eitaa logo
آیات و روایات اجتماعی
1.2هزار دنبال‌کننده
74 عکس
10 ویدیو
0 فایل
آیات و روایات با رویکرد اجتماعی ارتباط با بنده/سوالات، اشکالات و نقدها: @Hagh110110 گلچینی از فهرست مطالب کانال: https://eitaa.com/AyatRevayatEjtemai/72
مشاهده در ایتا
دانلود
آیات و روایات اجتماعی
💠 حکمرانی به سبک رسول الله 🔺ماجرای #سَمُرَة_بن_جُنْدَب‏ و نخلش، ماجرایی است که تقریبا همه اصولیون د
💠 و اما ماجرا: 🔺جناب سمره درخت خرمايى داشت كه محصول داده بود و مسیر رفتن نزد آن درخت نيز از داخل منزل شخصی مى‌گذشت، و این تنها مسیر رسیدن به آن درخت بود. سمره دائم پيش درختش مى‌رفت بدون اين‌ كه از آن شخص اجازه بگيرد. 🔺آن شخص به سمره گفت: هميشه به طور به خانه ما مى‌آيى و ما به نحوی هستیم كه و میشویم که تو ناگهانی وارد خانه ما شوى، لذا از این به بعد، هنگام ورود از ما بگير. 🔺سمره گفت: براى رفتن نزد درختم تنها همین مسیر وجود دارد و برای آن اجازه نخواهم گرفت چرا که زمین تو در مسیر درخت من است. آن شخص نزد ، از او شکایت کرده و ماجرا را گزارش میدهد و پیامبر نیز سمره را میخواهد و به او میگوید: 🔺فلانی، از تو شکایت کرده و میگوید که تو برای رسیدن به درختت، بر او و خانواده اش وارد میشوی و این کار درستی نیست و از این به بعد باید از او اجازه ورود بخواهی اما سمره قبول نمیکند. 🔺حضرت به او میگویند اصلا این درخت را رها کن، در فلان مکان، درخت دیگری به تو میدهم اما او نمیپذیرد. حضرت میفرمایند دو تا میدهم، اما باز قبول نمیکند. حضرت تا ده درخت پیشنهاد میدهند اما باز قبول نمیکند. 🔺پیامبر میفرمایند ده درخت در مکان بهتری و به اصطلاح امروزی در به تو میدهم اما او باز نمیپذیرد. حضرت پیشنهاد میدهد که این درخت را ول کن، به جایش یک درخت در به تو میدهم اما باز هم راضی نمیشود. 🔺پیامبر به عنوان ، بعد از طی این همه مراحل جهت کردن سمره و نپذیرفتن او، اینجاست که میگوید: تو شخص و به اصطلاح امروزی انسانی هستی در حالی که نمیتوان به مومن زد. 🔺آنگاه حضرت با توجه به خود دستور میدهند آن درخت را از ریشه کنده و جلوی سمره بیاندازند و به او میفرمایند: «این درختت را بردار و هرجا خواستی بنشان.» 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
آیات و روایات اجتماعی
💠 و اما ماجرا: 🔺جناب سمره درخت خرمايى داشت كه محصول داده بود و مسیر رفتن نزد آن درخت نيز از داخل من
📌 پ.ن: ▪️این روایت، اشاره به مدل و با مردم دارد. دیدن روش برخورد پیامبر با شخصی که حقیقتا دارای بود. مدل حضرت در این ماجرا همراهی و مدارا، تا سر حد نهایت بود. ▪️این شیوه برای امروز جامعه ما بسیار درس و عبرت دارد، خصوصا برای و . چه شده که امروزه بعضی با کوچکترین اتفاق، یک مسئله را کرده و تنها روش شان، تو کردن است. ▪️ این رویه را به نسبت نمیدهم، اما برخی مسئولین از ابتدای انقلاب تا به امروز، عملکردشان نشان داده، روش حاکم بر فکر و اندیشه شان، چیزی غیر از این نبوده، که مثال های تاریخی فراوان دارد، خصوصا برخی که از دیروز، گرفتار امروز شده اند. ▪️اینکه عده ای از مردم یا صنفی برای دغدغه ای حق، تجمعی کرده اند، نیاز به برخورد امنیتی ندارد، اما عده ای تنها مسیر را برخورد میدانند یا فلان شخص در فلان کانال، نقدی کرده و حرفی زده، اما آنها تنها راهکار را شکایت و بگیر و ببند میدانند. ▪️البته منکر ضرورت و نیاز به برخورد خشن نیستم، قطعا در برخی مواقع، برخورد خشن لازم و ضروری است، اما تمام حرف سر این است که این، مربوط به مرحله آخر است. رویه حاکم، نباید اینگونه برخوردها باشد. ▪️حقیقتا رویکرد با رهبری چنین رویکردی نبوده و نیست(مثلا نوع برخورد رهبری با محکومین را ببینید) اما بعضی به دلیل دور بودن از و سعی در بروز دادن چنین رویکردهایی بوده و هستند که باید مقابل آنها ایستاد و روش صحیح را نشان داد. ▪️لازمه برخورد و تصمیم صحیح در اینگونه مسائل نیز قطعا داشتن بالاست. امروزه در جمهوری اسلامی مسئولینی را میبینیم که چون به قدرتی رسیده