eitaa logo
با نهج البلاغه
2.4هزار دنبال‌کننده
184 عکس
44 ویدیو
17 فایل
رسیدن به نهج البلاغه هدف نیست، هنر آن است که از دروازه نهج البلاغه بگذریم و به صاحب نهج البلاغه برسیم. کانال با نهج البلاغه فرصتی است برای تامل در نهج البلاغه و آرزویی است برای رسیدن به او. ادمین تبادلات: @sardar_1313 ادمین کانال: @ashaiery
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله 🔵بیماری و باد پاییزی حضرت امیر(ع) در بازگشت از یکی از اصحاب را که بیمار بود، دیدند و بدو فرمودند: «...وَ لَكِنَّهُ يَحُطُّ السَّيِّئَاتِ وَ يَحُتُّهَا حَتَّ الْأَوْرَاق‏» ( ...امّا بیماری، گناهان را از بين مى‏برد و آنها را مانند برگ درختان مى‏ريزد) 🔹عنصر زیباشناختی: پنهان «بیماری به باد پائیزی»، «انسان به درخت» و «گناه انسان به برگ زرد» 🔻توضیح: هر چند سخنی از باد پائیزی و عمل انسان به میان نیامده است لکن ریزش برگ درختان مربوط به فصل پائیز و در اثر وزش باد پائیزی رخ می‌دهد لذا وقتی ریزش گناهان به ریزش برگ درخت تشبیه شود، چنین تشبیهی سه تشبیه درهم تنیده را در خود دارد که اگر این تشبیه ها را کنیم به این صورت بندی دست پیدا میکنیم: 1) تشبیه «بیماری به باد پائیزی» 2) تشبیه «انسان به درخت» 3) تشبیه «اعمال بد انسان به برگهای زرد» ➕افزون بر زیبایی خاصی که ترکیب و انسجام سه‌گانه فوق به تشبیه می‌دهد، دو تشبیه پنهان نیز به خاطر بودنشان زیبایی دیگری به تشبیه داده‌اند. ✍️نکته معنایی امیرالمؤمنین علیه‌السلام در صدد هستند که درک انسان از بیماری را تغییر دهند. وقتی درک انسان از بیماری تغییر کند و به چنین برداشتی برسد که بیماری چیزی مانند باد پاییزی است که با ریختن برگهای زرد (گناه) به داد درخت می‌رسد، اولا تحمل برای چنین ذهن و روانی ساده‌تر می‌شود ثانیاً انگیزه‌ی خداوند در برابر بیماری افزایش می‌یابد(). ، شماره 40 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله ، شماره 34 🔷 در کلمه «یحط» حضرت امیر(ع) در بازگشت از صفین یکی از اصحاب را که بیمار بود، دیدند و بدو فرمودند: «...وَ لَكِنَّهُ يَحُطُّ السَّيِّئَاتِ وَ يَحُتُّهَا حَتَّ الْأَوْرَاق» ( امّا بیماری گناهان را از بين مىبرد و آنها را مانند برگ درختان مىريزد) عنصر زیباشناختی: در کلمه «یحط» ✍️ کلمه «یحط» در به معنای بر زمین نهادن بار سنگین از دوش حیوان است (العین) حضرت با به کار بردن این کلمه خواسته‌اند بفهمانند بار سنگینی است بر دوش انسان که به وسیله برداشته می‌شود و بدین ترتیب انسان راحت می‌شود، آماده لقاء پروردگارش می‌شود (تخففوا تلحقوا) و پس از نیزز در خواب برزخی‌اش آسوده می‌خوابد. باد پاییزی نیز همینطور است یعنی باری از دوش درخت برمی‌دارد تا درخت در فصل زمستان آسوده بخوابد. https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵 و ریزش گناهان حضرت امیر(ع) یکی از اصحاب را که بیمار شده بود، دیدند و بدو فرمودند: «...وَ لَكِنَّهُ يَحُطُّ السَّيِّئَاتِ وَ يَحُتُّهَا حَتَّ الْأَوْرَاق» (...امّا بیماری، گناهان را از بين مىبرد و آنها را مانند برگ درختان مىريزد) () 🔸عنصر زیباشناختی: تشبیه به برگهای پاییزی ◀️وجه شبه: 1. همانطور که باد پائیزی به راحتی برگ را از درخت جدا می سازد، بیماری نیز (در مقایسه با عذاب اخروی) بسیار سهل و آسان، را فرومی‌ریزد. 2. هر قدر شدّت وزش باد بیشتر باشد، ریزش برگها نیز بیشتر خواهد بود. شدت نیز با شدت ریزش گناهان رابطه مستقیم دارد. 3. هر چه قدر مدّت زمان وزش باد طولانی‌تر باشد، برگ‌های بیشتری به زمین می ریزد کما اینکه طول مدت بیماری ریزش گناهان بیشتری را در پی خواهد داشت. ، شماره 37 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵خلق جمیل پیامبر ص پیش از بعثت ابن شهرآشوب در (ج1، ص: 123) آورده است که اکرم صلی الله علیه و