eitaa logo
نشر خوبی ها محمد مهدی
316 دنبال‌کننده
448 عکس
382 ویدیو
78 فایل
نشر خوبی ها
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️چه بد هستید ♦️هنگام سخنرانی علیه السلام در ، یکی از دانشمندان که در آن مجلس حضور داشت از پرسید: ♦️"این جوان که سخنرانی می کند کیست؟" یزید پاسخ داد: "علی بن الحسین" ♦️یهودی گفت: " کیست؟" یزید در جواب گفت: "پسر بن ابی طالب است." ♦️عالم یهودی گفت: "مادر حسین کیست؟" یزید گفت: #"فاطمه ، دختر محمّد." ♦️یهودی گفت: "این حسین ، پسر دختر پیامبر شما است و شما او را به همین زودی کشتید؟ به خدا سوگند كه اگر پیامبر ما حضرت ، در میان ما فرزندى مى‌‏گذاشت، ما گمان مى‏‌كردیم كه او را تا سر حد پرستش باید احترام كنیم. ولی شما دیروز پیامبرتان از رفت و امروز بر فرزند او شوریده و او را از دم شمشیر گذراندید؟! واى بر شما! چه بد امتی هستید!" 📚بحارالانوار، جلد 45، صفحه 139 📚حياة الامام الحسين ، جلد 3 ، صفحه 395
رسیده ام که بگویم یاورِ عطشان سلام ، سلام و سلطان رسیده ام که پس از اینهمه مراحلِ دوری دوباره سر بگذارم به آستانِ تو جانان سلام کشته ی ، سلام زاده ی سلام میوه ی جانِ و ختمِ رسولان رسیده ام که بگویم، به اقتدار و سلامت رسیده اند به کویت، دوباره جمعِ نه خسته است دلی، نه شکسته حرمتی از ما نه بی تو هیچکسی، ناسزا شنیده ز عدوان نه چادری شده پامالِ این و آن، تَهِ نه معجری شده غارت ز و صغیران نه صورتی شده ، نه زده نه کسی زد، به کودکان و یتیمان نه کودکی به ، کنار راسِ تو دِق کرد نه دختری ز سفیری، شنیده لفظِ کنیزان به و سلامت رسیده ام ز رسانده ایم پیامت، به فقط بسنده به یک جمله میکنم ز که کاش بود در کنار اسیران □ □ □ تو هم بگو سخنی از خودت ز ساعتِ آخر چها گذشت به جسمت، بزیرِ سمِ ستوران چه شد که تکیه زدی تو، به های غریبی نشد بجای تو ، شود روانه ی به غیرِ طفلِ صغیرت که روی تو جان داد کسی جواب نمیداد، بر ندای تو مهمان اگرچه پیش پدر، نشود خواند مرا اشاره ای از دل، تراست ناله ای از جان به پیشِ چشمِ تو پرپر، که گشت گرفت جانِ مرا هم شبیهِ جانِ تو جانان مگو که یار نمانده، هنوز تو هست که جانِ خسته چو موری است، هدیه نزد
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم على (ع ) به زده : امير مؤ منان (ع ) به سوى مسجد روانه شد، وقتى كه به مسجد رسيد ديد شخصى كنار در مسجد توقف كرده و بسيار اندوهگين است ، فرمود: (چرا غمگين هستى ؟) او گفت : (اى امير مؤ منان ! به خاطر مصيبت فوت پدر (و مادر) و برادر، شده ام كه مى ترسم دق كنم ). امير مؤ منان : تو را سفارش مى كنم به و پرهيزكارى ، و مقاومت كن تا به پيامد (نيك ) آن برسى ، بدان كه صبر و در امور، همانند ، نسبت به بدن است ، هرگاه پيكرى بدون سر باشد، فاسد گردد، همچنين اگر شئون انسان ، داراى صبر و استقامت نباشد، آن شئون تباه شده و متلاشى مى گردد). کافی باب الصبر، حديث 13، ص 91، ج 2. الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم نهى از جواب طولانى امير مؤ منان (ع ) از كنار گروهى عبور نمود، و بر آنها سلام كرد، آنها در پاسخ گفتند: (بر تو باد سلام و رحمت خدا و بركات و مغفرت و رضوان خدا). امام على (ع ) به آنها فرمود: به ما همانگونه كه فرشتگان به پدرمان (ع ) گفتند، بگوئيد، آنها گفتند: (رحمت و بركات خدا بر شما اهل خانه )، نه بيشتر. کافی باب التسليم ، حديث 13، ص 646 - ج 2 الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم امام حسن (عليه السلام ) پس از شهادت امام على (عليه السلام ) كم كم بر همه جهان اسلام مسلط شد، روزى با دارو دسته خود به كوفه آمد، طرفدارانش به او گفتند: بن على (عليه السلام ) در نظر مردم كوفه بسيار محترم و محبوب است ، خوب است شما به منبر بروى و در خطبه خود كارى كنى كه آن حضرت از چشم مردم بيفتد. امام (عليه السلام ) از جريان آگاه شد، در مسجد پيش دستى كرد و قبل از سخنرانى معاويه برخاست و خطاب به مردم كرد و فرمود: اى مردم آيا اگر شما همه جهان را بگرديد كسى را غير از من و برادرم (عليه السلام ) مى يابيد كه جدش رسول خدا (صلى الله عليه وآله ) باشد؟ ما براى حفظ خون هاى مردم دست از جنگ كشيديم (۱) و حكومت در دست اين طاغوت - اشاره به معاويه - قرار گرفت و اين جز اى تا وقتش نمى يابم . معاويه گفت : منظورت چيست ؟ (عليه السلام ) فرمود: منظورم همان است كه خدا خواسته است . معاويه به خشم آمد و بالاى منبر رفت و در خطبه خود از على (عليه السلام ) و آل على (عليه السلام ) بدگويى كرد. امام حسن (عليه السلام ) از پاى منبر برخاست و خطاب به معاويه فرمود: اى فرزند زن جگر خواره آيا اميرمؤ منان (عليه السلام ) را سبّ مى كنى و به او ناسزا مى گويى با اينكه پيامبر (صلى الله عليه وآله ) فرمود: كسى كه به (عليه السلام ) ناسزا بگويد به خدا ناسزا گفته و خداوند چنين فردى را تا ابد وارد مى كند. آنگاه امام از روى بى اعتنايى به معاويه پشت كرد و به طرف منزل آمد و ديگر به آنجا برنگشت (۲) ۱ - بدان كه : امام حسن (عليه السلام ) : به معنى سازش ‍ با معاويه نبود، بلكه يك نوع ترك جنگ موقت مشروط به شرائطى بود، تا به بازسازى و تصفيه ارتش خود بپردازد و ضمنا باطن ناپاك معاويه را به جهان اسلام بشناساند، و در ان شرايط هم راهى جز اين نبود. ۲- بحار ط جديد ج 44 ص 91 الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم امام حسن (عليه السلام ) و (عليه السلام ) چندين بار از مدينه پياده به مكه براى انجام حج رفت در يكى از اين سفرها كه از مدينه به سوى مكه راه افتاد، پاهايش بر اثر پياده روى روى ريگهاى خشك و سوزان ، ورم كرد. شخصى به آن حضرت عرض كرد: آقا اگر كمى سوار مى شديد، پاهايتان بهتر مى شد. امام فرمود: خير وقتى به منزلگاه بعدى رسيديم ،آنجا مرد سياه چهره روغن فروشى است كه فلان روغن را دارد آن را برايم بخر، به پاهايم مى مالم خوب مى شود. عده اى عرض كردند: پدران و مادرانمان بفدايت در پيش منزلى سراغ نداريم كه در آنجا روغن بفروشند. امام به راه خود ادامه داد، چند ساعتى نگذشته بود كه همان مرد روغن فروش پيدا شد، امام فرمود: نزد او برويد و روغن را خريدارى كنيد نزد او رفتند و روغن خواستند، او گفت : براى چه كسى مى خواهيد؟ گفتند : براى امام حسن (عليه السلام ). روغن فروش گفت : مرا نزد آن حضرت ببريد وقتى كه او را به حضور امام حسن (عليه السلام ) بردند به امام عرض كرد: من نمى دانستم روغن را براى شما مى خواهند و من حاجتى به تو دارم و آن اينكه : كن خداوند فرزند نيكوكار و پرهيزكارى به من بدهد، من وقتى از وطن بيرون آمدم همسرم نزديك زايمانش بود. امام حسن (عليه السلام ) فرمود: خداوند پسر سالمى كه پيرو ما است به تو خواهد داد. وقتى روغن فروش به منزلش رفت ، ديد خداوند پسر سالمى به او داده است . (۱) همان پسر وقتى بزرگ شد به معروف گرديده و از شيعيان راستين و آزاده بود كه در هر فرصتى از امامان (عليهم السلام دفاع و حمايت مى نمود، و فضائل (عليه السلام ) را به قصيده در آورده بود و مى خواند و هنگام على (عليه السلام ) ببالينش آمد. نام او بن محمد بود (عليه السلام ) به او فرمود: مادرت تو را ناميد و اين نام زيبنده تو است زيرا تو سيد شاعران هستى . روزى اشعارى درباره مصائب (عليه السلام ) در حضور امام صادق (عليه السلام ) خواند، قطرات اشك از ديدگان امام سرازير شد و صداى گريه از منزل آن حضرت برخاست ، سرانجام امام (عليه السلام ) امر به خوددارى كرد. (۲) ۱ - مناقب ج 4 ص 7. ۲ - سفينه البحار ج 1 ص 336 الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم سخنرانى مدتى بود كه از شهادت حضرت (ع ) مى گذشت در سفرى به مدينه آمد مردم را در مسجد جمع كرد، و بالاى منبر رفت و با ناسزاگويى به مقام امام على (ع ) جسارت نمود. (ع ) در همان مجلس برخاست ، پس ازحمد و ثناى الهى فرمود: (اى مردم ! خداوند هيچ پيامبرى را نفرستاده مگر اينكه مجرمين را دشمن او قرار داده است چنانكه قرآن مى فرمايد: و كذلك جعلنا لكل نبى عدوا من المجرمين : (و اين چنين از مجرمان براى هر پيامبرى دشمنى قرار داده ايم )(۱). آنگاه به معاويه رو كرد و فرمود: من پسر على (ع ) هستم و تو پسر صخر مى باشى تو است مادر من (س ) جده تو است و جده من است خداوند آنكس را كه بين ما دو نفر، : از نظر نسب ، پست تر، و از نظر ياد خدا، غافلتر و از نظر كافرتر و از نظر منافقتر است لعنت كند. همه حاضران فرياد زدند : آمين ، آمين ! معاويه ناگزير، خطبه خود را قطع كرد، با كمال سرافكندگى از بالاى منبر پائين آمد و به خانه خود رفت (۲). ۱ - فرقان ، - 31 ۲ - كشف الغمه ، ج 2 ص 150 الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم امام حسن (ع ) در ، امام (ع ) فرزندش را طلبيد، و نيزه خود را به او داد و فرمود: با اين نيزه به سپاه دشمن حمله كن . محمد حنفيه نيزه را گرفت و به دشمن حمله كرد، گردانى از طايفه جلو او را گرفتند، او عقب نشينى كرد، و به حضور پدر آمد در آن هنگام (ع ) نيزه را از دست او گرفت ، و به سوى دشمن رفت و حمله كرد و پس ازمدتى در حالى كه نيزه اش خون آلود بود، نزد پدر بازگشت وقتى كه محمد حنفيه ، آن شجاعت را از امام حسن (ع ) ديد بر احساس شكست سرخ و سرافكنده شد. اميرمؤمنان على (ع ) به او فرمود: لاتاءنف فانه ابن النبى و انت ابن على : (خود را نگير ( نكن ) او پسر پيامبر و تو پسر على (ع ) هستى ) . بحار، ج 43، ص 345 الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم - نامگذارى (ع ) هنگامى كه امام حسن (ع ) چشم به جهان گشود، (س ) به على (ع ) گفت : (نام اين نوزاد را معين كن ) (ع ) فرمود: من در نامگذارى او، از پروردگارم پيشى نمى گيرم ، خداوند به وحى كرد: (پسرى براى محمد (ص ) متولد شده نزد او برو و به او تبريك بگو، سپس بگو: نسبت على (ع ) به تو مانند نسبت هارون به موسى (ع ) است ، نام اين نوزاد را همان نام بگذاريد كه نام پسر هارون (برادر موسى ) است .) جبرئيل به حضور پيامبر آمد و تبريك گفت ، و سپس عرض كرد: خداوند امر كرد كه اين نوزاد را همنام پسر هارون برادر موسى ، كنيد. پيامبر (ص ) فرمود: (او چه نام داشت ؟) جبرئيل گفت : نام او (شبر) بود. پيامبر (ص ) فرمود: زبان من عربى است . جبرئيل گفت : او را ، نامگذارى كن ، پيامبر (ص ) نام آن نوزاد را حسن خواند . اعلام الورى ، ص 210 الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم پاسخ به سؤال روزى (هفتمين خليفه ) از حضرت (ع ) پرسيد: چرا جد تو (ع ) الجنة و النار ( بهشتيان و بهشت و دوزخيان به دوزخ است ؟! حضرت رضا (ع ) فرمود: آيا شنيده اى كه از پدر و اجداد خود كه روايت كرده اند كه (ره ) گفت : از رسول خدا(ص ) شنيدم فرمود : على و بغضة ( دوستى با (ع ) ايمان است ، و دشمنى با على (ع ) كفر است )؟ ماءمون گفت : آرى شنيده ام . حضرت رضا (ع ) فرمود: همين سخن به اين معنا است كه : على (ع ) تقسيم كننده افراد به بهشت و دوزخ است . يعنى على (ع ) سنجش است ، هر كس كه در دنيا على (ع ) بوده ، آن ترازوى سنجش نشان دهنده دوستى وايمان او است و بر اين اساس به مى رود، و اگر دشمن على (ع ) بود، همان ترازو، دشمنى و كفر او را نشان مى دهد، در نتيجه او را به سوى دوزخ مى فرستد. ماءمون گفت : خداوند بعد از تو مرا زنده نگذارد، گواهى مى دهم كه تو رسول خدا(ص ) هستى . كشف الغمه ، ج 3 ص 147 الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم هنگامى كه حضرت (ع ) در خراسان بود، جمعى از شيعيان از راه دور براى ع به در خانه آن حضرت آمدند دربان به نزد حضرت (ع ) رفت تا اجازه ورود آنها را بگيرد، جريان را به حضرت عرض كرد، امام رضا (ع ) به او فرمود: (فعلا كار دارم ، به آنها بگو بروند). دربان كنار درآمد و به آنها گفت : (برويد فعلا آقا كار دارد). آنها رفتند و روز دوم به در خانه حضرت رضا (ع ) آمدند، باز مثل روز قبل ، اجازه ورود داده نشد و آنها رفتند، دو ماه هر روز آنها مى آمدند و برمى گشتند، سرانجام نااميد شدند، و به دربان گفتند: به حضرت رضا (ع ) عرض ‍ كنيد، (ما از شيعيان پدر تو امير مؤمنان حضرت (ع ) هستيم ، دشمنان ما، نسبت به ما شماتت و سرزنش مى كنند كه شما به ما اجازه ملاقات نداديد، و ما اين بار شرمنده مى رويم ، و در برابر نيشخند مخالفان ، بيچاره خواهيم شد). دربان پيام آن ها را به حضرت رضا (ع ) ابلاغ كرد، حضرت فرمود: به آنها اجازه بده وارد شوند. دربان به آن ها اجازه ورود داد، آنها به حضور حضرت رضا (ع ) رسيدند و سلام كردند، حضرت رضا (ع ) جواب سلام آنها را نداد و حتى اجازه نشستن به آنها نداد، آنها همچنان ايستاده بودند، سرانجام آنها گفتند: (اى پسر رسول خدا(ص )! چه شده كه ما اين گونه مورد بى مهرى شما شده ايم ، و بعد از دوماه در بدرى و اجازه ندادن اكنون اين گونه قدر ما را ناچيز نمودى ، و بعد از اين همه بى اعتنايى ، ديگر آبرويى براى ما باقى نمى ماند) . حضرت رضا (ع ) فرمود: اين آيه (30 ) را بخوانيد: و ما اصابكم من مصيبة فبما كسبت ايديكم ، و يعفو عن كثير (هر ناگوارى كه فراگير شما مى شود، به خاطر اعمالى است كه انجام داده ايد، با اينكه خداوند، بسيارى از گناهان را مى بخشد). (من در اين برخورد با شما، از خدا و رسول خدا و اميرمؤمنان و از پدران و اجداد پاكم پيروى كرده ام ). آنها عرض كردند: براى چه ؟ مگر ما چه گناهى كرده ايم ؟ حضرت رضا (ع ) فرمود: (شما ادعا مى كنيد كه اميرمؤمنان على (ع ) هستيد) (همين گناه شما است كه ادعاى دروغين مى كنيد) (واى بر شما! بدانيد كه شيعه اميرمؤمنان على (ع ) حسن و حسين (ع ) سلمان ، ابوذر، مقداد، عمار و محمد بن ابوبكر (سلام الله عليهم ) هستند كه : در هيچيك از دستورهاى على (ع ) سرپيچى نمى كردند، و هرگز مرتكب كارى كه نهى شده بودند، نمى شدند، شما ادعا مى كنيد كه شيعه هستيم ، ولى در اكثر خلافكار و مقصر هستيد، در انجام وظائف واجب ، كوتاهى مى كنيد در اداى حقوق برادران دينى ، سستى مى نمائيد، و در آنجا كه (كتمان عقيده براى حفظ جان ) واجب نيست تقيه مى كنيد و در آنجا كه تقيه واجب است تقيه نمى كنيد، اگر مى گوئيد: ما دوستدار على (ع ) و دوست دوستان او هستيم ، و از دشمنان او بيزار مى باشيم . سخن شما را رد نمى كنم ، ولى اين ادعا، ادعاى بسيار مقدس است اگر شما با گفتارتان نكند، به هلاكت مى رسيد، مگر اينكه نمائيد و جبران كنيد تا مشمول الهى گرديد). آنها گفتند: (اى فرزند رسول خدا! از درگاه خدا طلب آمرزش مى كنيم و توبه مى نمائيم و ديگر نمى گوييم ما شيعه على (ع ) هستيم ، بلكه مى گوييم ما على (ع ) و دوست دوستان على (ع ) هستيم و با دشمنان شما دشمن مى باشيم .) آنگاه حضرت رضا (ع ) به آنها فرمود: آفرين بر شما باد اى برادران و دوستانم ، بفرمائيد بفرمائيد، بفرمائيد، (آن حضرت مكرر آنها را به حضور خواند) تا آنها را يك يك در آغوش گرفت ، و به دربان فرمود: (چند بار مانع ورود آنان به نزد من شدى ؟) دربان عرض كرد: (شصت بار). فرمود: شصت باز نزد آنها برو و بر آن ها سلام كن و سلام مرا به آن ها برسان ، آنها با و توبه خود، از گناه پاك شدند، و به خاطر دوستيشان با ما سزاوار كرامت گرديدند، به امور آنها رسيدگى كن و مشكلات آنها را رفع كن و آنچه لازم است به آنها از خواربار و پول و... كمك كن . بحارالانوار، ج 68، ص 157 تا 159. الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم اهل بيت (عليهم السلام) گفته است : من مقيم كوفه بودم . همسايه اى داشتم كه با او رفت و آمد و نشست و برخاست مى كردم . شب جمعه اى نزد او آمده ، گفتم : در مورد زيارت حضرت (عليه السلام) چه رأى و نظرى دارى ؟ گفت : و خلاف مقرارت شرع ، و هر بدعتى گمراهى است و هر آلوده به گمراهى و ضلالتى در آتش است ! ! سليمان مى گويد : در حالى كه همه وجودم پر از خشم بود از نزد او برخاستم و پيش خود گفتم : هنگام سحر نزد او مى روم و حقايقى از و مناقب حضرت امام حسين (عليه السلام) را براى او مى گويم ، اگر بر عناد و تعصب جاهلى اش اصرار و پافشارى ورزيد او را به مى رسانم . چون وقت سحر شد به سوى او شتافته ، درِ خانه اش را كوبيدم و او را به نام صدا زدم كه ناگهان همسرش به من گفت : او ابتداى شب به قصد زيارت حضرت حسين (عليه السلام) به سوى رفت ، من هم از پى او به زيارت حضرت امام حسين (عليه السلام) شتافتم . هنگامى كه وارد حرم شدم همسايه خود را ديدم كه در حال سجده براى خدا ، مشغول مناجات و گريه و درخواست و آمرزش است . پس از مدتى طولانى سر از سجده برداشت و مرا نزديك خود ديد ، به او گفتم : تو ديشب مى گفتى زيارت حضرت حسين (عليه السلام) است و هر بدعتى گمراهى است و هر گمراهى در آتش است ولى امروز به حرم آمدى ، او را زيارت مى كنى ؟ گفت : سليمان ! سرزنشم مكن ! من كسى بودم كه براى (عليهم السلام)قائل به پيشوايى و و نبودم تا ديشبم فرا رسيد كه ديدم كه : مرا در حيرت و بهت فرو برد و دچار ترس و وحشت نمود . به او گفتم : چه ديدى ؟ گفت : انسانى بلند مرتبه و با عظمت را ديدم كه قامتى معتدل داشت نه بسيار بلند بود و نه بسيار كوتاه . از توصيف جمال و جلالش ناتوانم و از بيان ارزش و كمالش عاجزم . با گروه هايى كه گرداگردش بودند به سرعت در حركت بود و پيش رويش سوارى بود كه بر سرش تاجى قرار داشت ، داراى چهار ركن بود و بر هر ركنى گوهرى كه از مسير سه روزه راه مى درخشيد . از برخى از خادمان آن بزرگوار پرسيدم : اين كيست ؟ گفتند : مصطفى ! گفتم : اين ديگرى كيست ؟ گفتند : مرتضى جانشين رسول اللّه ! سپس چشم به آن فضاى ملكوتى انداختم ، كه ناگهان اى از نور ديدم كه هودجى از بر آن بود و در آن دو قرار داشتند و ناقه ميان آسمان و زمين در پرواز بود ! گفتم : اين ناقه از كيست ؟ گفتند : از كبرى و زهرا (عليهما السلام) ; گفتم : اين جوان كيست ؟ گفتند : بن على ; گفتم : اين گروه كجا مى روند ؟ همه گفتند : زيارت مقتول به ستم ، شهيد كربلا بن على المرتضى . من به سوى هودجى كه حضرت فاطمه زهرا در آن بود رفتم كه ناگهان ورقه هاى مكتوب را ديدم كه از آسمان به زمين مى آيد ! پرسيدم اين اوراق چيست ؟ گفتند : اوراقى است كه در آن ايمنى از آتش براى زائران حسين در نوشته شده است . من امان نامه اى را درخواست كردم ; به من گفت : مگر تو نمى گويى زيارت حسين بدعت است ؟ ! اين امان نامه به تو نمى رسد ، مگر آنكه حسين را زيارت كنى و به فضل و شرفش اعتقاد ورزى ! با ترس و هول از خواب بيدار شدم و همان وقت و ساعت قصد زيارت آقايم حسين (عليه السلام) را نمودم و اكنون به پيشگاه خدا توبه و آورده ام و به خدا سوگند اى سليمان ! از قبر او جدا نمى شوم تا روح از بدنم جدا گردد ! ! حاج بر پايه نقل محدث قمى درمفاتيح الجنان صفحه 801 در با به حضرت عرضه داشت حديث صحيح است ؟ حضرت فرمود : آرى ، درست و کامل است الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم خاكسپارى جنازه (ص ) پس از آنكه پيامبر(ص ) رحلت كرد، عمويش نزد (ع ) آمد و عرض كرد: (اى على ! مردم اجتماع كرده اند تا جنازه پيامبر(ص ) را در بقيع مصلى (۱) دفن كنند، و در نماز بر جنازه ، مردى از آنها پيشنماز شود( گويا توطئه اى از ناحيه در كار بود، تا با اين نقشه ، بر جنازه آن حضرت نماز بخوانند، و از آن ، براى خود بهره بردارى كنند). امام على (ع ) از خانه بيرون آمد و خود را به اجتماع مردم رسانيد و به آنها فرمود: (اى مردم ! همانا رسول خدا (ص ) در حال زندگى و مرگش ، و پيشوا است ، و خودش فرمود: (جنازه ام در همان خانه اى كه قبض روح مى شوم دفن گردد). سپس على (ع ) نزد در ايستاد، و بر آن حضرت نماز گزارد، و بعد به مردم دستور داد، ده نفر وارد خانه شدند و بر جنازه نماز خواندند و سپس بيرون رفتند (۲) (به اين ترتيب نقشه منافقان خنثى گرديد، و از اين حديث مى توان به راز وصيت پيامبر(ص ) در مورد دفن جنازه در خانه اش ، پى برد). ۱ - به معنى است كه درختهاى گوناگون دارد، و در شهر پنج بقيع بوده است : 1- ؛ كه پيامبر(ص ) در آنجا مى خوانده 2- ؛ كه قبرستان مدينه است 3- ، كه پيامبر(ص ) آنجا را به داد 4- ؛ نام درختى است كه در آنجا روئيده بود 5- ، كه نزديك رودخانه بود ( ترجمه اصول كافى ج 2، ص 344). ۲ - کافی مولد النبى (ص )، حديث 37، ص 451 - ج 1. الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم چگونگى بر جنازه پيامبر(ص ) مى گويد: به (ع ) عرض كردم : (نماز بر اسلام (ص ) چگونه انجام شد؟ امام باقر فرمود : هنگامى كه (ع ) آن جنازه را غسل داد و كفن كرد، روپوشى بر روى آن كشيد، به ده نفر اجازه ورود داد، آنها كنار جنازه آمدند و به گرد جنازه حلقه زدند، سپس امام على (ع ) در وسط آنها ايستاد و فرمود: ان الله وملائكته يصلون على النبى يا ايها الذين آمنوا صلوا عليه وسلموا تسليما :(همانا خدا و فرشتگان بر پيامبر (ص ) درود مى فرستند، اى كسانى كه ايمان آورده ايد، بر او درود و سلام كامل كنيد) ( -56). مردم همانگونه كه على (ع ) مى فرمود، مى گفتند، تا اينكه تمام مردم مدينه و روستاهاى اطراف آن ،(به همين ترتيب ) بر آن حضرت ، نماز گذارند. (۱) در نقل ديگر آمده : امام باقر(ع ) فرمود: و مردم ، گروه گروه آمدند و بر جنازه رسول خدا(ص ) نماز خواندند، اميرمؤ منان (ع ) فرمود: من از رسول خدا(ص ) در حال سلامتيش شنيدم كه فرمود: اين آيه (آيه فوق ، 56 ) درباره بر من ، پس از آنكه خدا مرا قبض روح كرد، نازل شده است . (۲) ۱ - کافی باب مولد النبى ، حديث 35، ص 450 -ج 1. ۲ - حديث 38، ص 451 -ج 1. الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم دوازده امام علیهم السلام در دنيا و آخرت مى گويد: هنگام وفات ، حاضر بودم كه به جاى او نشست ، يكى از بزرگان يهوديان مدينه ، و اعلم يهوديان آن عصر نزد عمر آمد و گفت : (من مى خواهم را بپذيرم ، اگر به سؤ الات من پاسخ دهى ، چرا كه (صورت ظاهر نشان مى دهد) تو داناترين فرد از محمد(علیه السلام ) به قرآن و سنت و همه آنچه را كه مى خواهم بپرسم هستى . عمر گفت : من داناترين فرد از اصحاب نيستم ، ولى تو را به شخصى كه داناترين شخص امت ما، به قرآن و سنت و همه آنچه را كه مى خواهى بپرسى ، مى باشد راهنمائى مى كنم ، آنگاه عمر به علیه السلام اشاره كرد. يهودى به عمر گفت : (اگر به گفته تو شخص امت ، اين (على عليه السلام ) است ، پس چرا مردم با تو بيعت مى كنند با اينكه او داناتر از همه است ؟ عمر، به يهودى ، درشتى كرد و او را سرزنش نمود. يهودى (ناچار) متوجه على علیه السلام گرديد و گفت : (آيا تو همان گونه هستى كه عمر گفته ؟). على علیه السلام فرمود : عمر چه گفت ؟ يهودى گفت: عمر گفت : امت ، على علیه السلام است ، آنگاه يهودى افزود: اگر همانگونه هستى كه عمر گفت ، مى خواهم چند مساءله از تو بپرسم تا بدانم آيا هيچيك از شما مسلمانان به پاسخ سؤ الات آگاه است ، تا بدانم شما كه ادعا مى كنيد؛ بهترين و داناترين امتها هستيد، راست مى گوئيد، به علاوه خودم نيز مسلمان خواهم شد. علی علیه السلام فرمود : من همان گونه ام كه عمر به تو گفت ، هر چه خواهى بپرس كه به خواست خدا جواب مى دهم . يهودى گفت : جواب سه سؤ ال و سه سؤ ال و يك سؤ ال رابه من بده . على علیه السلام فرمود : چرا نگفتى هفت سؤ ال . يهودى گفت : اگر پاسخ سه سؤ ال مرا دادى ، بقيه را مى پرسم ، و گرنه از پرسش ‍ سؤ الهاى بعد، خوددارى مى نمايم ، و اگر به هفت سؤ ال من پاسخ بدهى ، مى دانم كه تو داناترين و برترين شخص سراسر زمين هستى ، و نسبت به مردم از خودشان (مقدمتر) مى باشى . على علیه السلام فرمود : اى يهودى ! هر چه خواهى بپرس . يهودى پرسید که : 1- كه روى زمين نهاده شد چه سنگى بود 2- اولين كه در كاشته شد چه درختى بود؟ 3- و اولين اى كه روى زمين جوشيد، كدام چشمه بود؟ حضرت على علیه السلام به هر سه سؤ ال يهودى پاسخ داد. يهودى سه سؤ ال ديگرش را چنين مطرح كرد: 1- اين امت ( ) داراى چند است ؟ 2- جايگاه پيامبر(ص ) در ، در كجاست ؟ 3- همنشينان پيامبر(ص ) در بهشت چه كسانى هستند. على علیه السلام فرمود : 1- اين امت داراى دوازده امام هدايت كننده ، از نسل پيامبر(ص ) هستند و از نژاد من مى باشند. 2- جايگاه پيامبر(ص ) در بهشت در عاليترين نقطه آن به نام ( ) مى باشد 3- همنشينان پيامبر(ص ) در بهشت عدن ، عبارتند از: دوازده تن (امام ) از نسل او، و مادرشان و جده آنها( - علیها السلام ) و مادر مادر آنها(خديجه - علیها السلام ) و فرزندانشان ، و كسى ديگر غير از اينها، در آن جايگاه ، پيامبر(ص ) نخواهد بود. اصول كافى باب ماجاء فى الاثنى عشر حديث 8، ص 531 الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم گواهى حضرت علیه السلام به داوزده امام علیهم السلام امير مؤ منان علیه السلام همراه حسن و حسين علیهما السلام در حالى كه دست در دست داشت در مكه به طرف مسجدالحرام آمد، تا اينكه در مسجد نشست ، در اين هنگام مردى خوش سيما كه لباس پاكيزه در تن داشت ، به حضور على علیه السلام آمد و سلام كرد، حضرت جواب سلام او را داد، و او در محضر على علیه السلام نشست ، آنگاه گفت : (اى اميرمؤ منان ! سه ال از شما مى پرسم ، اگر پاسخ آنها را گفتى ، مى دانم آنها (كه بعد از پيامبر(ص ) را بدست گرفتند) به كارى اقدام كردند كه خود را ساختند، و در دنيا و آخرت در امان نخواهند بود، و اگر پاسخى نگفتى ، مى دانم كه تو هم با آنها برابر هستى ). اميرمؤ منان علیه السلام به او فرمود:(آنچه خواهى از من بپرس )، او سه سؤ ال خود را چنين مطرح كرد: 1- وقتى كه مى خوابد، او كجا مى رود؟ 2- چرا گاهى انسان چيزها را بياد مى آورد، و گاهى مى كند؟ 3- براى چه انسان ، به عموها و دائيهايش ، پيدا مى كند؟ اميرمؤ منان علیه السلام به علیه السلام رو كرد و فرمود: جوابش را بده ! امام حسن علیه السلام جواب او را داد. او كرد و گواهى به يكتائى خدا و رسالت محمد(ص ) داد و سپس به امامت يكايك امامان (ع ) از حضرت على (ع ) تا امام قائم (ع ) گواهى داد... در پايان گفت : (سلام و رحمت و بركات خدا بر تو باد اى اميرمؤ منان علیه السلام)، سپس برخاست و رفت . امام على علیه السلام به حسن علیه السلام فرمود: به دنبالش برو ببين به كجا مى رود؟ امام حسن علیه السلام بيرون آمد، و ديد: (او همين كه پايش را از مسجد بيرون گذاشت ناپديد شد و معلوم نشد كه به كجا رفت ). آنگاه امام حسن علیه السلام به حضور پدر بازگشت ، و جريان را گفت . امام على علیه السلام به حسن علیه السلام فرمود: (آيا او را مى شناسى ؟) امام حسن علیه السلام عرض كرد: (خدا و رسول و اميرمؤ منان داناترند). امام على علیه السلام فرمود: هو الخضر علیه السلام (او علیه السلام(پيغمبر)بود). اصول كافى باب ماجاء فى الاثنى عشر حديث 8، ص 531 الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم اى در حضرت على علیه السلام تا حضرت علیه السلام ص ۱ ( ، نام بانوئى كهن سال است كه به ( ) محلى از يمن ، منسوب مى باشد، به گفته شيخ طوسى در كتاب الغيبه ، اين ، از بانوان پرفضليت و با معرفتى است كه به خدمت هشت رسيده است حضرت السلام او را با لباس خود كفن نمود، اين بانو، و تشرف او به حضور هشت امام علیهم السلام : مى گويد: اميرمؤ منان علیه السلام ) را در شرطة الخميس (بين پيشتازان سپاهش ، يا در مركز اجتماع آنها) ديدم ، در دستش شلاقى دو سر بود، و با آن ، فروشندگان بى فلس ، و مارماهى و زمار(كه نوعى از همان مارماهى است ) را مى زد و مى فرمود: اى فروشندگان يهودى هاى شده و لشكر بنى مروان . در خدمت آن حضرت ايستاده بود، عرض كرد: (اى امیر مؤ منان ! بنى مروان چيست ؟). امام على علیه السلام فرمود: (لشكر ، مردمى هستند كه ريش هاى خود را تراشيده و سبيلهايشان را تاب مى دادند و مسخ شدند).