eitaa logo
موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی
3.7هزار دنبال‌کننده
967 عکس
54 ویدیو
48 فایل
─━━━━━━ا﷽ا━━━━━━─ ⭕️موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی (فتوت) 💢با مدیریت حجت الاسلام و المسلمین محمدرضا فلاح شیروانی 📍قم، میدان سپاه، بلوار شهید اخلاقی، پلاک۱۲ 📩درگاه ارتباطی و تبادل: @Admin_fotovat 🔺نشر مطالب همراه با آدرس
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 💠 1️⃣ توضیحی در مورد فلسفه اشراق https://eitaa.com/fvtt_ir/2508 2️⃣ کلیاتی در باب حکمت اشراقی https://eitaa.com/fvtt_ir/2553 3️⃣ چالش در فلسفۀ اسلامی مشایی https://eitaa.com/fvtt_ir/2591 4️⃣ سیر دگرگونی فلسفه در اندیشه مسلمانان https://eitaa.com/fvtt_ir/2635 5️⃣ زندگی علمی و سلوکی سهروردی https://eitaa.com/fvtt_ir/2667 6️⃣ جوهره حکمت اشراق / سه جهت تحول در حکمت اشراق https://eitaa.com/fvtt_ir/2694 7️⃣ عدم تعارض عقل و شهود (بحث و ذوق) https://eitaa.com/fvtt_ir/2710 8️⃣ تبیین جایگاه منطقی شهود https://eitaa.com/fvtt_ir/2728 9️⃣ تأثیر روش شهودی در اندیشۀ فلسفی https://eitaa.com/fvtt_ir/2761 🔟 منابع حکمت اشراق (۱) https://eitaa.com/fvtt_ir/2817 1️⃣1️⃣ منابع حکمت اشراق (۲) https://eitaa.com/fvtt_ir/2830 2️⃣1️⃣نام‌های به‌کار رفته برای فلسفه سهروردی https://eitaa.com/fvtt_ir/2845 3️⃣1️⃣حیات حکمت اشراقی پس از سهروردی https://eitaa.com/fvtt_ir/2866 4️⃣1️⃣کتاب‌شناسی توصیفی آثار اشراقی https://eitaa.com/fvtt_ir/2883 5️⃣1️⃣آثار اشراقی پس از شیخ اشراق https://eitaa.com/fvtt_ir/2899 6️⃣1️⃣متافیزیک نوری حکمت اشراق https://eitaa.com/fvtt_ir/2927 7️⃣1️⃣مقدمات متافیزیک نوری حکمت اشراق(۱) https://eitaa.com/fvtt_ir/2947 8️⃣1️⃣مقدمات متافیزیک نوری حکمت اشراق(۲) https://eitaa.com/fvtt_ir/2976 9️⃣1️⃣مقدمات متافیزیک نوری حکمت اشراق(۳) https://eitaa.com/fvtt_ir/3015 0️⃣2️⃣مقدمات متافیزیک نوری حکمت اشراق (۴) https://eitaa.com/fvtt_ir/3049 1️⃣2️⃣مقدمات متافیزیک نوری حکمت اشراق(۵) https://eitaa.com/fvtt_ir/3072 2️⃣2️⃣مراتب هستی در متافیزیک نوری (۱) https://eitaa.com/fvtt_ir/3088 3️⃣2️⃣مراتب هستی در متافیزیک نوری (۲) https://eitaa.com/fvtt_ir/3108 4️⃣2️⃣مراتب هستی در متافیزیک نوری (۳) https://eitaa.com/fvtt_ir/3126 5️⃣2️⃣مراتب هستی در متافیزیک نوری (۴) https://eitaa.com/fvtt_ir/3150 6️⃣2️⃣مراتب هستی در متافیزیک نوری (۵) https://eitaa.com/fvtt_ir/3162 7️⃣2️⃣مراتب هستی در متافیزیک نوری(۶) https://eitaa.com/fvtt_ir/3174 8️⃣2️⃣مراتب هستی در متافیزیک نوری(۷) https://eitaa.com/fvtt_ir/3182 ⏳ ادامه دارد ... 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
💠 💠 💢بخش 8️⃣2️⃣ 🌐 مراتب هستی در متافیزیک نوری (7) 4️⃣ انوار قاهره متکافئه (ارباب انواع) 🔺 در چینش نظام هستی اشراقی، پس از انوار قاهرۀ طولی، انوار قاهرۀ متکافئه یا همان «ارباب انواع»، «اصحاب طلسمات»، «ارباب اصنام» و «مُثُل نوری» قرار دارند. به نظر شیخ اشراق، هر نوعِ مادی، مانند نوع انسان یا نوعی از گیاه یا حیوان با همۀ ساختارهایی که دارد، از موجود مجرد عقلانیِ مناسبی در عالم عقل نشئت گرفته و به وسیله آن تدبیر می شود به گونه ای که می توان آن را ربّ و صاحب آن نوع مادی تلقی کرد. 