#شیرین دهان آن بت عیار بنگرید
در در میان لعل شکربار بنگرید
بستان عارضش که تماشاگه #دلست
پرنرگس و بنفشه و #گلنار بنگرید
از ما به یک نظر بستاند هزار #دل
این آبروی و رونق بازار بنگرید
سنبل نشانده بر #گل سوری نگه کنید
عنبرفشانده گرد سمن زار بنگرید
امروز روی یار بسی #خوبتر ز دیست
امسال کار من بتر از پار بنگرید
در عهد شاه عادل اگر فتنه #نادرست
این چشم مست و فتنه #خون #خوار بنگرید
گفتار بشنویدش و دانم که #خود ز کبر
با کس سخن نگوید رفتار بنگرید
آن دم که جعد زلف پریشان برافکند
صد #دل به #زیر طره طرار بنگرید
گنجیست درج در عقیقین آن پسر
بالای گنج حلقه زده مار بنگرید
چشمش به تیغ غمزه #خون #خوار خیره کش
شهری گرفت قوت بیمار بنگرید
آتشکدست باطن #سعدی ز سوز #عشق
سوزی که در #دلست در اشعار بنگرید
دی گفت #سعدیا من از آن توام به طنز
این عشوه دروغ دگربار بنگرید
#شیرین_دهان_آن_بت_عیار_بنگرید #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/430
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
آفتاباست آن پریرخ یا ملائک یا بشر؟
قامتاست آن یا قیامت یا الف یا نیشکر؟
هَدَّصبری ما تَوَلّیٰ؛ رَدَّ عَقلی ما ثَنا
صادَقَلبی ما تَمَشّیٰ؛ زادَ وَجدی ما عَبَر
گُلبُناست آن یا تن #نازکنهادش یا حریر؟
آهناست آن یا #دل #نامهربانش یا حَجَر؟
تِهْتُ؛و المَطلوبُ عِندی، کَیفَ حالی اِنّنَا
حِرْتُ؛وَ المأمولُ نَحوی مَا احتیالی اِن هَجَر
باغ فردوس است؛ #گلبرگش نخوانم یا #بهار
جان #شیرین است؛ #خورشیدش نگویم یا #قمر
قُللِمَن یَبغِی فِراراً مِنهُ: هَل لی سَلْوَةٌ
اَمعلَی التقدیرِ اِنّی اَبتَغیٰ، اَینَ المَفَر؟
بر فراز سرو سیمینش چو بخرامد به #ناز
چشم شورانگیز بین! تا نجم بینی بر شجر
یُکرِهُالمحبوبُ وَصلی؛ اِنتَهیٰ عَمّا نَهیٰ
یَرسِمُالمنظورُ قَتلی اِرتَضیٰ فی ما اَمَر
کاشاندک مایه نرمی در خطابش دیدمی
وَرمرا #عشقش به سختی کُشت، سهل است اینقدَر
قِیلَلی: فِیالحُبِّ اَخطارٌ و تحصیلُ المُنیٰ
دولَةٌاَلقیٰ بِمَناَلقیٰ بِروحی فِیالخَطر
گوشه گیرای یار! یا جان در میان آور! که #عشق
تیرباراناست؛ یا تسلیم باید یا حَذَر
فَالتَنائیغُصَّةٌ؛ ما ذاقَ اِلّا مَن صَبا
والتدَانی فُرصةٌ؛ ما #نالَ اِلّا مَن صَبَر
دختران طبع را یعنی سخن با این جمال
آبرویینیست پیش آن آن #زیبا پسر
لَحظُکَالقَتّالَیَغویٰ فی هلاکی؛ #لا تَدَع!
عِطفُکَالمَیّاسَیَسعیٰ فی بَلائی؛ #لا تَذَر!
آخر ایسرو روان! بر ما گذر کن یک زمان!
آخر ایآرام جان! در ما نظر کن یک نظر!
یا رَخیمَالجِسمِ! لَوْ #لا اَنتَ، شَخصی مَا انحَنیٰ
یا کَحیلَالطَرفِ!لَوْ #لا اَنتَ، دَمعی مَا انحَدَر
دوستیرا گفتم اینک عمر شد، گفت ای عجب!