اند، خود را میدانند، در حالی که باید حقیقتا در مقابل مردم و باشند. ▪️این رویکرد بعضا، در ما مردم نیز دیده میشود، فلان آقا با فلان حرفی میزند اما من شنیدن حرفش را ندارم و سریع طوماری از و انگ ها برای او ردیف میکنم. این صحیح نیست. ▪️البته این شیوه منحصر گروه خاصی نیست، چه یا یا بلکه وصفی است که خیلی از ما دچار آنیم و تا این حال ماست، گفتگویی بین مان شکل نمیگیرد و کار، همیشه و پیش خواهد رفت. ▪️وقتی به سیره عملی رجوع میکنیم، این معنا را به معنای حقیقی کلمه میابیم اما بروز این وصف در شخص اول مملکتی کافی نیست، بلکه همه و مسئولین دولتی و باید واجد چنین ای باشند. 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
▪️ به بهانه شهادت امام حسن مجتبی(ع)، چند نکته در مظلومیت ایشان...👇👇👇
💠 علت صلح امام حسن(ع) با معاویه 🔺وصیت و اراده امام حسن این بود که به سمت شام حرکت کرده و فتنه را بخشکاند اما چه شد که این اتفاق نیفتاد؟ خود اینگونه نقل میکنند: 🔰قِلّت و کمی یارانم و ترس از ذلت، من را از نبرد با اهل شام باز نداشت بلکه قبلا شیعیان راستین وقتی با اهل شام می جنگیدند، و و استواری دو خصلت مهم آنها بود و با این دو به نبرد با آنها میرفتیم اما امروز آن سلامت و وحدت، به و دشمنی تبدیل شده و آن صبر و استواری، به و شکایت بدل گشته است. 🔰شما شیعیان قبلا ما بودید و دین تان جلودار دنیای تان بود، تان حاکم و مقدم بر تان بود. اما امروز دنیای شما پیشوای دین تان شده است، 🔰دیروز ما امام تان بودیم و شما امت ما؛ ما و شما برای هم بودیم و بین مان پیوندی ناگسستنی وجود داشت اما امروز شما علیه ما شده اید، مقابل ما قرار گرفته اید و آن پیوند بین مان را گسسته اید. 🔰معاویه مرا به سوی صلحی فرا خوانده که نه در آن است و نه در آن رعایت شده. اگر و انتخاب شما، حیات و به هر قیمتی است، آن صلح را خواهم پذیرفت، در حالی که خار در چشم داشته و باید تحمل کنم. ولی اگر اراده و شما، جنگ و در راه خداست، صلح را نخواهیم پذیرفت و قضاوت را به محکمه الهی واگذار میکنیم. 🔰اینجا بود که اصحاب همه با هم گفتند: انتخاب ما و دنیاست! کلیدواژه: «فَنَادَى الْقَوْمُ بِأَجْمَعِهِمْ بَلِ وَ » 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
مظلومیت خاص حضرت در این بود که حتی نزدیک ترین اصحاب ایشان و از یاران حضرت هم متوجه حضرت نبودند. بررسی شخصیت این دسته از خواص، به شدت برای امروز ما و درس ها دارد. در ادامه به چند نفر از این خواص اشاره خواهد شد.
💠 سفیان بن ابی لیلا همدانی جزو اصحاب مهم حضرت یکی از این شخصیت ها، است که جزو اصحاب خاص حضرت شمرده میشود. جناب در روایتی به نقل از (ع) میگوید: روز قیامت که میشود، منادی ندا میدهد: «أَيْنَ حَوَارِيُّ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ؟»، بعد عده ای بلند میشوند. مجدد ندا داده میشود: «أَيْنَ حَوَارِيُّ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ؟»، در ادامه عده ای دیگر بلند میشوند. مجدد ندا داده میشود: «أَيْنَ حَوَارِيُّ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ؟»، یکی از افرادی که در اینجا بلند میشود، همین «سُفْيَانُ بْنُ أَبِي لَيْلَى الْهَمْدَانِيُ» است. یعنی او از اصحاب ویژه حضرت شمرده میشود که در قیامت، اگر چند نفر به این اسم شناخته میشوند، یکی شان همین جناب سفیان است. حالا ببینیم همین جناب سفیان در حضرت، چگونه با ایشان تعامل میکند👇👇👇👇
