به دست لطف تو معنای کم؛ "فراوان" است
که درحریم تو "دارالکرم" فراوان است
زبان گریهی بیاختیار میگوید؛
"و یَسمَعونَ کَلامی" که غم فراوان است
به کیمیای تو هر قطره میرسد به کمال
کنار آبخوری جام جم فراوان است
قرار شد که کنار تو بشکند تبعیض
اگر که هم عرب و هم عجم فراوان است
نمونهاند سلیمان و حاتم طائی
گدا برای تو از این رقم فراوان است
قسم به جان جواد تو میدهم گرچه
برای عرض نیازم قسم فراوان است
به شعر سادهی من هم صله عنایت کن
اگر چه دور و برت محتشم فراوان است
دودست خالی و بار گناه آوردم
به بارگاه تو آقا پناه آوردم...
دوباره عرضادب، عرضاحترام از دور
دوباره قسمت ما میشود؛ "سلام از دور"
"سلام حضرت سلطان، مرا نمیطلبی؟"
ببین چقدر فرستادهام پیام از دور
منی که دست بهسینه گذاشتم هرصبح،
سلام دادهام از روی پشتبام، از دور...!
اویس نیستم، اما نسیم رحمت تو
همیشه درد مرا داده التیام از دور
نگاه نافذ تو آهوی خیال مرا
به یک اشارهی کوتاه کرده رام از دور
بهرغم فاصله، گلدستههای تو انداخت
کبوتر دل تنگ مرا به دام از دور
دلم هوایی دیدار توست از نزدیک...
اگرچه لطف تو بودهست مستدام از دور
امید ما کرم توست یا امام رضا
زیارت حرم توست یا امام رضا
خوشا به حال هرآنکس که شد مسافر تو
که جنّ و انس و ملک بودهاند زائر تو
تمام ثروت عالم نصیب آن دل شد
که مشهدی شده و آمده مجاور تو
دل کبوتر صحن تو شاد خواهد شد
دمی که پر بزند در حریم طاهر تو
رضای توست رضای خدا امام رضا
گذشته است اگر از همه به خاطر تو
چقدر در دل خود با تو حرفها دارد
که بین قافیهها گم شدهست شاعر تو
حدیث جابر پیغمبر است مدرک ما
به کافری هرآن کس که بوده کافر تو
به لطف توست که ما گریهکن شدیم آقا
هزارشکر که شد رزق ما شعائر تو
اگرچه باعث خوشحالی است آمدنت
ولی برای تو سخت است دوری از وطنت
تو ای امام که از خاندان خود دوری
غریب و خسته و تنهاترین و مهجوری
جهان برای تو زندان تنگ و تاریک است
به این دلیل که از خانوادهی نوری
همین بس است برای غم تو ای آقا
که در پذیرش حکم خلیفه معذوری
چه صرفهایست در این منصب بلابهره
برای تو که ولیعهد میشوی زوری؟
چقدر تهمت بیجا زدند نامردان
ولی غمی به سلیمان نیامد از موری
شهادت است فقط ارث خانوادهی تو
تو نیز کشتهی زهر درون انگوری
برای گریه به مظلومی حسین از تو
رسیدهاست به ما روضههای مشهوری
تو مُشرِفی به غم کربلا، تو روضه بخوان...
تو روضهخوان حسینی، بیا تو روضه بخوان
دلم گرفته از این روزگار یابنشبیب!
ببین اسیر خزان شد بهار یابنشبیب!