طُرفهمیدارم که بی #دلدار چون بردی به سر
بَعضُخِلّانی اَتانی سائلاً عَن قِصَّتی
قُلتُلا تَسئَل! صُفار الوَجه یُغنی عن خبر
گفت #سعدی! صبر کن؛ یا سیم و زر ده، یا گریز!
#عشق را یا مال باید یا صبوری یا سفر
#آفتاباست_آن_پریرخ_یا_ملائک_یا_بشر؟ #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/429
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
آمد گه آن که بوی #گلزار
منسوخ کند #گلاب #عطار
خواب از سر خفتگان به دربرد
بیداری #بلبلان اسحار
ما کلبه زهد برگرفتیم
سجاده که میبرد به خمار
یک رنگ شویم تا نباشد
این خرقه سترپوش زنار
برخیز که چشمهای مستت
خفتست و هزار فتنه بیدار
وقتی صنمی #دلی ربودی
تو خلق ربودهای به یک بار
یا خاطر #خویشتن به ما ده
یا خاطر ما ز دست بگذار
نه راه شدن نه روی بودن
معشوقه ملول و ما گرفتار
هم زخم تو به چو میخورم زخم
هم بار تو به چو میکشم بار
من پیش نهادهام که در #خون
برگردم و برنگردم از یار
گر دنیی و آخرت بیاری
کاین هر دو بگیر و دوست بگذار
ما یوسف #خود نمیفروشیم
تو سیم سیاه #خود نگه دار
#آمد_گه_آن_که_بوی_گلزار #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/428
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
خفتن عاشق یکیست بر سر دیبا و خار
چون نتواند کشید دست در آغوش یار
گر دگری را شکیب هست ز دیدار دوست
من نتوانم گرفت بر سر آتش قرار
آتش آه است و دود میرودش تا به سقف
چشمه چشمست و موج میزندش بر کنار
گر تو ز ما فارغی ما به تو مستظهریم
ور تو ز ما بی نیاز ما به تو امیدوار
ای که به یاران غار مشتغلی دوستکام
غمزدهای بر درست چون سگ اصحاب غار
این همه بار احتمال میکنم و میروم
اشتر مست از نشاط گرم رود #زیر بار
ما سپر انداختیم گردن تسلیم پیش
گر بکشی حاکمی ور بدهی #زینهار
تیغ جفا گر زنی ضرب تو آسایشست
روی ترش گر کنی تلخ تو #شیرین گوار
#سعدی اگر داغ #عشق در تو مؤثر شود
فخر بود بنده را داغ خداوندگار
#خفتن_عاشق_یکیست_بر_سر_دیبا_و_خار #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/427
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
دولت جان پرورست صحبت آمیزگار
خلوت بی مدعی سفره بی انتظار
آخر عهد شبست اول #صبح ای ندیم
#صبح دوم بایدت سر ز گریبان برآر
دور نباشد که خلق روز تصور کنند
گر بنمایی به شب طلعت #خورشیدوار
مشعلهای برفروز مشغلهای پیش گیر
تا ببرم از سرم زحمت #خواب و خمار
خیز و غنیمت #شمار جنبش باد ربیع
ناله موزون مرغ بوی #خوش #لاله زار
برگ درختان سبز پیش خداوند هوش
هر ورقی دفتریست معرفت کردگار
روز #بهارست خیز تا به تماشا رویم
تکیه بر ایام نیست تا دگر آید #بهار
وعده که گفتی شبی با تو به روز آورم
شب بگذشت از حساب روز برفت از #شمار
دور جوانی گذشت موی سیه پیسه گشت
برق یمانی بجست گرد بماند از سوار
دفتر فکرت بشوی گفته #سعدی بگوی
دامن گوهر بیار بر سر مجلس ببار
#دولت_جان_پرورست_صحبت_آمیزگار #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/426
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
زنده کدام است بر هوشیار
آن که بمیرد به سر کوی یار
عاشق دیوانه سرمست را
پند خردمند نیاید به کار
سر که به کشتن بنهی پیش دوست
به که به گشتن بنهی در دیار
ای که #دلم بردی و جان سوختی
در سر سودای تو شد روزگار
شربت زهر ار تو دهی نیست تلخ
کوه احد گر تو نهی نیست بار
بندی مهر تو نیابد خلاص
غرقه #عشق تو نبیند کنار
درد نهانی #دل تنگم بسوخت
