💠 ماجرای تکفیر و قتل عبدالله بن خباب و زنش، فقط به جرم هم فکر نبودن
🔺#تاریخ_طبری نقل میکنه: عده ای از #خوارج در حال عبور بودند، به مردى برخوردند كه زنى را بر خرى سوار كرده، شتابان پيش مىبُرد. به كنارش رفتند و او را فرا خوانده و به #تهديد، هراسانش ساختند.
🔺به او گفتند: تو كيستى؟ گفت: من عبد اللّه هستم، فرزند خَبّاب، كه صحابى پيامبر خدا بود. سپس خَم شد تا جامهاش را كه هنگام هراساندن او از اندامش بر زمين افتاده بود، بردارد.
🔺به او گفتند: آيا تو را به هراس افكنديم؟ گفت: آرى. به او گفتند: تو را بيمى نيست! پس حدیثی از پدرت كه وى از پيامبر شنيده باشد روایت کن؛ اميد كه خداوند، ما را از آن سود دهد.
🔺گفت: پدرم از پيامبر خدا روايت كرد كه آشوبى در پيش است كه در آن، دل ها مىميرد، همانگونه كه بدنش مىميرد. در آن #فتنه، آدمى شبانگاه #مؤمن است و صبحگاهان، #كافر؛ و روز را به كفر آغاز مىكند و به ايمان پايان مىدهد.
🔺به آن مرد گفتند: حال بگو درباره #ابوبكر و #عمر چه نگاهی دارى؟ او آن دو را به نيكى ستود. گفتند: درباره #عثمان چه مىگويى؛ در آغاز خلافتش و در پايانش؟ گفت: او هم در آغاز و هم در پايان خلافتش، بر #حق بود.
🔺گفتند: چه مىگويى درباره #على، پيش و پس از داورى؟
گفت: همانا او #خداشناستر از شما و در دينش #پرهيزگارتر و #بصيرتر است.
(إنَّهُ أعلَمُ بِاللّهِ مِنكُم، و أشَدُّ تَوَقِّيا عَلى دينِهِ، و أنفَذُ بَصيرَةً)
🔺وقتی این سخنان را از او شنیدند به او گفتند: همانا تو از #هوای_نَفْس پيروى مىكنى و افراد را به نامشان و نه به كارهایشان، دنبال میکنی. به خدا سوگند، تو را مىكشيم، به گونهاى كه هيچ كس را نكشتهايم.
(إنَّكَ تَتَّبِعُ الهَوى، وتُوالِي الرِّجالَ عَلى أسمائِها لا عَلى أفعالِها، وَاللّه لَنَقتُلَنَّكَ قِتلَةً ما قَتَلناها أحَدا)
🔺بعد آنها را گرفتند و زیر نخلی آوردند. خرمایی از درخت نخل افتاد و یکی از خوارج آن را خورد. دیگری به او گفت چرا بدون اجازه صاحبش و از راه غیر حلال خوردی؟ او هم آن دانه خرما را از دهانش به بیرون پرت کرد.
🔺بعد خوکی را در آنجا دیدند و یکی شان با شمشیر آن را کشت. یکی از خوارج به دوستش گفت: این کار تو، #مصداق_فساد_در_زمین بود. آنگاه صاحب خوک آمد و بهای آن را به او پرداخت کردند.
🔺چون #ابن_خبّاب اين كار را از آنها ديد، گفت: اگر در آنچه از شما مىبينم، صادقيد، پس مرا از شما بيمى نيست. من #مسلمانم و در اسلام، #بدعتى نياوردهام؛ و همانا مرا امان داديد و گفتيد كه بيمى بر من نيست.
🔺خوارج او را به پهلو خواباندند و سرش را بريدند؛ و خونش در آب، روان گشت. سپس به سوى #زن_باردار ابن خباب آمدند. او گفت: همانا من تنها يك زن هستم. آيا خداى را پروا نمىكنيد؟ پس شكمش را دريدند. غیر از او چند زن دیگر را هم کشتند.
📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
📌پ.ن: بله، این جریان به امور ناچیزی مثل خوردن یک دانه خرما بدون رضایت مالکش، #حساسیت_ویژه دارد،
▫️به پرداخت پول حیوانی که اشتباهی کشته، حساسیت ویژه دارد،
▫️اما به راحتی #خون چند انسان را میریزد و هیچ حساسیتی ندارد، فقط به این بهانه که او #همفکر ما نیست،
▫️تا آنجا که هم فکر آنها باشی به به و چه چه میکنند اما امان از آنجا که به #اختلاف_نظر بخورید، دمار از روزگار شما در می آورند.
▫️این گروه، در اين راه همینگونه پيش رفتند و #تكفير را #قانونمند كردند و هر آنكه را مرتكب #گناه_كبيره مىشد، #كافر مىدانستند.
▫️به همین جهت در يكى از جنگها وقتى از فرمانده خود كه «#قطرى» نام داشت، پرسيدند كه جنگ خواهد كرد يا نه و او جواب منفى داد و بعد تصميم به جنگ گرفت،
▫️سپاهيان گفتند كه او #دروغ گفته و #كافر شده است.
#قطرى نيز از آن روى كه سپاهش او را به طعنه، «#دابّةُ_اللّه (جنبنده خدا)» مىخواندند، حكم به #كفر آنان كرد.
📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
💠 سومین لازمه اجتماعی عُجب: لجاجت و تعصب کورکورانه
🔺یکی دیگه از نتایج و #لوازم_اجتماعی بیماری #عُجب، مسئله #لجاجت و #تعصّب_كوركورانه است.
🔺کسی که خود را #حق_مطلق میپندارد، فقط نظریات خود را صحیح میداند، احتمال خطا در خود نمیدهد، دیگران را تکفیر میکند،
🔺چنین شخصی، قطعا دچار #لجاجتی که ریشه در تعصبات کورکورانه او دارد خواهد شد و حاضر نخواهد بود از حرف یا عمل خود کوتاه بیاید.
#لجاجت_اجتماعی این جریان، مسئله مهمی است که ریشه در عجب آنها دارد.
🔺#تاریخ_طبری به نقل از حضرت امیر، این ویژگی را یکی از خصلت های #خوارج میشمارد
و خطاب به آنان فرمود:
أيَّتُهَا العِصابَةُ الَّتي أخرَجَتها عَداوَةُ المِراءِ وَ اللَّجاجَةِ و صَدَّها عَنِ الحَقِّ الهَوى و طَمَحَ بِهَا النَّزَقُ و أصبَحَت فِي اللَّبسِ وَ الخَطبِ العَظيمِ.
اى جماعتى كه دشمنىِ از روى ستيزه و #لجاجت، شما را به شورش كشانده و #هوای_نَفْس از #حقيقت بازتان داشته و #شتابزدگىِ_جاهلانه، شما را به دنبال خود بُرده و در #اشتباه و كارى گِران افتادهايد!
🔺این ویژگی باعث میشود، هیچگاه در باورهای خود دقت و تامل و #بازنگری نکنید، اینکه ممکن هم هست که من اشتباه کنم، هیچگاه!
🔺خوارج هم چون به هیچ وجه در خود #احتمال_خطا نمیدادند، نیازی به بازنگری در نگاه خود نمیدیدند.
🔺لذا هرگز رهنمودهاى خيرخواهانه حضرت امیر را گوش ندادند و در برابر مباحثات مستدل و بيدارگر #ابن_عبّاس و ديگر فرستادههاى حضرت به بازنگرى مواضع خود نپرداختند،
🔺و عجیب اینكه گاه از شنيدن سخن و استدلال ها نيز #فرار میکردند كه مبادا بشنوند و در آنها #اثر بگذارد!
📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
🔰 مثلا #عبداللّه_بن_وَهْب در میانه نبرد میگفت:
➕نيزهها را به كار گيريد و شمشيرهايتان را از غلاف بیرون كشيد.
من مىترسم كه چون روز #حروراء، شما را از راه به در كرده و #فریب دهند.