(۱) حبابه مى گويد: من خوش سخن تر از على علیه السلام نديدم (مجذوب بيان شيوايش شدم ) به دنبالش رفتم و رفتم تا در پيشخان مسجد (كوفه ) نشست ، به آن حضرت عرض كردم : (اى امير مؤ منان ، خدايت رحمتت كند، دليل صدق (تو) چيست ؟). آن بزرگوار در پاسخ (به كوچكى اشاره كرد و) فرمود : (آن را نزد من بياور!). آن سنگ كوچك را به حضور امام على علیه السلام بردم ، حضرت با انگشتر خود بر آن مهر زد، به طورى كه آن مهر بر آن سنگ نقش بست (۲)آنگاه به من فرمود: (اى حبابه ! هر كسى ادعاى امامت كرد و توانست مثل من اين سنگ را مهر كند، بدان كه او امامى است كه اطاعتش واجب است ، كسى است كه هر چه را بخواهد، از او پنهان نگردد). حبابه مى گويد: من به دنبال كار خودم رفتم تا اميرمؤ منان على علیه السلام از دنيا رفت ، نزد علیه السلام كه به جاى على علیه السلام نشسته بود رفتم ۱ - (ره ) در شرح خود مى گويد: اين حيوانات را از جهت شباهت ، ( ) گويند، نه آنكه از نسل آنها باشند، زيرا مسخ شده ها پس از سه روز مرده اند. نگارنده گويد: در مورد (لشكر بنى مروان )، احتمال دارد اشاره به آينده باشد، چرا كه طبق روايت مشروحى ، امام صادق (ع ) فرمود: ( نمردند مگر اينكه به صورت مسخ شدند) (شرح در روضة الكافى ، ص 232 حديث 305)- ضمنا بعضى از فقهاء مى گويند: يكى از دلائل حرمت ، همين قسمت از روايت فوق است . ۲ - در فرازى از زيارتنامه مولوديه على علیه السلام مى خوانيم : السلام عليك يا خاتم الحصى ، و مبين المشكلات : (سلام بر تو اى مهر زننده سنگريزه ها و روشن كننده مشكلات ). الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم كمالات چهارده معصوم (عليهم السلام ) از شاگردان آن علیه السلام ، از آن امام بزرگوار پرسيد: منظور از اين آيه چيست : اطيعوا الله الرسول واولى الامر منكم . (نساء-59). امام صادق علیه السلام فرمود : اين آيه درباره بن ابيطالب و حسن و حسين (علیهم السلام نازل شده است (كه در عصر نزول اين آيه ، اين سه نفر حاضر بوده اند.) ابوبصير پرسید : مردم (اهل ) مى گويند: چرا نام على و خانواده اش ‍ (حسن و حسين عليهم السلام ) در ذكر نشده است ؟ امام صادق علیه السلام فرمود : به آنه بگو؛ نماز بر پيامبر (ص ) (در قرآن ) نازل شد ولى از سه ركعتى و چهار ركعتى آن (در قرآن ) ذكرى به ميان نيامده است ، بلكه پيامبر(ص ) خودش كيفيت نماز را بيان كرد، و همچنين اصل زكات در قرآن نازل شد، ولى در مورد اينكه از هر چهل درهم ، يك درهمش است ، در قرآن ذكرى نشد، بلكه (ص ) آن را براى مردم بيان كرد، و همچنين اصل وجوب در قرآن نازل شد، ولى در قرآن نيست كه هفت بار كعبه را طواف كنيد تا اينكه رسول خدا(ص ) اين مطلب را براى مردم بيان نمود. همچنين آيه مذكور اطيعوا الله واطيعوا الرسول ... نازل شد، و (طبق فرموده پيامبر- ص ) اين آيه درباره على و حسن و حسين علیهم السلام نازل شده است . و شخص پيامبر(ص ) در شاءن على علیه السلام فرمود : (من كنت مولاه فعلى مولاه ) و نيز فرمود: (شما را در مورد خدا(قرآن ) و خاندانم ، سفارش ‍ مى كنم ، و من از خداوند خواسته ام كه ميان قرآن و خاندانم ، جدائى نيندازد، تا آنها را در كنار ( ) به من برساند، خداوند خواسته مرا پذيرفت ). و نيز فرمود: (شما چيزى به بيتم نياموزيد كه آنها از شما داناترند، و آنها شما را از راه هدايت خارج نكنند، و به راه گمراهى ، وارد نسازند). اگر پيامبر(ص ) سكوت مى كرد و درباره اهلبيتش ، چيزى رابيان نمى كرد، آل فلان و آل فلان ، آن (آيات قرآنى ) را براى خود ادعا مى كردند. بلكه خداوند در قرآن ، بيان پيامبرش را تصديق كرد (كه منظور، اهل بيت اويند، نه آل فلان و آل فلان ) و (در آيه 33 ) فرمود: انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا منظور از ( ) (در اين آيه ) على و حسن و حسين و فاطمه علیهم السلام هستند كه در آن وقت در خانه (يكى از همسران پيامبر(ص ) بودند) كه پيامبر(ص ) آنها را زير ( ) ( ) گرد آورد و فرمود: (اللهم ان لكل نبى اهلا و ثقلا و هولاء اهل بيتى وثقلى ) :(خدايا هر پيامبرى اهل و يادگار گرانمايه دارد، و اينها(اشاره به على و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام )، اهل بيت من و يادگارهاى گرانقدر من هستند). ام سلمه : آيا من از اهل تو نيستم ؟ پيامبر: (تو در راه سعادت هستى ، ولى من ويادگار گرانمايه من ، اينها(على ، فاطمه ، حسن و حسين عليهم السلام ) هستند). سپس امام (ع ) فرمود: هنگامى كه پيامبر (ص ) رحلت كرد، على (ع ) براى رهبرى مردم ، از همه آنها برتر و سزاوارتر بود، به خاطر فضائل بسيارى كه پيامبر(ص ) در شاءن على (ع )، براى مردم بيان كرد... و پس از على (ع ) حسن (ع ) سزاوارتر به مقام رهبرى بود، زيرا او در سن ، بزرگتر از حسين (ع ) بود... حسين (ع ) بعد از حسن (ع ) سزاوارتر به مقام رهبرى بود، و پس از او طبق تاءويل آيه : واولو الارحام بعضهم اولى ببعض فى كتاب الله ( :75). مقام رهبرى به فرزندش ( بن الحسين ) (ع ) رسيد، و او سزاوارترين افراد به آن مقام بود، و پس از او (محمد بن على ) (ع ) سزاوارتر به آن مقام و در پايان امام صادق (ع ) فرمود: منظور از ( ) (۱)شك و ترديد است ، والله لانشك فى ربنا ابدا: (سوگند به خدا ما هرگز درباره پروردگارمان ، شك نكرده ايم ). (۲) ۱ - در آيه 33 احزاب ، كه در بالا ذكر شد. ۲ - کافی باب ما نص الله عزوجل و رسوله على الائمه ، حديث 1،ص 286 تا288- ج 1. (با تلخيص ). الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم ثواب زيارت (عليه السلام) در اين قسمت براى شما عزيزان روايتى را درباره فضيلت زيارت آن حضرت از « » نقل مى كنم تا ببينيد و بيابيد كه اين مستحب در چه بهره عظيمى به انسان مى رساند . حضرت (عليه السلام) مى فرمايد : كسى كه قبر فرزندم را كند براى او نزد خدا هفتاد مقبول است . راوى مى گويد : گفتم : هفتاد حج ؟ ! فرمود : آرى ، هفتصد حج . گفتم : هفتصد حج ؟ فرمود : آرى ، هفتاد هزار حج . گفتم : هفتاد هزار حج ؟ فرمود : چه بسا حجى كه پذيرفته نشود ; كسى كه او را زيارت كند و يك شب در آن منطقه بخوابد مانند اين است كه خدا را در عرشش زيارت كرده است . گفتم : مانند كسى است كه خدا را در عرشش زيارت كرده است ؟ فرمود : آرى ، هنگامى كه قيامت برپا مى شود چهار نفر از و چهار نفر از آخرين بر عرش قرار دارند ، اما چهار نفر اوّلين : و و و علیهم السلام است ; اما چهار نفر آخرين : و و و صلی الله علیهم و آله وسلم است ; سپس نخ ترازى كشيده مى شود ـ كه خوبان را از بدان جدا مى كند ـ پس زائران قبور ما با ما قرار مى گيرند ، از نظر برترين درجه ، و نزديك ترينشان به عطا و بخشش ، زائران قبر فرزندم على ] بن موسى الرضا [ هستند . كامل الزيارات : 307 ، باب الحادى والمائة ، حديث 13 . الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم ۴ ريشه توكّل ریشه و پـايـه و اسـاس عبارت است از : شـنـاخـت و بـه خـداونـد سـبحان كـريـم توكل را لازمه دانسته مى فرمايد: (وَ عَلَى اللّهِ فَتَوَكَّلُوا اِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ) ( ۱ ) اگر مؤ منيد بر خدا توكل كنيد. پس كسى كه توكل نداشته باشد مؤ من نيز نخواهد بود. (ع ) مى فرمايد: (اَلتَّوَكُّلُ مِنْ قُوَّةِ الْيَقينِ) (۲ ) توكل نتيجه قوى به خداوند است . چون ايـمـان و يـقـيـن بـه خـدا در نـتـيـجـه صـحـيـح خـداونـد حـاصـل مى شود،پس ريشه و اساس توكل بر خدا، شناخت و آگاهى نسبت به او است وقتى انسان درك درستى از خدا و جهان هستى نداشت نمى تواند از قرآن و روايـات مـقصود حقيقى را به دست آورد. لذا گرفتار اشتباه در انديشه و شناخت مى شود و نتيجه عدم درك صحيح همعبارت است از : ۱ - ۲ - نادرست و غلط ۱ - مائده آيه 23. ۲ - شرح غررالحكم ، ج 1، ص 184. الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم واکنش عليه السّلام در برابر قیامها و حرکتهای نظامی عصرشان ص ۲ قيام با اجازه و موافقت حضرت عليه السّلام بود عليه السّلام در پاسخ فرمود: پدرم نقل كرد كه از پدرش شنيده بود كه مي‌گفت: براي قيامش با من كرد من به او گفتم : عموجان اگر دوست داري كه همان شخص به دار آويخته در كناسه (محله_ای در كوفه) باشي راه تو همين است موقعي كه زيد از حضور عليه السّلام بيرون رفت امام فرمود: واي به حال كسي كه نداي او را بشنود و به ياري او نشتابد. ( ۱ ) اين روايت میفهماند که : زيد با اجازه امام بوده است اما چون مسأله خروج زيد مي‌بايست با رعايت اصول احتياط و حساب شده باشد و ممكن بود مداخله امام و موافقت او با قيام زيد به گوش دشمن برسد، نه امام ، نه خود زيد و نه اصحاب نزديك آن حضرت به هيچ وجه مايل نبودند كسي از آن اطلاع يابد. امام عليه السّلام در گفتگو با يكي از ياران زيد كه در ركاب او چند تن از سپاه امويان را كشته بود، فرمود: خداوند مرا در اين خون‌ها شريك گرداند؛ به خدا سوگند! عمويم زيد، روش عليه السّلام و يارانش را در پيش گرفتند. ( ۲ ) ۱ - عيون اخبار الرضا عليه السّلام ج ۱ ص۲۲۵ ۲ قاموس الرجال، چاپ دوم ج ۴ ص ۵۷۰ الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم زندگی اجتماعی علیه السلام ایستادگی در برابر امام صادق (علیه السلام) در برابر ستمگران به سختی می ایستاد و سخن حق را به زبان می آورد و اقدام حق طلبانه را انجام می داد، هر چند با عکس العمل تندی رو به رو شود، لذا وقتی از او پرسید: چرا خداوند را خلق کرد؟ فرمود: «تا جباران را خوار کند و به این ترتیب منصور را متوجه الهی کرد.» ( ۱ ) و آن گاه که فرماندار مدینه در حضور بنی هاشم در خطبه های به (علیه السلام) دشنام داد، امام چنان پاسخی کوبنده داد که فرماندار خطبه را ناتمام گذاشت و به سوی خانه اش راهی شد ( ۲ ) ۱ - تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، ج ۵ ص ۹۲ یا اباعبدالله لم خلق الله الذباب، فقال: لیذل به الجبابره ۲ - وسایل الشیعه، ج ۱۶ ص ۴۲۳ الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan https://eitaa.com/nashrekhobyhakashan گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
