باشند، اما بار گِران گناهان و رفتارهای غلط و زشت آنها را به دوش نداشته باشند، از كسانى باشند كه نه ستمگرى را در ستمش يارى كرده‌اند و نه گنهكارى را بر گناهش. 🔺اينان براى تو كم زحمت‌ترند و تو را بهتر كمك مى‌رسانند و نسبت به تو متمايلتر و انس و الفتشان به غير تو كمتر است. پس، اينان را خلوت خويش و همدمان مجالس خود قرار ده 🔺و آنگاه برگزيده‌ترين و مقرّبترين آنان در پيشگاه تو، كسى باشد كه بيشتر از هر چيز بر زبان راند و در آن كارهايت كه خداوند براى دوستانش نمى‌پسندد، هر اندازه هم مطابق ميل و خواست تو باشد، كمتر ياريت رساند. (ثُمّ ليَكُنْ آثَرُهُم عِندَكَ أقوَلَهُم بِمُرِّ الحَقِّ لَكَ‌، وأقلَّهُم مُساعَدَةً فيما يَكونُ مِنكَ مِمّا كَرِهَ اللّٰهُ لأوليائهِ‌، واقِعاً ذلكَ مِن هَواكَ حَيثُ وَقَع) یعنی سخن حق و درست به تو بگوید ولو تو از آن ناراحت بشوی و در کارهای غلطی که دوست داری انجام دهی، مانع تو بشود. 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
💠 دوستی و دشمنی ناآگاهانه، به خاطر خدا 🔰 امام باقر(ع): 🔸اگر كسى، شخصی را براى خدا بدارد، خداوند به سبب اين دوستى، به او خواهد داد، هرچند که آن شخصِ مورد دوستى، نزد خدا باشد (لَو أنَّ رَجُلاً أحَبَّ رَجُلاً للّهِِ لَأَثابَهُ اللّهُ عَلى حُبِّهِ إيّاهُ و إن كانَ المَحبوبُ في عِلمِ اللّهِ مِن أهلِ النّار) 🔸و اگر كسى، شخصی را براى خدا بدارد، خداوند به سبب اين دشمنى به او خواهد داد، هرچند که آن شخصِ مورد دشمنى، نزد خدا از باشد. 🔰 در روایت دیگری نیز از رسول خدا چنین نقل شده: 🔸 هر كسی، شخصی را به سبب ديدن عدالتى كه در او دیده و از او آشکار شده، در راه خدا بدارد، حال آن كه آن شخص، در علم خدا باشد، خداوند او را به سبب اين دوستى، خواهد داد، همانگونه كه شخصى، يكى از بهشتيان را دوست مى‌دارد. (مَن أحَبَّ رَجُلاً فِي اللّهِ‌؛ لِعَدلٍ ظَهَرَ مِنهُ و هُوَ في عِلمِ اللّهِ مِن أهلِ النّارِ آجَرَهُ اللّهُ عَلى حُبِّه إيّاهُ كَما لَو أحَبَّ رَجُلاً مِن أهل الجَنَّة) 🔸و هر کسی، شخصی را به سبب ظلم و ستمى كه در او دیده و از او آشکار شده، در راه خدا بدارد، حال آن كه در علم خدا آن شخص، باشد، خداوند به او به سبب اين دشمنى، خواهد داد، همانگونه كه كسى، يكى از دوزخيان را دشمن مى‌دارد. 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
آیات و روایات اجتماعی
💠 دوستی و دشمنی ناآگاهانه، به خاطر خدا 🔰 امام باقر(ع): 🔸اگر كسى، شخصی را براى خدا #دوست بدارد، خداو
روایات را باید در منظومه معارف دینی معنا کرد و نمیتوان تک روایات را گرفته و به آن عمل کرد. تلاش ما هم در ارسال روایات، همین بوده که خوانش روایات براساس دستگاه فکری دینی باشد، نه تک گزاره ها این روایت را نیز باید در دستگاه فکری معنا کرد، البته که فهم برخی روایات با این روش، به آسانی نخواهد بود و نیاز به تامل و دقت و مطالعه دارد. این روایت هم به نظرم از آن دسته روایات هست که نیاز به تامل و دقت دارد که مراد حضرت چه بوده است. معمولا روایاتی که ابهامی در معنا دارند را در گروه ارسال نمیکنم اما به ذهنم رسید با توجه به اینکه عمده مخاطبین کانال، طلاب عزیز هستند، خوب است حتی برخی روایاتی که در فهم آنها دچار ابهاماتی هستیم را به اشتراک بگذاریم تا همفکری شده و چه بسا بشود ابهام روایات را تبیین کرد. اگر دوستان تبیینی نسبت به این روایت شریف دارند، در شخصی ارسال کنند.