💠 کنش و تعامل سفیان بن ابی لیلا از اصحاب خاص امام حسن با ایشان بعد از ماجرای صلح با معاویه 🔺جناب در گزارش دیگری نقل میکند: مردى از ياران امام حسن كه او را: ميگفتند، در حالى كه بر شتر خود سوار بود نزد آن حضرت آمد. 🔺به حضرت که رسید، از بالای همان شتر گفت: «السّلام عليك يا مذل المؤمنين!» يعنى سلام بر تو، اى ‏كننده_مؤمنين! 🔺حضرت به او گفت: جناب سفیان، ، پياده شو، تا ببینیم چه میگویی! او پياده شد و نزد حضرت آمد. 🔺حضرت به او فرمود: خب جناب سفیان، چه گفتى!؟ سفیان گفت: گفتم: سلام بر تو اى ذليل ‏كننده مؤمنين. حضرت فرمود: چرا و به چه دليل اين سخن را ميگوئى!؟ 🔺سفیان گفت: تو امر اين امت را از گردن خود خلع نمودى و به اين مرد طاغى و سركش() واگذار كردى كه او نیز بر خلاف دستور خدا حكومت مینمايد. 🔺حضرت فرمود: میدانی چه بود؟ من از پدرم على(ع) شنيدم که به نقل از پيامبر(ص) فرمود: روز و شب‏ها نمیگذرند مگر تا اينكه مردى كه داراى گلوئى گشاد و سينه ‏اى عريض باشد، کسی که هرچه ميخورد اما سير نمی‏شود، چنین شخصی، متصدى امر خلافت اين امت شود که آن مرد است. 🔺علت صلح من با معاويه همين است. بعد حضرت به او میگویند: خب سفیان چه باعث شد كه نزد ما آمدى؟ سفیان گفت: و شما. 🔺حضرت به او فرمود: فقط به خاطر آمده ای؟ سفیان گفت: آرى. (مَا جَاءَ بِكَ؟ قَالَ: حُبُّكَ؟ قَالَ: اللَّهَ؟ قَالَ: اللَّهَ.) 🔺بعد حضرت کمی درباره آثار محبت اهل بیت صحبت کردند. 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
آیات و روایات اجتماعی
💠 کنش و تعامل سفیان بن ابی لیلا از اصحاب خاص امام حسن با ایشان بعد از ماجرای صلح با معاویه 🔺جناب #ک
جالب اینجاست که این دسته از اصحاب حضرت، وقتی متوجه حضرت نمیشوند، اینگونه فکر میکنند که ایشان دچار در و شده و خود را در مقابل معاویه باخته است لذا برای ، به سراغ رفته و از ایشان میخواهند که کاری بکند اما شنیدن پاسخ امام حسین(ع) نیز جالب است 👇👇👇👇
💠 قانع نشدن جناب سفیان از تبیین امام حسن و رجوع به امام حسین جهت قیام 🔰(ص220) در گزارش دیگری به نقل از میگوید: پس از ماجراى صلح، من و ، به مدينه نزد حسن بن علی(ع) رفتيم. 🔺هنگامى وارد خانه‌اش شديم كه ، تميمى و خَثعَمى نيز نزد او بودند. من در ورود و خطاب به حضرت گفتم: 🔺سلام بر تو، اى ! حضرت فرمود: «سلام بر تو! بنشين. من خوار كنندۀ مؤمنان نيستم؛ بلكه آنان هستم. من با ، میخواستم که را از شما دور كنم؛ (ما أرَدتُ بِمُصالَحَتي مُعاوِيَةَ إلّا أن أدفَعَ عَنكُمُ القَتل) 🔺زيرا ديدم كه يارانم در جنگ كردن، اند و از ، شانه خالى مى‌كنند. به خدا سوگند، با اين وضعيت، اگر با كوه‌ها و درختان هم به سوى مى‌رفتيم، جز به او، چاره‌اى نبود. (عِندَما رَأَيتُ مِن تَباطُؤِ أصحابي عَنِ الحَربِ و نُكولِهِم عَنِ القِتالِ‌، و وَاللّٰهِ لَئِن سِرنا إلَيهِ بِالجِبالِ وَ الشّجرِ ما كانَ بُدٌّ مِن إفضاءِ هٰذَا الأَمرِ إلَيه) 🔺سپس راوی میگوید، از نزد حسن(ع) بيرون آمديم و نزد (ع) رفتيم و پاسخ برادرش حسن(ع) را به او باز گفتيم. ایشان نیز فرمود: 🔺«، درست مى‌گويد. بايد همۀ شما تا زمانى كه اين انسان () زنده است، در خانه‌تان بمانيد». (صَدَقَ أبو مُحَمَّدٍ، فَليَكُن كُلُّ رَجُلٍ مِنكُم حِلساً مِن أحلاسِ بَيتِهِ‌ ما دامَ هٰذَا الإِنسانُ [مُعاوِيَهُ‌] حَيّاً) 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
شخصیت برجسته دیگری که متوجه امام حسن(ع) نیست، جناب است. شخصیت شناسی این دسته افراد ، بسیار برای امروز ما و نوع مواجهه اجتماعی ما با مردم و امام و جامعه است. 👇👇👇👇👇
💠 کنش و تعامل حجربن عدی از اصحاب برجسته اهل بیت با امام حسن بعد از ماجرای صلح با معاویه 🔺 نقل میکند: چون حسن(ع) با معاويه بيعت كرد و كارْ، پايان گرفت، همديگر را كه مى‌ديدند، و خود را از وا نهادن و پذيرش بيعت، اظهار مى‌كردند. 🔺گروهى نيز بلند شدند و حسن(ع) را در پذيرش صلح، دانستند و پيشنهاد را دادند؛ امّا حسن(ع) آن را نپذيرفت و پاسخى مخالف با خواستشان داد. 🔺گفته‌اند: ، نخستين كسى بود كه حسن(ع) را به خاطر ، نكوهيد (كانَ حُجرُ بنُ عَدِيٍّ أوَّلَ مَن ذَمَّ الحَسَنَ عليه السلام عَلَى الصُّلح) و قبل از خارج شدنش از ، به امام حسن(ع) گفت: 🔺«از ، بيرون آمديم و داخل در و ستم شدیم. حقّى را كه بر آن بوديم، وا نهاديم و به باطلى كه آن را مى‌نكوهيديم، وارد شديم! به ما عطا شد و به ، تن داديم. (خَرَجنا مِنَ العَدلِ و دَخَلنا فِي الجَورِ، و تَرَكنَا الحَقَّ الَّذي كُنّا عَلَيهِ و دَخَلنا فِي الباطِلِ الَّذي كُنّا نَذُمُّهُ‌! و اُعطينَا الدَّنِيَّةَ و رَضينا بِالخَسيسَةِ‌) 🔺آنان چيزى خواستند و ما چيزى خواستيم؛ امّا آنان به آنچه دوست داشتند، بازگشتند و ما از آنچه نمى‌خواستيم، باز مى‌گرديم!». (و طَلَبَ القَومُ أمراً و طَلَبنا أمراً، فَرَجَعوا بِما أحَبّوا مُسرورينَ‌، و رَجَعنا بِما كَرِهنا راغِمينَ‌!) 