بههوشباش که "اِن کُنتَ بَاکیاً لِشَّیء"
فقط برای حسینم ببار یابنشبیب
همان که از اثر تشنگی به چشمانش
شد آسمان و زمین چون غبار یابنشبیب
همان که آب شد از آن زمان که بر نی دید
که شد به نیزه سر شیرخوار یابنشبیب
حجاب عرش خداوند بود عمهی ما
که شد به ناقهی عریان سوار یابنشبیب
از اهلبیت اسارت نرفته بود زنی
علیالخصوص در آن گیرودار یابنشبیب
ولی بدان پسرم انتقام میگیرد
کشیدهایم اگر انتظار یابنشبیب
به نیّت فرج عاجل امام زمان
دعا کنیم برای دل امام زمان
به هر نوشتهی دیگر مقدم است هنوز
کسیکه هرچه بگوییم از او کم است هنوز
علاج هجر بهجز صبح بودن او نیست
که بزم هر شب ما طالب غم است هنوز
خودش وحید و فرید و طرید خوانده شده
ولی پناه و امید دوعالم است هنوز
به انتقام عزیزان دین میآید او
که روی گنبد اسلام پرچم است هنوز
اگرچه نیست، ولی لحظهلحظه با یادش
بساط عاشقی ما فراهم است هنوز
برای شستن درد فراق کافی نیست
که روی گونهی ما اشک نمنم است هنوز؟
خدا کند که به او مژدهی ربیع دهند
که صبحوشام برایش محرم است هنوز.
دعا کنیم شب هجر را سحر برسد
زمان غیبت مولای ما به سر برسد
#مجتبی_خرسندی
#گروه_ادبی_یاقوت_سرخ
#شعر_شهادت_امام_رضا_ع
@hadithashk
نشست روی زمین و بلند شد شاید
که مرهمی به جگر پارهها زند که نشد
کنار فاطمه پنجاه مرتبه اُفتاد
نشست نالهی یا مرتضی زند که نشد
بلند شد که بگوید جواد، جانش رفت
نشست مادرِ خود را صدا زند که نشد
حرارت جگرش دادِ او درآورده
چقدر خواست که داد از جفا زند که نشد
به حجره بود نبیند جواد حالت او
که آخرین نفسش را رضا زند که نشد
گرفته بود اباصلت شانهاش، میخواست
نفس نفس به غم کربلا زند که نشد
به گریه گفت که یابنشبیب، عمهی ما
دوید جد مرا تا صدا زند که نشد
شلوغ بود و حرامی و چکمه یابن شبیب
حسین خواست که حرف از خدا زند که نشد
شلوغ بود و حرامی و عمهام آمد
که ناله بر بدنی نخنما زند که نشد
همینکه دید گلو را نمیبرد، آن تیغ
دوید بوسه به او از قفا زند که نشد
در ازدحامِ قبائل به گِرد او ، پیری
رسید تا که به نذرش عصا زند که نشد
سنان دوباره به دنبال جای سالم بود
که نیزه را به تنِ جد ما زند که نشد
حسین خواست کمی هم نفس کشد، نگذاشت
حسین خواست کمی دست و پا زند که نشد...
#شعر_شهادت_امام_رضا_ع
#حسن_لطفی
@hadithashk
کعبه ی عشق در خراسانی
حجِ امثالِ ما فقیرانی
در حرم نیست حرفِ غم هرگز
نیست قانع گدا به کم هرگز
نشدم گر چه محتشم هرگز
دستِ خالی نرفته ام هرگز
در حرم باز بِرکه دریا شد
مرد معلول بی عصا پا شد
چشم آن کور، سیرِ دیدن شد
به جمالِ ضریح روشن شد
وصلِ مجنون، نصیبِ لیلا شد
گره از بخت بسته ای وا شد
در حرم حالِ بهتری دارم
ذوق و شوقِ کبوتری دارم
دلِ از دست داده ای دارم
