eitaa logo
آیات و روایات اجتماعی
1.2هزار دنبال‌کننده
74 عکس
10 ویدیو
0 فایل
آیات و روایات با رویکرد اجتماعی ارتباط با بنده/سوالات، اشکالات و نقدها: @Hagh110110 گلچینی از فهرست مطالب کانال: https://eitaa.com/AyatRevayatEjtemai/72
مشاهده در ایتا
دانلود
آیات و روایات اجتماعی
💠 مومن گنهکار را دوست بدار اما از عملش تبری بجو 🔸راوی به #امام_کاظم(ع) میگه: من یکی از #دوستان و مح
🔰 یکی از امتدادهای سیاسی اجتماعی این نگاهی که براساس روایات گفته شد، متنی است که در ادامه میفرستم: 👇👇👇👇👇👇
🔹با سلام و احترام! 🌹«نقد عملکرد یا تخریب شخصیت» ✍ مرتضی صانعی ✅ این سالها کم و بیش مرسوم شده است برای نقد عملکرد اشخاص در نظام اسلامی به تخریب شخصیت ایشان پرداخته می شود. گویی این رویه به یک مدل نقادی تبدیل شده و برخی احساس می کنند که برای این که بتوان یک اندیشه ای را در نطفه خشکاند، بهترین شیوه ترور شخصیت است. ✅ به نظر می رسد که در نقد اشخاص باید میان شخصیت اشخاص و عملکردشان تفاوت قائل بود. البته همه جا استثنا وجود دارد و ممکن است شخصی به عنوان مسئول، کف صلاحیت مثل باور و اعتقاد به دین و قانون رایج کشور را نداشته باشد، اینجا نباید چنین شخصی اجازه مسئولیت داشته باشد. ✅ لیکن در نظام اسلامی قاعدتاً باید کارگزاران آن کف صلاحیت را داشته باشند و از این روی در مقام نقد باید رفتار آنان مورد نقادی قرار گیرد و حق اتهام زنی اعم از خائن، منافق، جاسوس و غیره به ایشان وجود ندارد، مگر آنکه در دادگاه صالحه جرم ایشان اثبات شده باشد. ✅ در نظام مردم سالار دینی ممکن است اشخاصی که اندیشه روشنفکرمأبانه یا اندیشه متحجرانه دارند به قدرت برسند در حالیکه متدین و انقلابی با امتیاز ضعیف یا خوب هستند. طبیعی است هر دو طیف فکری بر اساس اندیشه ی خود عمل می کنند که در مواردی خلاف مصالح ملی است. اینجا وظیفه ما چیست؟ ✅ آیا وظیفه ما تخریب شخصیت ایشان است، یا نقد عملکرد و تلاش جهت خشکاندن اندیشه افراطی یا تفریطی ایشان در جامعه است؟ ✅ بر اساس مبانی اسلامی وظیفه ی ما نقد اندیشه خطرساز در جامعه است و حق نداریم تا زمانی که جرمی ثابت نشده تهمت بزنیم و شخصیت اشخاص را زیر سؤال ببریم. 🆔 https://eitaa.com/msanei_ir
43.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 استاد پناهیان در ماه محرم، اصلی ترین موضوع منبر خود رو مسئله قرار دادن. اینکه این مسئله درست هست یا نه، فعلا محل بحث نیست. اتفاقا مباحثی که مطرح کردن، مباحث قابل استفاده ای بود و پیشنهاد میکنم حتما گوش کنید. هرچند ممکنه نقدهایی هم باشد. 🔺 اما در این کلیپ ایشون در کنار گزاره های مختلفی که مطرح میکنن، به دنبال اثبات یک مدعای اصلی هستند و مابقی گزاره موید آن مدعای اصلی است. ایشون در این کلیپ عبارت است از اینکه: ، امیرالمومنین بودند، نه ، خوارج در آن عصر، اصلی ترین مشکل حیات بشری بودند. جلسه پنجم این سلسله جلسات را که ببینید، ایشان تصریح میکنند که فکر نکنید معاویه و جملی ها، از جریان خوارج مهم ترند، این ابن ملجم است که دارای اهمیت ویژه است. 🔺 خب، به نظر شما آیا این مدعا درست است؟ آیا خوارج برای امیرالمومنین، مسئله اصلی بودند یا فرعی؟ دشمن اصلی حضرت کدوم جریان بود؟ آیا حقیقتا خوارج اصلی ترین مشکل حیات بشری بودند؟ 📌 در ادامه به بررسی و نقد بیان استاد پناهیان خواهیم پرداخت. 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
آیات و روایات اجتماعی
💠 استاد پناهیان در ماه محرم، اصلی ترین موضوع منبر خود رو مسئله #تحجر قرار دادن. اینکه این مسئله درس
💠 اساسا جنگ های سه گانه ، یک الگوی بسیار عالی برای امروز ماست، حقیقتا جامعه امروز ما چقدر نیاز به بازخوانی مدل ، و و تفاوت مدل برخورد حضرت امیر با اونها رو داره 🔺 میفرمایند: «كانَ في قِتالِ عليٍّ عليه السلام أهلَ قِبْلةٍ بَرَكةٌ‌، ولَو لَم يُقاتِلْهُم عليٌّ عليه السلام لَم يَدْرِ أحدٌ بعدَهُ كيفَ يَسيرُ فيهِم.» یعنی در جنگ حضرت امیر با اهل قبله یعنی مسلمانان، بركت بود؛ زيرا اگر على عليه السلام با آنان نمى‌جنگيد، بعد از آن حضرت، هيچ كس نمى‌دانست با آنان چگونه رفتار كند. این یعنی باید مدل تعامل حضرت امیر با آن سه گروه را یاد بگیریم و برای امروزمان استفاده کنیم. 