🔺حضرت در پاسخ به حُجر فرمودند: «اى حجر! همۀ ، آنچه را تو دوست دارى، دوست ندارند. من مردم را . اگر آنان در نيّت و ، مانند تو بودند، من اقدام به مى‌كردم اما چه کنم که اینگونه نیست». (يا حُجرُ، لَيسَ كُلُّ النّاسِ يُحِبُّ ما أحبَبتَ‌، إنّي قَد بَلَوتُ النّاسَ‌، فَلَو كانوا مِثلَكَ في نِيَّتِكَ وبَصيرَتِكَ لَأَقدَمتُ‌.) 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
💠 قانع نشدن حُجر از تبیین امام حسن و رجوع به امام حسین جهت قیام 🔺 نقل میکند: اصحابی که بودند، وقتی دیدند کارشان با حسن(ع) به جایی نمیرسد، نزد حسين(ع) آمدند و آنچه را به حسن(ع) پيشنهاد داده بودند، با او نیز در ميان نهادند و پاسخ ردّ حسن(ع) را نيز بازگو كردند. 🔺حسين(ع) نیز در پاسخ فرمود: «صلحى بود و بيعتى، و من آن را مى‌دارم؛ امّا تا آن گاه كه اين فرد () زنده است، بمانيد و هر گاه هلاك شد، ما و شما دو باره كار را مى‌كنيم». (قَد كانَ صُلحٌ و كانَت بَيعَةٌ كُنتُ لَها ، فَانتَظِروا ما دامَ هٰذَا الرَّجُلُ [مُعاوِيَةَ‌] حَيّاً، فَإِن يَهلِك نَظَرنا و نَظَرتُم) 🔺لذا این دسته از اصحاب انقلابی، بعد از این توصیه حسین(ع)، با آن كه حقوق خود را از میگرفتند و در نبردهاى مسلمانان با ديگران، شركت مى‌جستند اما هيچ چيز نزد آنها و ديگر شيعيان، محبوب‌تر از نبود. 🔺(ص220) و نقل میکنند: و ، نزد حسين(ع) آمدند و گفتند: 🔺«اى اباعبد اللّٰه! با ، را خريديد، كم را پذيرفتيد و فراوان را وا نهاديد. امروز به گوش كن و بقيّۀ روزگار، سخن ما را گوش مكن. (شَرَيتُمُ الذُّلَّ بِالعِزِّ، و قَبِلتُمُ القَليلَ و تَرَكتُمُ الكَثيرَ، أطِعنَا اليَومَ وَ اعصِنَا الدَّهرَ) 🔺(ع) و اش را كنار بگذار و پيروانت را از كوفه و ديگر جاها، به دور خود جمع کن. (دَعِ الحَسَنَ عليه السلام و ما رَأىٰ مِن هٰذَا الصُّلحِ‌، وَ اجمَع إلَيكَ شيعَتَكَ مِن أهلِ الكوفَةِ و غَيرِها) 🔺من () و همراهم () را بر طلايۀ سپاه بگمار كه پيش از آن كه (معاویه) بفهمد، ما او را با شمشير مى‌كوبيم. (و وَلِّني و صاحِبي هٰذِهِ المُقَدِّمَةَ‌، فَلا يُشعِرُ ابنُ هِندٍ إلّا و نَحنُ نُقارِعُهُ بِالسُّيوفِ‌) 🔺حسين(ع) در پاسخ به آنها فرمود: «ما با بيعت كرده‌ايم و بسته‌ايم. هيچ راهى براى ما نيست». (إنّا قَد بايَعنا وعاهَدنا ولا سَبيلَ لِنَقضِ بَيعَتِنا) 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
شخصیت برجسته دیگری که در نقل ها آمده که به امام حسن ع به خاطر اعتراض کرده، است. 👇👇👇👇
💠 اعتراض جابربن عبدالله انصاری به امام حسن درباره صلح با معاویه 🔺در کتاب (ص306) گزارشی آمده که جابر نقل میکند: اما آنچه از امام مجتبی(ع) دیدم؛ وقتی اصحاب حضرت با ایشان بی‌وفایی کردند و با معاویه صلح کرد، این صلح برای حضرت، سنگین آمد و از جمله آن افراد خود من بودم، که می‌رفتم و به حضرت می‌کردم. 🔺حضرت فرمود: جابر به من اعتراض نکن و مرا نکن، مگر از جدّم نشنیدی که فرمودند: «خدا بواسطه این پسر (یعنی من) بین دو گروه از مسلمین آرامش و برقرار می‌کند». (يا جابر، لا تعذلني، و صدّق رسول اللّه في قوله: «إنّ ابني هذا سيّد، و إنّ اللّه تعالى يصلح به بين فئتين عظيمتين من المسلمين») 🔺جابر میگوید: چرا شنیدم ولی امکان ندارد این قضیه در مورد باشد چرا که او خیلی است و این صلح باعث است. 🔺حضرت دست مبارکش را روی سینه جابر گذاشتند و فرمودند: گویا هنوز در شک و شبهه هستی؟ گفتم: بله. فرمودند: می‌خواهی را به شما نشان دهم و از خود حضرت مقصودش را بشنوی؟ 🔺جابر گوید: از کلام حضرت تعجب کردم، تا حضرت این را فرمودند، یک‌مرتبه دیدم صدائی آمد و زمین شکافته شد، رسول خدا و حضرت امیرالمومنین و جناب جعفر و حمزه از خاک بیرون آمدند. 