eitaa logo
اشعار محمد جواد شیرازی
907 دنبال‌کننده
35 عکس
9 ویدیو
0 فایل
این کانال توسط ادمین اداره می شود. مشاهده بانک جامع اشعار در وبلاگ: http://Sabuo.blog.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
تقدیم به روح مطهر شهید حاج حسن طهرانی مقدم فتح و ظفر را دید طهرانی مقدم در آسمان خندید طهرانی مقدم امنیت و آسایش ما اتفاقی نیست یک عمر، سختی دید طهرانی مقدم با آن همه کمبودهای روزگار خود پای هدف، جنگید طهرانی مقدم امروز پیروزیم چون که سال‌ها قبل این نسخه را پیچید طهرانی مقدم در آسمان پر غبارِ مسجد الاقصی نور رخش تابید طهرانی مقدم چون کوه راسخ بود و زور اعتقاداتش بر ظالمان چربید طهرانی مقدم بر کهنه زخمی که علی در روز خیبر زد از نو نمک پاشید طهرانی مقدم حقش شهادت بود و آخر پای این مکتب در خون خود غلطید طهرانی مقدم او پرچمش بالاست و در خاطر ایران شد تا ابد جاوید طهرانی مقدم https://eitaa.com/abdorroghaye
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حتی نوای ساعتش مُحیِ القُلوب است زنگش چنان زنگار از قلبم زدوده زاغ سیاهی در حرم فهماند بر من اینجا فقط جای کبوترها نبوده https://eitaa.com/abdorroghaye
ای رحمت بی انتها، ای گوهر عشق عرض سلامم خدمتت، ای خواهر عشق مثل برادر، صاحب خیر کثیری معصومه، ای خورشیدِ ذره پرور عشق یا فاطمه، از نسل زهرایی و قطعا خالق، چشانده بر تو هم از کوثر عشق ای باب حاجت، دختر باب الحوائج الگوی دخترهای مؤمن، دختر عشق صحن و سرایت، صحن کل اهل بیت است پیداست تحت قبه ات، هر مظهر عشق وجهی ز عشق اهل ایران قلب طوس است در قم تجلی کرده وجه دیگر عشق از عارفان و سالکانِ سیر حق شد هر کس تلمذ کرد در قم، محضر عشق ای صاحب شأن و مدارج، بین جنت... منت گذار و این گدا را کن شفاعت تا دوخت چشمش را به چشمان سیاهت آرامش موسی بن جعفر شد نگاهت بس که برادر بوسه بر پیشانی ات زد بوی خراسان می وزد از بارگاهت وقتی پدر فرمود جان من فدایش بر اهل معرفت عیان شد جایگاهت مرغ دلم هرجایی و سر به هوا بود افتاد تا راهش به قم، شد سر به راهت هر دل که در آن نیستی بی سرپناه است فارغ شدم از هر بلایی در پناهت بهر شهادت روسفید و لایقش کن تا که نمرده این غلام روسیاهت بانو قسم بر وعده ی صادق کمک کن تا که شوم از شیعیان دل بخواهت هجران چشیده، هجر مهدی کشته ما را خم کرده این اندوهِ سنگین، پشت ما را بی یوسف زهرا غم ما بی شمار است وضعیت ما، بین دنیا گریه دار است ای که چشیدی سال ها دوری دلبر با ما بگو کِی آخر این انتظار است؟ بیچاره آن عاشق که دور از مرقدت ماند خوشبخت آن عاشق که با تو همجوار است دلتنگی و اشکم به یاد بارگاهت لطفی است که از جانب پروردگار است آرامش و گرما و شور بین صحنت کهف و پناه امن من، در روزگار است رخصت بده تا نوکرت باشم همیشه نوکر شدن بهر کریمان افتخار است رزق دو چشمم را محرم، بیشتر کن قلبم برای ماه ماتم بی قرار است ای نور، بر تاریکی قلبم جلا ده رزق زیارت، یک سحر در کربلا ده https://eitaa.com/abdorroghaye