🔺 ویژگی این سه جنگ، آن بود که برای نخستین‌بار در تاریخ اسلام، جنگ مسلمان با مسلمان آغاز شد؛ چون تمام جنگ‌های پیش از آن میان مسلمانان با مشرکان و کفار بود. 🔺 در واقع براساس این روایات می‌توان گفت جنگ‌های سه‌گانۀ دوران امیرالمؤمنین، است و این سه کلان‌الگو، مدل‌های مختلف در همۀ زمان‌ها، حتی در عصر ظهور (عج) است. 🔺 براساس این الگو، به زیبایی می توان شیوه صحیح مواجهه با و اجتماعی که مدعی حق و حقیقت هستند را شناخت و می توان در این میان و در نبردهای حق و باطل را از تشخیص داد و در یک کلام از سیره و سخن مولا علی(ع) در این نبرد سرنوشت ساز مدد گرفت و دچار نشد. 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
🟡 اینکه ماهیت هر کدام از این مدل اسلام های امریکایی چیست، فعلا محل بحث نیست. سوال اینجاست که کدام یک از این مدل ها، کدام یک از این جریانات، حضرت امیر بود؟ 🔰 به نحو قاطع می توان گفت، مسئله اصلی برای امیرالمومنین، بود، دشمن اصلی حضرت این جریان بود، دغدغه اصلی ذهن حضرت، نبرد با این جریان بود، اینکه بخواهیم را مسئله اصلی و اول حضرت امیر بدانیم، یک ، یک و یک است. 🔰 اراده اولیه حضرت امیر، نبرد با جریان اسلام صفینی است، اما وقتی ، دست به شورش میزند، حضرت امیر به ناچار با آنها وارد جنگ میشود و فتنه آنها را می خواباند. در گام بعد به دنبال مسئله و دشمن اصلی میرود یعنی اسلام صفینی، . 🔰 در ، وقتی ماجرای قرآن به نیزه کردن رخ میدهد، با رهبری و عده ای از مانند ، حضرت را مجبور به پذیرش میکنند و شد آنچه نباید میشد... 🔰 اما حضرت امیر نتیجه حکمیت را نمیپذیرد و به لشکریان میگویند مجدد جمع شده و آماده شوند، برای حمله به سپاه معاویه اما خوارج نمیپذیرند که با حضرت همراه بشوند و از لشکر حضرت امیر کناره میگیرند و میگویند ما علی را شایسته رهبری و نمیدانیم. 🔰 خلاصه آنکه: بعد از ماجرای صفین و حکمیت، حضرت مجدد لشکریان(به جز عمده خوارج) را در اردوگاه جمع کرده و پیش از حرکت مجدد به سمت شام، تلاش میکند لشکریانش را برای نبرد دوباره با جریان صفین آماده و توجیه کند لذا تاکید میکند: ➕ «قاتِلُوا الخاطِئينَ الضّالّينَ‌، المُجرِمينَ‌، الَّذينَ لَيسوا بِقُرّاءٍ لِلقُرآنِ‌، و لا فُقهاءَ في الدّينِ‌، و لا عُلماءَ فِي التَّأويلِ‌، و لا لِهذَا الأَمرِ بِأَهلِ سابِقَةٍ فِي الإِسلامِ‌. وَاللّهِ‌، لَو وَلُّوا عَلَيكُم لَعَمِلُوا فيكُم بِأَعمالِ كِسرى و هِرَقلَ‌؛ تَيَسَّروا و تَهَيَّؤوا لِلمَسيرِ إلى عَدُوِّكُم مِن أهلِ المَغرِب» ➕ تاکید حضرت بر نبرد با جریان «خطا پيشگانِ گمراهِ ستمكارِ بدكرداری» است، کسانی كه نه قرآن‌اند، و نه را مى‌فهمند؛ کسانی که نه قرآن و سنّت را مى‌شناسند، و نه در روزگار صدر اسلام، در پيشوايى و سابقه‌اى دارند. 🔻 چرا حضرت این جریان را خطرناکتر می داند؟ چون حضرت قسم میخورند که اگر اینها بر شما تسلّط يابند، و پادشاهان و را در ميان شما جارى مى‌كنند، لذا اولویت نبرد با این جریان است. 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
🟢 در هر صورت، حضرت برای بار دوم، برای جنگ به‌سوی با جمعیتی حدود 70 هزار نفر به‌راه می افتد و تا هم پیش میرود، اما در میانۀ مسیر، خبر ناگهانی چند توسط خوارج، در اطراف که محل زندگی خانواده‌های سپاهیان حضرت آنجا بود، آن‌ها را ترساند. 🔰 اینجا بود که گروهی از یاران حضرت، اصرار ورزیدند که پیش از نبرد با معاویه، کار را یکسره کنند، لشکریان را نیز مردد کردند که باید نبرد با جریان خوارج باشد. امام مجبور میشود، خطبه ای بخواند و لشکریانش را متوجه این بکند، لذا خطاب به سپاهیانش میگویند به من خبر رسیده که عده ای میگویند ای کاش اول به سمت خوارج میرفتیم و بعد به سمت شام، اما بدانید که این نگاه، است و در ادامه میگویند: ➕ «فَسيروا إلَى ؛ فَهُم عَلَينا مِنَ ، سيروا إلى قَومٍ يُقاتِلونَكُم كَيما يَكونوا جَبّارينَ‌، يَتَّخِذُهُمُ النّاسُ أربابا، و يَتَّخِذونَ عِبادَ اللّهِ خَوَلاً ، و ما لَهُم دُوَلاً.» ➕ حضرت تاکید میکند، جریان معاویه، مسئله اصلی و اولویت دار است، نه خوارج. جریان صفین، از خوارج . پس به سوی شام حرکت کنید. در ادامه حضرت درباره چرایی خطرناک تر بودن جریان اسلام صفینی توضیح میدهد و میگویند: ▪️چون این جریان به دنبال بدست گرفتن و حاکمیت است. میخواهد کاری کند که مردم، اختیار خود و اموالشان را بدست آنها بدهند. جریان اسلام صفینی به دنبال این است که را خود کند اما در قالب یعنی با استفاده از مردم، با استفاده از و و . 