💠 چگونه بدون عمل، نامه اعمال، پُر میشود! 🔺کلینی در شریف به نقل از (ع) نقل میکند: «شخصى از شما نامۀ اعمالش پُر است، بدون آن كه عملى انجام داده باشد». گفتم: چگونه چنين چیزی اینگونه مى‌شود؟ (وَ إِنَّ الرَّجُلَ مِنكُم لَتُملَأُ صَحِيفَتُهُ مِن غَيرِ عَمَلٍ‌، قُلتُ‌: وَ كَيَف يَكُونُ ذَلِكَ؟) 🔺حضرت فرمود: «یکی از شیعیان ما، بر عدّه‌اى مى‌گذرد كه آنها از ما اهل بیت، مى‌كنند؛ امّا همين كه او را مى‌بينند، به يكديگر مى‌گويند: ساكت شويد؛ زيرا اين مرد، از آنهاست. (قالَ‌: يَمُرُّ بِالقَومِ يَنالُونَ مِنّا، فَإِذا رَأَوهُ قالَ بَعضُهُم لِبَعضٍ‌: كُفُّوا، فَإِنَّ هَذا الرَّجُلَ مِن شِيعَتِهِم) 🔺يا شخصى از شيعيان ما، بر آنها مى‌گذرد و آنها به او مى‌زنند و در باره‌اش با حرف مى‌زنند. (وَ يَمُرُّ بِهِمُ الرَّجُلُ مِن شِيعَتِنا فَيَهمِزُونَهُ وَ يَقُولُونَ فِيهِ‌) 🔺خداوند در برابر آن، براى آن شیعه ما، آن قدر ثواب مى‌نويسد كه كارنامه‌اش پُر مى‌شود، بدون آن كه عملى انجام داده باشد». (فَيَكتُبُ اللّٰهُ لَهُ بِذلِكَ حَسَناتٍ حَتّٰى يَملَأَ صَحِيفَتَهُ مِن غَيرِ عَمَلٍ‌) 📌پ.ن: این روایت انگار دقیق برای امروز ما گفته شده است. چه افرادی که در مسیر دفاع از ، مورد طعن و بدگویی و تهمت واقع شدند... هنیئا لک. 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
💠 خود را در برابر حق، به صبوری وادار! 1️⃣ (ع): خود را در برابر و پذیرش آن، به وادار؛ زیرا کسی که حقّی را ادا نکند، به اندازۀ دو برابر آن در خرج خواهد کرد. (اصبِرْ نَفسَكَ علىٰ الحقِّ‌؛ فإنَّهُ مَن مَنَعَ شيئاً في حقٍّ أعطىٰ في باطِلٍ مِثْلَيهِ‌) 2️⃣ (ع)، خطاب به مردى که از ايشان استفتايى كرده بود اما فتواى حضرت بر خلاف او بود و ناراحتى در چهره‌اش مشاهده شد، اینگونه فرمود: اى مرد! حقّ را كن؛ زيرا هيچ كس حقّى را تحمّل نكرد، مگر اين كه خداوند در عوض، چيزى به او عطا فرمود كه برايش بهتر است. (اصْبِرْ علىٰ الحقِّ‌، فإنَّهُ لَم يَصبِرْ أحدٌ قَطُّ لحَقٍّ إلّا عَوّضَهُ اللّٰهُ ما هُو خَيرٌ لَه) 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
به بهانه شهادت امام حسن عسکری... 👇👇👇
💠 ماجرای امام حسن عسکری و دزدی که خود را شیعه مولا علی میدانست! 🔺يوسف بن زياد و على بن سيّار نقل میکنند: شبى در طبقه بالاى منزل (ع) در محضر آن حضرت بوديم. در آن روزها حكومت وقت، به حضرت، می گذاشت تا اصحاب حضرت را شناسایی کند. 🔺آن شب ، از جلو منزل آن حضرت عبور ميكرد و مردى را نیز دستگیر کرده بودند و حضرت در جايگاه خويش در بالای منزل، كاملا بر خيابان مسلط بود. فرماندار تا چشمش به حضرت افتاد، به احترام حضرت از مرکب پیاده شد. 🔺فرماندار به حضرت گفت: این مرد را امشب از پشت در یک به اتهام گرفته ایم. برنامه ما این است که در چنین مواردی، پانصد میزنیم، اما امشب وقتى ميخواستم اين مرد را مجازات كنم، به من گفت: از خدا بترس و خدا را بر خود خشمگين نساز، چرا که من از (ع) و امام حسن عسکری(ع) هستم. 🔺من دست نگه داشتم و به او گفتم اگر حضرت تو را به عنوان خود شناخت، رهايت ميسازم، در غیر این صورت، دست و پايت را جدا کرده و هزار تازيانه بر بدنت خواهم زد. حال چه امر میکنید؟ 🔺حضرت فرمودند:، پناه برخدا، اين مرد، (ع) نيست و بخاطر اين و گمان بى ‏موردى كه نسبت به خود داشته، خداوند او را در چنگ تو قرار داده است. فرماندار نیز کمی که از حضرت دور شدند، طرف را بر زمین خواباندند و دو مامور شروع کردند به او شلاق زدن. 🔺اما مأمورين هرچه تلاش میکردند که ها به بدن او بخورد، به کنار بدن او و بر زمین میخورد. هرچه تلاش کردند، باز هم نشد و حتی در شلاق زدن دستشان میلرزید و به یکدیگر میزدند. فرماندار عصبانی شد و چهار نفر دیگر را برای شلاق زدن اضافه کرد. 