eitaa logo
آرایه های ادبی
1.2هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
242 ویدیو
123 فایل
با ذکر صلوات بر محمد و آل محمد این کانال برای دوستداران ادبیات گردآوری شده با آرزوی توفیق سپاس بابت همراهی‌تون @safieghomanjani @nabzeghalam
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ ادبیات تعلیمی به آن دسته از آثار ادبی اطلاق می‌شود که محتوای آنها آموزه‌های اخلاقی ، اجتماعی یا علمی است و به هدف تعلیم و تربیت آفریده می‌شوند. ❇️ تعلیم و تربیت همواره یکی از نخستین دغدغه‌های بشر بوده است و اصولاً رسالت پیامبران و نقش آن‌ها در زندگی انسان‌ها برای رسیدن به این هدف بوده است. به تدریج با پیدایش و تکامل ادبیات و تقسیم آن به انواع مختلف بسیاری از ادیبان بر آن شدند تا با درآمیختن ادب و آموزه‌های پرورشی راه را برای رسیدن به این امر هموار کنند و بدین ترتیب ادب تعلیمی شکل گرفت؛ بنابراین منظور از ادبیات تعلیمی ادبیاتی است که نیک‌بختی انسان را در بهبود منش اخلاقی او می‌داند و خود را متوجه پرورش قوای روحی و تعلیم اخلاقی انسان می‌کند. ❇️ اثر تعلیمی می تواند به صورت داستان یا حکایت در قالب شعر و نثر بهره گرفت به این گون اثار ادبی ادبیات تعلیمی می گویند. که موضوع های ان می تواند حکمت؛اخلاقی؛دانشی باشد. که این موضوع ها می تواند به صورت تخیلی یا ادبی باشد. @arayehha
✳️ کاریکلماتور ❇️ کاریکلماتور نامی است که احمد شاملو بر نوشته‌های پرویز شاپور(همسر فروغ فرخزاد ) گذاشت. این کلمه ابتدا در سال ۱۳۴۷ در مجله خوشه به سردبیری شاملو به کاربرده شد و حاصل پیوند «کاریکاتور» و «کلمه» است. به نظر شاملو، نوشته‌های شاپور کاریکاتورهایی است که با کلمه بیان شده‌است ❇️ ویژگی‌های کاریکلماتور: تضاد ، ایهام ، تخیل ، ابتذال ، طنز ❇️ نمونه کاریکلماتورهایی از پرویز شاپور : 🔸وقتی عکس گل محمدی در آب افتاد، ماهی‌ها صلوات فرستادند 🔸 اگر بخواهم پرنده را محبوس کنم، قفسی به بزرگی آسمان می‌سازم 🔸 به عقیده گیوتین، سر آدم زیادی است 🔸به یاد ندارم نابینایی به من تنه زده باشد. 🔸قلبم پرجمعیت ترین شهر دنیاست 🔸 هر درخت پیر، صندلی جوانی می‌تواند باشد 🔸گربه بیش از دیگران در فکر آزادی پرندهٔ محبوس است. 🔸بلبل مرتاض، روی گل خاردار می‌نشیند 🔸نسیمی که به تک درخت می‌وزد سرود تنهایی سر می‌دهد 🔸 ستارگان در دل شب به روشنی روز می‌درخشند. 🔸 قطرات باران در آغوش هم آب می شوند.. @arayehha
به طور کلی تفاوت بین نثر ادبی و قطعه ادبی را به شکل زیر توضیح داد : * نثر ادبی : - تابع قوانین دستوری است و هر کلمه جای مشخص خود قرار می گیرد و ارکان جمله تقریبا رعایت می شود. - از صنایع بدیع و بیان و آرایه های ادبی ، زیادتر از معمول استفاده می شود. - در بُعد زمانی خاص و زمان معینی شکل می گیرد و با تاریخ همراه است. - دست نویسنده در نثر بازتر است و گزینش کلمات راحت تر است. * قطعه ی ادبی : - نویسنده با انتخاب کلمه ی مناسب و زیبا و خیال انگیز ، هم اطلاتات را منتقل می کند و هم حس مخاطب را تحریک می کند. - استفاده از آرایه های ادبی و صنایع ادبی با کشش یا اثر و قدرت تأثیر گذاری بیشتر از نثر ادبی است. - تصویر سازی خیال انگیز - گسترش تفکر برانگیز با آرایه های ادبی - جملات کوتاه و رسا @arayehha