🔰 به نظرم حضرت با این بیان میخواهد تاکید کند که مشی من مانند آنها نیست، من قائل به هستم. من قائل به آگاهی مردم هستم. لذا میتوان گفت اساسا مشکل اصلی حضرت امیر با جریان اسلام صفینی، بر سر مقوله مردم سالاری دینی است 🔰 در هر صورت و فریادهای حضرت امیر که به لشکریانش میگفت: «و دَعوا ذِكرَ » یعنی خوارج را رها کنید و به شام بچسبید که اولویت با شام است، جواب نداد و با اصرار بخشی از سپاه، با محوریت ، حضرت مجبور شد مسیر را کج کرده و به سمت نهروان حرکت کند، اما به این شرط که پس از نابودی خوارج، بلافاصله به سمت شام حرکت کنند. 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
🟣 سپاهیان حضرت امیر به نهروان که رسیدند، حضرت شخصی را به‌سوی آن‌ها که دوازده‌هزار نفر بودند، فرستاد که از انگیزۀ آنان سؤال کند؛ خوارج گفتند: ما با علی سخن نمی‌گوییم؛ زیرا می‌ترسیم ما را همچون و دیگران با سخنان زیبای خویش گمراه کند!! 🔺 اینجا بود که حضرت یک مدل تعامل و کنش بسیار جالب با خوارج داشتند و توانستند با ، هشت هزار نفر از لشکریان خوارج را جدا کرده و تنها چهار هزار نفر برای نبرد با سپاهیان حضرت باقی ماندند. که چون این نکته محل بحث نیست، از آن میگذریم. بعد از اینکه حضرت کار خوارج را با تلفات پایین و در کمتر از یک روز تمام کرد، طبق قرار قبلی که حضرت شرط کرده بود، باید بلافاصله سپاه به‌سوی شام و جنگ دوباره با بنی‌امیه حرکت می‌کرد. 🔺 اما باز نفوذی‌هایی مانند ، شروع به بهانه‌گیری کردند که خسته ایم و اجازه دهید کمی استراحت کنیم و... . خلاصه اینکه با ، حضرت را مجبور کردند که فعلا به سمت شام حرکت نکنند و این تاخیر در حرکت به سوی شام، با تا حدود سه سال به طول انجامید. 🔺 عمده خطبه هایی که حضرت در آن کوفیان را سرزنش میکند، مربوط به همین مقطع است. در همین ایام بود که حضرت بارها بر سر منبر کرد و یاد و خاطرۀ یاران باوفایشان را با حسرت مرور نمود. درنهایت، حدود سه سال پس از جنگ نهروان، حضرت توانست برای بار سوم سپاهی برای نبرد با بنی‌امیه و معاویه فراهم کند و فرماندهان سپاه را مشخص کرد 🔺 اما در این بین ماجرای ضربت خوردن و حضرت رقم خورد و کار نیمه تمام باقی ماند و اتفاقا که روی کار آمد، همین راهبرد حضرت امیر را دنبال کرد و لشکریان را برای حمله به معاویه آماده کرد اما آنجا نیز با یارانش، مجبور به شد. ◾️ پس در مجموع، امیرالمؤمنین(ع) سه بار عزم نبرد با کرد؛ اما بار اول با قرآن به نیزه کردن، بار دوم با انحراف سپاه به‌سوی جریان انحرافی خوارج و بار سوم با شهادت حضرت، توانست شکست را بر مردم تحمیل کند و این داستان ناشنیدۀ حکومتِ است که تا امروز همچنان مظلوم است! 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
💠 «مٰا نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِهٰا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْهٰا»(بقره:106) هيچ آيه‌اى را نسخ نمى‌كنيم يا از ياد نمى‌بريم، مگر آن كه بهتر از آن را مى‌آوريم. 🔺 هنیئا لک یا هنیة...
آیات و روایات اجتماعی
🟣 سپاهیان حضرت امیر به نهروان که رسیدند، حضرت شخصی را به‌سوی آن‌ها که دوازده‌هزار نفر بودند، فرستاد
اتفاقات اخیر باعث شد، بحثی که شروع کرده بودیم به عقب بیفته، سعی میکنم، همین یکی دو روزه اون بحث رو جمع کنیم
🟠 با توجه به روایت خلاصه ای که از نبردهای سه گانه حضرت امیر شد، به نظر شما کدام جریان، دغدغه و حضرت امیر بوده است؟ 🔺 با توجه به شواهد ذکر شده، قطعا جریانی که دغدغه و مسئله اصلی حضرت بوده، جریان بوده است. 📌 در ادامه برخی شواهد دیگر این مسئله را ذکر میکنیم. 🔸 بعد از پیروزی در جنگ نهروان بر ، حضرت امیر بلافاصله در خطبه ای می فرمایند: «اين من بودم كه را در آوردم و جز من كسى جرأت اين كار را نداشت» 🔸 و در ادامه آن تاکید میکنند: البته بدانید که در نگاه من، و فتنه برای شما، است؛ چون فتنه‌اى كور و تاريك است. «ألا إنَّ عِندي عَلَيكُم فِتنَةُ بَني امَيَّةَ‌؛ إنَّها فِتنَةٌ عَمياءُ مُظلِمَةٌ‌.» 🔸 در واقع حضرت میگویند: من با جنگ نهروان، چشم فتنه را کور کردم اما بلافاصله پس از آن تاکید میکنند: ای لشکریان من، دشمن اصلی که بنی امیه است و فتنه آنها که است را فراموش نکنید و طبق قرار قبلی و بدون فوت وقت، به سوی آنها بشتابید. 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