آله، پیش از به بیش از بیست صفت اخلاقی ارزشمند شناخته شده بودند که اگر کسی تنها یکی از این صفات را داشته باشد، نشانه عظمت او است تا چه رسد به کسی همه این صفات را داشته باشد؟! حضرت به این صفات شناخته شده بودند: 1. امین 2. راستگو 3. زبردست (حاذق) 4. أصيل 5. نبيل (شرافتمند) 6. مكين (صاحب منزلت) 7. فصيح (شیوا سخن) 8. عاقل 9. فاضل 10. عابد 11. زاهد 12. دست و دل باز (سخیّ) 13. شجاع (كميّ) 14. قانع 15. متواضع 16. حليم 17. مهربان 18. غیرتمند (غیور) 19. صبور 20. سازگار (موافقاََ) 21. سهل‌گیر (مرافقاََ) ، شماره 42 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵 در حکمرانی نشانه‌های اشرافیت زده: 1) مردم وقتی میخواهند از مسئولان اشرافی، حقشان را بگیرند، مانند برده ای هستند که میخواهد از اربابش یاری بگیرد (لَا يَكُونَ انْتِصَارُ أَحَدِكُمْ مِنْهُمْ إِلَّا كَانْتِصَارِ الْعَبْدِ مِنْ رَبِّه) () 2) مسئولان اشرافی، وقتی مردم را به مردم میدهند به گونه ای میدهند که برای مردم گوارا نیست؛ یعنی مردم در مسیر گرفتن حقشان آنقدر به زحمت یا دردسر یا تحقیر مبتلا میشوند که دیگر استفاده از آن حق برایشان لذتی ندارد(ِوَ أَعْطِ مَا أَعْطَيْتَ هَنِيئاً) () 3) ممکن است مردم فرصت مواجهه حضوری با مسئولان اشرافی را پیدا کنند اما چون مرعوب هیمنه ظاهری آنها میشوند، در بیان احتیاجاتشان به لکنت میافتند (تَجْلِسُ لَهُمْ مَجْلِساً عَامّاً فَتَتَوَاضَعُ فِيهِ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَكَ وَ تُقْعِدُ عَنْهُمْ جُنْدَكَ وَ أَعْوَانَكَ مِنْ أَحْرَاسِكَ وَ شُرَطِكَ حَتَّى يُكَلِّمَكَ مُتَكَلِّمُهُمْ غَيْرَ مُتَعْتِعٍ) () 4) اشرافیها حاضر به از مردم نیستند چون عذرخواهی از مردم باعث ریاضت نفس مسئولان میشود (رِيَاضَةً مِنْكَ لِنَفْسِك ) در حالیکه نَفْسهای اشرافیت زده، حاضر به تحمل ریاضت موجود در عذرخواهی نیستند. 5) رابطه غیراشرافی بامردم یک رابطه هم سطح است یعنی مدیر خود را در سطح مردم میداند (إما اخٌ لک فی الدین و إما نظیرٌ لک فی الخلق نامه 53) اما مدیران اشرافی رابطه خود را با مردم رابطه و مالک (الْعَبْدِ مِنْ رَبِّهِ) یا رابطه نامتوازن دیگری (الصَّاحِبِ مِنْ مُسْتَصْحِبِه ) میدانند. 6) اشرافیها دوست دارند به خاطر انجام وظایفشان مورد و قرار بگیرند (قَدْ كَرِهْتُ أَنْ يَكُونَ جَالَ فِي ظَنِّكُمْ أَنِّي أُحِبُّ الْإِطْرَاءَ وَ اسْتِمَاعَ الثناء—) ، شماره 116 . https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵هدف از تلاش سیاسی 👇قابل توجه نمایندگان مجلس👇 ⏺اللَّهُمَّ إِنَّكَ تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ يَكُنِ الَّذِي كَانَ مِنَّا مُنَافَسَةً فِي سُلْطَانٍ وَ لَا الْتِمَاسَ شَيْ‏ءٍ مِنْ فُضُولِ الْحُطَام‏ () خداوندا خودت میدانی آن [تلاش سیاسی] که از ما سرزد نه طمعی برای به دست گرفتن قدرت بود و نه تلاشی برای به دست آوردن ثروت. 🔹آیت‌الله سیدرضا در عصر پهلویها چند دوره بود ولی از مجلس حقوق قانونی‌اش را نمی‌گرفت. وقتی تصمیم گرفت در جنوب تهران یک بیمارستان موقوفه تأسیس بکند، همه حقوق نمایندگی‌اش را که در آن چند دوره جمع شده بود، از مجلس گرفت و خرج کرد. ، شماره 117 . https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵 راز در نهج‌البلاغه 🔺ما مقیّدیم که ترجمه‌های قرآن و نهج البلاغه را ضمن حفظ زیبایی و سلاست و تمام بودن جمله، تا آنجایی که می‌توانیم دقیقا حتی کلمه به کلمه وگرنه، جمله به جمله ترجمه کنیم. اصلا راز ترجمه خوب در قرآن و نهج البلاغه این است که انسان بتواند کوتاهی [و ] جملات را حفظ کند. یعنی حتی تعداد سیلابهای هر کلمه اگر می‌شد که برابر باشد، خیلی بهتر بود... ✍️پ ن: کتاب (شرح خطبه اول نهج البلاغه)، آیت الله ، ص 174 و 175 ،‌ شماره 46 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵شیعه، را نمی‌کند در مناظره معروفی که مدتی پس از جنگ بین اشعث و امیرالمؤمنین علیه السلام روی داد، امیرالمؤمنین علیه السلام تأکید می‌کردند که در مسائل مربوط به پیامبر صلی الله علیه و آله، فقط تعداد اندکی از صحابه به حق عمل کرده‌اند. 