محمدکاظم کاظمی زمستان ۱۳۴۶ در هرات افغانستان در خانواده‌ای اهل ادب متولد شد. در سال ۱۳۶۳ به ایران آمد و مدرک کارشناسی‌اش را در رشتهٔ مهندسی عمران از دانشگاه فردوسی مشهد اخذ‌ کرد. آغاز فعالیت ادبی او به سال ۱۳۶۵ بازمی‌گردد. کاظمی علاوه بر سرودن شعر، در زمینۀ آموزش شعر، برگزاری انجمن‌های ادبی، انتشار نقد در مطبوعات، تألیف و ویرایش کتب ادبی فعالیت کرده است و امروزه از اساتید و ناقدین بنام شعر به شمار می‌آید. از سوابق او می‌توان به دبیر علمی یازدهمین جشنواره شعر فجر، مسئولیت دفتر هنر و ادبیات افغانستان، مسئولیت جلسهٔ نقد شعر حوزه هنری خراسان رضوی و عضویت در هیئت‌تحریریۀ نشریات اشاره کرد. «کفران»، «قصه سنگ و خشت»، «روزنه» و «کلید در باز» برخی از مجموعه اشعار و کتب آموزشی او است. @arayehha
💠هوش هیجانی(Emotional intelligence): 🔶 هوش هیجانی(یا به طور مختصر EQ)، یکی از علائم بسیار مهم در بلوغ عاطفی و یکی از شاخص های بسیار مهم برای موفقیت در زندگی- به ویژه داشتن روابط موفق با دیگران است. 🔶 هوش هیجانی(EQ)، به طور خیلی ساده یعنی درک کردن احساسات خود و دیگران و مدیریت صحیح هیجان ها. 🔶 هوش هیجانی(EQ) ارتباطی با ضریب هوشی(IQ) ندارد؛ به این معنا که فردی ممکن است IQ بالایی داشته باشد و در زمینه های علمی، شغلی، مالی و... بسیار باهوش و موفق باشد، اما هوش هیجانی(EQ) ضعیفی داشته باشد و در روابط اجتماعی و عاطفی و زندگی خصوصی اش یک فرد شکست خورده و ناموفق باشد. 🔰 اصول هوش هیجانی(EQ) عبارتند از: ۱)خودآگاهی(شناخت خود) ۲)مدیریت احساسات ۳)خودانگیزی و روحیه پرنشاط ۴)همدلی و توانایی درک دیگران ۵)مدیریت ارتباطات 🔶 زنان یا مردانی که "هوش هیجانی" خوبی ندارند، نمی توانند روابط موفقی با دیگران برقرار سازند و در روابط اجتماعی، عشقی یا ازدواج های خود مدام با شکست مواجه می شوند. 🌱هوش هیجانی را می توان ارتقاء داد و آموخت، اما این کار به تمرین و تلاش بسیار زیاد نیاز دارد. ❇️ مشخصاتِ هوش هیجانی در "زنان" عبارت است از: ۱)آرام و خونسرد و با اعتماد به نفس است و یک نوع جذابیت، آرامش و متانت در چهره و رفتارش وجود دارد. ۲)شخصیتِ سالم، راحت و با عزت نفسی دارد و گرفتار خودخواهی و خودبزرگ بینی و منفی نگری نیست. ۳)در روابط و وظایفش فردی متعهد، وفادار و مسئولیت پذیر است و می توان روی سخن و قول او حساب کرد. ۴)مستقل و هدفمند است. اهدافش را درست انتخاب می کند و دُرُست به هدف می زند. ۵)در روابط جنسی قاعده و قانون خاصی دارد و در عین اخلاق گرایی، باز و راحت و جسورانه عمل می کند. ❎ مشخصاتِ هوش هیجانی در مردان عبارت است از: ۱)قاطع، با اعتماد به نفس، تصمیم گیرنده و مستقل است و