🔺 یکی از مشهورترین نام های آنچه اشراق آنها را انوار قاهره متکافئه می نامد، «مُثُل» است. مُثُل جمع مثال است و علت نام گذاری ربّ النوع به مثال آن است که هر ربّ النوعی مثال افراد مادی، در عالم عقل است چنانچه هر فرد مادی ای، ربّ النوع در عالم ماده است. 🔺 از نظر تاریخی، بحث مُثُل به مثابه یک نگاه رسمی از افلاطون شروع شد و از همین روی به «مُثُل افلاطونی» شهرت یافت. پس از او، ارسطو دیدگاه استاد خود را انکار کرد و به تبع او مشاییان اسلامی همانند ابن سینا مُثُل را انکار کردند و ادلّه ای برا ردّ آن آوردند. در این میان، سهروردی به احیای نگاه افلاطون پرداخت. 🔺 سهروردی در کوششی ستودنی با به کارگیری قدرت شهودی خود و نیروی استدلال فلسفی و بازسازی کلمات گذشتگان، جایگاه فلسفی مثل را سامان داد و از این رهگذر تغییراتی را در فلسفه ایجاد کرد. پس از وی ردّ و قبول ارباب انواع ادامه یافت تا آنکه صدرالمتألهین در حکمت متعالیه مسئله مُثُل را با اندکی تفاوت در تقریر و آوردن ادلّه جدید پذیرفت و بر آن تأکید کرد. 🔺 با این حال، تفاوت مهمی در تقریر ملاصدرا با تقریر شیخ اشراق از مسئله مُثُل وجود دارد و آن این است که از نگاه صدرالمتألهین، سهروردی تنها وجود موجود عقلیِ مناسب با نوع مادی را طرح کرده است، اما آنچه از کلمات قدما برداشت می شود آن است که مثال عقلی، فردی عقلانی از همان نوع است و به دیگر سخن، طبیعت کلی هر نوع، افزون بر افراد مادی، فردی در عالم عقل دارد که افراد مادی را تدبیر و ربوبیت می کند. 📚 منبع: کتاب آموزش حکمت اشراق ص 93_94 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
💠 💠 1️⃣ اهمیت حکمت مشاء https://eitaa.com/fvtt_ir/2517 2️⃣ مشرب های سه گانه فلسفی https://eitaa.com/fvtt_ir/2561 3️⃣ مشائیان و آثار مکتوب آنها (1) https://eitaa.com/fvtt_ir/2594 4️⃣ مشائیان و آثار مکتوب آنها (2) https://eitaa.com/fvtt_ir/2616 5️⃣ مشائیان و آثار مکتوب آنها (3) https://eitaa.com/fvtt_ir/2638 6️⃣ علوم و اقسام آن (1) https://eitaa.com/fvtt_ir/2677 7️⃣ علوم و اقسام آن (2) https://eitaa.com/fvtt_ir/2715 8️⃣معرفت شناسی در فلسفه مشاء (۱) https://eitaa.com/fvtt_ir/2848 9️⃣معرفت شناسی در فلسفه مشاء (۲) https://eitaa.com/fvtt_ir/2869 🔟معرفت شناسی در فلسفه مشاء (۳) https://eitaa.com/fvtt_ir/2886 1️⃣1️⃣معرفت شناسی در فلسفه مشاء (۴) https://eitaa.com/fvtt_ir/2902 2️⃣1️⃣معرفت شناسی در فلسفه مشاء (۵) https://eitaa.com/fvtt_ir/2930 3️⃣1️⃣معرفت شناسی در فلسفه مشاء (۶) https://eitaa.com/fvtt_ir/2950 4️⃣1️⃣هستی‌شناسی در فلسفه مشاء https://eitaa.com/fvtt_ir/2982 5️⃣1️⃣اشتراک معنوی وجود https://eitaa.com/fvtt_ir/3026 6️⃣1️⃣زیادت وجود بر ماهیت (۱) https://eitaa.com/fvtt_ir/3053 7️⃣1️⃣زیادت وجود بر ماهیت (۲) https://eitaa.com/fvtt_ir/3078 8️⃣1️⃣ماهیت https://eitaa.com/fvtt_ir/3093 9️⃣1️⃣اصالت وجود https://eitaa.com/fvtt_ir/3113 0️⃣2️⃣اعتبارات سه گانه ماهیت https://eitaa.com/fvtt_ir/3133 1️⃣2️⃣کلی طبیعی (۱) https://eitaa.com/fvtt_ir/3154 2️⃣2️⃣کلی طبیعی (۲) https://eitaa.com/fvtt_ir/3164 3️⃣2️⃣علت تشخص ماهیت https://eitaa.com/fvtt_ir/3176 4️⃣2️⃣اقسام ماهیت https://eitaa.com/fvtt_ir/3184 ⏳ ادامه دارد ... —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