🔺امام مجتبی عرض کرد: یا رسول الله جابر دارد مرا سرزنش میکند به آنچه که میدانید. پیامبر به جابر فرمودند: 🔺ای جابر، ایمانت درست نمی‌شود مگر امامت باشی و رای و نظری از خودت نداشته باشی و به آنها معترض نباشی. تسلیم پسرم حسن باش که حق، در صلحی است که انجام داده و آنچه انجام داده و دستور من است. (يا جابر، إنّك لا تكون مؤمنا حتّى تكون لأئمتك مسلّما، و لا تكون عليهم برأيك معترضا، سلّم لابني الحسن ما فعل، فإنّ الحقّ فيه، إنّه دفع عن حياة المسلمين الاصطلام بما فعل، و ما كان ما فعله إلّا عن أمر اللّه، و أمري) 🔺اینجاست که دیگر جابر تسلیم شده و میپذیرد. 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
که از دعوت کنندگان سیدالشهدا بود اما در حاضر نبود و بعدا از شد، از دیگر برجستگانی بود که متوجه طرح امام در ماجرای صلح نشد لذا رفت و آمدهایی نزد حضرت داشت. در نتیجه وقتی دیدند نمیشود کاری کرد، منتظر ماندند تا سر فرصت بشود اقدامی کرد. نقل میکند: پس از وفات حسن(ع)، فزارى با گروهى از همراهانش نزد حسين(ع) آمد و او را به و علیه او فرا خواندند و گفتند: ما رأى تو و رأى برادرت را مى‌دانيم. حسين(ع) فرمود: «من اميد دارم كه خداوند، برادرم را به خاطر نيّتش براى ، پاداش بدهد و مرا به خاطر با ستمگران، پاداش دهد». (إنّي أرجو أن يُعطِيَ اللّٰهُ أخي عَلىٰ نِيَّتِهِ في حُبِّهِ الكَفَّ‌، وأن يُعطِيَني عَلىٰ نِيَّتي في حُبّي جِهادَ الظّالِمينَ‌.) 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
💠 جمع بندی و دو عبرت مهم در تعامل حضرت با جریان انقلابی نسبت به ماجرای صلح با معاویه 1️⃣ نکته مهم در ذکر این شخصیت های برجسته از اصحاب، در عدم فهم امام، بدین جهت بود بتوان از این ماجراها برای امروز و ها گرفت. 🔺همه را با دلاوری هایش کنار و شهادتش به عشق مولی میشناسند و او را چنین میکنند، همه را به زیارت عاشقانه میشناسند اما بخش مهم دیگری هم در زندگی این بزرگان هست که به آنها توجه نمیشود و آن، امام حسن است. 🔺این شخصیت های برجسته، حقیقتا بودند و به دنبال حق و اما حق طلبی شان بود! دچار در حق طلبی و عدالت خواهی بودند، ای که است و هیچ نیست. 🔺پس این آسیب اول برای ما که متوجه این باشد، اینکه در عدالتخواهی لازم و ضروری است اما همراه با و . 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
2️⃣ اما نکته جالب تر و مهمتر، با این جریان است. حضرت، را از خود نمیراند، نمیکند، به آنها انواع و اقسام ها از و و... نمیزند، درحالی که اگر ما آنجا بودیم چه بسا خیلی راحت، با این جریان انقلابی، با انواع و اقسام برچسب ها به مقابله میپرداختیم. 🔺حضرت با اینکه میداند این جریان دچار شده اما با و و بالا با این جریان تعامل کرده و در واقع میکند. 🔺آن دسته از عبارات سیدالشهدا که به نحوی بوی ناراحتی و برادر میدهد، دقیقا در تخاطب با همین جریان است و در همین پازل ترسیم شده معنا میشود 🔺یعنی حضرت برای همراهی و توجیه همین جریان انقلابی، از عباراتی استفاده میکند که این جریان، بیش از این دچار نشود. پس این دسته عبارات سیدالشهدا به معنای مخالفت با طرح امام حسن نیست بلکه برای مراعات حال امثال حُجر بن عَدی و جریان انقلابی ناراحت از صلح است 🔺لذا وقتی برخی از همین جریان انقلابی نزد سیدالشهدا آمده و با ایشان میخواهند بیعت کنند، حضرت میفرماید: «مَعاذَ اللّٰهِ أن ابايِعَكُم ما كانَ الحَسَنُ حَيّاً!» پناه بر خدا، از اين كه تا زمانی كه حسن زنده است، با شما بيعت كنم! هرگز! 🔺یا وقتی بعد از بیعت امام حسن با معاویه، بن عباده در بیعت با معاویه شک کرد و منتظر امر سیدالشهدا ماند، سیدالشهدا به او گفت: «يا قَيسُ‌، ». وقتی حسن بیعت کرده، وظیفه ماست که ما هم به تبعیت از او بیعت کنیم. 🔺پس سیدالشهدا از طرفی کاملا در چارچوب و حرکت میکند و از طرف دیگر، به نحوی با مخالفین انقلابی طرح صلح تعامل میکند که بتواند آنها را مدیریت کرده تا طرح امام خویش را بهم نزنند. 