لاجرمم #عشق ببود آشکار
در #دلم آرام تصور مکن
وز مژهام #خواب توقع مدار
گر #گله از ماست شکایت بگوی
ور گنه از توست غرامت بیار
بر سر پا عذر نباشد قبول
تا ننشینی ننشیند غبار
دل چه محل دارد و دینار چیست
مدعیم گر نکنم جان نثار
#سعدی اگر زخم #خوری غم مخور
فخر بود داغ خداوندگار
#زنده_کدام_است_بر_هوشیار #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/425
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ای صبر پای دار که پیمان شکست یار
کارم ز دست رفت و نیامد به دست یار
برخاست آهم از #دل و در #خون نشست چشم
یا رب ز من چه خاست که بی من نشست یار
در #عشق یار نیست مرا صبر و سیم و زر
لیک آب چشم و آتش #دل هر دو هست یار
چون قامتم کمان صفت از غم خمیده دید
چون تیر #ناگهان ز کنارم بجست یار
#سعدی به بندگیش کمر بستهای ولیک
منت منه که طرفی از این برنبست یار
اکنون که بیوفایی یارت درست شد
در #دل شکن امید که پیمان شکست یار
#ای_صبر_پای_دار_که_پیمان_شکست_یار #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/423
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
شرط است جفا کشیدن از یار
خمر است و خمار و #گلبن و خار
من معتقدم که هر چه گویی
#شیرین بود از لب شکربار
پیش دگری نمیتوان رفت
از تو به تو آمدم به زنهار
عیبت نکنم اگر بخندی
بر من چو بگریم از غمت زار
شک نیست که بوستان بخندد
هر گه که بگرید ابر آذار
تو میروی و خبر نداری
واندر عقبت قلوب و ابصار
گر پیش تو نوبتی بمیرم
هیچم نبود گزند و تیمار
جز حسرت آن که زنده گردم
تا پیش بمیرمت دگربار
گفتم که به گوشهای چو سنگی
بنشینم و روی #دل به دیوار
دانم که میسرم نگردد
تو سنگ درآوری به گفتار
#سعدی نرود به سختی از پیش
با قید کجا رود گرفتار
#شرط_است_جفا_کشیدن_از_یار #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/424
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
روی تو #خوش مینماید آینهٔ ما
کآینه پاکیزه است و روی تو #زیبا
چون می روشن در آبگینهٔ #صافی
خویِ جمیل از جمالِ روی تو پیدا
هر که دمی با تو بود یا قدمی رفت
از تو نباشد به هیچ روی شکیبا
صیدِ بیابان سر از کمند بپیچد
ما همه پیچیده در کمند تو عمدا
طایرِ مسکین که مهر بست به جایی
گر بکشندش نمیرود به دگر جا
غیرتم آید شکایت از تو به هر کس
درد اَحِبّا نمیبرم به اطبا
برخیِ جانت شوم که #شمع افق را
پیش بمیرد چراغدانِ ثریا
گر تو شکر#خنده آستین نفشانی
هر مگسی طوطیی شوند شکرخا
لعبت #شیرین اگر تُرُش ننشیند
مدعیانش طمع کنند به حلوا
مردِ تماشای باغِ حسن تو #سعدیست
دستْ فرومایگان برند به یغما
#روی_تو_خوش_مینماید_آینهٔ_ما #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/422
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
هر که خصم اندر او کمند انداخت
به مراد ویش بباید ساخت
هر که عاشق نبود مرد نشد
نقره فایق نگشت تا نگداخت
هیچ مصلح به کوی #عشق نرفت
که نه دنیا و آخرت درباخت
آن چنانش به ذکر مشغولم
که ندانم به #خویشتن پرداخت
همچنان شکر #عشق میگویم
که گرم #دل بسوخت جان بنواخت
#سعدیا #خوشتر از حدیث تو نیست
تحفه روزگار اهل شناخت
آفرین بر زبان #شیرینت
کاین همه شور در جهان انداخت
#هر_که_خصم_اندر_او_کمند_انداخت #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/421
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
هر شب اندیشه دیگر کنم و رای دگر