🔸در پایان مناظره، از حضرت پرسید: اگر آنچه تو می‌گویی درست باشد، پس همه‌ی امت هلاک شده‌اند و تنها تو و شیعیانت اهل نجات هستید! 📢حضرت فرمودند: البته حق همواره با من بود ولی همه‌ی امت پیامبر (صلی الله علیه و آله) را هم هلاک شده نمی‌دانم بلکه از همه‌ی این امت فقط و کسانی که از روی لج و عناد حق مرا رد کرده باشند هلاک شده‌اند اما کسانی که خدای یگانه را قبول داشته‌ باشند، به نبوت محمد صلی الله علیه و آله اقرار بکنند، اهل قبله باشند، با ما دشمنی نکرده باشند، در دشمنی با ما با ظالمان همدستی نکرده باشند و فقط در شک داشته باشند و جانشین واقعی پیامبر را گم کرده باشند، اینها [کافر نیستند بلکه] مسلمانان ضعیفی هستند که برای آنها به رحمت پروردگار امید دارم و جز گناهان احتمالی خودشان هیچ گونه نگرانی درباره‌ی آنها وجود ندارد. دیلمی، ج 2 ص 397 و 398 ، شماره 80 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵مخالفان اصل ، مسلمان‌ هستند یا کافر؟ 🔸اشاعره و معتزله به خاطر تصور ناقصی که از منصب امامت دارند، نصب امام را بر عهده مردم و یکی از افعال مکلفان می‌دانند. برای همین معتقدند مسأله انتخاب امام یک فرع فقهی (نه یک مسأله کلامی) است و در نتیجه امامت را از نمی‌دانند بلکه از می‌دانند و لذا مخالفان اصل امامت را نمی‌کنند. در مقابل، عالمان امامیه (به خاطر درک متعالی و کاملی که از منصب امامت دارند) معتقدند نصب امام بر عهده مردم نیست بلکه از طرف خداوند صورت می‌گیرد. امامت در این منظومه‌ی معرفتی، یک فرع فقهی نیست تا از فروع شمرده شود بلکه از اصول دین شمرده می‌شود. پرسشی که در این منظومه معرفتی پیش میآید این است که آیا اگر کس این اصل را انکار کند، کافر شمرده می‌شود؟ 🔹برخی از عالمان امامیه (از صدوق تا برخی معاصران) با همین استدلال امامت را تکفیر کرده‌اند. به تدریج در بین عالمان امامیه دیدگاهی شکل گرفت که را تکفیر نمی‌کرد. این دیدگاه مسلمان انگاری اهل سنت را با یکی از این سه شکل تبیین کرده است: 👇 1️⃣بیان اول این است که «اسلام» از «ایمان» جدا شود و و و شرط لازم و کافی برای اسلام شمرده شود و اعتقاد به امامت از شرایط اسلام نباشد بلکه از شرایط ایمان باشد (تستری احقاق الحق (تعلیقه) ج 2 ص 294) 2️⃣در بیان دوم به جای تفکیک اسلام از ایمان، بر تفکیک «اسلام واقعی» از «اسلام ظاهری» تأکید می‌شود و همان سه اصل، برای "اسلام ظاهری" کافی شمرده می‌شود و در نتیجه هر کس این سه اصل را بپذیرد ظاهرا مسلمان شمرده می‌شود (مجلسی بحار ، خویی التنقیح ج 3 ص 84 و 85 و 87) 3️⃣در بیان سوم (که فرق چندانی با بیان دوم ندارد) «اصول دین» از «اصول مذهب» جدا می‌شود و اعتقاد به سه اصل اول برای تدیّن به دین اسلام ،کافی قلمداد می‌شود (رساله خطی اصول دین، ذیل مقدمه)، کاشف الغطاء (محمدحسین کاشف الغطا, اصل الشیعه و اصولها ص 126) در تفسیر آیه 110 کهف (المیزان ج 13 ص 405)، شهید (مجموعه آثار 1: 97)، (کتاب الطهارة ج 3 ص 428) و (صراط النجاة، ج 3 ص 415) به همین بیان سوم (تفکیک اصول دین از اصول مذهب) تمایل یافته و تلویحا یا تصریحا از اهل تسنن خودداری کرده‌‌اند. شماره ۸۵ https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵کفر یا فسق مخالفان امیرالمؤمنین قُلتُ:... أَ بِمَنْزِلَةِ رِدَّةٍ أَمْ بِمَنْزِلَةِ فِتْنَةٍ؟ فَقَالَ: بِمَنْزِلَةِ فِتْنَة) امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرموده است وقتی پیامبر مرا از فتنه‌های پس از خودشان آگاه می‌کردند از ایشان پرسیدم این فتنه‌ها درحد ارتداد [و کفر] است یا در حد فتنه؟ فرمودند: در حد ! ✍️در مقابل این روایتِ نهج البلاغه، دسته‌ی دیگری از روایات وجود دارد که ثابت می‌کند کسانی که با امیرالمؤمنین علیه‌السلام جنگیده‌اند کافر هستند (مانند روایت «یاعلی حربُک حربی») شارحان شیعی نهج البلاغه این روایت را با آن روایات جمع کرده و کفر کسانی که با علی جنگیده‌اند را اثبات کرده‌اند (ن ک: بهج الصباغة ج 4 ص 296، منهاج‏ البراعة خوئي، ج 9، ص 306 تا 308 و شرح نهج البلاغه ج 2 ص 103) اما در ذیل همین خطبه 156 سعی کرده است کفر باغیان جنگ جمل را رد کند (شرح ابن ابی الحدید ج 9 ص 208). ↩️پ ن: متکلمان امامیه در بحث خاصّه این مساله را مطرح کرده‌اند که آیا بین کسانی که با علی جنگیده‌اند و کسانی که صرفا با او مخالف بوده‌اند فرقی وجود دارد؟ طوسی در تجرید الاعتقاد نوشته است: «محاربان علی علیه السلام (کسانی که با او جنگیدند) کافر هستند اما مخالفان او [کافر نیستند بلکه صرفاً] فاسق هستند.» برای اثبات کفر محاربان امیرالمؤمنین به روایات نبوی استناد کرده‌اند ( در افصاح، در اقتصاد، در شرح تجرید و ...) اما درباره مخالفان امیرالمومنین علیه‌السلام اختلاف نظر وجود دارد. برخی عالمان امامیه مخالفان علی را به خاطر اینکه امامت علی را که ضروری دین (از اصول دین) بوده، رد کرده‌اند کافر می‌دانند اما علامه در شرح تجرید قول به فسق آنها را اقوی دانسته است. ◀️ به نظر می‌رسد قول مشهور در بین امامیه، همان فاسق بودن مخالفان باشد نه کافر بودن آنان.▶️ در کلام نیز یکی از کهن‌ترین مسائل که از دیرباز در ذیل مسأله اعتبار و احترام صحابه مطرح می‌شده این است که و تابعانی که بر دو تن از خلفای راشدین ( و امیرالمؤمنین علیه‌السلام) شمشیر کشیده‌اند، کافر‌اند یا فاسق‌اند یا اینکه صرفا خطا کرده‌اند؟ ⤵️در این منابع کفر یا عدم کفر مخالفان و محاربان علی علیه‌السلام واکاوی شده است: 1.الافصاح شیخ مفید ص 117 تا 131 2.الاقتصاد شیخ طوسی ص 358 تا ص 365 3.ابكار الأفكار في أصول الدين، ج‏5، ص: 293 4.شرح المواقف، ج‏8، ص: 374 ، شماره 118 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 📢 4 # خطبه چهارم 1️⃣فضای صدور خطبه حضرت امیر علیه السلام، این خطبه را پس از فتح بصره (جنگ ) و كشته شدن و در سال 36 هجرى ايراد فرموده است. (دشتی، ص50) 2️⃣مضامین خطبه 1. عرب جاهلی به برکت پیامبر(ص) و خاندان ایشان، رشد و هدایت یافتند. 2. نفرین بر کسانی که گوش شنوایی برای شنیدن سخن هادیان جامعه ندارند. 3. دعا برای قلوب خدا ترس. 4. همواره منتظر اهل بوده و آثار فریفتگی را در آنان می دیدند. 5. خبر از تلاش حضرت برای مردم بصره. 6. گمراهی، سرانجام کسانی است که راهی جز طریق امیرالمومنین علیه السلام بپیماید. 7. از وقتی حق به من نشان داده شد، هرگز در آن شک نکرده ام. (مَا شَكَكْتُ فِي الْحَقِّ مُذْ أُرِيتُهُ) 8. موسی علیه السلام بر جان نمی ترسید بلکه ترس او از غلبه گمراهان، بر جامعه بود. 9. آن كس كه و راهنماى مطمئنّى دارد، گرفتار شكّ و ترديد و وسوسه‏هاى شيطانى و اضطراب و بى‏اعتمادى نمى‏گردد، چرا كه خود را در كنار چشمه آب زلال معرفت احساس مى‏كند و در مشكلات به او پناه مى‏برد. (مَنْ وَثِقَ بِمَاءٍ لَمْ يَظْمَأْ) 3️⃣مصادر الارشاد شیخ مفید/ المسترشد طبری ┄┅═══••✾❀✾••═══••✾❀✾••═══┅┄ ✍️استاد علی رحیمی ؛ حوزه علمیه شیراز https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵 امیرالمؤمنین علیه‌السلام برای بین مسلمانان چه کرد؟