صلابت و استواری آشکاری در چهره و ۲)در عین جدیت و منطقی بودن، توانایی ابراز احساساتش را نیز دارد و می تواند به شکل موثری احساساتش را در قالب رفتار و گفتار بروز دهد. ۳)با وجود تمام وسوسه ها و جاذبه های دیگری که برای برقراری ارتباط وجود دارد، می تواند به معشوق و همسرش وفادار باشد و متعهد باقی بماند. ۴)دلسوز و مهربان و حمایت کننده و مراقب است. ۵)غرورِ کاذب و خودشیفتگی نداشته و احساس مسئولیت زیادی نسبت به رفتارش دارد، و اگر مرتکب اشتباهی شد متواضعانه عذرخواهی می کند. ✅ "هوش هیجانی"، یعنی شناختِ افکار و احساسات خود و دیگران و مدیریت و جهت دهی درست آنها. 🌱داشتن هوش هیجانی بالا، یکی از شروط لازم برای داشتن ارتباطاتِ موفق است و بدون آن زن و مرد توانایی خروج از هزارتوی پیچیده و سردرگم کننده روابط را ندارند و فقط دور خودشان می چرخند و می چرخند و می چرخند و در انتها هم در تله های ارتباطی می افتند! 🍃🍃🍃🌷                                                        @arayehha
هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
کانال اشعار خانم‌های شاعر: زینب نجفی @eitaaparvanegi بهجت فروغی مقدم @behjatf فاطمه عارف‌نژاد @fatemeh_arefnejad صفیه قومنجانی @nabzeghalam مارال افشون @poem12 فائزه زرافشان @faeze_zarafshan الهه بیات مختاری @aboajor عاطفه خرّمی @atefe_khorrami ناهید خلفیان @andisheysabz معصومه گودرزی @baresh_haye_ghalamman عاطفه جوشقانیان @sobhetazedam مهتا منتظر @delnvshtMahta پریسا مصلح @khatdl سعیده کرمانی @kaftarchahiemamreza محنا امیری @mohanaamirii ملیحه آخوندی @seshanbee عاطفه‌سادات موسوی @atefesadatmoosavi ام‌البنین بهرامی @omolbaninbahrami مهتاب بهشتی @tarranemah معصومه‌سادات اسدیان @sher_zad مریم کرباسی نجف‌آبادی @maryam_karbasi_najafabadi طیبه عباسی @TaiebeAbbasi زهرا علیپور @zahraalipoor19 انسیه‌سادات هاشمی @folanipoem اعظم سعادتمند @azam_saadatmand ام‌البنین مبارز @sadatmobarez زهرا سپهکار @zahra_sepahkar سیده‌نرگس هاشم‌ورزی @snhashemvarzi راضیه مظفری @roozikenemidanam نگین نقیبی @najvayebaran معصومه شریف @masoome_sharif الهه سلطانی @elahesoltani هدیه ارجمند @hediyearjmand خدیجه خداکرمی @sogandbarqalam عاطفه جعفری @pishaninevesht رقیه سعیدی @saeidikimya زهرا حاجی‌پور @niloofaranehha مرضیه موفق @Ghoghnooooooos مهدیه اکبری @ATAMMAN صدیقه اژه‌ای @SheidayeEsfahani فاطمه غلامی‌ @fatemehgholami67 زهرا غلامزاده @zahra_gholamzadeh69 فاطمه دبیری @yadoyar کانال اشعار آقایان شاعر: سیدمحمدرضا شمس @shamssaghi مهدی جهاندار @mehdi_jahandar علی مقدم @sheikh_ali_moghaddam محمدجواد منوچهری @gida13 حسن زرنقی @h_zarnaghi احمد رفیعی وردنجانی @asharahmadrafiei اشعار عاصی @ashare_asi محسن علیخانی @MohsenAlikhanySher محمد عابدی @Abedi_Aaeini علی سمرقندی @alisamarqandi محمد درّودی @darroudishaer میلاد عرفان‌پور @erfanpoor مجید بوری @majiidboori1371 مهدی شریفی @ashaarsharifi مهدی کبیری @mehdikabiri_qom محمدحسن محمدی @najvaydel1402 مهدی طهماسبی @tasvireshafagh احمد ایرانی‌نسب @ahmadiraninasab میثم رنجبر @meysamranjbar_channel حسین سنگری @hosseinsangari اسماعیل علیخانی @sherkadeh محمدحسین ملکیان @faraz_malekian مجتبی خرسندی @Mojtaba_khorsandi محمدتقی عارفیان @SharheAtasheDel محسن درویش @mohsen_darvish_harandi محمدمعین پوریلان @moeinpooryalan حسین مرادی @moradipoet حسن شیرزاد @sharh_sib یوسف رحیمی @Yusof_Rahimi محسن قاسمی @mohsenghasemi110 حسینعلی زارعی @saredustansalamat علی‌اصغر شیری @aliasgharshiri سیدمهدی حسینی رکن‌آبادی @gardoune عباس جواهری رفیع @denj_tanhaii مسعود یوسف‌پور @yosefpoor_ir احمد علوی @ahmadealavi سروش وطن‌پور @soroush_0301 محمدهادی شریفی @mohammadhadisharifi محسن ناصحی @nasehi_mohsen محمدرضا ترکی @faslefaaseleh محمدمهدی سیار @mmsayyar مرتضی درزی @avayesokut حسن خسروی وقار @hasankhosravivaghar محمدحسن بیات‌لو @mohamadhasanbayatloo محمد خادم @khadempoet علیرضا مهران @alirezamehran_3 علی سلیمیان @alisalimian_poem محمدحسین انصاری‌نژاد @delnakhahi امیرحسین هدایتی @ashareamirhosienhedayati احسان نرگسی @ehsannargesi مهدی پرنیان @sheikh_ghm حامد طونی @hamedtooni احمد شهریار @ahmedshehryar1 امیرحسین پاسبان @apasban مهدی زارعی @mahdi_zarei_shaer عباس احمدی @abbasahmadi57 علی‌محمد مؤدب @alimohammadmoaddab رضا یزدانی @rezayazdaanii سیدعسکر رئیس‌السادات @daftareshereman محمدرضا قاسمیان @azsabuyeeshgh محمدرضا کاکایی @mohammadrezakakaei قاسم صرافان @GhasemSarafan حسین جعفری @robaei علی ذوالقدر @ali_zolghadr سجاد محمدیاری @sajjadmohammadyari محمد ثاقبی @SheerSaghebi محمدحسین رشیدی @meeghat شادروان سیدعلیرضا شمس قمی @shamseqomi رضا یزدی اصل @rezayazdiasl1001 علی رحمتی @Eghlimegharar مرتضی طوسی @morteza_tousi محمدحسین فیض اخلاقی @feyzefeyz مبین اردستانی @Mobin_Ardestani
✅ درباره پسوند "-ار" پسوند "-ار" در فارسی امروز به بن ماضی افزوده می‌شود و در موارد زیر به کار می‌رود: ۱. برای ساختن صفت فاعلی، مانند: نمودار، خواستار ۲. برای ساختن اسم مصدر، مانند: رفتار، دیدار ۳. برای ساختن صفت مفعولی، مانند: گرفتار این پسوند بازمانده پسوند tar- ایرانی باستان است که در ایرانی میانه غربی به صورت هایtār- و dār- در می‌آید. اما بنا به ملاحظات قواعد ایرانی میانه غربی tār- و dār- را نمی‌توانیم پسوند به‌شمار بیاوریم بلکه باید ār- را پسوند فرض کنیم چون اگر tār- و نیز dār- را پسوند به حساب بیاوریم، مجبوریم ماده‌هایی را فرض کنیم که در ایرانی میانه غربی چنین ماده‌هایی وجود ندارد. در فارسی میانه ترفانی -buxtār به معنی "نجات‌دهنده" صفت فاعلی است از فعل buxtan به معنی 'نجات