🔺هر شش نفر شروع به شلاق زدن کردند اما باز به بدن طرف، اصابت نکرد بلکه این بار ضربه ها به خود فرماندار اصابت کرد و از بالای مرکب به زمین افتاد. فرماندار عصبانی شده و چند مأمور ديگر انتخاب كرد که آنها ضربه بزنند اما این بار هم ضربه ها به فرماندار برخورد کرد. 🔺اینجا بود که آن مرد متهم، به فرماندار گفت: اى بنده خدا، با اين همه لطفى كه خدا نسبت به من روا داشت، به طورى كه ديدىد تمام اين ضربه ‏ها به جای اینکه به من بخورد، به خود شما اصابت کرد، پس آيا پند و عبرت نمیگیرید؟ بعد گفت: من را نزد حضرت بازگردانید و هرچه ایشان گفت انجام دهید. ادامه👇👇👇 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
آیات و روایات اجتماعی
💠 ماجرای امام حسن عسکری و دزدی که خود را شیعه مولا علی میدانست! 🔺يوسف بن زياد و على بن سيّار نقل می
🔺فرماندار او را نزد حضرت آورد و گفت: اى پسر پيامبر، جاى بسى است. شما اين مرد را انكار کردید و روشن است كه هر كه پيرو شما نباشد، پس حتما پيرو و دوزخى خواهد بود ولى با اين وصف، ما از اين مرد ديديم كه جز پيامبران، كسى ياراى آن را ندارد. 🔺حضرت فرمود این معجزات علاوه بر پیامبران، برای جانشینان و اوصیا نیز هست و بعد به فرماندار فرمود: اى بنده خدا، اين مرد در ادعاى خويش كه گفته بود از شيعيان ماست، گفت. دروغى كه اگر از روى گفته بود، تمام اين آزارها و كيفر سخت، بر او محقق میشد و 30 سال هم در زندان می ماند. 🔺اما چون عمدا دروغ نگفته و گفته من شیعه هستم، خداوند بر او رحم کرد. ولى تو اى بنده خدا، بدان، خدا او را از تازيانه ‏هاى تو نجات بخشيد چراکه او از و ماست، هرچند از ما نيست. 🔺فرماندار گفت: برای ما بین ، و شما هیچ فرقی نیست و همه اینها برای ما برابر هستند اما شما بفرمایید که فرق اینها در چیست؟ حضرت فرمود: فرقش اينست كه: ما آنهايند كه از آثار ما ميكنند و در تمام اوامر و نواهى از ما ميكنند، اما كسانى كه اینگونه نیستند و اکثر دستورات الهی را انجام نمیدهند، از شيعيان ما نيستند. (الْفَرْقُ أَنَّ شِيعَتَنَا هُمُ الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ آثَارَنَا وَ يُطِيعُونَا فِي جَمِيعِ أَوَامِرِنَا وَ نَوَاهِينَا فَأُولَئِكَ شِيعَتُنَا) 🔺سپس حضرت به مردی که ادعای شیعه بودن کرده بود فرمود: اى بنده خدا، تو از (ع) نيستى بلكه تو دوست و آن حضرت هستی. در ادامه حضرت شروع میکنند به تبیین اینکه شیعه علی(ع) کیست؟ 🔺اینکه اهل و اند، اینکه در راه خدا هیچ ترس از ندارند، اینکه شان را در نيازمندي هاى زندگى، بر خود مقدم ميدارند، هرچند خود فقير و بينوا باشند، اینکه سمت مواردی که خدا نهی کرده نمیروند و همیشه سمت مواردی هستند که خدا امر کرده، اینکه در بزرگداشت خود، به آن حضرت اقتداء می نمایند. 📚 تفسیر منسوب به امام حسن عسکری، ص316 / بحارالانوار، ج65، ص160. 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
💠 یکی از مصادیق مهم امروزین دشمنی با اهل بیت که خیلی از ماها گرفتار آنیم... 🔺(ص) فرمود: از رانده شده، به خدا پناه ببريد، از و و اش؛ چون كسى كه از او به خدا پناه ببرد، خداوند، او را مى‌دهد. آيا مى‌دانيد اينها چيستند؟ 🔺، با ما است كه او در دل‌هاى شما مى‌افكند. گفتند: اى پيامبر خدا! بعد از شناخت جايگاه و منزلت شما در نزد خدا، چگونه ممكن است با شما دشمنى كنيم‌؟ 🔺حضرت فرمود: «با با دوستان و و همچنین با با » (بِأَن تُبغِضوا أولِياءَنا و تُحِبّوا أعداءَنا) 🔺 به خدا قسم، از این به خدا پناه ببريد، چون هر كه دشمنان ما را دوست بدارد، ما را دشمن داشته و ما از او بيزاريم و خدا نيز از او بيزار است. 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