که من از دست تو فردا بروم جای دگر
بامدادان که برون مینهم از منزل پای
حسن عهدم نگذارد که نهم پای دگر
هر کسی را سر چیزی و تمنای کسیست
ما به غیر از تو نداریم تمنای دگر
زان که هرگز به جمال تو در آیینه وهم
متصور نشود صورت و بالای دگر
وامقی بود که دیوانه عذرایی بود
منم امروز و تویی وامق و عذرای دگر
وقت آنست که صحرا #گل و سنبل گیرد
خلق بیرون شده هر قوم به صحرای دگر
بامدادان به تماشای چمن بیرون آی
تا فراغ از تو نماند به تماشای دگر
هر صباحی غمی از دور زمان پیش آید
گویم این نیز نهم بر سر غمهای دگر
بازگویم نه که دوران حیات این همه نیست
#سعدی امروز تحمل کن و فردای دگر
#هر_شب_اندیشه_دیگر_کنم_و_رای_دگر #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/419
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
یار آن بود که صبر کند بر جفای یار
ترک رضای #خویش کند در رضای یار
گر بر وجود عاشق #صادق نهند تیغ
بیند خطای #خویش و نبیند خطای یار
یار از برای #نفس گرفتن طریق نیست
ما #نفس #خویشتن بکشیم از برای یار
یاران شنیدهام که بیابان گرفتهاند
بیطاقت از ملامت خلق و جفای یار
من ره نمیبرم مگر آن جا که کوی دوست
من سر نمینهم مگر آن جا که پای یار
گفتی هوای باغ در ایام #گل #خوشست
ما را به در نمیرود از سر هوای یار
بستان بی مشاهده دیدن مجاهدهست
ور صد درخت #گل بنشانی به جای یار
ای باد اگر به #گلشن روحانیان روی
یار قدیم را برسانی دعای یار
ما را ز درد #عشق تو با کس حدیث نیست
هم پیش یار گفته شود ماجرای یار
هر کس میان جمعی و #سعدی و گوشهای
بیگانه باشد از همه خلق آشنای یار
#یار_آن_بود_که_صبر_کند_بر_جفای_یار #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/420
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
به فلک میرسد از روی چو #خورشید تو نور
قل هو الله احد چشم بد از روی تو دور
آدمی چون تو در آفاق نشان نتوان داد
بلکه در جنت فردوس نباشد چو تو حور
حور فردا که چنین روی بهشتی بیند
گرش انصاف بود معترف آید به قصور
شب ما روز نباشد مگر آن گاه که تو
از شبستان به درآیی چو صباح از دیجور
زندگان را نه عجب گر به تو میلی باشد
مردگان بازنشینند به #عشقت ز قبور
آن بهایم نتوان گفت که جانی دارد
که ندارد نظری با چو تو #زیبامنظور
سحر چشمان تو باطل نکند چشم آویز
مست چندان که بکوشند نباشد مستور
این حلاوت که تو داری نه عجب کز دستت
عسلی دوزد و زنار ببندد زنبور
آن چه در غیبتت ای دوست به من میگذرد
نتوانم که حکایت کنم الا به حضور
منم امروز و تو انگشت نمای زن و مرد
من به #شیرین سخنی تو به نکویی مشهور
سختم آید که به هر دیده تو را مینگرند
#سعدیا غیرتت آمد نه عجب سعد غیور
#به_فلک_میرسد_از_روی_چو_خورشید_تو_نور #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/418
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
آن کیست که میرود به نخجیر
پای #دل دوستان به زنجیر
همشیره جادوان بابل
همسایه لعبتان کشمیر
این است بهشت اگر شنیدی
کز دیدن آن جوان شود پیر
از #عشق کمان دست و بازوش
افتاده خبر ندارد از تیر
نقاش که صورتش ببیند
از دست بیفکند تصاویر
ای سخت جفای سست پیوند
رفتی و چنین برفت تقدیر
کوته نظران ملامت از #عشق
بی فایده میکنند و تحذیر
با جان من از جسد برآید
خونی که فروشدهست با شیر
گر جان طلبد حبیب عشاق
نه منع روا بود نه تأخیر
آن را که مراد دوست باید
گو ترک مراد #خویشتن گیر
#سعدی چو اسیر #عشق ماندی