دادن' و kištār به معنی "کشت" اسم مصدر است از فعل kištan به معنی 'کاشتن' جالب این است که در زبان پهلوی کلمه گفتار یا guftār صفت فاعلی است به معنی 'گوینده'. حتی در فرهنگ مکنزی برابر انگلیسی آن speaker ذکر شده است. درحالی‌که در فارسی جدید ما کلمه "گفتار" را اسم مصدر به کار می‌بریم یعنی الان معنی speaking می‌دهد نه speaker. این پسوند در زبان پهلوی بیشتر برای ساختن صفت فاعلی به‌کار می‌رود. به همین خاطر کلمات "گفتار" و "کردار" و "رفتار" هر سه در زبان پهلوی صفت فاعلی هستند: gufta:r = speaker گوینده karda:r = active,worker,doer کننده rafta:r = goer رونده گاهی این پسوند در آخر یک کلمه در یک جمله نقش صفت فاعلی و در جمله دیگر نقش صفت مفعولی دارد: fre:fta:r = deceiver, deceived در پهلوی لغت "فریفتار" هم به معنی 'فریبنده، فریب دهنده' است و هم به معنی 'فریفته، فریب خورده'. @arayehha
نگاهی به فریدون توللی عمری به عبث راندم وهر نقش دلاویز بی پرده چو دریافتمش نقش خطا بود جز مر گ که یکتا در زندان حیات است باقی همه دیوار ه ی دروازه نما بود توللی مهدی پرهام درباره اخلاق توکلی می نویسد " وقتی دست به قلم می برد . دل انسان به دنبالش کشیده می شد.درناهمواری شبیه محمد مسعود بود. حتی درآخر عمر هم لحن آمیخته به طنز ومزایایی که همیشه داشت برجا بود" شعرهای کارون توللی وخانلری وگلچین گیلانی راه را برای نیما هموارتر کرد. درمقابل حمله های رضا براهنی که توللی را عامل عقب افتادگی شعر ایران می دانست شمس لنگرودی " توللی را یکی از موثرترین شاعران نوپرداز ما می داند." برای نیما شعر زندگی بود ولی برای توللی جان پناهی فاخر بود توللی درمقدمه ی کتاب رها که بهترین دفتر شعراوست .به سنت گرایان می تازد ومی نویسد الف ،الفاظ سنت گرایان مربوط به زندگی امروزنیست. ب،عنصر زمان ومکان درشهر سنت گرایان مبهم است ج،مفاهیم شعری آنان کلیشه ای ست د، محتوا درشهر این شاعران تابع شکل است نه محتوا توللی گاهی به نیما وپیروانش می تازد. اما چون روح مدرنیته را درک نمی کند نمی تواند در نوگرایی به جایی برسد. ولی حضور پر رنگ وسایه ی سنگین توکلی برسر شاعران پس از او بیانگر موفقیت شاعر درکسب وجاهت ادبی است. هرچند درکتابهای پویه وشگرف شاعر به تکرار خویشتن پرداخته است. ولی درزمینه نثر کتاب التفاصیل توللی یکی ازبهترین نقیضه پردازی وطنز روزگارمان لهراسپ،بهرامیان @arayehha
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ☘️ ☘️ برگی از تقویم تاریخ ☘️ ☘️ ۹ خرداد سالروز درگذشت فریدون توللی (زاده سال ۱۲۹۸ شیراز -- درگذشته ۹ خرداد ۱۳۶۴ تهران) شاعر او در رشته باستانشناسی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران فارغ‌التحصیل شد و به‌کار باستان‌شناسی روی آورد و تا امرداد ۱۳۳۲ چندی رئیس اداره باستانشناسی استان فارس بود. همچنین به‌ عنوان دستيار باستانشناس معروف گريشمن در حفاريهاى شوش شركت داشت. پس از شهریور ۱۳۲۰ وارد فعالیت‌های سیاسی