💠 نیز در پاسخ به سوالی که مطرح کردیم، توجه میدهند که: ➕ «اما از همۀ اين‏ها براى‏ اميرالمؤمنين، [=] بودند؛ كسانى كه اهل بناى ظالمانۀ در حكومت بودند؛ اصلاً مبناى علوى و اسلامى را در حكومت قبول نداشتند؛ خود على و بيعت مردم با على را هم قبول نمى‏ كردند و زير بار او نمى ‏رفتند؛ به رفتار عادلانه و تقسيمِ به قسط و عمل به عدل هم مطلقاً اعتقادى نداشتند.» 📚 بيانات در خطبه‌هاى نماز جمعه‌ى تهران، 23/8/1382. 💠 همچنین ایشان در تحلیل جنگ های سه گانه امیرالمؤمنین(ع)، تاکید میکنند: ➕ «حکومت‌هایی که برای خدا و در راه خدا شکل می‌گیرد یا آن مردمی که در راهِ چنین حکومتی تلاش می‌کنند، و مانع دارند؛ 1️⃣ ، آن کسانی که علاقه و گرایشی داشته‌اند؛ حالا هم در نام دارند؛ اما دلشان نمی‌آید که از آن حفاظ بلورین و از روی برجِ عاج بیایند پایین، یک قدم دیگر بردارند، یک تلاش دیگر بکنند؛ به آنچه کرده‌اند بسنده کرده‌اند و دل خوش. 2️⃣ گروه دوم، گروه و متعصب و خشک و ناآگاه و نفهم؛ این‌ها هم یکی از بزرگ‌ترین موانع آن تلاش مقدس‌اند، در همۀ زمان‌ها و در همۀ دوران‌ها؛ آن‌ها هم بر اثر ندانستن، بر اثر نَیندیشیدن، بر اثر چشم و گوش را باز نکردن، بر اثر عمل نکردن به توصیۀ قرآن، جزء مزاحمین راه علی و حکومت علوی و هر تلاش مقدسی هستند که در این راه انجام بگیرد. 3️⃣ و گروه ، ، ، آن کسانی که موضع طبقاتی‌شان اجازه نمی‌دهد مکتبی مانند اسلام بپذیرند؛ آن کسانی که در همۀ دوران‌ها، افرادِ تیپ آن‌ها با انبیا و عبادالله‌الصالحین جنگیدند و خون آن‌ها را ریختند. البته یک روزی این گروه سوم در جلوه می‌کند، یک روزی در ؛ اما ماهیت همان است که بوده است؛ در هر دو جا 📚 نهج البلاغه : شرح هفت خطبه، صفحه: ۱۵۸ 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
💠 حضرت امیر معتقد بود که اسلام خوارجی را باید و کرد تا متوجه اشتباه خود بشود و شمشیر خود را علیه اسلام صفینی قرار دهند، نه درمقابل اسلام ناب؛ چه اینکه در جنگ نیز حضرت امیر دقیقاً همین مشی را دنبال کرد و با تبیین و بیدار کردن سپاه دشمن، عدۀ بسیاری را از جبهۀ مقابل خارج کند و حتی به جبهۀ خودی بکشاند. 🔰 به‌بیان دیگر اسلام خوارجی جزو محسوب میشوند که فعلاً تبدیل به دشمن شده‌اند؛ اما اسلام صفینی و هستند. 🔰 خلاصه اینکه امیرالمؤمنین(ع) دربارۀ مقایسۀ بنی‌امیه با خوارج به نکتۀ بسیار بسیار کلیدی در نبرد حق و باطل اشاره می‌کند و می‌فرماید: «لَا تُقَاتِلُوا الْخَوَارِجَ بَعْدِي فَلَيْسَ مَنْ طَلَبَ الْحَقَّ فَأَخْطَأَهُ كَمَنْ طَلَبَ الْبَاطِلَ فَأَدْرَكَهُ». یعنی پس از من با خوارج نجنگید؛ چون كسى كه حق را بجويد و اشتباه كند (=یعنی )، مانند كسى نيست كه باطل( و بنی امیه) را بخواهد و آن را بيابد. 🔰 این قاعدۀ بسیار کلیدی در رویارویی با جبهه‌های متعدد باطل است؛ زیرا نشان می‌دهد که باید روی کدام جبهه تمرکز کرد؛ یعنی چنان‌که علی(ع) فرمود: «لَا تُقَاتِلُوا الْخَوَارِجَ بَعْدِي»، همچنین فرموده است: «قاتِلوا أهلَ الشّامِ مَعَ كُلِّ إمامٍ بَعدي‏». این عبارت آخر به ما می آموزد که دشمن اصلی شما در هر دوره ای، تفکر اسلام صفینی است، تمرکز اصلی شما در هر زمان، مبارزه با این تفکر باشد، نه تفکر اسلام خوارجی. 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
💠 تذکر و نکته آخر 🔺 تمام حرف بنده، اشکال به همان تیکه از کلام بود که گذاشته شد، اینکه بخواهیم مسئله اصلی حضرت امیر را بدانیم. 🔺 تلاش کردیم اثبات کنیم، مسئله اصلی حضرت امیر، بود، نه اسلام خوارجی. باز هم تاکید میکنم، آن سلسله مباحث استاد پناهیان به عنوان که در ماه محرم 1403 در ع برگذار شد، بسیار قابل استفاده است و توصیه میکنم حتما گوش کنید. هرچند ممکن است نسبت به برخی از مباحث مانند همین نکته ای که اینجا مورد نقل قرار دادیم، اشکالاتی هم وجود داشته باشد. 