تدبیر تو چیست ترک تدبیر
#آن_کیست_که_میرود_به_نخجیر #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/416
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
از همه باشد به حقیقت گزیر
وز تو نباشد که نداری نظیر
مشرب #شیرین نبود بی زحام
دعوت منعم نبود بی فقیر
آن عرق است از بدنت یا #گلاب
آن #نفس است از دهنت یا عبیر
بذل تو کردم تن و هوش و روان
وقف تو کردم #دل و چشم و ضمیر
دل چه بود جان که بدو زندهام
گو بده ای دوست که گویم بگیر
راحت جان باشد از آن قبضه تیغ
مرهم #دل باشد از آن جعبه تیر
درد نهانی به که گویم که نیست
باخبر از درد من الا خبیر
عیب کنندم که چه دیدی در او
کور نداند که چه بیند بصیر
چون نرود در پی #صاحب کمند
آهوی بیچاره به گردن اسیر
هر که #دل شیفته دارد چو من
بس که بگوید سخن #دلپذیر
ناله #سعدی به چه دانی #خوش است
بوی #خوش آید چو بسوزد عبیر
#از_همه_باشد_به_حقیقت_گزیر #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/415
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
پروانه نمیشکیبد از دور
ور قصد کند بسوزدش نور
هر کس به تعلقی گرفتار
صاحب نظران به #عشق منظور
آن روز که روز حشر باشد
دیوان حساب و عرض منشور
ما زنده به ذکر دوست باشیم
دیگر حیوان به نفخه صور
یا رب که تو در بهشت باشی
تا کس نکند نگاه در حور
ما مست #شراب #ناب #عشقیم
نه تشنه سلسبیل و کافور
بیم است #شرار آه مشتاق
کآتش بزند حجاب مستور
من دانم و دردمند بیدار
آهنگ شب دراز دیجور
آخر ز هلاک ما چه خیزد
سیمرغ چه میکند به عصفور
نزدیک نمیشوی به صورت
وز دیده #دل نمیشوی دور
از پیش تو راه رفتنم نیست
گردن به کمند به که مهجور
#سعدی چو مرادت انگبین است
واجب بود احتمال زنبور
#پروانه_نمیشکیبد_از_دور #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/417
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ای پسر #دلربا وی #قمر #دلپذیر
از همه باشد گریز وز تو نباشد گزیر
تا تو مصور شدی در #دل یکتای من
جای تصور نماند دیگرم اندر ضمیر
عیب کنندم که چند در پی #خوبان روی
چون نرود بندهوار هر که برندش اسیر
بسته زنجیر زلف زود نیابد خلاص
دیر برآید به جهد هر که فرو شد به قیر
چون تو بتی بگذرد سروقد سیم ساق
هر که در او ننگرد مرده بود یا ضریر
گر نبرم #ناز دوست کیست که مانند اوست
کبر کند بی خلاف هر که بود بینظیر
قامت #زیبای سرو کاین همه وصفش کنند
هست به صورت بلند لیک به معنی قصیر
هر که طلبکار توست روی نتابد ز تیغ
وان که هوادار توست بازنگردد به تیر
بوسه دهم بندهوار بر قدمت ور سرم
در سر این میرود بی سر و پایی مگیر
#سعدی اگر #خون و مال صرف شود در وصال
آنت مقامی بزرگ اینت بهایی حقیر
گر تو ز ما فارغی وز همه کس بی نیاز
ما به تو مستظهریم وز همه عالم فقیر
#ای_پسر_دلربا_وی_قمر_دلپذیر #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/414
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
دل برگرفتی از برم ای دوست دست گیر
کز دست میرود سرم ای دوست دست گیر
شرط است دستگیری درمندگان و من
هر روز #ناتوان ترم ای دوست دست گیر
پایاب نیست بحر غمت را و من غریق
خواهم که سر برآورم ای دوست دست گیر
سر مینهم که پای برآرم ز دام #عشق
وین کی شود میسرم ای دوست دست گیر
دل جان همیسپارد و فریاد میکند
کآخر به کار تو درم ای دوست دست گیر
راضی شدم به یک نظر اکنون که وصل نیست
آخر بدین محقرم ای دوست دست گیر
از دامن تو دست ندارم که دست نیست