شده بود و به‌ نوشتن مقالات سیاسی در نشریات حزب توده و مجموعه سیاسی طنزآمیزی با نام «التفاصیل» می‌پرداخت. اما چندی بعد از فعالیت‌های سیاسی دست کشید و در کتابخانه دانشگاه پهلوی شیراز به‌کار مشغول شد و بر اثر آشنایی با نیمایوشیج در شعر، به‌شیوه جدید گرایش یافت و به‌ یکی از پیشروان آن تبدیل شد. دفترهای شعر «رها» و «نافه» او محصول همین دوران است. او بعدها به‌ مخالفت با فرم آزاد نیمایی پرداخت و مجموعه‌ای از غزل و قصیده به شیوه قدیم را با نام «پویه» منتشر کرد. شعر او عمدتاً شعری عاشقانه، رمانتیک و احساساتی است: با تصاویر، واژه‌ها و ترکیب‌های فریبنده خوشاهنگ، که با بیان شاعرانه احساسات فردی، بیش از هر چیز از کامجویی‌های جسمانی سخن می‌گوید و توفیقش در شاعری، به‌ سبب همین شعرهاست. او در سرودن شعر عاشقانه به‌شیوه نو، روزگاری پیشرو و نظریه‌پرداز بود و در این زمینه سهم بزرگی دارد و با زبان فرانسه آشنایی داشت و اشعاری از شاعران فرانسه‌ زبان را به‌ فارسی برگردانده‌است. ویژه‌نامه توللی در شماره ۸۵ مجله بخارا با مقالاتی از شفیعی کدکنی، افشین‌وفایی، مهدی فیروزیان، سعیدی سیرجانی و... در زمستان ۱۳۹۰ منتشر شده‌است. دفتر اشعار: التفاصیل (۱۳۲۴) رها (۱۳۲۹) کاروان (۱۳۳۱) نافه (۱۳۴۰) پویه (۱۳۴۵) شگرف (۱۳۵۳) بازگشت (۱۳۶۹) کابوس (۱۳۸۶) ‎🆔 @arayehha
نسبت نوازندگی با نویسندگی در موسیقی، مفهومی داریم به‌نامِ «موتیف». موتیف کوچک‌ترین واحدِ دارای مفهوم است. «تِم» نیز مفهومی موسیقایی است که از چند موتیف ساخته می‌شود و بخشی از جمله را تشکیل می‌دهد. چنان‌چه بخواهیم این سازه‌ها را با سازه‌های زبان تطبیق بدهیم، شاید غلط نباشد اگر موتیف را معادل «کلمه» و تِم را معادل «عبارت» بدانیم؛ هم‌چنان‌که در زبان هم از ترکیبِ کلمه‌ها عبارت‌ها و از ترکیبِ عبارت‌ها جمله‌ها ساخته می‌شوند. نوازندگان برای تمرینِ نواختن یا ساختنِ یک قطعه، سال‌ها روش‌مندانه و نظام‌‌مندانه، جمله‌های خاص و قطعه‌های پیشین را می‌شنوند و بارها موتیف‌ها و تِم‌های آن را تحلیل و تمرین می‌کنند. این کار آن‌قدر تکرار می‌شود که اصطلاحاً ملکهٔ ذهن نوازنده می‌گردد و او در بداهه‌نوازی‌ و آهنگ‌سازی‌، آن موتیف یا تم یا جمله یا آمیزه‌ای بدیع از همهٔ آن‌ها را ناخودآگاه به‌ کار می‌گیرد. اما حین بداهه‌نوازی، نوازنده دیگر چندان ذهنش را مشغول انتخاب موتیف‌ها و تم‌ها و جمله‌ها نمی‌کند، بلکه عناصری که سال‌ها شنیده و نواخته است، عیناً یا به‌طرزی نو، بر مغز و دست وی جاری می‌شوند. این پدیده موجب می‌شود بخش عمدهٔ فکر نوازنده به حفظ ضرب و ضرب‌آهنگ و انسجام ساختاری قطعه اختصاص یابد. چنین پدیده‌ای برای نویسندهٔ ورزیده نیز رخ می‌دهد. او سال‌ها آن‌قدر متن خوانده است و جملات و عبارات و کلماتش را تحلیل و تمرین کرده است که موقع نوشتن، انتخاب آن عناصر دیگر توان و زمان چندانی از او نمی‌گیرد و می‌تواند با فکری آزادتر به پرداختِ هرچه آموده‌تر و آزموده‌تر نوشته‌اش بپردازد. اما