🔺لذا به آنها نمیگوید که شما چقدر نفهم هستید که طرح امام خویش را نمیفهمید، شما چقدر و هستید بلکه حضرت با بالا با آنها همراهی کرده و به دنبال رشد آنها در است 🔺و به آنها میگوید من هم ناراحت هستم که با معاویه صلح کردیم اما چه میشود کرد؟ فعلا چاره ای نداریم و باید کنیم تا معاویه بمیرد و آنگاه مجدد کار را بررسی کنیم و ببینیم چیست. 🔰 این نوع تعامل و مواجهه با جریانی که میدانیم درحال کردن است، برای امروز ما بسیار لازم و ضروری است... ای کاش از حسین(ع)، کمی هم راه و روشش را بیاموزیم. 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
💠 شیعیانِ بدتر از دجال 🔺 به نقل از حسن خزّاز روایت میکند: از (ع) شنيدم كه مى‌فرمايد: ▪️«بعضى از دوستداران و ما اهل بيت، براى شيعيان ما، از خطرناك‌ترند». گفتم: چرا، اى فرزند پيامبر خدا؟ (إنَّ مِمَّن يَتَّخِذ مَوَدَّتنا أهلَ البَيتِ لَمَن هُوَ أشَدُّ لَعنَةً عَلىٰ شيعَتِنا مِن الدَّجّالِ‌) ▪️فرمود: «به جهت و . (بِمُوالاةِ أعدائِنا ومُعاداةِ أوليائِنا) ▪️وقتى چنين شود، حقّ و باطل در هم مى‌آميزد و اوضاع جامعه، مى‌شود و در نتيجه، مؤمن از ، شناخته نمى‌شود». (إنَّهُ إذا كانَ كَذٰلِكَ اختَلَطَ الحَقُّ بِالباطِلِ‌، وَاشتَبَهَ الأَمرُ فَلَم يُعرَف مُؤمِنٌ مِن مُنافِقٍ‌) 📌پ.ن: چرا برخی از به بهانه و اینکه میخواهیم را برای مردم به ارمغان بیاوریم توجهی به این شاخص و ملاک ندارند؟ یکی از لوازم این شاخص است، همان چیزی که بارها در و در خطاب به خواص تذکر دادند اما برخی از خواص، همچنان بعد از گذشت بیش از 12 سال یکی به نعل میزنند و یکی به میخ، برخی هم که کلا در آغوش دشمن روزگار میگذرانند... اخیرا هم که یکی از همین عزیزان وقتی به او میگویند الان که روشن شده تقلبی در سال 88 رخ نداده، خب چرا یک از مردم نمیکنید، در پاسخ میگوید اساسا ماجرا این نیست بلکه (بخوانید ) اشتباه کرد و نباید اینگونه رفتار میکرد... بله عده ای همین قدر عجیب اند... 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
💠 نوع مواجهه اسلام و پیامبر با سنن جاهلی 🔺 ذیل آیه 2 سوره مجادله، مسئله را مطرح میکند. نکته مهمی که برخی مفسران، ذیل آیه شریفه استفاده کرده اند، نوع مواجهه اسلام و پیامبر با است. 🔺 بالاخره پیش از اسلام سنن متعددی که برگرفته از نبود، وجود داشت که ریشه آنها، آن عصر بود. امروزه نیز سنن متعددی در دنیا وجود دارد که ریشه اش است، نه عقلانیت حقیقی. 🔺 سوال مهم و اساسی از دریچه ، نوع مواجهه و برخورد با این سنن جاهلی است. برخی مفسران به بهانه حکم جزئی ظِهار، به این مسئله اجتماعی مهم پرداخته اند، اینکه پیامبر اکرم، چگونه با این سنن جاهلی تعامل کرده است و امروزه نیز ما چگونه باید با چنین سننی برخورد کنیم. 🔺 در این آیه شریفه، بعد از آنکه مرد ظهار کرده، حالا زن آمده خدمت رسول الله تا ایشان کاری کند. تصور زن این است که خب حتما پیامبر میفرمایند این سنتی جاهلی است و اشکالی ندارد و شما هم بروید سر زندگی خودتان و به آن اهمیت ندهید. 🔺 اتفاقا وقتی زن نزد پیامبر آمد و مسئله را مطرح کرد، پیامبر ابتدا سکوت کرد و پاسخی نداد و منتظر ماند. اما چرا پیامبر همان ابتدا سریعا نمیگوید که چنین سننی باطل است و به آن توجه نکنید؟ نکته مهم مسئله کجاست که پیامبر متوجه آن است؟ 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
آیات و روایات اجتماعی
💠 نوع مواجهه اسلام و پیامبر با سنن جاهلی 🔺 #قرآن_کریم ذیل آیه 2 سوره مجادله، مسئله #ظِهار را مطرح م