بر دستگیر دیگرم ای دوست دست گیر
#سعدی نه بارها به تو برداشت دست عجز
یک بارش از سر کرم ای دوست دست گیر
#دل_برگرفتی_از_برم_ای_دوست_دست_گیر #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/413
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
فتنهام بر زلف و بالای تو ای بدر منیر
قامت است آن یا قیامت عنبر است آن یا عبیر
گم شدم در راه سودا رهنمایا ره نمای
شخصم از پای اندر آمد دستگیرا دست گیر
گر ز پیش #خود برانی چون سگ از مسجد مرا
سر ز حکمت برندارم چون مرید از گفت پیر
ناوک فریاد من هر ساعت از مجرای #دل
بگذرد از چرخ اطلس همچو سوزن از حریر
چون کنم کز #دل شکیبایم ز #دلبر #ناشکیب
چون کنم کز جان گزیر است و ز جانان #ناگزیر
بی تو گر در جنتم #ناخوش #شراب سلسبیل
با تو گر در دوزخم خرم هوای زمهریر
گر بپرد مرغ وصلت در هوای بخت من
وه که آن ساعت ز شادی چارپر گردم چو تیر
تا روانم هست #خواهم راند #نامت بر زبان
تا وجودم هست #خواهم کند نقشت در ضمیر
گر نبارد فضل باران عنایت بر سرم
لابه بر گردون رسانم چون جهودان در فطیر
بوالعجب شوریدهام سهوم به رحمت درگذار
سهمگن درماندهام جرمم به طاعت درپذیر
آه دردآلود #سعدی گر ز گردون بگذرد
در تو کافردل نگیرد ای مسلمانان نفیر
#فتنهام_بر_زلف_و_بالای_تو_ای_بدر_منیر #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/412
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ما در این شهر غریبیم و در این ملک فقیر
به کمند تو گرفتار و به دام تو اسیر
در آفاق گشادهست ولیکن بستهست
از سر زلف تو در پای #دل ما زنجیر
من نظر بازگرفتن نتوانم همه عمر
از من ای خسرو #خوبان تو نظر بازمگیر
گر چه در خیل تو بسیار به از ما باشد
ما تو را در همه عالم نشناسیم نظیر
در #دلم بود که جان بر تو فشانم روزی
باز در خاطرم آمد که متاعیست حقیر
این حدیث از سر دردیست که من میگویم
تا بر آتش ننهی بوی نیاید ز عبیر
گر بگویم که مرا حال پریشانی نیست
رنگ رخسار خبر میدهد از سر ضمیر
#عشق پیرانه سر از من عجبت میآید
چه جوانی تو که از دست ببردی #دل پیر
من از این هر دو کمانخانه ابروی تو چشم
برنگیرم وگرم چشم بدوزند به تیر
عجب از عقل کسانی که مرا پند دهند
برو ای #خواجه که عاشق نبود پندپذیر
#سعدیا پیکر مطبوع برای نظر است
گر نبینی چه بود فایده چشم بصیر
#ما_در_این_شهر_غریبیم_و_در_این_ملک_فقیر #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/411
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
چه فتنه بود که حسن تو در جهان انداخت
که یک دم از تو نظر بر نمیتوان انداخت
بلای غمزه #نامهربان #خونخوارت
چه #خون که در #دل یاران مهربان انداخت
ز عقل و عافیت آن روز بر کران ماندم
که روزگار حدیث تو در میان انداخت
نه باغ ماند و نه بستان که سرو قامت تو
برست و ولوله در باغ و بوستان انداخت
تو دوستی کن و از دیده مفکنم زنهار
که دشمنم ز برای تو در زبان انداخت
به چشمهای تو کان چشم کز تو برگیرند
دریغ باشد بر ماه آسمان انداخت
همین حکایت روزی به دوستان برسد
که #سعدی از پی جانان برفت و جان انداخت
#چه_فتنه_بود_که_حسن_تو_در_جهان_انداخت #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/410
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
ای به خلق از جهانیان ممتاز
چشم خلقی به روی #خوب تو باز
لازم است آن که دارد این همه لطف
که تحمل کنندش این همه #ناز
ای به #عشق درخت بالایت
مرغ جان رمیده در پرواز