آن‌چه گفتم بِدان معنا نیست که نویسنده یا نوازندهٔ ورزیده در انتخاب واژه‌ها یا موتیف‌ها دقت نمی‌کند؛ بلکه بدین معناست که بر اثر تمرین بسیار، واژه‌آگاهی یا موتیف‌آگاهیِ وی به‌قدری رشد یافته است که پردازش زبانی یا موسیقایی برایش به‌نسبتِ تازه‌کاران بسیار سریع‌تر و آسان‌تر است. البته نمی‌توان ادعا کرد که آن‌چه کهنه‌کاران برمی‌گزینند لزوماً دقیق‌ترین گزینه است و نمونهٔ بهتری از آن نیست. در موسیقی، نوازنده و به‌خصوص آهنگ‌ساز، انواع سبک‌ها را بسیار گوش می‌دهد و مدت‌ها بر سبک یا نوازندهٔ خاصی تمرکز می‌کند تا بتواند خصوصیات آن سبک یا آن شخص را دریابد، و آن گاه که بر آن اِشراف می‌یابد، می‌تواند شبیه‌سازی یا تقلیدش کند. این‌گونه است که نوازنده آهنگی می‌سازد که رنگ‌وبوی آهنگ‌های موتسارت را می‌دهد، حال‌آن‌که موتسارت آن آهنگ را نساخته است. در نوشتن هم نویسنده با مطالعهٔ متمرکز و فشردهٔ آثار یک سبک یا یک شخص، قادر است بر ویژگی‌های بارزِ آن مسلط شود و متنی بنویسد که کاملاً شبیه نوشته‌ای معیّن است، اما آن نوشته از قلم نویسندگان آن سبک نتراویده است. این کار اگرچه ممکن است هیچ‌گاه به‌صورت مستقیم به‌ کار نویسنده نیاید، اما توان نویسنده را در انعطافِ نثری افزایش می‌دهد و او را در به‌کارگیری انواع سبک‌ها توانا می‌سازد. معین پایدار، ۰۴ خرداد ۱۴۰۳ @arayehha
چرا یادگیری درست‌نوشتن برای همگان واجب است؟ اگر از شعارهای نخ‌نما و تکراری بگذریم و قدری واقع‌بین و کاربردگرا شویم، می‌بینیم که برخلاف آن‌چه در نگاه اول به‌ چشم می‌آید، دانش و هنر نوشتن و البته درست و زیبا و دقیق نوشتن، آن‌قدرها هم که گمان می‌کنیم کم‌کاربرد و دستِ‌چندم نیست. تقاضانامه‌ای که خطاب به فلان اداره و بَهمان مدیر می‌نویسیم، قراردادنامه‌ای که با کارفرما یا کارمندمان تنظیم می‌کنیم، پایان‌نامه‌ای که در پایان تحصیلمان تألیف می‌کنیم، گزارش‌نامه و سفرنامه‌ای که به‌قصد ثبت وقایع و تجارب تحریر می‌کنیم، شکایت‌نامه‌ای که برای دادگستری تنظیم می‌کنیم، یا اندکی خاص‌تر و هنری‌تر، ‌داستان و نمایش‌نامه و فیلم‌نامه‌ای که به‌عنوان اثری هنری خلق می‌کنیم، هر یک نمونه‌ای از انواع نوشتن است. نوشتن و انواع آن باز هم بیش‌تر از این‌ها در زندگی روزمره نقش دارد. هنگام پرکردن فرم‌ها و اظهارنامه‌ها، موقع فرستادن پیام‌ها و پیامک‌ها، و حتی حین درج لیست خرید و ثبت دخل‌وخرج روزانه، دانش و هنر نوشتن کارساز و دست‌گیر خواهد بود؛ چراکه نوشتنْ بسیار فراتر از صرفاً چیدن حروف روی صفحات است. نوشتن گونه‌ای از اندیشیدن است، گونه‌ای که به‌نسبت گفتارْ دقیق‌تر و سنجیده‌تر و مستندتر است و از همین بابت در بسیاری از بزن‌گاه‌ها یار و کمک‌کار می‌گردد. بگذریم از این‌که مهم‌ترین دست‌آورد انسان، یعنی تمدن بشری، در بستر نوشتار شکل گرفته و بر مدار آن جریان یافته است. باری، همان‌طور که برخورداری از این دانش و هنر می‌تواند کاروان زندگی را پیش براند و حتی شخص را از آن قافله پیش