(1) 1) حضرت برای خود به منصب «امامت» آن هم با «انتصاب از سوی خداوند» معتقد بود اما چون می‌دانست که طرح این مسأله موجب تفرقه بین مسلمانان خواهد شد، لوازم و اقتضائات گسترده‌ی الگوی «امامت انتصابی از طریق نصب الاهی» را رها کرد و صرفا با همان پیامدها و اقتضائات همان الگوی باطلِ «خلافت انتخابی از طریق بیعت» حکمرانی کرد! در اردوگاه صفین هم یکی از یاران امام نظر امام را درباره و جویا شد ولی حضرت طرح چنین مسائلی را برخلاف مصلحت دانست هرچند برای رعایت گفتگو (حق المسأله) نکاتی را به صورت مبهم گوشزد کرد(). 2) خودش از شاهدان حضرت صدّیقه در محکمه بود و حالا همان شاهدْ زمام خلافت را به دست گرفته بود اما هرگز سخنی از بازگرداندن فدک به فرزندان زهرا سلام الله علیها نگفت تا در میان مسلمانان تفرقه‌ای ایجاد نشود! گاهی هم که بناگزیر سخنی از فدک می‌گفت، بیانی را به کار می‌گرفت که موجب بی‌احترامی به شیخین نشود (). در زمان هم وقتی فدک به فرزندان فاطمه بازگردانده شد، عده ای از مردم همراه با عمر بن قیس به عمر بن عبدالعزیز اعتراض کردند که چرا برخلاف سیره شیخین عمل کرده ای؟ (شرح ابن ابی الحدیدج 16 ص 277) 3) در طول این پنج سال حکمرانی، بر هجوم به بیت فاطمه سلام الله علیها تأکید نکرد چون تأکید بر این امر می‌توانست جامعه‌ای را که متاسفانه اکثریتش سیره‌ی را به انداز‌ی قرآن و سنت معتبر می‌دانست (!) به شدت دچار تفرقه کند! در یکی از نامه‌هایش کوشید که امام را درباره شیخین استنطاق کند، اما امام از اظهار نظر صریح درباره شیخین و تفصیل بیعت خودشان خودداری کردند () ✔️با این حال، این مصلحت اندیشی تقریبی مانع از بیان واقعیتها نمیشد. امام ع در بیان واقعیتها از روشهای غیرصریحی استفاده میکردند که حساسیت ایجاد نکند. برای امیرالمومنین علیه السلام رعایت چنین سیاستی مانند حرکت بر روی مسیر باریکی بود که از دو طرف به دو پرتگاه منتهی میشد: یکی پرتگاه تأیید اقدامات خلفا و دیگری پرتگاه تفرقه افکنی در جامعه ای که برای رسیدن به اهداف مهم حکومت علوی ع نیاز به انسجام داشت. ، شماره 119 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵 اقلیتهای دینی در اسلام فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ إِمَّا أَخٌ لَكَ فِي الدِّينِ وَ إِمَّا نَظِيرٌ لَكَ فِي الْخَلْق‏ رعیت دو گروه‌اند: یا برادران دینی تواند و یا هم‌نوعان تو هستند. 🔻یکی از مجوسیان نیشابور کرده بود بخشی از اموالش را به فقرا و مساکین بدهند. قاضی نیشابور مال مذکور را گرفت و بین فقیران مسلمان تقسیم کرد. سران نیشابور نامه‌ای به مأمون نوشتند که آیا کار قاضی نیشابور درست بوده؟ 🔺 مأمون گفت من از این امور سردرنمی آورم و نامه را به علیه‌السلام داد. امام علیه‌السلام در جواب به فرمودند: مجوسیان به فقیران مسلمان صدقه نمی‌دهند و صدقه‌هایشان را بین فقیران خودشان تقسیم می‌کنند. بنابراین دستور بده از صدقات مسلمانان به همان اندازه پول بردارند و بین فقیران تقسیم کنند. (عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج‏2، ص: 15) ✍️✍️✍️✍️✍️✍️ در مورد جوایز دریافت شده از سلطان جائر، حکم شده است که دریافت کننده باید آن قدر به دنبال صاحب حقیقی مال بگردد که از یافتن او نومید شود (الفحص إلی الیأس) اما این که پس از نومیدی چه وظیفه‌ای دارد، یک احتمال این است که باید صدقه بدهد. این احتمال افزون بر برخی روایات با این استدلال نیز تأیید شده است که وقتی مالک از دسترسی به مالش در این دنیا محروم است دست کم باید به دسترسی به پاداش اخروی آن (از طریق صدقه دادن) راضی شود. شیخ اعظم انصاری در نقد این استدلال آورده است: «برخی مالکان، به صدقه راضی نمی‌شوند چون از دسترسی به مالشان نومید نیستند؛ بویژه اگر مخالف یا ذمی باشند که در این صورت به تلف شدن مالشان راضی می‌شوند اما به صدقه دادن، که منجر به انتفاع فقیران شیعه می‌شود، راضی نمی‌شوند.» ، شماره 120 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵 امیرالمؤمنین علیه‌السلام برای بین مسلمانان چه کرد؟(2) : ...