آن نه #صاحب نظر بود که کند
از چنین روی در به روی فراز
بخورم گر ز دست توست نبید
نکنم گر خلاف توست نماز
گر بگریم چو #شمع معذورم
کس نگوید در آتشم مگداز
مینگفتم سخن در آتش #عشق
تا نگفت آب دیده غماز
آب و آتش خلاف یک دگرند
نشنیدیم #عشق و صبر انباز
هر که دیدار دوست میطلبد
دوستی را حقیقت است و مجاز
آرزومند کعبه را #شرط است
که تحمل کند نشیب و فراز
#سعدیا زنده عاشقی باشد
که بمیرد بر آستان نیاز
#ای_به_خلق_از_جهانیان_ممتاز #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/409
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
بزرگ دولت آن کز درش تو آیی باز
بیا بیا که به خیر آمدی کجایی باز
رخی کز او متصور نمیشود آرام
چرا نمودی و دیگر نمینمایی باز
در دو لختی چشمان شوخ #دلبندت
چه کردهام که به رویم نمیگشایی باز
اگر تو را سر ما هست یا غم ما نیست
من از تو دست ندارم به بیوفایی باز
شراب وصل تو در کام جان من ازلیست
هنوز مستم از آن جام آشنایی باز
دلی که بر سر کوی تو گم کنم هیهات
که جز به روی تو بینم به روشنایی باز
تو را هر آینه باید به شهر دیگر رفت
که #دل نماند در این شهر تا ربایی باز
عوام خلق ملامت کنند صوفی را
کز این هوا و طبیعت چرا نیایی باز
اگر حلاوت مستی بدانی ای هشیار
به عمر #خود نبری #نام پارسایی باز
گرت چو #سعدی از این در نوالهای بخشند
برو که #خو نکنی هرگز از گدایی باز
#بزرگ_دولت_آن_کز_درش_تو_آیی_باز #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/407
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
متقلب درون جامه #ناز
چه خبر دارد از شبان دراز
عاقل انجام #عشق میبیند
تا هم اول نمیکند آغاز
جهد کردم که #دل به کس ندهم
چه توان کرد با دو دیده باز
زینهار از بلای تیر نظر
که چو رفت از کمان نیاید باز
مگر از شوخی تذروان بود
که فرودوختند دیده باز
محتسب در قفای رندانست
غافل از صوفیان شاهدباز
پارسایی که خمر #عشق چشید
خانه گو با معاشران پرداز
هر که را با #گل آشنایی بود
گو برو با جفای خار بساز
سپرت میبباید افکندن
ای که #دل میدهی به تیرانداز
هر چه بینی ز دوستان کرمست
گر اهانت کنند و گر اعزاز
دست مجنون و دامن لیلی
روی محمود و خاک پای ایاز
هیچ #بلبل نداند این دستان
هیچ مطرب ندارد این آواز
هر متاعی ز معدنی خیزد
شکر از مصر و #سعدی از #شیراز
#متقلب_درون_جامه_ناز #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/408
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
پیوند روح میکند این باد مشک بیز
هنگام نوبت سحرست ای ندیم خیز
شاهد بخوان و #شمع بیفروز و می بنه
عنبر بسای و عود بسوزان و #گل بریز
ور دوست دست میدهدت هیچ گو مباش
خوشتر بود عروس نکوروی بی جهیز
امروز باید ار کرمی میکند سحاب
فردا که تشنه مرده بود #لای گو بخیز
من در وفا و عهد چنان کند نیستم
کز دامن تو دست بدارم به تیغ تیز
گر تیغ میزنی سپر اینک وجود من
عیار مدعی کند از دشمن احتریز
فردا که سر ز خاک برآرم اگر تو را
بینم فراغتم بود از روز رستخیز
تا #خود کجا رسد به قیامت نماز من
من روی در تو و همه کس روی در حجیز
#سعدی به دام #عشق تو در پای بند ماند
قیدی نکردهای که میسر شود گریز
#پیوند_روح_میکند_این_باد_مشک_بیز #اشعار_عاشقانه_سعدی_شیرازی #اشعار_سعدی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
https://eitaa.com/s/love_island/404
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