✳️ چند کلمه ای به بهانه 9 ربیع و حواشی آن: 💠 چرا نباید به مخالفین خود دشنام داد؟ 🔰 بخش اول: 🔺حتما دوستان از اتفاقاتی که عده ای از شیعیان و محبین در روز و شب رقم میزنند که البته قبلا بیشتر بود و امروزه کمتر شده مطلع هستند. یکی از این مسائل که البته منحصر در این روز نیست، مسئله دادن است. 🔺 نشان داده كه هيچگاه دشنام گفتن به موجب گمراهان نمي شود بلكه برعكس آنان را به و مقابله به مثل وادار مي كند. 🔺لذا اهل بيت(ع) به شيعيان يادآور مي شدند: همانگونه که خداوند از دشنام گفتن، حتي نسبت به نهي فرموده است، شما نیز این سیره را مشی خود کنید. 🔺خداوند متعال در سوره انعام آیه 108 می فرماید: «وَ لَا تَسُبُّواْ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّواْ اللَّهَ عَدْوَا بِغَيرِْ عِلْمٍ» به معبود كسانى كه غير خدا را می‏خوانند دشنام ندهيد، مبادا آنها نيز از روى ظلم و جهل، خدا را دشنام دهند. لذا پرهيز از دشنام، يك و اسلامي است. 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
🔰 بخش دوم: (نهج البلاغه، خطبه206) در جنگ ، وقتی شنید گروهی از اصحاب شروع کردند به دشنام دادن به سپاهیان ، فرمود: ➕«إِنِّي أَكْرَهُ لَكُمْ أَنْ تَكُونُوا سَبَّابِينَ وَ لَكِنَّكُمْ لَوْ وَصَفْتُمْ أَعْمَالَهُمْ وَ ذَكَرْتُمْ حَالَهُمْ كَانَ أَصْوَبَ فِي الْقَوْلِ وَ أَبْلَغَ فِي الْعُذْر» 🔸 من نمی ‏پسندم كه شما به مردم شام بدهيد اما بهتر این است که كردار و آنها را بيان و كنید. یعنی به جای فحش دادن، کار اشتباه آنها را گوش زد کنید. 🔸 چرا؟ چون این روش، و خواهد بود، چه اینکه اساسا هدف لشکر اسلام، انسان هاست و این مهم، با روش فحش دادن، پیش نمیرود. 🔸 بعد حضرت تاکید میکنند به جای دشنام دادن، به آنها بگویید: بار خدايا خون هاى ما و آنها را از ريختن حفظ فرما، و ميان ما و آنها را اصلاح نما، و آنان را از گمراهيشان رهانیده و هدایت کن. (وَ قُلْتُمْ مَكَانَ سَبِّكُمْ إِيَّاهُمْ اللَّهُمَّ احْقِنْ دِمَاءَنَا وَ دِمَاءَهُمْ وَ أَصْلِحْ ذَاتَ بَيْنِنَا وَ بَيْنِهِمْ وَ اهْدِهِمْ مِنْ ضَلَالَتِهِم‏) 🔸 خب چرا چنین روشی؟ حضرت تاکید میکنند: تا بواسطه این روش، كسي كه نادان و به حقّ است، آن را بشناسد و بشود و آنكه حريص و شيفته گمراهى و دشمنى است، از آن باز ايستد. (حَتَّى يَعْرِفَ الْحَقَّ مَنْ جَهِلَهُ وَ يَرْعَوِيَ عَنِ الْغَيِّ وَ الْعُدْوَانِ مَنْ لَهِجَ بِه‏) 🔸در اينجا اميرالمؤمنين(ع) در عينِ نهي از دشنامگويي، ياران خود را به درباره عملكردِ دشمن فرا مي خواند. لذا پرهيز از دشنامگويي به معناي در مقابل نيست بلكه به معناي و است كه احتمال را بيشتر مي كند و در پيشگاه خداوند و در مقابل نيز بهتر قابل دفاع است. 📌 خب حالا این روش حضرت امیر رو بگذاریم کنار عده ای که به جای هدایت مخالفان خویش، اساسا به دنبال آنها و به آنها هستند. 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
🔰 بخش سوم: در روایت دیگری، دعائم الاسلام به نقل از امام صادق(ع) خطاب به شیعیان می آورد: 🔺«از خدا پروا كنيد و با هر كس همدم مي شويد، به همنشيني كنيد و با همسايگان باشيد و امانت را به صاحبانش برگردانيد و مردم را نخوانيد. (اتَّقُوا اللَّهَ وَ أَحْسِنُوا صُحْبَةَ مَنْ تُصَاحِبُونَهُ وَ جِوَارَ مَنْ تُجَاوِرُونَهُ وَ أَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَ لَا تُسَمُّوا النَّاسَ خَنَازِير) 🔺اگر شيعه ما هستيد همانگونه كه ما سخن مي گوييم سخن بگوييد و مانند ما رفتار كنيد تا براستي شيعه ما باشيد» (إِنْ كُنْتُمْ شِيعَتَنَا تَقُولُونَ مَا نَقُولُ وَ اعْمَلُوا بِمَا نَأْمُرُكُمْ بِهِ تَكُونُوا لَنَا شِيعَة) 📌 روشن است که توصیه حضرت به صورت عام نسبت به است اما به صورت خاص نسبت به مطرح شده است. ▪️ از اين روايت دانسته مي شود كه در آن روزگار، برخي از ، پيروان مذاهب ديگر را با ها و القابی زشت نامگذاري مي كردند كه اهل بيت(ع) از اين رفتار زشت نهي فرمودند. در زمان ما نيز برخي از افراطي ها از هر دو مذهب، القاب زشتي به مخالفان خود نسبت مي دهند كه بي ترديد ناروا و برخلاف (ص) و اهل بيت(ع) مي باشد. 