💠 💠 💢بخش 4️⃣2️⃣ 🌐 اقسام ماهیت (نوع، جنس و فصل) 🔘 تعریف ماهیت 🔺 آن چیزی است که در چاسخ به پرسش ماهو گفته می شود و حد شیء است. حد از مفاهیم کلیِ جنس و فصل تشکیل می شود و امور شخصی و فردی حد به این معنا ندارد، منظور از ماهیت در مباحث فلسفی ماهیت کلی است. ماهیت کلی یا نوع است یا جنس است یا فصل. 🔘 ماهیت نوعیه 🔺 ماهیت نوعیه همان ماهیت مطلق است که همه حقیقت شیء را دربرمی گیرد. آن ماهیتی که هم در خارج و هم در ذهن دارای تحصل کامل است، ماهیت نوعیه است. 🔘 ماهیت جنسی 🔺 آن معنای ذاتی است که بر افراد کثیری که اختلاف نوعی دارند، حمل می شود. آن جزء ذاتی ای که مشترک بین انواع متعدد است، جنس نامیده می شود. 🔘 فصل 🔺 آن معنای ذاتی است که به نوع معیّنی اختصاص دارد و به دیگر سخن، جزء مقوم نوع که مختص همان نوع باشد. 🔘 جنس و ماده، فصل و صورت 🔺 جنس و فصل اجزای عقلی و ذهنی ماهیت نوعیه هستند. به ازای جنس و فصل، ماده و صورت قرار دارند که اجزای ماهیت خارجی اند. 🔘 جنس و ماده 🔺 حقیقت واحدی اند که به دو اعتبار متفاوت ملاحظه شده اند. جنس اعتبار لابشرط یک معناست و ماده اعتبار بشرط لا. منظور از اینکه معنای جنسی معنای لابشرط است، آن است که این معنا، مثلاً معنای جنسی جسم در مقایسه با فصل های گوناگونی که ممکن است بپذیرد، لابشرط باشد. مثلاً بگوییم جسم جوهری است که دارای طول و عرض و عمق است و در خصوص چیزهای دیگر مانند جمادیت، نمو و حیات لابشرط است؛ یعنی آن امور نه نفی می شوند و نه وضع. اما اگر همین معنا به صورت بشرط لا ملاحظه گردد، آنگاه خود یک ماهیت تام خواهد بود و بر اموری که مقارن آن هستند، غیرقابل حمل خواهد شد. در مثال فوق، اگر جسم را به شرط لا اخذ کنیم، بدان معنا است که معنای جسم در خصوص افزوده شدن جمادیت، حیات و نمو، بشرط لا است. 🔺 جسم به معنای جوهری است که فقط دارای طول، عرض و عمق است و بس. جسم به این معنا و با این اعتبار، ماده است. تفاوت دو اعتبار لا بشرطی و بشرط لایی، سبب جواز حمل معنای جنسی بر نوع مشمل بر آن، و عدم جواز حمل ماده بر کل مرکب از ماده و صورت است. برای نمونه، هنگامی که جسم به شرط لا اعتبار می شود (و در این صورت ماده است) قابل حمل بر انسان نیست، بلکه جسم با این اعتبار ماهیت تام و متمایز از انسان است، ولی هنگامی که معنای جسم به نحو لابشرط اعتبار می شود (در این صورت جنس است) قابل حمل بر انسان خواهد بود. 🔘 تفاوت صورت و فصل 🔺 تفاوت اعتبار بشرط لایی و لابشرطی درباره یک معنا سبب تمایز صورت و فصل نیز می شود. اگر ناطق را به گونه ای در نظر بگیریم که قابل حمل بر انسان و مقارنات دیگرش نباشد (یعنی آن را بشرط لا اعتبار کنیم) ماهیت تام و صورت خواهد بود، ولی اگر آن را لابشرط اعتبار کنیم که بر انسان و مقارنات دیگرش قابل حمل باشد، فصل خواهد بود. 🔺 تفاوت دیگر آن که ماده که در خارج وجود دارد، جزء ماهیت مرکب (نوع) و از این رو، علت آن و لذات مقدّم بر آن است؛ برخلاف جنس که با وجود انواعش موجود می گردد و از این رو، مؤخر از نوع است. 🔺 منظور از لابشرط بودن معنای جنسی، تعیّن نداشتن و مبهم بودن آن است. معنای جنسی به گونه ای است که انسان با تصور آن، به معنای خاصی راه نمی یابد و همچنان منتظر می ماند تا با التفات به متمّمی، معنای محصلی از آن دریابد. 🔘 ابهام داشتن جنس هم در معنا هم در وجود 🔺 منظور از ابهام معنای جنسی، ابهم و عدم تعین معنای ماهوی آن است، ولی افزون بر ابهام در معنا و ماهیت، ابهام وجودی نیز منظور ابن سیناست؛ یعنی جنس تا وقتی فصلی به آن نپیوسته باشد، هیچ فعلیتی ندارد و حتی در ذهن از کینونت عقلی و فعلیت ذهنی بی بهره است. 📚 منبع: کتاب حکمت مشاء ص 126_129 —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