گریه ی بی اراده ای دارم
مثلِ آن پیرمردِ سلمانی
حاجتم را خودت که می دانی
من سرِ آن قرار منتظرم
لحظه ی احتضار منتظرم
وقت دفنم، کنارِ قبرم باش
ماه شبهایِ تارِ قبرم باش
از سئوالِ به جبر می ترسم
از سیاهیِ قبر می ترسم
توشه از اشک دست و پا کردم
رویِ قولت حساب وا کردم
آسمان را سرم خراب نکن
چون طبیبان مرا جواب نکن
روزگاری سیاه دارم من
سرطانِ گناه دارم من
بی پناهم، مرا پناه بده
زیرِ ایوان طلا پناه بده
زائرت خرجِ راه می خواهد
صِلِه از دستِ شاه می خواهد
حضرت شاه ! التفات کنید
گوشه چشمی به کائنات کنید
قلم فضل بر دوات زنید
به نگاهم نم فرات زنید
بنویسید کربلایِ مرا
بهترین نسخه ی شفایِ مرا
منم آن خشکسال، دریا تو
رزقِ اشک محرمم با تو
#دهه_آخر_صفر
#وحید_قاسمی
#شعر_مناجات_امام_رضا_ع
@hadithashk
مَن لَم یَشکُرِالمَخلوقَ، لَم یَشکُرِ الخالقَ
به رسم ادب و معرفت از همه دوستان و عزیزان شاعر که لطف کردن منت سر ما گذاشتن و اشعارشونو برای انتشار در اختیار مجموعه #حدیث_اشک قرار دادن تقدیر، تشکر و قدردانی میکنیم
🙏🙏🙏🙏
#احسان_صابریون
#بهمن_ترکمان
#گروه_شعر_یا_مظلوم
#رضا_قربانی
#ابراهبم_لآلی
#امیر_علوی
#یاسین_قاسمی
#ایمان_دهقانیا
#طاها_ملکی
#حسن_لطفی
#حسن_کردی
#محمود_اسدی
#کرامت_نعمت_زاده
#جواد_قدوسی
#امیر_فرخنده
#محمد_نجاری
#وحید_عظیم_زاده
#احسان_نرگسی
#بردیا_محمدی
#سید_پوریا_هاشمی
#پوریا_باقری
#اسماعیل_روستایی
#محمد_کیخسروی
#محمد_جواد_مطیع_ها
#محمد_حسن_بیاتلو
#مهدی_شریف_زاده
#سجاد_شاکری
#وحید_قاسمیان
#ساسان_آقایی
#حامد_آقایی
#مرضیه_نعیم_امین
#مرضیه_عاطفی
#نفیسه_کریمی
#فاطمه_بلیوند
#علی_مطهری_فرد
#علی_اکبر_جمشیدی
#علی_بهرامی_نیا
#محسن_راحت_حق
#پدارم_اسکندری
#علی_رفیعی
#صادق_افخمی
#علیرضا_وفایی
#حامد_شیخ_پور
#روح_اله_اسماعیلی
#سراج_الدین_سرایانی
#امیر_عظیمی
#محسن_کاویانی
#محمد_حسن_جنتی
#سید_حسین_صمدی
#سید_جعفر_حیدری
#وحید_مصلحی
#یونس_وصالی
#احمد_ایرانی_نسب
#محمد_جواد_پرچمی
#میثم_مومنی_نژاد
#محمد_حسین_رحیمیان
#رًضا_قاسمی
#مجید_قاسمی
#علیرضا_خاکساری
#مهدی_رحیمی
#ناصر_دودانگه
#سید_محسن_حبیب_اله_پور
#جواد_کلهر
#موسی_علیمرادی
#روح_اله_پیدایی
#علی_اکبر_نازک_کار
#سعید_توفیقی
#علی_اکبر_نازک_کار
#ظهیر_مومنی
#رضا_رسول_زاده
#علی_حسنی
#احمد_علوی
#داریوش_جعفری
#رسول_عسگری
#محمد_قاسمی
#رضا_دین_پرور
#مجتبی_خرسندی
#وحید_قاسمی
#حسین_زارع_زاده
#هانی_خداداد
#فربد_افشاری
#محمد_جواد_شیرازی
#شهریار_سنجری
#ابراهیم_زمانی
#آرش_براری
#عماد_بهرامی
#حسین_قربانچه
#ارمان_صائمی
#محسن_صرامی
May 11
مجال نُطق ندارد زبان تقریرم
نیامده است قلم پای کارِ تحریرم
صفر تمام شد و یارم از سفر نرسید...