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
💠 نامه مهم امام صادق(ع) به شیعیان کوفه جهت اصلاح رفتارشان 🔰 در كتاب ذیل ماجرای مفصلی که خواندنی است، نقل میکند: ، پيشواي اهل سنت، نزد (ع) آمد و گفت: ▪️«گروهي از شيعيان از ، به شدت و اعلام مي كنند و مدعي هستند كه شما چنين توصيه اي به آنان كرده ايد و تصور مردم کوفه نیز چنین است.» (إِنَّ عِنْدَنَا قَوْماً بِالْكُوفَةِ يَزْعُمُونَ أَنَّكَ تَأْمُرُهُمْ بِالْبَرَاءَةِ مِنْ فُلَانٍ وَ فُلَانٍ وَ فُلَان‏) ▪️امام صادق(ع) فرمودند: «واي بر تو! من چنين چيزي نگفته ام». ابوحنيفه گفت: «اما آنها بسيار براي اين كار اهميت قائلند!» حضرت فرمودند: «خب از من چه انتظار داري؟» ▪️ابوحنيفه گفت: «اگر نامه ای برايشان بنويسيد و آنها را از این کار نهی کنید و من به آنان برسانم، آنها از اين كار دست بر مي دارند.» ▪️اما حضرت به دلایلی نپذیرفتند که چنین نامه ای بنویسند و به دست ابوحنیفه بدهند تا به دست آنها برساند لذا به او گفتند که این روش جواب نمیدهد و آنها این سخن من را که تو میخواهی به دست آنها برسانی نمیپذیرند. (مطالعه تفصیل این روایت جالب) ▪️ولی از آنجا كه حضرت، از مشی آن عده شیعه در کوفه که تصريح به سنت داشتند، و ناراحت بود لذا شخصاً نامه ای به آنها نوشت و در آن توصیه های فراوانی به شیعیان کردند که در نقل کرده است. ▪️از جمله اينكه بايد با اهل سنت كرده و از تظاهر به خودداري كنند، چراکه چنين رفتارهای ناشايستي جز اينكه طرف مقابل را به مقابله به مثل وادار كند، سودي نخواهد داشت. ▪️حضرت به شیعیان امر کرد که این نامه را به یکدیگر و در آن و کرده و به آن عمل کنند. لذا از آن پس، شيعيان آن نامه را در منزل خویش قرار مي دادند و بعد از نماز مي خواندند و تلاش مي كردند به آن پايبند باشند. (أَمَرَهُمْ بِمُدَارَسَتِهَا وَ النَّظَرِ فِيهَا وَ تَعَاهُدِهَا وَ الْعَمَلِ بِهَا فَكَانُوا يَضَعُونَهَا فِي مَسَاجِدِ بُيُوتِهِمْ فَإِذَا فَرَغُوا مِنَ الصَّلَاةِ نَظَرُوا فِيهَا) (مطالعه تفصیل این نامه حضرت به شیعیان) 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
💠 طعن به معاویه 🔰 به ، يكي از امام زمان(عج)، خبر رسید که فلان دربان شما به لعنت و دشنام میدهد. حسین بن روح پس از اطلاع از این ماجرا، او را از کار، برکنار کرد. (بَلَغَ الشَّيْخَ أَبَا الْقَاسِمِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ أَنَّ بَوَّاباً كَانَ لَهُ عَلَى الْبَابِ الْأَوَّلِ قَدْ لَعَنَ مُعَاوِيَةَ وَ شَتَمَهُ فَأَمَرَ بِطَرْدِهِ وَ صَرَفَهُ عَنْ خِدْمَتِهِ) 🔺آن شخص پس از بیکاری، بارها و اصرار میکرد که او را سر کارش بازگردانند اما ایشان نپذیرفت، تا اینکه بعدا یکی از بستگان حسین بن روح، او را استخدام کرد. (فَبَقِيَ مُدَّةً طَوِيلَةً يَسْأَلُ فِي أَمْرِهِ فَلَا وَ اللَّهِ مَا رَدَّهُ إِلَى خِدْمَتِهِ وَ أَخَذَهُ بَعْضُ الْآهِلَة) 🔺ايشان معتقد بودند كه شيعيان بايد حتي نسبت به حساسيت اقلیتی از اهل سنت كه براي معاويه جايگاه و احترام قائل هستند، نیز توجه داشت و نبايد تظاهر به بی احترامي به عقايد اهل سنت کرد. 