💠 💠 1️⃣ معرفی محتوای کتاب https://eitaa.com/fvtt_ir/2466 2️⃣ معنای لغوی تصوف https://eitaa.com/fvtt_ir/2492 3️⃣ معنای اصطلاحی تصوف https://eitaa.com/fvtt_ir/2541 4️⃣ معنای اصطلاحی عرفان https://eitaa.com/fvtt_ir/2582 5️⃣ عرفان عملی و نظری https://eitaa.com/fvtt_ir/2603 6️⃣ عرفان عملی https://eitaa.com/fvtt_ir/2628 7️⃣ عرفان نظری https://eitaa.com/fvtt_ir/2655 8️⃣ محورهای اساسی در عرفان نظری https://eitaa.com/fvtt_ir/2688 9️⃣ امکان دستیابی به معارف شهودی https://eitaa.com/fvtt_ir/2704 🔟 هماهنگی عرفان با عقل و دین https://eitaa.com/fvtt_ir/2718 1️⃣1️⃣ تأثیرات عرفان عملی و نظری بر یکدیگر https://eitaa.com/fvtt_ir/2755 2️⃣1️⃣ هویت اسلامیِ عرفان اسلامی (۱) https://eitaa.com/fvtt_ir/2813 3️⃣1️⃣ هویت اسلامیِ عرفانِ اسلامی (۲) https://eitaa.com/fvtt_ir/2820 4️⃣1️⃣ هویت اسلامیِ عرفانِ اسلامی (۳) https://eitaa.com/fvtt_ir/2834 5️⃣1️⃣ هویت اسلامیِ عرفانِ اسلامی (۴) https://eitaa.com/fvtt_ir/2855 6️⃣1️⃣ادوار پنجگانه عرفان اسلامی (۱) https://eitaa.com/fvtt_ir/2874 7️⃣1️⃣ادوار پنجگانه عرفان اسلامی (۲) https://eitaa.com/fvtt_ir/2892 8️⃣1️⃣ادوار پنجگانه عرفان اسلامی (۳) https://eitaa.com/fvtt_ir/2908 9️⃣1️⃣ادوار پنجگانه عرفان اسلامی(۴) https://eitaa.com/fvtt_ir/2935 0️⃣2️⃣ادوار پنجگانه عرفان اسلامی(۵) https://eitaa.com/fvtt_ir/2955 1️⃣2️⃣ادوار پنجگانه عرفان اسلامی (۶) https://eitaa.com/fvtt_ir/2987 2️⃣2️⃣ادوار پنجگانه عرفان اسلامی (۷) https://eitaa.com/fvtt_ir/3033 3️⃣2️⃣ادوار پنجگانه عرفان اسلامی (۸) https://eitaa.com/fvtt_ir/3081 4️⃣2️⃣ادوار پنجگانه عرفان اسلامی (۹) https://eitaa.com/fvtt_ir/3095 5️⃣2️⃣ادوار پنجگانه عرفان اسلامی (۱۰) https://eitaa.com/fvtt_ir/3119 6️⃣2️⃣ادوار پنجگانه عرفان اسلامی (۱۱) https://eitaa.com/fvtt_ir/3137 7️⃣2️⃣ادوار پنجگانه عرفان اسلامی (۱۲) https://eitaa.com/fvtt_ir/3156 8️⃣2️⃣ادوار پنجگانه عرفان اسلامی (۱۳) https://eitaa.com/fvtt_ir/3169 9️⃣2️⃣ادوار پنجگانه عرفان اسلامی (۱۴) https://eitaa.com/fvtt_ir/3178 0️⃣3️⃣ادوار پنجگانه عرفان اسلامی(۱۵) https://eitaa.com/fvtt_ir/3186 ⏳ ادامه دارد ... —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
💠 💠 💢بخش 0️⃣3️⃣ 🌐 ادوار پنج گانه عرفان اسلامی (15) 🌐 دورۀ سوم: دورۀ شکوفایی و اوج 🔘 عرفای قرن هشتم 8️⃣ ابوحامد محمدبن ترکه اصفهانی 🔺 وی یک فیلسوف تمام عیار مشایی بود و از جمله فیلسوفانی است که به قول سیدحیدر آملی، از فلسفه به طرف عرفان روی آوردند واز همین جهت آثار عرفانی ایشان دارای اهمیت است؛ زیرا با نظر به فلسفه و اشکالات و شبهاتی که بر عرفان وارد می شود، به تقریر مبانی عرفانی می پردازند. 🔺 ابوحامد آثار فراوانی همانند: الاعتماد الکبیر، الحکمة المتقنة و الحکمة الرشیدیّه دارد و اثر زیبای عرفانی او که با نظارت کامل بر فلسفه نوشته شده است، قواعدالتوحید است که بعدها نوه اش صائن الدین ترکه بر آن شرح می نویسد. 