مؤمنی که ساده و بی ادعا سر می کند عطر ایمانش، جهانی را معطر می کند جای دل خوش کردنِ بر جایگاه و منصبش تکیه بر الطاف اهل بیت اطهر می کند خادمی در آستان نور، کاری ساده نیست لطف مولانا رضا آن را میسر می کند ذره هم زانو زند در محضر خورشید اگر رحمت خورشید، او را ذره پرور می کند نوکری که طعنه خورد و صبر کرد و دم نزد مدح او را حق تعالی، نقل منبر می کند هر که مانند شهیدان، یار محرومان شود حق، شهادت را به تحسینش مقدر می کند داغ خود را می برد از یاد با داغ حسین چشم نوکر را غم کرب و بلا، تر می کند دیدن فرزندِ افتاده میان قتلگاه تا قیامت خون به قلب و جان مادر می کند شمر با چکمه رسیده در بر جسم حسین پیکرش را پشت و رو در پیش خواهر می کند https://eitaa.com/abdorroghaye
قلبم کبوتر وار سویش پر گشوده خواب از دو چشمم صوت نقاره ربوده باب الجوادش بین بن بست زمانه درهای رحمت را به رویم وا نموده نوشیدن یک جرعه، چای از چایخانه در سینه ام انداخت شعری نو سروده حتی نوای ساعتش مُحیِ القُلوب است زنگش چنان زنگار از قلبم زدوده زاغ سیاهی در حرم فهماند بر من اینجا فقط جای کبوترها نبوده مغموم می آیند سویش زمره زمره آرام می گیرند نزدش توده توده کار کسی چون من ثنایش نیست، وقتی... روح الامین هر روز و شب او را ستوده حالم که گشته منقلب را دوست دارم این روزی لا یَحتَسِب را دوست دارم با هر گدا مأنوس بودن، این مرامش... دارد حکایت از سخای مستدامش جیره خورش هستیم و روزی در ید اوست برکت گرفته زندگی ما به نامش فردا زمین خورده نخواهد بود هرکس امروز برخیزد به رسم احترامش ترجیح دارد نیم طوفِ مرقد او بر صد طواف مکه و بیت الحرامش سلمانی اش گوهرشناس خبره ای بود در وقت جان دادن، دو دنیا شد به کامش حس می کند هر کس که از او کربلا خواست یک روز بوی کربلا را بر مشامش با روضه خوانی و دم یابن الشبیبش ابلاغ فرموده به هر نوکر، پیامش فرمود در هر غصه، با ما هم نوا باش گریان برای ماجرای کربلا باش یاد حسین و روضه ای آخر دلم سوخت یاد غمش نزد علی اکبر، دلم سوخت وقتی زمین افتاد با گریه میانِ... داد و هوار و خنده ی لشگر، دلم سوخت پیش تمام حاصل عمرش زمین خورد عمامه اش افتاد چون از سر، دلم سوخت وقتی که هر جا را نظر می کرد، می دید یک عضوی از آن لاله ی پرپر، دلم سوخت تا که تمام هستی اش را در عبا چید وقتی عبا پُر شد از آن دلبر، دلم سوخت وقتی به زانو رفت تا اینکه گذارد... گونه به روی گونه اش مضطر، دلم سوخت پیغمبری کرد و به میدان زد عقیله طوری صدا زد: "هستی خواهر" دلم سوخت آه از حسین این داغ اعظم قاتلش شد داغ علی، زخم عمیقی بر دلش شد https://eitaa.com/abdorroghaye
تقسیم بندی اشعار موجود در کانال: ۱_ اشعار مربوط به ایام فاطمیه: ۲_ اشعار مربوط به ایام محرم و صفر: ۳_ سایر اشعار: https://eitaa.com/abdorroghaye