🔺 لذا امیرالمؤمنین وقتی دید با تفکر خوارجی اثر ندارد و بنای بر ایجاد اختلاف در جامعه دارند، با قاطعیت با آنان برخورد کرد؛ به‌گونه‌ای که خودش فرمود: ➕«إنّى فَقَأتُ عَينَ‏ الفِتنَةِ ولَم يَكُن لِيَجتَرِئَ عَلَيها أحَدٌ غَيري بَعدَ أن ماجَ غَيهَبُها وَاشتَدَّ كَلَبُها»؛ یعنی به‌راستى كه من را درآوردم و كسى جز من بر اين كار جرئت نمى ‏كرد؛ به‌ ويژه پس از آنكه تاريكى ‏اش فراگير شد و هارى ‏اش شدت يافت. ➕«لَو لَم أكُ فيكُم ما قوتِلَ أصحابُ الجَمَلِ و أصحابُ النَّهرَوانِ»؛ یعنی اگر من در ميان شما نبودم، کسی جرئت نمی‌کرد و را بکشد. 🔺 چه كسى غیر از حضرت امیر می‌توانست عنوان ‏هاى فريبندۀ «» و «» و چهره‏ هاى عابدنما و پيشانى ‏هاى پينه‌بسته از سجده را ببیند، ولی جرئت کند فرمان پیکار بدهد؟ پس هر‌کدام از سه جنگ امیرالمؤمنین(ع) سختی‌های ویژۀ خودش را داشت؛ اما در معدل نهایی، آن جریانی که ، و و دارد و همچنین دارای ، و... بود، محسوب میشود. 🔺 چیزی که متأسفانه مردم عصر حضرت امیر این را نفهمیدند و نتوانستند شجرۀ خبیثۀ بنی‌امیه و تفکر اسلام صفینی را ریشه‌کن کنند و همین ریشۀ تحمیلی بر امام حسن(ع) و سپس شد. 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
💠 استفاده از دین خدا برای پیشبرد اراده غیرخدا 🔺 پیشنهاد میکنم حتما کامل این روایت و سفارشات به جناب رو بخونید که فقط یک بخشی از آن اینجا آمده. 🔺 حضرت خطاب به جندب میفرمایند: ➕خیلی وقت است که و نادانی، آباد و پر رونق است، در این مدت، بنیانش محکم و قوی گشته و مردم بیش از ، جهل را پسند کرده اند. 🔺 حضرت در مقام تبیین علت این مسئله میگویند: ➕این اتفاق افتاد، چون عده ای دین خدا را به گرفتند، چنان بازی گرفتنی که در ظاهر به دین و احکام خدا عمل میکردند، ظاهر مذهبی داشتند اما در عمل اراده دیگری از آن داشتند. 🔺 در ظاهر عامل به بودند، اما در عمل را پیش میبردند، و نفسانیت خود را. 🔺 این مدل رفتار کردن در عرصه ، همان مدلی است که به شدت دنبال میکرد. معاویه اساسا به دنبال بود، دشمن عقل، آگاهی و عقلانیت برای مردم بود. 🔺 چیزی که امروز دنبال میکند، همان مشی معاویه است، چیزی که از آن تعبیر به میکنیم. به عکس، چیزی که امروز برای مردمش میخواهد، چیزی نیست جز، ، بلوغ فکری، رشد و . 📌برخی از فیش های مرتبط با این نکته رو در ادامه می فرستم. ➕: «كانَ المُتَقرِّبُ مِنهُم إلى اللّٰهِ بعَمَلِهِ يُريدُ سِواه» 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
💠 مدل حکمرانی بنی امیه و تفاوت آن با مدل حکمرانی علوی 🔺 یکی از مهمترین نقاطی که بین و تفاوت وجود دارد، در مسئله نوع نگاه به و تعامل با مردم است. در ادامه برخی شواهد مرتبط را می آوریم. 1️⃣ وقتی در کوفه دستگیر میشود، خطاب به عبارت مهمی دارد: ➕«فَقَالَ مُسْلِمٌ: 🔷 ما لِهَذَا أَتَيْتُ وَ لَكِنَّكُمْ أَظْهَرْتُمُ الْمُنْكَرَ وَ دَفَنْتُمُ الْمَعْرُوفَ: 🔸براى اين چيزها، به اين سرزمين نيامدم؛ امّا این مدل و مشی شما بوده که و زشتی ها را آشکار و کردید، و خوبی ها را پنهان کرده و مانع ترویج آنها شدید. شما و محو معروف بودید. 🔷 و تَأَمَّرْتُمْ‏ عَلَى‏ النَّاسِ‏ مِنْهُمْ: 🔸و ، خود را فرمانرواى آنها نموديد چرا که اساسا رضایت و برای شما مهم نبود. 🔷 و حَمَلْتُمُوهُمْ عَلَى غَيْرِ مَا أَمَرَكُمُ اللَّهُ بِهِ: 🔸 و را به كارهايى وا داشتيد كه نبود، 🔷 و عَمِلْتُمْ فِيهِمْ بِأَعْمَالِ كِسْرَى وَ قَيْصَرَ: 🔸 در واقع مدل و مشی حکمرانی شما میان مردم، همان مدل و مشی و در و بود. 🔷 فأَتَيْنَاهُمْ لِنَأْمُرَ فِيهِمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ وَ نَدْعُوَهُمْ إِلَى حُكْمِ الْكِتَابِ وَ السُّنَّةِ وَ كُنَّا أَهْلَ ذَلِك‏.» 🔸 اما ما اهل بیت نزد مردم آمده ایم تا ميان آنان، و كنيم و آنها را به حكم كتاب و سنّت، فرا بخوانيم كه ما اهل آن هستيم. پ.ن: اساسا ذهنیت و و اصحاب در ابتدا اینگونه بوده: « و حکومت=+» اما بعدا با آمدن سلطان ها و پیاده کردن مشی بنی امیه ها، این نگاه شیعه فراموش شد. در اینجا یک شاهد برای کشف چنین ارتکازی در ذهن اصحاب آمد و در ادامه موارد دیگری هم ذکر میشود. 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