9️⃣ عبدالله یافعی یمنی 🔺 به علوم ظاهری و باطنی آگاه بوده است و نوشته هایی دارد همانند: تاریخ مرآة الجنان و روض الریاحین فی حکایات الصاحین که جامی در نفحات الانس از هر دو اثر استفاده های فراوان برده است. 🔟 سیدحیدر آملی (م ظ 783) 🔺 از عارفان بزرگ جهانی و از شارحان مهم آثار ابن عربی است. در آثار خود بر مسئلۀ حقیقت، طریقت و شریعت پافشاری فراوانی دارد و از مهم ترین کارهای او تطبیق کامل عرفانی و تشیع است که روح عرفان اسلامی با طرح بحث انسان کامل گرایش خود را به شیعه نشان می دهد. 🔺 بعد از سیدحیدر و تلاش های او در مسیر عرفان، گرایش شیعیان به عرفان و محیی الدین بن عربی بیشتر شده است. ایشان سرآغاز حرکت عظیمی شده است که بعدها سرنوشت عرفان را درنهایت به دست گرفته است. 🔺 وی آثار فراوانی عرضه نموده است از جمله: جامع الاسرار، المحیط الاعظم و البحر الخِضَمّ فی تأویل کتاب الله العزیز المحکم و نصّ النصوص که شرح فصوص الحکم ابن عربی است و ... 1️⃣1️⃣ امیر سیدعلی همدانی (م 786) 🔺 وی از سلسلۀ کبرویه است و طریق ارادت او به علاءالدوله سمنانی می رسد. نوشته هایی همچون: اسرار النقطه، شرح اسماء الله، شرح الحکم و شرح قصیدۀ میمیّه فارضیة دارد. 2️⃣1️⃣ زین الدین ابوبکر تایبادی (م 791) 🔺 وی جزء اویسیان است و از راه عمل به شریعت و پیروی از سنت نبوی به طریقت و حقیقت دست یافت و علوم باطنی بر وی کشف شد. 3️⃣1️⃣ خواجه بهاءالدین محمد نقشبند (م 791) 🔺 او مؤسس سلسلۀ «نقش بندیّه» است و عبدالرحمن جامی جزء تابعان این سلسله محسوب می شود. 4️⃣1️⃣ شمس الدین محمد خواجه حافظ شیرازی (م 792) 🔺 وی بزرگ ترین غزل سرای عرفانی ایران و جهان است. 5️⃣1️⃣ خواجه علاءالدین عطار (م 802) 🔺 از بزرگان اصحاب خواجه بهاءالدین نقشبند است. 6️⃣1️⃣ عبدالکریم جیلی یا جیلانی یا گیلانی (م 805) 🔺 وی عضو سلسلۀ «قادریه» بود و به همراه شیخ خود شرف الدین اسماعیل جَبَرتی در یمن زندگی می کرد و به هند مسافرت نموده است. 🔺 او در مبانی عرفانی با ابن عربی هماهنگ است و آثاری تصنیف نموده که از جملۀ آنها الناموس الاعظم است، اما شهرت عمدۀ او به سبب کتاب الانسان الکامل می باشد. 📚 منبع: کتاب آشنایی با مجموعه عرفان اسلامی ص 186_189 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
💠 💠 1️⃣ معرفی فلسفۀ فلسفه https://eitaa.com/fvtt_ir/2526 2️⃣ دسته بندی مباحث فلسفۀ فلسفه https://eitaa.com/fvtt_ir/2572 3️⃣ معیار بداهت تصوری در باب مفاهیم بدیهی https://eitaa.com/fvtt_ir/2600 4️⃣ معیار بداهت مفاهیم از دیدگاه فیلسوفان مسلمان (۱) https://eitaa.com/fvtt_ir/2622 5️⃣ معیار بداهت مفاهیم از دیدگاه فیلسوفان مسلمان (۲) https://eitaa.com/fvtt_ir/2644 6️⃣ معیار بداهت مفاهیم از دیدگاه فیلسوفان مسلمان (۳) https://eitaa.com/fvtt_ir/2735 7️⃣ معیار بداهت مفاهیم از دیدگاه فیلسوفان مسلمان (۴) https://eitaa.com/fvtt_ir/2858 8️⃣معیار بداهت مفاهیم از دیدگاه فیلسوفان مسلمان (۵) https://eitaa.com/fvtt_ir/2878 9️⃣معیار بداهت مفاهیم از دیدگاه فیلسوفان مسلمان (۶) https://eitaa.com/fvtt_ir/2895 🔟معیار بداهت مفاهیم از دیدگاه فیلسوفان مسلمان (۷) https://eitaa.com/fvtt_ir/2912 1️⃣1️⃣مولفه‌های معرفت یقینی (۱) https://eitaa.com/fvtt_ir/2942 2️⃣1️⃣مولفه‌های معرفت یقینی (۲) https://eitaa.com/fvtt_ir/2961 3️⃣1️⃣مولفه‌های معرفت یقینی (۳) https://eitaa.com/fvtt_ir/2990 4️⃣1️⃣مولفه‌های معرفت یقینی (۴) https://eitaa.com/fvtt_ir/3041 5️⃣1️⃣مولفه‌های معرفت یقینی (۵) https://eitaa.com/fvtt_ir/3056 6️⃣1️⃣مولفه‌های معرفت یقینی (۶) https://eitaa.com/fvtt_ir/3083 7️⃣1️⃣شهورعقلی به مثابه پایهٔ فلسفه https://eitaa.com/fvtt_ir/3098 8️⃣1️⃣عقل به مثابه پایه فلسفه https://eitaa.com/fvtt_ir/3124 9️⃣1️⃣حجیت ذاتی شهود https://eitaa.com/fvtt_ir/3141 0️⃣2️⃣شهود قابل استفاده در فلسفه https://eitaa.com/fvtt_ir/3158 1️⃣2️⃣درهم تنیدگی شهود و عقل https://eitaa.com/fvtt_ir/3171 2️⃣2️⃣انواع کنش‌های عقل نظری https://eitaa.com/fvtt_ir/3180 3️⃣2️⃣کنش‌های عقلی تحقق‌بخش علم یقینی https://eitaa.com/fvtt_ir/3188 ⏳ ادامه دارد ... 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
💠 💠 💢بخش3️⃣2️⃣ 🌐 کنش های عقلی تحقق بخش علم یقینی 🔘 2. عقل شهودی 🔺 شهود، یا حسی است یا عقلی و یا قلبی. عارفان دربارۀ شهود قلبی به تفصیل سخن گفته اند و ابن سینا، شیخ اشراق و ملاصدرا شهود قلبی را پذیرایند و دربارۀ آن تحلیل هایی عرضه کرده اند. همچنین شهود حسی را برخی فیلسوفان پذیرفته اند و برخی نیز بدان معتقد نیستند. 🔘 شهود عقلی 🔺 دریافت مستقیم عقل است به نحو حضوری. ادراک عقلی را معمولاً تنها در دایرۀ علم حصولی مطرح می کنند و غالباً سخن از عقل حصولی است که کلیات را ادراک می کند. 🔺 اما افزون بر عقل حصولی، عقل شهودی نیز در کار است؛ یعنی عقل می تواند ادراک حضوری نیز داشته باشد. 🔺 اینکه عقل می تواند شهود، یعنی علم حضوری داشته باشد، برپایۀ قاعدۀ صدرایی «النفس فی وحدتها کل القوی»، توجیه و تبیین می شود. 🔺 برای یافتن «علیت» همین که می بینیم با برخورد پا به توپ، توپ به حرکت درآمد، عقل علیت را می فهمد. عقل رابطۀ علیتی را به نحو شهودی ادراک می کند. 🔺 هنگام برقراری ارتباط حسی با خارج، چیزهایی را ادراک می کنیم که از قلمرو ادراک حسی بیرون اند. از باب نمونه، معقولات ثانی فلسفی در متن شهود حسی، به شهود عقلی درک می شوند. 🔺 در ساحت شهود حسی، چه حس ظاهر چه حس باطن، و حتی در ساحت شهود قلبی، عقل حاضر می شود و ادراکاتی مناسب خود فراهم می آورد. این ادراک های عقلی، بی واسطه اند؛ به گونه ای که حتی نمی توان گفت با واسطۀ قوای باطنی صورت می گیرند. 🔺 حقایق عقلی ای را که در شیء وجود دارند، و هنگام شهود حسی فراچنگِ حس نمی افتند، عقل شکار می کند. 🔘 عقل شهودی در دل شهود قلبی 🔺 دراین باره دو تحلیل می توان عرضه کرد: 🔺 الف) عقل شهودی در دل شهود قلبی کار می کند، اما به عنوان قوۀ پایین تر در بطن قوۀ بالاتر 🔺 ب) عقل شهودی در دل شهود قلبی به ادراک می پردازد، از آن رو که هر قوۀ بالاتر، تمام قوای پایین تر را در خود دارد. این تحلیل از آنِ ملاصدراست. از نگاه او، خیالْ حس را در خود دارد، و عقل نیز مشتمل بر خیال و حس، هر دو است. 🔺 عارفان نیز چنین باوری دارند. از نگاه ایشان، قوۀ قلبیه قوۀ برتر است و هنگامی که انسان به مرتبۀ قلب می رسد، عقلش قوه ای از قوای قلب و شأنی از شئون آن می شود. 🔺 بنابراین وقتی گفته می شود عقل شهودی در دل شهود قلبی ادراک می کند، بدان معناست که گونه ای از ادراکات قلب، به عقل نسبت داده می شوند. همان قلب است که با شأنی از شئون اندماجی خود، یعنی عقل، ادراک کرده است. 