🔺 در ابتدای انقلاب نیز ماجرایی شبیه به همین را نسبت به نقل میکنند که توجه به آن جالب است: ▪️« یک‌‌‌وقت در اوایل انقلاب در سخنرانیهایشان از به صورت اسم می‌‌‌آورند. شما می‌‌‌دانید که من مدتی را در بودم و با خیلی از علمای آنجا دوست نزدیک هستم. مردم و علمای سنی آن منطقه، معاویه را می‌‌‌دانند. ▪️به امام عرض کردم که در طرف شرق کشورمان، چند صد میلیون نفر معاویه را محترم می‌‌‌شمارند و او را می‌‌‌دانند البته بحق یا به‌‌‌ناحق آن، مربوط به جلسه‌‌‌ی بحث است یعنی مسلمانان ، ، و اغلب سنی ؛ این‌‌‌ها معاویه را محترم می‌‌‌شمارند. ▪️امام گفتند عجب، من نمی‌‌‌دانستم! من بعد از آن در طول این ده، یازده سال یک جمله‌‌‌ی از امام راجع به نشنیدم.» [بیانات در دیدار اعضای گروه معارف صدا و سیما، 13/12/1370] 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
💠 روش و چگونگی تبری 🔰 به نظر میرسد در ، لحاظ نکته مهم و محوری است. اینکه ، در جامعه ای که عقاید مختلفی کنار یکدیگر زندگی میکنند، چه چیزی میتواند باشد. 🔺لذا یکی از روش هایی محوری در اصل تبری که از روایات فهمیده میشود، مسئله «» است. ضرورتی ندارد حتما همراه با نام و به صورت صریح ذکر بشود. این یک مشی کلی نسبت به چنین جوامعی است. 🔺 در کافی از (ع) نقل میکند: پيامبر(ص) براى ديدن سان از سواران بيرون شد و به قبر از سران مشرکین رسید. گفت: خداوند لعنت كند صاحب اين قبر را، پس به خدا كه او مانعى بود در راه خدا، و پيامبر را تكذيب میكرد. 🔺 پسر ابو أحيحه که مسلمان شده بود، خشمگین شد و گفت: بلكه خداوند (پدر ابوبکر) را لعنت كرد كه به خدا نه ميهمان ‏نواز بود و نه دشمن ستيز، پس خداوند هر كدام از اين دو كه در ميان افراد خود، خوارتر بودند، لعنت كند. 🔺(ص) فرمود: هنگامى كه شما از لعن و بدگویی میکنید، سخن بگوييد و به صورت خاص، نام افراد را نبرید تا مثلا اگر فرزندش آنجاست به خشم آید. (إِذَا أَنْتُمْ تَنَاوَلْتُمُ الْمُشْرِكِينَ فَعُمُّوا وَ لَا تَخُصُّوا فَيَغْضَبَ وُلْدُه‏) 🔺لذا چه بسا از این مشی حضرت و دیگر موارد مشابه آن، استخراج یک کرد، خصوصا ناظر به جوامعی که دارای افکار مختلف و متعارضی هستند. در واقع به صورت كلي، لعن افراد با ذكر نام، حتي نسبت به مشركان، اگر موجب و كدورت ميان مسلمانان شود، جایز نيست و بايد از آن پرهيز شود. 🔺بنابراین به عنوان يك مصداق، آنچه پس از عصر در برخي از محافل تحت عنوان «» رواج يافت، امري غيرديني و برخلاف سيره پيامبر(ص) و اهل بيت(ع) بوده است. لذا بسياري از شيعه، به صراحت آن را خرافي و حرام اعلام كرده اند. 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
💠 فهم دقیق مسئله برائت، در نسبت آن با مقوله ولایت ✍️ علی‌رضا ملااحمدی 1️⃣ «برائت» فرع بر «ولایت» است. ما پس از آنکه در دایره‌ی ولایتِ امام قرار گرفتیم، از آن‌کسی‌که به حریمِ ولایت تعدّی کرده و میخواهد رشته‌ی ولایت را پاره کند، تبرّی می‌جوییم. 2️⃣ این برائت البته قبل از همه، امری قلبی بوده و سپس در زبان است که به جریان می‌افتد. اما بیش از این‌دو، در صورتی منشأ اثر است که در صحنه‌ی عمل و حیات انسان به جریان بیفتد. برائتی که وارد صحنه‌ی زندگی نشود، یا سقیفه را ثمر می‌دهد یا خوارج را و یا عاشورا را...! 3️⃣ «تبرّی» اگر نقطه‌زن نباشد، ثمربخش نخواهد بود. یعنی باید در تقابل با جریانی باشد که دقیقاً مرکز ولایت را هدف گرفته است. معیار واحد است و مصادیق متعدّد: آن مصداقی که در ماجرای سقیفه مرکزیّتِ ولایت را هدف گرفته بود، متفاوت بود با مصداقی که در فتنه‌ی خوارج هدف گرفته بود. این‌دو متفاوت بودند با مصداقی که در صحنه‌ی عاشورا ولایت را هدف گرفته بود و نقطه‌ی هدف‌گیرنده‌ی ولایت در این‌سه متفاوت است با جبهه‌ی متخاصم در ماجرای ولایتعهدیِ امام رضا علیه‌السلام... 