2️⃣ نامه اصحاب و شیعیان در خانه ، به سیدالشهدا و دعوت او به کوفه، توسط فقهای بزرگی مانند و و...: 🔷 «فَالْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي قَصَمَ عَدُوَّكَ الْجَبَّارَ الْعَنِيدَ: 🔸 حمد و سپاس خدایى را كه پشت دشمن‏ سركش ستم‏گر تو را شكست 🔷 الَّذِي انْتَزَى عَلَى هَذِهِ الْأُمَّةِ فَابْتَزَّهَا أَمْرَهَا 🔸 همان دشمنى() كه با و ، زمام امور حکومت و مردم را به دست گرفت 🔷 و غَصَبَهَا فَيْئَهَا 🔸 و که مال مردم بود را غصب كرد 🔷 و تَأَمَّرَ عَلَيْهَا مِنْهَا 🔸 و بدون ، بر آنان امير و حاکم شد و قدرت را بدست گرفت، درحالی که مردم آنها را نکرده بودند. 🔷 ثمَّ قَتَلَ خِيَارَهَا وَ اسْتَبْقَى شِرَارَهَا 🔸 سپس بهترين های امت را شهید کرده و اشرار و بدترينشان را باقی و رها گذارد 🔷 و جَعَلَ مَالَ اللَّهِ دُولَةً بَيْنَ جَبَابِرَتِهَا وَ أَغْنِيَائِهَا.» 🔸 و ثروت الهى را در ميان ستمگران و ثروتمندان تقسيم كرد و ناتوانان را محروم داشت‏. 📚 الارشاد شیخ مفید، ج2، 37 3️⃣ لهوف سیدبن طاووس به نقل از سیدالشهدا نیز چنین عبارتی درباره خلافت دارد: 🔷 «يَدَّعِي الخِلافَةَ عَلَى المُسلِمينَ‌، و يَتَأَمَّرُ عَلَيهِم مِنهُم» 🔸 یزید ادّعاى خلافت بر مسلمانان دارد درحالیکه بر آنان حکومت مى‌كند. 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
4️⃣ بعد از ماجرای صلح امام حسن با معاویه، معاویه به حضرت میگه: گمان میکنم بعد از این ماجرا باز هم هوای خلافت در سر داشته باشی؟ حضرت در پاسخ به او چنین می فرمایند: 🔷 «وَيْلَكَ يَا مُعَاوِيَةُ! إِنَّمَا الْخَلِيفَةُ مَنْ سَارَ ص وَ عَمِلَ بِطَاعَةِ اللَّهِ 🔸 واى بر تو معاويه! خليفه كسى است كه روش و را پيش بگيرد، و دستور خدا را بكار بندد 🔷 و لَعَمْرِي إِنَّا لَأَعْلَامُ الْهُدَى وَ مَنَارُ التُّقَى 🔸 و به جان خودم سوگند كه ما ، آن راهنمايان هدايت و چراغ هاى تقوا هستیم، نه شما . 🔷 و لَكِنَّكَ يَا مُعَاوِيَةُ! مِمَّنْ أَبَارَ السُّنَنَ وَ أَحْيَا الْبِدَعَ 🔸 و تو اى معاويه! از آنها هستى كه: ها، ها و رسول خدا را نابود کردی، ها را در دین خدا زنده کردی 🔷 و اتَّخَذَ عِبَادَ اللَّهِ وَ دِينَ اللَّهِ 🔸 روش تو به خلاف روش پیامبر این بود که مردم و بندگان خدا را به مثابه انگاشتی، هیچ و برای آنها قائل نبودی چون آنها را برده خود میدانستی و دین خدا را خود گرفتی. 🔷 فكَأَنْ قَدْ أُخْمِلَ مَا أَنْتَ فِيهِ فَعِشْتَ يَسِيراً وَ بَقِيَتْ عَلَيْكَ تَبِعَاتُهُ‏» 🔸 ای معاویه بدان که اين قدرت و مقامی كه تو دارى، بى ‏ارزش و ناچيز است، ديرى نپايد و وزر و وبالش پيوسته به گردنت بماند. 📚 تحف العقول، ص233 5️⃣ یک بیان معروفی هم از نقل کرده که منابع معتبر متعددی آن را ذکر کرده اند که اون هم موید همین برداشت است: ➕ «سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَقُولُ إِذَا بَلَغَ بَنُو أَبِي اَلْعَاصِ ثَلاَثِينَ رَجُلاً اِتَّخَذُوا دِينَ اَللَّهِ دَغَلاً وَ عِبَادَ اَللَّهِ خَوَلاً وَ مَالَ اَللَّهِ دُوَلاً» ➕ ابوذر: من خودم از پیامبر شنيدم که مى‌فرمود: هر گاه تعداد فرزندان و فرزندزادگان یعنی آل ابوالعاص() به 30 مرد برسد، آنگاه قدرت و حکومت را بدست خواهند گرفت و در نتیجه: را وسیله مردم قرار میدهند ➖و و بندگان خدا را و مِلک خویش میکنند ➖و را وسيلۀ دولت و خود گرفته و به خویش درمی آورند. 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
6️⃣ در مسیر حرکت به سمت شام، برای نبرد دوم با ، وقتی به انبار رسید، عده ای با محوریت گفتند به جای نبرد با شامیان، اول با خوارج نجنگیم و پس از پیروزی بر آنها، برای نبرد با معاویه به سمت شام حرکت کنیم. حضرت برای اینکه لشکریان را متوجه شان بکند، خطبه ای خوانده و میگویند به من خبر رسیده که عده ای میگویند ای کاش اول به سمت خوارج میرفتیم و بعد به سمت شام، اما بدانید که این نگاه، اشتباه است و در ادامه میگویند: ➕ «فَسيروا إلَى القاسِطينَ‌؛ فَهُم أهَمَّ عَلَينا مِنَ الخَوارِجِ‌، سيروا إلى قَومٍ: يُقاتِلونَكُم كَيما يَكونوا جَبّارينَ‌، يَتَّخِذُهُمُ النّاسُ أربابا، و يَتَّخِذونَ عِبادَ اللّهِ ، و مالَهُم دُوَلاً.» ➕ حضرت تاکید میکند، جریان معاویه، مسئله اصلی و اولویت دار است، نه خوارج. لذا اول باید به سمت شام حرکت کرد. در ادامه درباره چرایی خطرناک تر بودن جریان اسلام صفینی توضیح میدهد و میگویند: ▪️چون این جریان با شما میجنگد تا از و ظالمان بشود چرا که هدف اصلی او بدست گرفتن و حاکمیت است. ▪️اینها میخواهند کاری کنند که مردم، اختیار خود و اموالشان را بدست آنها بدهند. و با استفاده از همین ثروت ها، برای خود دولت سازی میکنند. ▪️اینها میخواهند را خود کنند، ، و را از آنها بگیرند. اما در عین حال کاری میکنند که مردم نیز آنها را انتخاب میکنند. ▪️اما چگونه؟ با استفاده از ، و ، با استفاده از و تهییج غریزه و ، افکار و اراده خود را بر مردم میکنند ▫️دقیقا همان کاری که امروز دنبال میکند، یعنی با استفاده از مردم، کار خود را پیش میبرد. ▫️چون دشمن عقل، آگاهی و عقلانیت برای مردم اند، درحالی که مکتب علوی، نقطه مقابلش یعنی است که قوامش به و آگاهی مردم است. 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
💠 علت صلح امام حسن(ع) با معاویه 🔺وصیت و اراده امام حسن این بود که به سمت شام حرکت کرده و فتنه را بخشکاند اما چه شد که این اتفاق نیفتاد؟ خود اینگونه نقل میکنند: 🔰قِلّت و کمی یارانم و ترس از ذلت، من را از نبرد با اهل شام باز نداشت بلکه قبلا شیعیان راستین وقتی با اهل شام می جنگیدند، و و استواری دو خصلت مهم آنها بود و با این دو به نبرد با آنها میرفتیم اما امروز آن سلامت و وحدت، به و دشمنی تبدیل شده و آن صبر و استواری، به و شکایت بدل گشته است. 🔰شما شیعیان قبلا ما بودید و دین تان جلودار دنیای تان بود، تان حاکم و مقدم بر تان بود. اما امروز دنیای شما پیشوای دین تان شده است، 🔰دیروز ما امام تان بودیم و شما امت ما؛ ما و شما برای هم بودیم و بین مان پیوندی ناگسستنی وجود داشت اما امروز شما علیه ما شده اید، مقابل ما قرار گرفته اید و آن پیوند بین مان را گسسته اید. 🔰معاویه مرا به سوی صلحی فرا خوانده که نه در آن است و نه در آن رعایت شده. اگر و انتخاب شما، حیات و به هر قیمتی است، آن صلح را خواهم پذیرفت، در حالی که خار در چشم داشته و باید تحمل کنم. ولی اگر اراده و شما، جنگ و در راه خداست، صلح را نخواهیم پذیرفت و قضاوت را به محکمه الهی واگذار میکنیم. 🔰اینجا بود که اصحاب همه با هم گفتند: انتخاب ما و دنیاست! کلیدواژه: «فَنَادَى الْقَوْمُ بِأَجْمَعِهِمْ بَلِ وَ » 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
💠 آنگونه باش که خدا خواهد، نه آنگونه که دلت! 🔺 در این که اول بار آن را نقل کرده اینگونه آمده که خداوند وقتی آدم را خلق کرد و از روح خود در آن دمید، به فرشته ها فرمود برآن کنید. 🔺 فرشته ها همه سجده کردند الا . اینجا بود که ابلیس خود را بروز داد و خطاب به خداوند گفت: من را از خلق کردی اما آدم را از ، پس من از او هستم، پس به او سجده نمیکنم. 🔺 (ع) که راوی این حدیث است در ادامه فرمودند: اولین کسی که کرد، ابلیس بود و ورزید و خدا کرد و این ، اولین گناهی بود که خداوند به آن عصیان شد. (أَوَّلُ مَنْ قَاسَ إِبْلِيسُ وَ اسْتَكْبَرَ وَ الِاسْتِكْبَارُ هُوَ أَوَّلُ مَعْصِيَةٍ عُصِيَ اللَّهُ بِهَا) 🔺 ابلیس گفت: خدایا اگر مرا از این سجده بر آدم کن، تو را چنان عبادتی بکنم که هیچ فرشته مقرب و پیامبر مرسلی نکرده باشد. (ُيَا رَبِّ أَعْفِنِي مِنَ السُّجُودِ لِآدَمَ وَ أَنَا أَعْبُدُكَ عِبَادَةً لَمْ يَعْبُدْكَهَا مَلَكٌ مُقَرَّبٌ وَ لَا نَبِيٌّ مُرْسَل‏) 🔺 خداوند فرمود: مرا به عبادت تو هیچ نیازی نیست، من میخواهم تو مرا عبادت کنی، آنگونه که من میخواهم، نه آنچنان که خودت دوست داری. (لَا حَاجَةَ لِي إِلَى عِبَادَتِكَ إِنَّمَا أُرِيدُ أَنْ أُعْبَدَ مِنْ حَيْثُ أُرِيدُ لَا مِنْ حَيْثُ تُرِيد) ابلیس اما باز هم بر آدم سجده نکرد. 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
آیات و روایات اجتماعی
💠 آنگونه باش که خدا خواهد، نه آنگونه که دلت! 🔺 در این #حدیث_قدسی که اول بار #تفسیر_قمی آن را نقل کر