و لَيْسَ رَجُلٌ ـ فَاعْلَمْ ـ أَحْرَصَ عَلَى جَمَاعَةِ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ صلى‌الله‌عليه‌وآله و أُلْفَتِهَا مِنِّي ... بدان که هیچ کس حریص‌تر از من به وحدت امت محمد صلی الله علیه و آله و الفت آنها [با یکدیگر] نیست. در جنگ صفین را پسر بن خطاب (عبیدالله بن عمر) به مبارزه طلبید. محمد به سوی او راه افتاد. امیرالمؤمنین علیه‌السلام که این صحنه را از دور دید پرسید این دو مبارز کیستند؟ گفته شد که محمد بن علی و عبیدالله بن عمر هستند. حضرت جلوی محمد را گرفت و خودش به سوی رفت و به او فرمود بیا با من مبارزه کن! عبیدالله گفت: من به مبارزه با تو نیازی ندارم و به سوی لشکرشان بازگشت. محمد با پدر گفتگویی کرد و در پایان گفتگو به پدر عرض کرد: شما خودتان می‌خواستید با این فاسقِ پستِ دشمنِ خدا بجنگید؟ به خدا قسم حتی اگر پدرش هم زنده شود و شما را به مبارزه بطلبد من اجازه نمیدهم با او مبارزه کنید تا چه رسد به خودش! حضرت فرمودند: پسر عزیزم اسم پدرش را نیاور و درباره او جز سخن خیر نگو...» (وقعة ،ص: 221) ↩️پ ن: کسانی که در لشکر امام علی بودند درباره عقاید عجیبی داشتند! حضرت نگران بودند که اگر درباره شیخین سخن صریحی گفته شود، موجب شکاف در لشکر شود. برای همین اجازه نمیدادند واقعیتهای تلخ گفته شود. ، شماره 121 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵 امیرالمؤمنین علیه‌السلام برای بین مسلمانان چه کرد؟(3) فيَا لَلَّهِ وَ لِلشُّورَى مَتَى اعْتَرَضَ الرَّيْبُ فِيَّ مَعَ الْأَوَّلِ مِنْهُمْ حَتَّى صِرْتُ أُقْرَنُ إِلَى هَذِهِ النَّظَائِر پناه برخدا از دست آن شورا! کی در [بلندی مرتبه‌ی] من نسبت به [خلیفه‌ی] اولشان شکی وجود داشت تا اینکه همنشین امثال این هم نشینان بشوم؟ 🔸 در آخرین ساعات عمرش تصمیم گرفت شورای شش نفره‌ تشکیل دهد. صحابه که به منزلت و مرتبت علی علیه‌السلام آگاه بودند، می‌دانستند که قرار دادن علی در کنار کسانی مانند عثمان، عبدالرحمن، سعد، زبیر و طلحه قیاس ماه با فانوس بود. برای همین بود که به امیرالمؤمنین گفت: جایگاه خودت را حفظ کن و با این گروه همنشین نشو (لا تدخل معهم و ارفع نفسك عنهم‏)! ولی امیرالمؤمنین علیه السلام در پاسخ او فرمود: «از اختلاف افکندن [بین امت] بیزارم» (إنی اکره الخلاف)! (شرح ابن ابی الحدید ج 1 ص 191) ، ع ، شماره 122 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵 امیرالمؤمنین علیه‌السلام برای بین مسلمانان چه کرد؟(4) امیرالمؤمنین در دوران خلافت امیرالمؤمنین علیه‌السلام حتی در زمانی که به ظاهری رسید، نیز از مخالفت با در تقیه بود. چون می‌دانست که مخالفت با شیخین موجب میشود هزینه‌هایی سیاسی اجتماعی غیرقابل توجیهی از سوی مسلمانان، که غالبا سیره شیخین را قبول داشتند، بر حکومت ایشان تحمیل شود. نشانه‌هایی از این ادعا: 1) محمدبن اسحاق از امام صادق علیه‌السلام پرسید که امیرالمؤمنین علیه‌‌السلام درباره (که توسط از مسیر شرعی خودش خارج شده بود) چه اقدام اصلاحی انجام داد؟ فرمود: به همان سنت شیخین عمل کرد(سلک به سبیل ابی‌بکر و عمر)! گفت: چرا؟ فرمود: می‌ترسید متهم شود به مخالفت با شیخین(كَرِهَ وَ اللَّهِ أَنْ يُدَّعَى عَلَيْهِ خِلَافُ أَبِي بَكْرٍ وَ عُمَرَ)! 2) معتقد است دلیل اینکه امیرالمؤمنین در زمان حکمرانی خود را پس نگرفت آن بود که حتی وقتی حکمرانی به او رسید باز هم به شدت در تقیه بود (أنه كان في انتهاء الأمر إليه في بقية من‏ التقية قوية). ، شماره 123 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵پنجگانه پیامبران برای ایجاد جامعه اسلامی فَبَعَثَ فِيهِمْ رُسُلَهُ ..