🔰 نکته مهم، آن است که نمیشود سنن ریشه دار را سریعا حذف کرد. «اين يك است؛ اين در نفوذ كرده، قرن ها اين مردم، با اين سنّت خو گرفته‌اند؛ 🔻 يك ، يك رهبر متين، با سنّت‌هايى كه در جان مردم نفوذ دارد، اين‌جورى برخورد نميكند، چون نميخواهد رفع آن يك رفع باشد، برخوردش يك برخورد به‌اصطلاح باشد؛ بايستى با مسئله درست برخورد كند.» 🔻 لذا در پاسخ به آن زن، «پيغمبر گفت كه خب بله ديگر، كرده و حرام شده!» اما زن کوتاه نیامد و شروع کرد به بحث کردن با حضرت. حضرت نیز منتظر ماند. اینجاست که وحی می آید و میگوید این کار، کار بیهوده ای است و استدلال میکند که چون این زن، حقیقتا مادر آن مرد نیست که آنگاه بخواهد بر شوهرش حرام بشود. 🔻 در واقع قرآن خیلی و با مسئله مواجه میشود و میخواهد را اصلاح کند که صرفا با یک حرف، خارجی تغییر نمیکند. «ببينيد يك استدلالى وجود دارد؛ يعنى با استدلالى كه از طريق وحى مى‌آيد، درحقيقت ريشه‌ى اين را در ذهن اين آدم ميزند؛ 🔻 همين‌طور تند و عجولانه برطرف نميكند؛ با يك حسابى، با يك كتابى، با يك شيوه‌ى درستِ برخورد. مادرِ هركسى، آن‌كسى است كه او را متولّد كرده و به دنيا آورده؛ اين زنى كه شما به او گفتى «انتَ علىَّ كظَهر اُمِىّ» كه مادر تو نميشود و اين كار اثرى ندارد» 🔻 از طرفی برای اینکه کسی دیگر سمت این سنت جاهلی نرود، یک هم برای آن طراحی میکند یعنی برای آن مجازات قرار میدهد، چون «اين يك است و بايستى يك مجازاتى هم برايش قرار بدهند تا ديگر كسى نزديك اين سنّت نرود. 🔻 مجازاتش اين است كه اگر شما زنتان را ظِهار كرديد و بعد خواستيد مجدّداً به اين زن نزديك بشويد، برايتان قرار داده‌اند»(1) که یکی از آن مجازات ها، آزاد کردن و غلام است. خود این، برای مبارزه با حذف بود که در خیلی از مجازات های اسلام وجود دارد. ء..................................... (1) برگرفته از تفسیر مجادله آیت الله خامنه ای. 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
آیات و روایات اجتماعی
💠 نوع مواجهه اسلام و پیامبر با سنن جاهلی 🔺 #قرآن_کریم ذیل آیه 2 سوره مجادله، مسئله #ظِهار را مطرح م
💠 سه نوع مواجهه با سنت های پیشین و جاهلی 🔻 اساسا نسبت به و پیشین، سه سبک مواجهه میتوان داشت. در ادامه به آنها اشاره شده و سبک مواجهه اسلام نیز توضیح داده خواهد شد. 1️⃣ مواجهه اول: 🔸سنت های پیشین همیشه همه اش بد نیست بلکه یک حالت دارد، از خیلی خیلی بد تا سنت های خوب. نباید داس بدست گرفت و هر سنت پیشینی را حذف کرد بلکه جامعه انقلابی در حذف سنت ها، نمیکند. 🔸نباید سنت ها را به یک چشم دید بلکه باید سنت ها را از هم تجزیه و کرد: سنت های خوب را نگه داشت، سنت هایی که قابل است، اصلاح کرد، اگر محتوایش بد بود، آن را اصلاح کرد، اگر قالبش مناسب نبود آن را ترمیم کرد. اما اگر سنتی به هیچ نحو قابل اصلاح نیست، آنگاه به سمت آن پیش میرویم. 🔸مثلا یک است که ظاهرا از زمان مانده است. دلیلی ندارد به بهانه حجاب اسلامی آن را کنار گذاشت و سراغ نمونه دیگری رفت. 2️⃣ مواجهه دوم: 🔸در این سبک مواجهه، کلا نسبت به سنت های جاهلی، حساسیتی وجود ندارد. 🔸مانند که حتی 30 40 سال بعد از آزادی و بیرون کردن انگلیسی ها، همچنان برخی سنت های انگلیسی آنجا باقی مانده، مثلا اینکه برخی مجسمه های شاهزادگان انگلیسی همچنان در میادین آنها نصب است یا برخی جشن های انگلیسی همچنان برگذار میشود و... 3️⃣ مواجهه سوم: 🔸هر دو مشی قبلی غلط است. «اسلام اين‌جورى نيست و همان‌طور كه عرض كردم دارد؛ يعنى سنجيدن سنّت‌ها، سنّت‌هاى خوب را نگه داشتن، بدهايش را رد كردن؛ آنهايى را هم كه رد ميكند با ، با منطق، با توجّه به و به‌صورتى كه در دل مردم جا بيفتد و عمق پيدا بكند رد ميكند.» 🔸به عنوان مثال، اسلام یک نگاه منطقی به دارد. در هیچکارش براساس منطق نیست. را به عنوان یک نوع طلاق قرار داده اما اسلام در مقابل آن، شیوه جدیدی را به عنوان طلاق قرار میدهد: ▪️ اولا به مسئله توجه کرده، به خلاف برخی مسلک ها مانند ها در که کلا طلاق ندارند و هرگاه دو نفر ازدواج کردند تا مرگ همیشه برای هم هستند. ▪️ ثانیا به نحوی کار را پیش میبرد که زن و مرد به هر هوسی نتوانند به راحتی طلاق دهند. ▪️ در واقع اسلام برای اینکه نه جانب را گرفته باشد و نه ، یک مدلی را دنبال میکند با قوانینی که بتواند را حفظ کند. 