چِقَدر چشم بدوزم به قابِ تأخیرم
اگرچه پای فراقت جوانی ام طی شد
برای دیدن تو حس نمیکنم پیرم
همیشه فاصله ، اشک مرا در آورده
همیشه از غم هجر تو ، تحت تأثیرم !
شکست آینه تا لمس کرد آهِ مرا
به خُردهشیشه رسیده است رنجِ تکثیرم
طنابِ نَفْس ، مرا می کِشَد به هر طرفی
به دستِ بد کسی افتاده است زنجیرم
کشیده کار من از معصیت به رسوایی...
میان مردم این شهر کرده تحقیرم
چه غصهها که نخوردی برای سرکشی ام
چه دردها نکشیدی برای تغییرم
اگرچه مایه ی ننگم..،به من محبت کن
شبیه کودک آزرده سخت دلگیرم
هزار مرتبه دیدم مرا بغل کردی...
خوش است خواب و خیالم ، خوش است تعبیرم
دلیل زندگیام! دوست دارمت وَلله
مُسَلَّم است که بی عشق زود میمیرم!
زمان دفن بگو " یاعلی " دمِ گوشم
بلند می شود از بین قبر تکبیرم
بِشوی جسم مرا با غُبار صحن نجف
همیشه خاک علی کرده است تطهیرم
خدا کند که من امسال کربلا بروم
زیارتی بگذارید بین تقدیرم
تو را به روضه ی یَابنَ الشَبیب..،زود بیا
همان گریزِ عجیبی که کرده تسخیرم
به گریه گفت: که آن شمر پست ، یابن الشبیب!
به روی سینهی جدَّم نشست ، یابن الشبیب!
چه بیملاحظه خنجر کشید ، یابن الشبیب!
سرِ عزیز خدا را بُرید ، یابن الشبیب!
سنانِ بی همهچیزِ پلید ، یابن الشبیب!
به سمت خیمهی زنها دوید ، یابن الشبیب!
شده است قلب من از غم کباب ، یابن الشبیب!
طناب حرمله..، دستِ رباب...، یابن الشبیب!
#بردیا_محمدی
#شعر_مناجات
#وداع
@hadithashk
مولای من
مشغول تو بودن خودش گیراترین پند است
بر کام تلخم مدح تو شیرین تر از قند است
انگشترت قسمت نشد ما خاک پا بردیم ..
خاکی که پایت را ببوسد آبرومند استدستی که انگشتر به او دادی که جای خود
دستی که قطعش کرده ای هم از تو خرسند است
خوبان ندارند آنچه را در چنته داری تو
آنچه نداری و همه دارند، مانند است
آن که تحیر را به چشمش دیده اعجاز است
آن که کمر بسته به اثبات تو سوگند است
درک من از الیوم اکملت لکم ... این است
در زیر دینت تا ابد دین خداوند است
ناصر دودانگه
#شعر_مدح_امیرالمومنین #شعر_مدح_اهل_بیت #شعر_مدح_حضرت_ابوتراب #شعر_مدح_حضرت_علی #شعر_مدح_حضرت_مولا
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا علی(ع)
چقدر سخت می گذشت روزگار بی علی
نبود در جهان دلی امیدوار بی علی
همینکه از علی سرود طعم عشق را چشید
به عاشقی نبود شهره شهریار بی علی
بدون عشق او طواف کعبه بت پرستی است
که خانه خدا ندارد اعتبار بی علی
بنا به نص معتبر سه تا خلیفه زودتر
هلاک می شدند در شروع کار بی علی
به لافتی علی قسم زمان جنگ با ستم
سپاه مسلمین نداشت اقتدار بی علی
هراس داشت دشمن از خود علی نه تیغ او
که آهنی قراضه بود ذوالفقار بی علی
قیام کربلا بدون او نتیجه ای نداشت
نبود نامی از حسین ماندگار بی علی
بهشت در زمین نمیشد آشکار بی نجف
خدا به دیده ها نمیشد آشکار بی علی
نمی شوم از او جدا همیشه خواهم از خدا
نفس کشیدن مرا روا مدار بی علی
علی ذوالقدر
#شعر_مدح_امیرالمومنین #شعر_مدح_اهل_بیت #شعر_مدح_حضرت_ابوتراب #شعر_مدح_حضرت_علی #شعر_مدح_حضرت_مولا
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جانم علی(ع)
خورشید گلی در گذر باغ علی بود
یک گوشه ای از جلوه ی اشراق علی بود
در عرش فقط حرف علی بود به معراج
از بس که خدا عاشق و مشتاق علی بود
یک شب به چهل آینه در پیش خلایق
سوگندِ همه شاهد مصداق علی بود
سلمانِ عجم، که شده منای رسولش
از معجزه ی رحمت خلاق علی بود
با قدرت شمشیر فقط فتح نکرده ست
تسخیر دلِ خلق، به اخلاق علی بود
ما را که به دل نور علی ریشه دوانده است
هر لقمه که خوردیم ز ارزاق علی بود
تا دست به انگور ضریحش برسانند...