(خداوند پیامبرانش را در میان مردم برانگیخت) 1 لِيَسْتَأْدُوهُمْ مِيثَاقَ فِطْرَتِهِ (تا از آنان بخواهند به میثاق فطرت الاهی پایبند باشند) 2. وَ يُذَكِّرُوهُمْ مَنْسِيَّ نِعْمَتِهِ (و نعمتهای فراموش شده خداوند را به آنان یادآوری کنند) 3. وَ يَحْتَجُّوا عَلَيْهِمْ بِالتَّبْلِيغ (و با رسانیدن پیام، حجت را بر آنان تمام کنند) 4. وَ يُثِيرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ (گنجینه‌های پنهان عقلشان را برایشان بشورانند) 5. وَ يُرُوهُمُ آيَاتِ المَقدرَة... (نشانه‌های قدرت را به آنان بنمایانند). دوگانه «شوراندن گنجینه عقل» و «یادآوری آیات الاهی» یعنی جامعه‌ی پیامبرانه جامعه‌ای است که در آن، ابزارهای غفلت‌آور وجود ندارد و موانع شکوفایی عقل نیز برطرف شده است، تا عقل از نقطه آغاز کند (توحیدبنیان) و در چارچوب توحیدی حرکت کند (توحیدمحور)و به غایات توحیدی نیز دست یابد(توحیدمئال). سیستم‌ها و نظام‌های پیدا و پنهانی که مانع از شکوفایی توحیدبنیان عقل هستند باید برداشته شوند! ، شماره 124 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵... "فإن عادوا إلی ظِلِّ الطّاعة فذاک الذی نحبُّ و إن ..." امیرالمومنین علیه السلام خطاب به بعضی از سپاهشان می فرمایند: اگر دشمنان به سایه‌سار اطاعت بازگردند پس این همان است که ما دوست می‌داریم اما اگر ... 🌷عنصر زیبایی شناختی : تعبیر «ظل الطاعة» تشبیهی است که ادات و وجه شبه در آن حذف شده () یعنی اطاعت از امیرالمؤمنین سایه‌ای است که موجب محافظت و پناه از آفتاب دردناک جنگ و ناامنی است. (برگرفته از کتاب الوضیئ ج 4 ص 2118 همراه با اضافات) ✅وجه شبه : امنیت از گرمای آفتاب و آرامش خاطر مهمترین حیثیت سایه است. این امنیت به دو صورت قابل بیان است: اول امنیت ظاهری است که جامعه به واسطه اطاعت از دولت سیاسی امام از لحاظ سیاسی ـ اجتماعی امنیت و آرامش پیدا می‌کند. دوم معنایی است که از مفاهیمی مانند امنیت سیاسی عمیقتر است یعنی در سایه اطاعت از هدایتهای امام می‌توان به سعادت دنیوی و اخروی رسید. این تشبیه نشان می‌دهد که سایه با سایه‌بان متضایف است به نور هم نیاز هست چون تا نور نباشد سایه‌ای تشکیل نمی‌شود. سایه فایده هم دارد: آرامش و امان یافتن از حرارت سوزان خورشید. بنابراین در "تشبیه طاعت به سایه" باید دید چه چیزی به سایه‌بان و چه چیزی به گرمای خورشید، و چه چیزی به آسایش و آرامش موجود در سایه‌سار تشبیه شده است؟ () 1. تشبیه امام به سایه‌بان 2. تشبیه اطاعت از امام به سایه 3. تشبیه ابلیس‌های پیدا و پنهان به حرارت سوزان خورشید. 4. تشبیه سعادت دنیوی ـ اخرویِ موجود در ولایت‌پذیری به امنیت و آسایش موجود در سایه‌سار. ❓ یک سؤال در این عبارت از تعبیر ( عادوا ) که به معنای بازگشتن است استفاده شده درحالیکه انتظار اولیه این بود که از تعبیر ( جاؤوا ) يعنى آمدن استفاده شود. آیا تعبیر «عادوا» از آنجهت به کار رفته که آمدن به سایه طاعت در واقع بازگشت به مقتضای فطرت انسانی است؟ ✍️محمد سرافراز؛ استاد حوزه علمیه قم. ، شماره 41 https://eitaa.com/joinchat/494927872Ca763d6564a
بسم الله 📢 5 1️⃣فضای صدور خطبه بعد از آنکه بیعت با ابوبکر، در سقیفه، پایان یافت، و ابوسفيان به امیرالمومنین علیه السلام عرض كردند كه آماده‏اند با او براى بيعت كنند، حضرت نپذيرفته، اين خطبه را ايراد فرموده و در آن، نهى از فتنه و آشوب نمودند. (پیام امام، ج1، ص433) بر اساس روایات، امیرالمومنین علیه السلام بعد از جریان ، به دنبال استیفای حق خود بودند و نپذیرفتن درخواست این دو نفر می‌تواند ناشی از این عوامل باشد: 1) آن دو را در یاری خود، دارای استقامت و پای مردی نمی دیدند. 2) درخواست آندو، پس از تلاشهای حضرت و ناامیدی ایشان از امکان استیفای حق خود- بدون آسیب رسیدن به کیان اسلام- بود. 3) نداشتن یاوران کافی که خود حضرت، در این خطبه، به صورت ضمنی به این امر اشاره کرده اند. 4) انگیزه صحیح و ایمانی در پس این دعوت وجود نداشت که این نکته در مورد ، قریب به واقع است. 2️⃣اهمیت خطبه 1. اين خطبه از معدود خطبه‏هايى است كه از «على» (ع) در غير زمان خلافتش نقل شده است. 2. این خطبه بیانگر بصیرت و ایمان بی بدیل علی بن ابی طالب علیه السلام است که هیچ امری را بر مصالح اسلام و مسلمین ترجیح نداده، خالی از منیت، ذوب در عبودیت و سرشار از روح ایثار در طریق حضرت حق است.