📌پ.ن: به خدای متعال میگه من رو از بر آدم معاف کن، بجاش هرچقدر بخواهی من تو را میکنم. ابلیس میخواست از بین ، اونی رو که خودش دوست داشت انجام بده، نه اونی که میخواست. 🌱 این همون آسیب جدی ما بچه مذهبی هاست. خیلی وقت ها دوست داریم آدم خوبی باشیم، اما اونجوری که خودمون دوست داریم، نه اونجوری که خدا از ما خواسته. لذا «نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَكْفُرُ بِبَعْضٍ» میشیم، دقیقا عین کاری که کرد. 🌱 در واقع اون چیزی که ما رو فرماندهی میکنه، مون هست، نه . خدا با این طراحیش میخواد ما رو بده و ضعف هامون را از بین ببره اما وقتی ملاک شد دوست داشتنی های خودمون، دیگه این اتفاق نمی افته و دقیقا میشه نقطه افول ما. 🌱 خیلی وقت ها ما به دنبال هستیم، آهسته برو و آهسته بیا که کسی شاخت نزنه. خدا میخواد توی این ، فلان کار رو انجام بدی اما چون برای ما سخته، این خواسته الهی رو ندید میگیریم و از بین خوبی ها یکی دیگه رو انتخاب میکنیم 🌱 در اینجا اصلا حرفی از انتخاب نیست، ما نمیخوایم به دنبال کار گناه برویم بلکه فقط براساس تصمیم نگرفتیم و از بین خوبی ها، اون چیزی که راحت تر بوده و بیشتر دوست داشتیم رو انتخاب کردیم. 🌱 مثل ابلیس. او هم نمی‌خواست به جای سجده بر آدم، به سمت و عرق فروشی و دزدی و... برود. تمام حرف ابلیس این بود که: «خدایا! اجازه بده من خودم از بین خوبی ها انتخاب کنم، من دلم می‌خواد فلان خوبی رو انتخاب کنم، تو هم گیر نده» همین مشکل بود که باعث شد ابلیس بالا بزند. 🌱 همه ما در معرض چنین آسیبی هستیم. این آسیب که خودمان میخواهیم خوبی‌ها را انتخاب کنیم، نه آنچیزی که خداوند خواسته و بر ما تکلیف کرده. اش هم میشود اینکه فکر میکنیم آدم خوبی شده‌ ایم، درحالی که تمام وجودمان را گرفته و اساسا چیزی از خوبی برایمان باقی نمانده چون خواسته الهی را زمین گذاشته ایم. 🌱 حالا دوست داشتنی ابلیس، مقام، تکبرش و جایگاهش نسبت به انسان بود اما ممکن است دوست داشتنی های ما، از جنس ، ، ، و و... باشد 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
آیات و روایات اجتماعی
💠 آنگونه باش که خدا خواهد، نه آنگونه که دلت! 🔺 در این #حدیث_قدسی که اول بار #تفسیر_قمی آن را نقل کر
🔰 اگر از زاویه به مسئله نگاه کنیم، خواهیم دید مسئله مهم در اینجا، است، نه ! 🔰 اساسا مسئله امیرالمومنین و پیامبر اکرم نیز همین بود. بی دین نبودند، آنها هم قائل به خدا بودند اما بت ها را و بین خود و خدایشان میدیدند. به تعبیر قرآن کریم اگر از آنها پرسیده میشد که خدایتان کیست، پاسخ میدادند: الله.(وَلَئِن سَأَلتَهُم مَّن خَلَقَهُم لَیَقُولُنَّ: ؛ زخرف:87) 🔰 لذا جریان در عرب جاهلی، در واقع یک خداوند بود. در ماجرای ، بعد از عجیب که از رود عبور کردند و در حرکت به سمت سرزمین موعود، سر راهشان یک قوم بت‌پرست دیدند، گفتند یا موسی، چند تا بت هم برای ما قرار بده! 🔰 حضرت فرمود: شما هستید! «وَ جَاوَزْنَا بِبَنِی إِسْرَائِیلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلَى قَوْمٍ یَعْکُفُونَ عَلَى أَصْنَامٍ لَهُمْ قَالُوا یَا مُوسَى اجْعَلْ لَنَا إِلهًا کَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ قَالَ إِنَّکُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ» (اعراف، 138) 🔰 آنها نمی‌خواستند علیه خداوند کنند، آنها نمی‌خواستند و بی_دین بشوند، بلکه می‌خواستند در ، دخالتی بکنند. قرآن کریم حدود دوازده مرتبه پیامبر را نهی کرده که از و دخالت مردم در دین، تبعیت نکن. (وَلا تَتَّبِع أَهواءَهُم؛ شوری، 15) (وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ؛ مائده، 49) و... اینها صریح؛ اما غیرصریح هم دارد مثلا میفرماید از اطاعت نکن! «فَلا تُطِعِ الکافِرینَ وَجاهِدهُم بِهِ جِهادًا کَبیرًا» (فرقان، 52) 🔰 خب مگه حرف این مردم و کفار چی بود که قرآن از تبعیت آنها نهی میکنه؟ آیا از پیامبر می‌خواستند که مثلا کافر یا بت پرست بشه؟ خیر، اینها می‌خواستند یک دخالت کوچکی در دین بکنند، یک مصلحت‌اندیشی هایی داشته باشند. 🔰 مثلا می‌گفتند «فقط به خدا بگو برای هر قومی یک پیامبر بیاورد». حتی افراد پیشنهادی خودشون رو هم نام می‌بردند. یعنی با پیامبریِ حضرت مخالفت نداشتند، بلکه می‌خواستند، هویت مستقل قومی خودشان را حفظ کنند. اما خداوند این حرف‌ را قبول نمی‌کنه و می‌فرماید: «وَلَو شِئنَا لَبَعَثنَا فِی کُلِّ قَریَة نَّذِیرا» (فرقان، 51) 🔰 پس مسئلۀ دخالت در نحوۀ دین‌داری یک مسئلۀ قدیمی و تاریخی است که اولین بار این اتفاق توسط افتاد، آنجا که به خدا گفت: من به جای این سجدۀ بر ، حاضرم آن‌قدر عبادت کنم و برایت نماز بخوانم که تا حالا کسی نخوانده باشد! 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