🔺 خلاصه اینکه به‌تبعِ تحوّلات سیاسیِ زمانه، مهاجم به مرکزیّت ولایت در زمان هر یک از امامان علیهم‌السلام، متفاوت است با زمانه‌ی دیگری؛ و در هر زمانه باید دقیقاً معطوف باشد به نقطه‌ی مهاجم؛ در غیراینصورت أبتر است و بی‌حاصل و کبریتِ بی‌خطر! 4️⃣ در زمانه‌ی غیبت نقطه‌ی اصلیِ تهاجم به مرکزیّت ولایت کجاست تا ما در مقام آن‌را هدف بگیریم؟ پاسخ به این سؤال متوقف بر پاسخ به این پرسش است که «مرکزیّت ولایت در دورانِ غیبت کجاست؟» تا وقتیکه این را نفهمیم، نقطه‌ی مهاجم را هم نمیتوانیم تشخیص دهیم و بالتبع تبرّی‌مان هم بی‌حاصل و ابتر است. 5️⃣ به دلیل همه‌ی آنچه که در فلسفه‌ی امامت تشریح شده، نمیتوان ادّعا کرد که ولایتِ اجتماعی و سیاسی امام عصر علیه‌السلام در زمانه‌ی غیبت تعطیل شده! پس مسلّماً همچون دوران امامت، در هر زمانه‌ای از دوران غیبت هم مرکزیّت ولایت مصداق متفاوتی از زمان‌های دیگر داشته و لذا مهاجم به آن هم متفاوت با زمان دیگری خواهد بود. 🔹 سوال اینست که مرکزیّت ولایت کجاست تا به‌تبعِ آن نقطه‌ی مهاجم به این مرکز را بشناسیم و هدف بگیریمش؟ تردیدی نیست که در جهان امروز، فقط و فقط این است که هویّت خودش را ذیل پرچم ولایتِ حضرت حجّت صلواةالله‌علیه تعریف کرده و فلسفه‌ی وجودی خودش را زمینه‌سازی برای ظهور حضرتش می‌داند. 6️⃣ تبرّی از شخص و جریانی که ۱۴ قرن قبل به حریم ولایت تعدّی کرده، البته که واجب و لازم است و بخشی از هویّت ایمانیِ ما را تشکیل میدهد؛ امّا قطعاً برای امروزِ ولایت، در اولویّت قرار ندارد. یعنی اگر اکتفا شود به آن و امتدادی در امروزِ انقلاب اسلامی پیدا نکند، أبتر و بی‌حاصل است و کبریتِ بی‌خطر! 🔻 چنین برائتی، هیچگاه نسبت به آن جریانی که امروز مرکز تشیّع جهان را هدف گرفته و کمر به نابودی‌اش بسته «تهدید» محسوب نمی‌شود؛ و بهمین دلیل میگویم کبریت بی‌خطر! 🚫 بنابراین چه‌بسا «اکتفا کردن» به این سطح از تبرّی (که میتواند به‌مثابه یک مخدّر عمل کند) حتی تکمیل‌کننده‌ی پازلِ مهاجمِ امروزی به مرکزیّت ولایت امام عصر علیه‌السلام باشد و به ضدّ خودش بدل شود! @Maktabkhaaneh 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
💠 توجیحات رنگارنگ کفار، برای نپذیرفتن حق ➕ترجمه: ▫️(68) آيا آنها در اين گفتار و نکرده و نينديشيدند؟ يا اينكه اکنون چيزى براى آنان آمده، كه قبلا براى نيامده است؟! ▫️(69) يا اينكه پيامبرشان را نشناختند و از سوابق او آگاه نيستند و از اين رو او را می‏كنند؟! ▫️(70) يا می‏گويند او است؟! ولى او را براى آنان آورده؛ امّا بيشترشان از پذیرش حق، دارند. ▫️(71) اگر حق، از هاى آنها پيروى كند، آسمانها و زمين و همه كسانى كه در آنها هستند، می‏شوند! ولى ما قرآنى به آنها داديم كه مايه (و عزّت و شرف) براى آنهاست، امّا آنان از (آنچه مايه) يادآوريشان (است)، رويگردانند! ▫️(72) يا اينكه تو از آنها و هزينه ‏اى در برابر دعوتت می‏خواهى؟ با اينكه مزد پروردگارت بهتر، و او است! 🔺اين آيات شریفه(مومنون: 68 تا 72) به مسئله علل و برای نپذیرفتن حق در برابر اشاره میکند. 🔺چیزی که شاید اگر در آن تأمل و کنیم، همین امروز هم خیلی از ما گرفتار آنها هستیم و به همان علل و بهانه ها، از پذیرفتن حق، سر باز میزنیم. 🔺در ادامه قرآن کریم به پنج علت، بهانه و توجیه، اشاره میکند: 👇👇👇👇 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
آیات و روایات اجتماعی
💠 توجیحات رنگارنگ کفار، برای نپذیرفتن حق ➕ترجمه: ▫️(68) آيا آنها در اين گفتار #تفکر و #تدبر نکرده