(و ما ینطق عن الهوی) 3. وجود استعارات و تشبیهات بدیع و شورانگیز در آن. 4. وجود برخی عبارات کلیدی چون «وَ اللَّهِ لَابْنُ أَبِي طَالِبٍ آنَسُ بِالْمَوْتِ مِنَ الطِّفْلِ بِثَدْيِ أُمِّهِ» در آن. 3️⃣مضامین خطبه 1. نهی از نزاع و فتنه انگیزی. 2. اشاره ضمنی به اینکه اگر یار و یاوری داشت، قیام می‌کرد ولی اکنون که یاران خالصی ندارد، باید از امر خلافت کناره‌گیری نماید. 3. حکومت به آب گندیده و لقمه گلوگیر که می تواند اشاره به غاصبانه بودن حکومت خلیفه اول باشد. 4. اشاره به اینکه اکنون زمان مناسبی برای پی‌جویی حق خود نیست، در قالب یک زیبا. 5. شِکوه از بی‌خردی و طعنه مردم که اگر در پی حق خود باشد، وی را متهم به ریاست‌طلبی کرده و اگر دست از مطالبه حق خود بردارد، او را متهم به ترس می‌کنند. 6. پاسخ به شبهه ترس از مرگ با استناد به دو امر: اشاره به سابقه درخشان خود در مواجهه با سختی ها در قالب یک ضرب المثل، و دیگری، بیان این نکته که انس حضرت با موت بیش از انس طفل با سینه مادر است. 7. پاسخ به دلیل کناره‌گیری و سکوت با بیان یک تشبیه بسیار زیبا مبتنی بر که البته در تفسیر آن اختلاف نظر وجود دارد. (بَلِ انْدَمَجْتُ عَلَى مَكْنُونِ عِلْمٍ لَوْ بُحْتُ بِهِ لَاضْطَرَبْتُمْ اضْطِرَابَ الْأَرْشِيَةِ فِي الطَّوِيِّ الْبَعِيدَةِ) 4️⃣مصادر خطبه تذکرة الخواص سبط ابن جوزی/ الإحتجاج طبرسی/ المحاسن و المساوی بیهقی ✍️استادعلی رحیمی؛ حوزه علمیه شیراز https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله وَ مَنْ عَلِمَ أَنَّ كَلَامَهُ مِنْ عَمَلِهِ قَلَّ كَلَامُهُ إِلَّا فِيمَا يَعْنِيه () هرکس بداند سخنش نیز جزء اعمالش است، جز در آنچه که برایش مهم است سخن نخواهد گفت. 📚دو نکته: 1️⃣حرف «مِن» دراینجا تبعیضیه است اما برخی شارحان و مترجمان آن را به معناهای دیگری پنداشته و ترجمه متفاوتی ارائه کرده‌اند. (مثلا مترجمان کتاب شرح نهج البلاغه نوشته‌اند: « و هر كس بداند كه گفتارش برخاسته از كردار اوست...»! مرحوم فیض‌الاسلام نیز نوشته است: «و هر كه بداند گفتار او از روى كردار او است...»! 2️⃣کلمه «قَلّ» در اینجا به معنای نفی است نه به معنای قلّت. با اینحال برخی گمان کرده‌اند «قلّ» به معنای قلت است و در ترجمه هم همان را معنا کرده‌اند (مثلا جناب انصاریان در ترجمه نوشته است: «... سخنش مگر در آنچه او را مهم است كم مى‏شود») ،‌ شماره47 https://eitaa.com/banahjolbalaghe
بسم الله 🔵نحوه تامین نیازهای مردم توسط حاکمیت گاهی نیازهای مردم را تأمین نمی‌کند تا آنکه مردم جانشان به لب می‌رسد و اعتراض می‌کنند و حق خودشان را با سختی و تلخی به دست می‌آورند! درآموزه‌های امیرالمؤمنین علیه‌السلام حکومت باید نیازهای مردم را به گونه‌ای برآورده کند که برایشان گوارا و دلنشین باشد. این دو جمله از امیرالمؤمنین خیلی زیبا است:👇 1️⃣ به قُثَم بن عباس فرماندار حجاز نوشت: «... هیچ نیازمندی را از ملاقات با خودت محروم نکن چون اگر در آغاز مراجعه‌اش رانده شود [حتی اگر بعدا نیازش را برآورده بکنی] دیگر برآورده کردن نیازش عمل قابل ستایشی نخواهد بود.» (...وَ لَا تَحْجُبَنَّ ذَا حَاجَةٍ عَنْ لِقَائِكَ بِهَا فَإِنَّهَا إِنْ ذِيدَتْ عَنْ أَبْوَابِكَ فِي أَوَّلِ وِرْدِهَا لَمْ تُحْمَدْ فِيمَا بَعْدُ عَلَى قَضَائِه) 2️⃣ در نامه به نیز نوشت: «آنچه را که به مردم می‌دهی به صورت گوارا و دلچسب به آنان بده» (وَ أَعْطِ مَا أَعْطَيْتَ هَنِيئاً) ، شماره 125 https://eitaa.com/banahjolbalaghe