بیندازد، نابرخورداری از آن هم می‌تواند در مسیر زندگی آدم دست‌انداز بسازد و قطار پیش‌رفت را به ورطۀ سکون و رکود بیندازد. پیامی بدخوان و چندمعنا که موجب رنجیدن یا گیج‌شدن مخاطب شده، رساله‌ای که چندین بار بیش‌تر از آن‌چه واقعاً نیاز بوده مکتوب و اصلاح گشته، قرارداد یا اظهاریه‌ای که به‌سبب مبهم‌بودن و دقیق‌نبودنْ خسارت و مرارت به‌ بار آورده، نامه‌‌ای که به‌خاطر ایجاز مخل یا اطناب ممل یا اصلاً خوانده نشده یا در وصول و حصول منظور و مقصود نویسنده ناکام مانده، و هزاران نمونۀ ریز و درشت دیگری که رخ نمی‌داد اگر شخصْ مختصری از خم‌وچم نوشتن آگاه‌تر و در هزارتوی آن واردتر می‌بود، نمودی است از آن‌چه گفته آمد. # @arayehha
هفت نکته دربارهٔ خلاقیت زبانی ۱. اگر بخواهیم همیشه خلاق باشیم و همواره خلاق بمانیم، نمی‌توانیم به چند تکنیک خاص بسنده کنیم، بلکه می‌باید در درجۀ اول تعریف خلاقیت و در درجۀ دوم سازوکار ذهن را به‌طور کلی دریابیم. البته توجه ویژه به خلاقیت در زبان به‌عنوان مهم‌ترین ابزار ابراز رفتارهای شناختی انسان هم در این میان بایسته است.  ۲. واژه‌شناسی در ظاهر به واژه‌سازی و خلاقیت زبانی مربوط نیست، اما در واقع موتور مولد واژه‌سازی و بروز خلاقیت زبانی است؛ چراکه برای ساختن واژه باید نخست ادوات آن را شناخت و این شناخت ادوات از تأمل در اجزای واژه‌های موجود و قواعد حاکم بر ترکیب آن اجزا به دست می‌آید. ۳. اگر پیش از هر کاری مبنا داشته باشیم، به‌مراتب بهتر می‌توانیم آن کار را انجام دهیم و پس از انجامش کیفیت کارمان را بسنجیم. واژه‌سازی هم از این اصل مستثنا نیست. بسیاری اوقات، علت واژه‌سازی ناشیانۀ واژه‌ساز کم‌بود دانش واژگانی او نیست، بلکه علتش دانش اندک او از مبانی مفهومی و سازوکارهای ذهنی در واژه‌سازی است. ۴. شناخت جای‌گاه و کاربرد وندها و بررسی و طبقه‌بندی آن‌ها به‌صورت موضوعی راز واژه‌سازی حرفه‌ای و خلاقیت همیشگی است. ۵. اگر هم نگوییم عمدۀ متونِ این روزهای دانش‌گاه‌ها و نشرهای امروز ایران ترجمه است، دست‌کم بخش مهمی از این متون حاصل ترجمه یا تحت تأثیر ترجمه است. این موضوع به‌ خودی خود نه بد است و نه خوب؛ اما از دید واژه‌سازی اهمیت دارد، چراکه واژه‌ساز باید با اقتضائات آن زبان مبدأ و ترجمه از آن زبان آشنا باشد. ۶. خلاقیت در سطح نحوی هرچند در حد محدود اما به‌طور مؤثری نمود دارد. شاید بتوان گفت اسکلت متن جملات‌اند و این اسکلت با نحو زبان به هم پیوند می‌خورند و با هم معنا می‌سازند؛ از این رو استفادۀ هنرمندانه و بهینه از این امکان زبانی می‌تواند وجه تمایز و مزیت رقابتی نویسنده در مقایسه با هم‌کاران یا رقیبان باشد. ۷. سازوکار زبان بسیار پیچیده‌تر از آن است که به چند ضابطۀ دستوری، اعم از صرفی و نحوی، محدود و ختم گردد. پشتوانه‌های فرهنگی و اقتضائات اجتماعی وقتی در کنار سازوکارهای شناختی و ادراکی قرار می‌گیرند، می‌توانند میدان وسیعی برای بروز خلاقیت و اثرگذاری پدید آورند. نورمحمدی @arayehha