1️⃣ تدبر و تفکر نکردن(أَ فَلَمْ يَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ): نخستين عامل بدبختى انسان، ، انديشه و است. چه بسا ، مهمترین عامل در پذیرش حق باشد. 2️⃣ نو و جدید بودن مطالب پیامبر درحالیکه برای نیاکان ما چنین مطالبی نیامده بود(أَمْ جاءَهُمْ ما لَمْ يَأْتِ آباءَهُمُ الْأَوَّلِينَ): در گام دوم، کفار، بهانه میکنند که پیامبر مطالبی آورده که قبلا ما نیاورده بودند، لذا اگر اين مطالب پیامبر، حق بود، چرا خداوند كه به همه انسانها نظر لطف و مرحمت دارد، براى گذشتگان چنین چیزی نفرستاد؟ روشن است که چنین بهانه ای غلط است چرا که اصول یعنی توحید، معاد و... همان اصول بود و حرف جدیدی که پیامبر بخواهد از جیب خود تولید کرده باشد، نبود. 3️⃣ عدم شناخت پیامبر(أَمْ لَمْ يَعْرِفُوا رَسُولَهُمْ فَهُمْ لَهُ مُنْكِرُونَ): بهانه سوم، عدم شناخت پیامبر بود. عده ای میخواستند با زیر سوال بردن و اینکه معلوم نیست او چیست، مطالب او را زیر سوال ببرند. درحالیکه همه آنها پیامبر و خانواده و قبیله اش را پیش از بعثتش کاملا میشناختند و او در بین مردم، به «» معروف بود. لذا او، هیچ جوره ممکن نبود. 4️⃣ استفاده از برچسب دیوانه و مجنون بودن(أَمْ يَقُولُونَ بِهِ جِنَّةٌ): در گام بعد، کفار شروع کردند به استفاده از . اینکه حرف های پیامبر با و سنت های جاهلی و محیط همخوانی ندارد لذا این ، دلیل بر جنون اوست. در واقع این دست حرف ها، خلاف عقل و منطق است. لذا برای اینکه حرف های او را زیر سوال ببرند، او را متهم به جنون و کردند. قرآن بلافاصله در نفی بهانه جویی کفار، تاکید میکند، پیامبر برای آنها را آورده که ریشه آن، و منطق است(بَلْ جاءَهُمْ بِالْحَقِّ). اما مشکل اکثر کفار این است که اساسا در پذیرش حق، دارند، نمیخواهند حق را بپذیرند، لذا شروع به تولید و میکنند.(وَ أَكْثَرُهُمْ لِلْحَقِ‏ كارِهُونَ) لذا برای اینکه بخواهند حرف برخواسته از خود را منطقی نشان دهند، شروع به و روپوش های زیبا درباره آن میکنند. اساسا انسان هرگاه براساس خود به نتیجه ای رسید، برای توجیه آن، هرکاری میکند تا سخن حق و را نپذیرد، چون هماهنگ با شهواتش نیست. به همین جهت از برچسب استفاده کردند. این درحالى است كه هيچ لزومى در تبعیت حق از نیست. اگر حق میخواست از تمایلات مردم پیروی کند، آنگاه آسمان و زمین و هرآنچه در آنهاست، تباه میشد(وَ لَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْواءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فِيهِنَّ). چراکه هوى و هوس هاى مردم، و ضابطه ‏اى ندارد، گاهی به سمت خوبی هاست و گاهی به سمت زشتی ها. در ادامه خداوند تاکید میکند ما به آنها یک معیار و دادیم که برپایه بنیان شده و برای آنها مایه و است اما آنها چون گرفتار شهوات خود هستند، از آن رویگردانند(بَلْ أَتَيْناهُمْ بِذِكْرِهِمْ فَهُمْ عَنْ ذِكْرِهِمْ مُعْرِضُونَ). 5️⃣ گرفتن پول و دستمزد از مردم، دربرابر دعوت به حق (أَمْ تَسْأَلُهُمْ خَرْجاً فَخَراجُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَ هُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ): بدون شك اگر يك و روحانى در مقابل دعوتش به حق، از مردم تقاضاى و كند، علاوه بر اينكه بهانه ‏اى به دست بهانه ‏جويان می‏دهد كه به خاطر نداشتن امكانات مالى از او دور شوند، آنها را متهم می‏سازد كه دعوت به سوى حق را دكانى براى جلب قرار داده اند. لذا پیامبر جلو این بهانه کفار را نیز گرفت و تاکید کرد، در مقابل این دعوت به حق، هیچ مزدی از شما نمیخواهم بلکه روزی دهنده، فقط خداست. قرآن کریم، با ذکر این بهانه ها، روشن می‏سازد كه اين كوردلان، تسليم حق نيستند و عذرهايى كه براى توجيه مخالفت خود ذكر می‏كنند، صرفا بهانه ‏هاى بى اساسى بيش نيستند. 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