🔸 چند نمونه از دقت های اسلام در مسئله طلاق: اولا را به مرد میدهد چون زن بیشتر احساسی است و ممکن است تصمیم احساسی بگیرد و سریع قهر کند. در آمارهایی که در گرفته شده ظاهرا درخواست طلاق از سمت زن چند برابر مرد است. ➖ثانیا مرد نیز به راحتی نمیتواند طلاق بدهد و کلی شرایط دارد مثلا باید صیغه طلاق نزد دو شاهد گفته شود، نه عادل ظاهری مانند امام جماعت. یا اینکه طلاق در عِده زن قبول نیست، بعدش در طُهر هم باید رابطه جنسی نداشته باشند، اگر رابطه ای داشتند، آنگاه میرود تا طهر غیرواقعه بعدی. ➖ثالثا در رجوع هم خیلی راحت گرفته، یعنی طلاق که داد با یک دست زدن به زنش یا چادر کشیدن از رویش و... طلاق باطل میشود. 📚 برگرفته از تفسیر مجادله آیت الله خامنه ای. 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
💠 الگویی به نام مُفَضَّل بن عُمَر 🔺 نماينده (ع) در شهر بود. او از طرف امام موظف بود به مشكلات دينى، مالى و اجتماعى مردم كوفه رسيدگى كند. لذا او برای اینکه تواند مدیریت صحیحی داشته باشد، ارتباط گسترده ای با مردم و خصوصا گرفته بود. 🔺علی القاعده در این ارتباط، همه افراد شبیه هم نیستند، برخی دارای بیشترند و برخی دارای ایمان کمتر. پس متفاوت است لذا ناچار است ارتباط صمیمانه ای با گروه های مختلف مردم گرفته تا بتواند آنها را به سمت مقصد و هدایت کند. 🔺عده ای از افراد که متوجه مواجهه و کنش جناب مفضل نبودند و شروع کردند به او با و ، نزد امام و نزد مردم. 🔺به این بهانه که او با ، ، ، و... رفت و آمد دارد و این مدل افراد و لااُبالی دور و بر او میچرخند. ادامه👇👇👇 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
آیات و روایات اجتماعی
🔰 وقتى اين به اوج رسيد، گروهى از مومنان و مقدسان كوفه به محضر امام صادق‌(ع) در نامه ای نوشتند: « با افراد رذل، ، و حتی نشست و برخواست دارد لذا شايسته است در نامه ای به او دستور دهيد اين افراد را از خود دور سازد.» (إِنَّ الْمُفَضَّلَ يُجَالِسُ الشِّطَارَ وَ أَصْحَابَ الْحَمَّامِ وَ قَوْماً يَشْرَبُونَ الشَّرَابَ، فَيَنْبَغِي أَنْ تَكْتُبَ إِلَيْهِ وَ تَأْمُرَهُ أَلَّا يُجَالِسَهُم‏) 🔺حضرت بدون اين كه با آنان در اين باره سخن بگويد، نامه‌اى براى مفضل نوشته، مُهر كرد و به آن سپرد و تاکید کردند که نامه را به دست خود مفضل برسانند. 🔺آنان به كوفه برگشته و نامه حضرت را به دست مفضل دادند. حالا این گروه معترضین چه افرادی هستند؟ بزرگانی مانند ، ، ، و . مفضل نامه را باز و قرائت كرد. حضرت به مفضل دستور داده بود كه: یک سری وسائلی بخرد و به محضر ایشان ارسال كند. 🔺در اين نامه اصلا هیچ اشاره‌اى به آن شايعات نشده بود. بعد مفضل نامه را به دست تک تک حاضران داد تا بخوانند. بعد مفضل از آنان پرسيد: خب اكنون چه بايد كرد؟ گفتند: خریدن این وسائل، نیاز به پول زیادی دارد که ما نداریم لذا بايد بنشينيم، تبادل نظر كنيم و از شيعيان يارى بجوييم تا این پول جمع شود. 🔺در واقع آنها تصمیم به بازگشت داشتند و میخواستند خانه مفضل را ترك كنند. مفضل گفت: تقاضا مى‌كنم براى صرف غذا در اينجا بمانيد. آنان به انتظار غذا نشستند. مفضل افرادى را به سراغ همان جوانانى كه از آن‌ها بدگويى شده و به كارهاى ناروا متهم شده بودند فرستاد و آنان را احضار كرد. 🔺وقتى آن جوانان آمدند، مفضل نامه حضرت و درخواست ایشان را با آنها مطرح کرد. آن ها، با شنيدن كلام حضرت، براى انجام فرمان ایشان از خانه خارج شدند و پس از مدت كوتاهى بازگشتند. هر كدام به اندازه وُسع خويش، پولی روى هم نهاده و در مجموع ۲ هزار دينار و ده هزار درهم در برابر مفضل نهادند. 🔺آن گاه مفضل به آن گروه معترض که از بزرگان بودند و هنوز از خوردن غذا فارغ نشده بودند، نگريست و گفت: شما مى‌گویيد اين را از پیش خود کنم؟ گمان مى‌كنيد خدا به نماز و روزه شما محتاج است؟! (تَأْمُرُونِّي أَنْ أَطْرُدَ هَؤُلَاءِ مِنْ عِنْدِي؟ تَظُنُّونَ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَحْتَاجُ إِلَى صَلَاتِكُمْ وَ صَوْمِكُمْ؟) مطالعه گزارش دیگری با همین مضمون از جناب کشی 📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