پیوسته ترین خواهش عشاق علی بود
حسن کردی
#حسن_کردی #شعر_مدح_امیرالمومنین #شعر_مدح_اهل_بیت #شعر_مدح_حضرت_ابوتراب #شعر_مدح_حضرت_علی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا امیرالمومنین(ع)
نمی جنگید تا اینکه بجنگد شیر ما در جنگ
که با شمشیر خود می داد دشمن را شفا در جنگ
سه تا شمشیرِ می کرد استفاده حیدر کرار
هم از ابرو و هم از ذوالفقار خود جدا در جنگ
و درس جان گرفتن را به عزرائیل می فهماند
همینکه دشمنش را با رجز می زد صدا در جنگ
و حیدر چون که می غُرید و می زد بر دل لشکر
به جای ابر پُر بود آسمان از دست و پا در جنگ
دوتایی یک سپاه از هرنظر تکمیل می گشتند
اگر می بُرد همراه خودش عباس را در جنگ
دهانش را گشوده ذوالفقارش تا کمر یعنی؛
به میدان آمده یک وحشی خوش اشتها درجنگ
همینکه دست بالا برده و شمشیر چرخانده
هوا چون دشمن حیدر کم آورده هوا در جنگ
چنین تیغ علی گر بشکفد درمان هر دردی ست
که باشمشیر خود می داد دشمن را شفا در جنگ
مهدی رحیمی زمستان
#شعر_مدح_امیرالمومنین #شعر_مدح_اهل_بیت #شعر_مدح_حضرت_ابوتراب #شعر_مدح_حضرت_علی #شعر_مدح_حضرت_مولا
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
هر اهل دلی کز سر کوی تو گذر کرد
لبخند ملیح تو بر جانش اثر کرد
این ذکر چه ذکریست که یک یا علی من
صدبار دل و دین مرا زیر و زبر کرد
دیگر نشد آن آدم سابق پس از آن که
سوی نجفِ اشرف تو هر که سفر کرد
سردار تو شد آنکه برای سرت آمد
مجنون تو شد لیلی خود دست به سر کرد
من را تو ببین از همه انظار بینداز
کافی ست بگویند علی بر تو نظر کرد
مقداد ابوذر شده یا مالک اشتر
هر کس لبی از جام دهانی تو تر کرد
شیرین تر از این سود چه سودیست علی جان
شور تو مرا تاجر بازار شکر کرد
جان ها به فدای آن عزیزی که خودش را
تا زنده بماند ولی الله، سپر کرد
بگریست به مظلومیتت در همه ی عمر
هر اهل دلی کز سر کوی تو گذر کرد
بهمن ترکمانی
#بهمن_ترکمانی #شعر_مدح_امیرالمومنین #شعر_مدح_اهل_بیت #شعر_مدح_حضرت_ابوتراب #شعر_مدح_حضرت_علی
لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