✨بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم✨ ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیک یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم🌹💐 💞به محمد(ص)سبب خلقت دنیا 🌸به محبت که نمود هدیه به دلها صلوات 💞به (ع)شیر خدا آن شه مردان جهان 🌸به وجودی همه پر گشته زتقوی صلوات 💞به تمامی ؛فاطمه(س)آن دخت نبی 🌸به همه حجب وحیا،عصمت صلوات 💞به کرامت به درایت به صبوری (ع) 🌸به کریمی که دهد حاجت دلها صلوات 💞به (ع)خون خدا آن شه مظلوم وغریب 🌸به شهیدی که غمش شد به دل ما صلوات 💞به سجودی که نمود آن شه (ع)خدا 🌸به عبادت که نمود حضرت حق را صلوات 💞به شکافنده هر علم و به باقر،به خرد 🌸به شعوری که نمود حل معما صلوات 💞به علمدارتشیع ،به صداقت به صفا 🌸به امام جعفرصادق(ع) همه ازما صلوات 💞به نشاننده خشم،کاظم(ع) محبوس واسیر 🌸به نه تسلیم شده بر ظلم وستمها صلوات 💞به غریبی که غم ازدل ببرد غربت او 🌸به رضا(ع)آن که ستاند غم دل را صلوات 💞به نهم اختر آسمان امامت ،به تقی(ع) 🌸به جوادو همه جود کرم ها صلوات 💞به نقی(ع)هادی ما درره رستگاری ودین 🌸به هدایتگر ما درره عقبا صلوات 💞به امامی که حسن،عسکری است نام خوشش 🌸به ابا حجت حق،شاه نه پیدا صلوات 💞به وجودخوش آن مهدی(عج) پنهان زنظر 🌸به عدالت که نماید همه برپا صلوات الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan لینگ گروه گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
✨بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم✨ ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیکما یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم🌹💐 یا ثروت در بحرانی از فارسی نقل شده که : پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود : انا مدینه العلم و علیه السلام باباها بهضی این سخن را شنیدند بر امیرالمومنین علیه السلام ورزیدند ۱۰ نفر از بزرگانشان گفتند : هر کدام از ما یک مسئله معینی از امیرالمومنین علیه السلام می‌پرسیم اگر به هر کدام از ما جوابی غیر از جواب دیگری داد معلوم می‌شود که این گفتار همان سخن پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است و الا خیر پس یکی از این ده نفر حضور امیرالمومنین علیه السلام آمد و پرسید : علم بهتر است یا ؟ امیرالمومنین علیه السلام فرمود : علم چون علم انبیا علیهم السلام است و مال میراث قارون و و هامان و شداد است دومی پرسید : علم بهتر است یا ؟ در جواب دومی فرمود : علم چون علم تو را می‌کند ولی مال را تو باید حفظ کنی در جواب سومی فرمود : علم چون برای شخص دوستان بسیار است ولی برای شخص مالدار دشمنان فراوان است در جواب چهارمی فرمود : علم چون اگر از مال کنی کم می‌شود ولی علم دریایی زاینده است در جواب پنجمی فرمود : علم چون شخص مالدار به و لعیم خوانده می‌شود ولی از عالم به بزرگی و عظمت یاد می‌شود در جواب ششمی می‌فرمود : علم چون ممکن است مال را ببرد و برباید ولی نسبت به علم وحشت و نیست در جواب هفتمی فرمود : علم چون مال به مرور ایام کهنه و پوسیده می‌شود ولی علم هرچه زمان بگذرد کهنه و پوسیده نمی‌شود در جواب هشتمی فرمودید : علم چون مال همراه صاحبش بوده تا هنگام ولی علم هم در و هم در همراه است علم است که : در تنهایی انسان و در غربت انسان در ‌ها نجات دهنده انسان و سبب انسان است در جواب نهمی فرمود : علم چون صاحب مال و تجبر می‌کند و گاهی ادعای خدایی می‌کند ولی صاحب علم همیشه و است در جواب دهمی فرمود : علم چون مال انسان را قسیّ می‌کند ولی علم قلب را نورانی می‌کند وقتی که آنها این جواب‌ها را شنیدند گفتند : صدق الله تعالی و رسوله صلی الله علیه و آله و سلم در آخر سوال آن ۱۰ نفر فرمود : اگر تمام مردم از من همین سوال را می‌پرسیدند به هر کدام جوابی غیر از دیگری می‌دادم تا آن زمان که زنده باشم الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan لینگ گروه گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b
✨بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم✨ ﷽🕊♥️ ‍🕊﷽ السلام علیکما یا امیرالمومنین و یا صاحب الزمان علیهما السلام سلام علیکم🌹💐 👈🏼👈🏼 (متوفای اوائل قرن۷ق) در کتاب ، ج۲، ص۶۱۵ از ولایت و محبتِ اصحابِ واقعی امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام نقل می‌کند: ➖ بن محمد تمیمی، از علی بن محمد، نقل می‌کند که گفت: را دیدم، درحالی‌که پدرش حلوایی از خرما و روغن که باهم مخلوط شده بود در دست داشت. دخترک به پدرش گفت: از این حلوا به من بده. پدرش گفت: دهانت را باز کن. دهان را باز کرد و به اندازه یک بادام حلوا در دهانش گذاشت. سپس به دخترش گفت: خرما بخورد که مفیدتر و سیر کننده‌تر است! دختر گفت: این خرما مفیدتر و سودمندتر است؟! ➖ پدرش گفت: (دخترم) این خوراک را برای ما فرستاده تا ما را به آن از دوستی و محبت بن ابی‌طالب علیه‌السلام منحرف کند!! ➖ دخترک گفت: قَبَّحَهُ اللّهُ. یَخْدَعُنا عَنِ السَّیِّدِ الْمُطَهَّرِ بِالشَّهْدِ الْمُزَعْفَرِ. تَبّا لِمُرْسِلِهِ وَآکِلِه. خداوند او را زشت گرداند. می‌خواهد با این شهد زعفرانی، ما را از سرور پاک طینت جدا کند و بفریبد!! نفرین بر فرستنده و گیرنده‌ی آن. ➖ سپس کاری کرد تا آنچه را که از حلوا خورده بود بالا آورد، و با چشم گریان این را سرود: أَبِاالشَّهْدِ المُزَعْفَرِ یابْنَ هِنْدٍ نَبیعُ إلَیْك إسلاماً وَدیناً فَلا وَاللهِ لَيس يَكون هَذا وَمَوْلینا امیرُالمُؤْمنیناً ای پسر آیا در برابر حلوای زعفرانی، و دین خود را بر تو بفروشیم؟! به‌خدا سوگند، نه، این‌گونه نیست ونمی‌شود؛ زیرا مولای ما است(۱). 📚 ۱. آدرس‌های دیگر این روایت: * رياض العلماء، افندی، ص۲۸ * تأسیس الشیعة، سیدحسن‌صدر، ص۴۶ * روضات الجنات، خوانساری، ج۴، ص۱۶۸ و..‌ الحمدلله‌رب‌العالمین🌹 @nashrekhobyhakashan لینگ گروه گل های مهدوی عجل الله تعالی فرجه https://eitaa.com/joinchat/1471611628Cc2ba09a45b