مرغ بی بال و پر غمکده ی بغدادیم روضه و غصه و دردیم، غم و فریادیم قطره اشکیم که با آه رضا افتادیم سال ها با جگر پاره چنین سر دادیم: ما عزادار دل خون جوادیم همه با دل خون شده مجنون جوادیم همه  عرش را غربت او یکسره غمناک کند رخت مشکی به تن پهنه ی افلاک کند گریه بر روضه ی او صاحب لولاک کند خواهری نیست که خون از لب او پاک کند این که پیچیده به خود تشنه و دور از وطن است خاک عالم به سرم گل پسر بوالحسن است مثل یک شمع کف حجره چکیدن سخت است وسط خانه ی خود زهر چشیدن سخت است از سوی همسر خود طعنه شنیدن سخت است پر خود را به روی خاک کشیدن سخت است نیست یک مرد کمی یاری مظلوم دهد قطره ای آب به این تشنه ی مغموم دهد بی وفا خواست که آقای مرا پیر کند غصه را در دل محزون شده تکثیر کند پسر فاطمه را کوچک و تحقیر کند خواست او را وسط حجره زمین گیر کند بی حیا بر جگر سوخته اش می خندید با کنیزان جلوی حجره ی او می رقصید پسر شاه خراسان جگرش می سوزد از غم زهر جفا چشم ترش می سوزد دست و پا می زند و بال و پرش می سوزد وسط حجره، تن شعله ورش می سوزد باورم نیست که این ها به کمک برخیزند آب را پیش نگاهش به زمین می ریزند گاهی از شرم کمی رحم و مدارا خوب است نگذارید تنش را به تماشا خوب است نکشیدش به سوی بام، همین جا خوب است چه کسی گفته قد و قامت رعنا خوب است؟! حمل او روی سر چند نفر، دردسر است تیزی پله و تنگی گذر، دردسر است خوبی بام به این است مصیبت نکشد بدنش زیر سم اسب مشقت نکشد نیزه و سنگ به پیشانی حضرت نکشد آخر روضه ی او کار به غارت نکشد تشنه جان داده ولی در بدنش سر دارد صحن این بام چه خوب است، کبوتر دارد شاه عالم به زمین خورده و بی حال شده پیکرش در ته گودال لگدمال شده بر سر پیرهنش صحبت و جنجال شده شمر با خنجر خود وارد گودال شده داشت با خنجر خود ضربه به آقا می زد ناگهان صوت فراگیر "بُنَیَّ" آمد https://eitaa.com/abdorroghaye
چه کرده بود مگر زهر با اباالهادی که میزد از عطشش دست و پا اباالهادی میان حجره، پر از درد بود و شد بی تاب ز بس که با جگر سوخته صدا زد آب همین که تشنگی اش در حرم مضاعف شد تسلیِ دلش آوای خنده و دف شد کسی به خواندنِ ذکری، بر او نشد تسکین کسی نخواند کنارش دو آیه از یس بها و ارزش خورشید را ندانستند زدند و هلهله کردند تا توانستند شبیه او احدی هم بلا کشیده نشد وصیتش وسط هلهله شنیده نشد دوا نداشت مصیبات بی شمار دلش نداشت خواهری اصلا شود قرار دلش همین که ریخت زمین آب، داغش افزون شد چقدر حضرت ابن الرضا دلش خون شد غمش ستون سماوات را تکان می داد ز بس که تشنه، شبیه حسین جان می داد اسیرِ شانه ی چندین غلام شد بدنش کشان کشان به سوی پشت بام، رفت تنش چه آمده به سر پیکرش، زبانم لال مگر که خورده به تیزی، سرش زبانم لال سه روز مانده تنش روی بام اما باز نکرد نیزه و شمشیر سینه اش را باز کبوتران خراسان به محضرش رفتند برای عرض ادب سوی پیکرش رفتند زدند جای جسارت، به سینه، سنگش را که زیر و رو نکند آفتاب، رنگش را امان ز کرب و بلا و امان ز روز حسین امان از آن تن عریان و سینه سوز حسین چه داغ ها که نصیب عزیز زینب شد تن حسین، پر از رد نعل مرکب شد گواه این سخنم شخص حضرت زهراست فقط حسین در عالم مُقطع الاعضاست https://eitaa.com/abdorroghaye