🔘 عقل شهودی و عقل منوّر 🔺 منظرو از عقل منوّر، عقل نورانی شده به نور کشف قلبی است که می تواند ادراکات و فهم های بهتر و عالی تری داشته باشد، درحالی که پیش از نورانی شدن، توانایی چنان ادراک و فهمی را نداشته است. 🔘 تصویری دیگر از عقل منوّر 🔺 عقل منوّر می تواند عقل شهودی منوّر به نور کشف قلبی باشد، که در مراتب پایین تر از شهود قلبی، به ادراک می پردازد و به لایه های باطنی ترِ مشهود دست می یابد. در تصویر پیشین،عقل منوّر در دل شهود قلبی به ادراک می پرداخت. اما اکنون سخن دربارۀ عقلی است که منوّر به کشف قلبی است، اما در مراتب پایین تر حاضر می شود و ادراک می کند. 🔺 البته در این مورد نیز باید گفت قلب است که ادراک می کند، اما تنزل کرده، و در مراتب پایین تر عمل کرده است. 🔘 فهم شهودی 🔺هنگامی که عقل شهود می کند، در همان موطن شهود، فهم نیز دارد، که از آن با تعبیر «فهم شهودی» یاد می کنیم. منظور این نیست که پس از شهود در ساحت علم حصولی، فهم حاصل می شود، بلکه فهم شهودی در دل شهود عقلی روی می دهد؛ یعنی همان عقلِ شهودگرِ حاضر در موطن شهود، فهم نیز می کند و حقایقی را درمی یابد. 🔺 عقل در موطن شهود دو کار انجام می دهد، هم می یابد، و هم به صورت شهودی می فهمد. فهم شهودی افزون بر نفس مشهود، به لوازم ایجابی و حتی سلبی مشهود نیز می تواند تعلق گیرد. 🔺 آنچه موجب می شود در مراحل پس از شهود عقلی، علوم حصولی فراچنگ آیند، همین فهم شهودی است. 🔺 از باب نمونه، من وجود خود و تشخص خود، و نیز پیوند میان آن دو را در موطن شهود فهم می کنم. از فهم این ارتباط در موطن شهود، با تعبیر «تصدیق بالقوه» یاد می کنیم. سپس در مرحلۀ علم حصولی، این فهم به علم حصولی تبدیل می شود. 📚 منبع: کتاب تأملاتی در فلسفه‌ی فلسفه‌ی اسلامی ص 146_152 —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 💠 1️⃣ اهمیت حکمت مشاء https://eitaa.com/fvtt_ir/2517 2️⃣ مشرب های سه گانه فلسفی https://eitaa.com/fvtt_ir/2561 3️⃣ مشائیان و آثار مکتوب آنها (1) https://eitaa.com/fvtt_ir/2594 4️⃣ مشائیان و آثار مکتوب آنها (2) https://eitaa.com/fvtt_ir/2616 5️⃣ مشائیان و آثار مکتوب آنها (3) https://eitaa.com/fvtt_ir/2638 6️⃣ علوم و اقسام آن (1) https://eitaa.com/fvtt_ir/2677 7️⃣ علوم و اقسام آن (2) https://eitaa.com/fvtt_ir/2715 8️⃣معرفت شناسی در فلسفه مشاء (۱) https://eitaa.com/fvtt_ir/2848 9️⃣معرفت شناسی در فلسفه مشاء (۲) https://eitaa.com/fvtt_ir/2869 🔟معرفت شناسی در فلسفه مشاء (۳) https://eitaa.com/fvtt_ir/2886 1️⃣1️⃣معرفت شناسی در فلسفه مشاء (۴) https://eitaa.com/fvtt_ir/2902 2️⃣1️⃣معرفت شناسی در فلسفه مشاء (۵) https://eitaa.com/fvtt_ir/2930 3️⃣1️⃣معرفت شناسی در فلسفه مشاء (۶) https://eitaa.com/fvtt_ir/2950 4️⃣1️⃣هستی‌شناسی در فلسفه مشاء https://eitaa.com/fvtt_ir/2982 5️⃣1️⃣اشتراک معنوی وجود https://eitaa.com/fvtt_ir/3026 6️⃣1️⃣زیادت وجود بر ماهیت (۱) https://eitaa.com/fvtt_ir/3053 7️⃣1️⃣زیادت وجود بر ماهیت (۲) https://eitaa.com/fvtt_ir/3078 8️⃣1️⃣ماهیت https://eitaa.com/fvtt_ir/3093 9️⃣1️⃣اصالت وجود https://eitaa.com/fvtt_ir/3113 0️⃣2️⃣اعتبارات سه گانه ماهیت https://eitaa.com/fvtt_ir/3133 1️⃣2️⃣کلی طبیعی (۱) https://eitaa.com/fvtt_ir/3154 2️⃣2️⃣کلی طبیعی (۲) https://eitaa.com/fvtt_ir/3164 3️⃣2️⃣علت تشخص ماهیت https://eitaa.com/fvtt_ir/3176 4️⃣2️⃣اقسام ماهیت (۱) https://eitaa.com/fvtt_ir/3184 5️⃣2️⃣اقسام ماهیت (۲) https://eitaa.com/fvtt_ir/3191 ⏳ ادامه دارد ... —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac
💠 💠 💢بخش 5️⃣2️⃣ 🌐 اقسام ماهیت 🔘 اقسام ماهیت 🔺 ابن سینا با استفاده از ویژگی جنس، یعنی ابهام معنایی و وجودی، اتحاد جنس و فصل و تشکیل ماهیت نوعی واحد را توضیح می دهد. 🔘 نحوه تشکیل نوع از جنس و فصل 🔺 مسئله این بود که جنس و فصل چگونه با هم یگانه می شوند و شیء متحصل واحد، یعنی نوع از آنها تکوّن می یابد. 🔘 پاسخ ابن سینا 🔺 اگر جنس و فصل دو حقیقت متمایز و متفاوت باشند، واقعاً در رفع و محو این تمایز مشکل وجود خواهد داشت. هنر ابن سینا در اینجا آن است که تمایز واقعی میان جنس و فصل را برمی دارد و فقط تمایزی تحلیلی و اعتباری مطرح می کند. جنس به گونه ای تحلیل می شود که پذیرای فصل است و فصل به چیزی می پیوندد که در ذات آن پذیرفتن فصل تعبیه شده بود. 🔺 اتحاد جنس و فصل، اتحاد دو امری است که از ابتدا باید به یکدیگر ملحق شوند و به سخن دقیق تر، اتحاد دو امری است که یکی قوه دیگری بوده است؛ یعنی عین همدیگرند. 🔺 معنای واحدی در میان است که می تواند چند چیز باشد؛ مانند معنای واحد مقدار که می تواند سطح، خط یا حجم باشد. آن معنای واحد، وجودی غیر از وجود آن معانی متعدد ندارد، بلکه به وجود آنها موجود است؛ یعنی مقدار همواره یا خط است یا سطح است یا حجم. اما ذهن انسان می تواند خود مقدار را بدون تعین خطی، سطحی و حجمی ملاحظه کند و آن را به عنوان چیزی که قابل تقسیم به اجزای مساوی است، در نظر بگیرد. این معنا در صورتی جنس خواهد بود که به نحو لابشرط، یعنی نامتعین و مبهم ملاحظه شود. 🔺 ذهن در مرتبه بعد درصدد برمی آید آن را تحصل بخشد و متعین کند. بدین مقصود، معنای دیگری به آن می افزاید، ولی منظور از افزودن معنای دیگر در اینجا، آن نیست که معنایی که متمایز از معنای مبهم قبلی و خارج از آن است به آن افزوده شود. 🔘 تغایر ذهنی جنس و فصل 🔺 تغایر معنایی والحاق یکی به دیگری حاصل تحلیل ذهنی و تأمل عقلی است. ذهن آنچه را یک بار به طور مبهم و نامتعین و به نحو لابشرط اعتبار کرده بود در ملاحظه و اعتبار جدیدی تعین می بخشد و تحصیل می کند. این اعتبار جدید، در واقع بر روی همان معنای مبهم پیشین صورت می گیرد نه آنکه واقعاً و در خارج معنای جدیدی به معنای مبهم قبلی ضمیمه گردد. 🔺 تغایر جنس و فصل، تغایر دو جزء متمایز خارجی نیست، بلکه تغایر دو اعتبار و مفهوم ذهنی است و همین تغایر اعتباری و مفهومی تأمین کنندۀ تغایر مورد نیاز در حمل است؛ همان گونه که اتحاد حقیقی خارج از ظرف اعتبار، تأمین کنندۀ اتحاد مورد نیاز در حمل است. 🔘 خلاصه 🔺 وحدت نوع مرکب از جنس و فصل، ناشی از حقیقت جنس و فصل و چگونگی ترکیب آنهاست: جنس، حقیقتی مبهم و نامتحصل است، از این رو، نمی توان حتی با اشارۀ عقلی به آن اشاره کرد و با پیوستن فصل به آن، ابهام و عدم تحصل آن برطرف می شود. اما فصل، معنای جداگانه و دیگری نیست که به آن ملحق شود، بلکه وجه تحصّل و تعین همان چیزی است که جنس، وجه ابهام و عدم تحصل آن بوده است. بدین ترتیب، جنس و فصل از همان ابتدا به گونه ای اعتبار شده اند که به هم پیوستن آنها و تشکیل ماهیت واحد، مقتضای حقیقت آنهاست و مشکلی در میان نیست. 📚 منبع: کتاب حکمت مشاء ص 130_132 —---— 🇮🇷 مؤسسه فرهنگ و تمدن توحیدی 🔗http://eitaa.com/joinchat/1134034961Cd9295a37ac