🔺یا بعد از مناظره و گفتگوی حضرت با آنها، عده ای از آنها فرياد كشيدند كه:
➕«لا تُخاطِبوهُم، ولا تُكَلِّموهُم، وتَهَيَّؤوا لِلِقاءِ الرَّبِّ، الرَّواحَ الرَّواحَ إلَى الجَنَّة»
با آنان #گفتگو نکنید و همكلام نشويد و براى ديدار پروردگار، مهيّا گرديد؛ به سوى بهشت حركت كنيد؛ حركت كنيد!
▫️یعنی #راهبرد آنها، فرار از گفتگو بود، تا کلام امیر اثر نگذارد.
🔺چون استدلال استوار #ابن_عبّاس را شنيدند كه با تكيه بر قرآن، راههاى #بهانهجويى را بر آنها بسته بود، فرياد زدند:
➕لا تَجعَلُوا احتِجاجَ قُرَيشٍ حُجَّةً عَلَيكُم؛ فَإِنَّ هذا مِنَ القَومِ الَّذينَ قالَ اللّهُ عز و جل فيهِم «بَلْ هُمْ قَوْمٌ خَصِمُونَ»
دليلآورىِ قريش را، حجتى بر ضدّ خويش نسازيد! اين مرد از كسانى است كه خداى عزوجل درباره ايشان فرموده است: «بلكه آنان مردمى ستيزه جويند».
🔺و در گفتگويى ديگر چون پاسخهاى محكم #ابن_عبّاس را شنيدند و از پاسخ وا ماندند، فرياد برآوردند كه:
➕أمسِك عَنّا غَربَ لِسانِكَ يَابنَ عَبّاسٍ! فَإِنَّهُ طَلِقٌ ذَلِقٌ غَوّاصٌ عَلى مَوضِعِ الحُجَّةِ.
اى ابن عبّاس! #تيزىِ_زبان خود را از ما وا گير، كه بسيار تيز است و به گاه استدلال، به #اعماق نفوذ مىكند.
📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
🔰 البته جهاد تبیین حضرت و یارانش بی تاثیر هم نبود بلکه در عین اینکه عده ای نمیخواستند گفتگوی آنها اثر بگذارد اما اثر ویژه گذاشت
🔺و از لشکریان 12 هزار نفره خوارج، 8 هزار نفر خود را کنار کشیدند
و تنها 4 چهار نفر همچنان باقی ماندند و در #نهروان با حضرت امیر به نبرد پرداختند.
🔺این یعنی یگانه #راهبرد حضرت برای تقابل با این جریان، چیزی نیست جز، #جهاد_تبیین.
📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
💠 این بحث تحجر و نقدی که مطرح شد رو تو کانال منظومه فکری رهبران انقلاب، کمی ناظر به اتفاقات روز بر مبنای نظرات رهبران انقلاب ادامه دادم، میتونید از اینجا دنبال کنید:
1️⃣ چند کلمه درباره برچسب تحجر
2️⃣ یک اشکال و پاسخ با اعضای کانال
3️⃣ نامه امام به آیت الله خزعلی در نهی تهمت و برچسب زنی به جوانان انقلابی
4⃣ تذکر امام به جوانان انقلابی در نقد تندروی ها و اقدامات افراطی
5⃣ تذکر رهبری مبنی بر اینکه جوانان انقلابی را تندرو و افراطی نخوانید، ولو اشتباهاتی دارند مانند گرفتن سفارت عربستان
6⃣ تذکر مهم رهبری خطاب به جوانان انقلابی که به نحوی اقدام نکنند که متهم به افراطی گری بشوند
💠 تبری و بیزاری جستن از یکدیگر در جامعه اسلامی، شیوه خوارج!
🔺#امام_صادق(ع) مىفرمايند:
عدّهاى نزد پدرم #امام_باقر(ع) آمدند. پدرم به آنها فرمود:
🔺شما را چه شده است كه از يكديگر، #بيزارى مىجوييد؟ شما با این روش، دارید راه و #شیوه_خوارج را پیاده میکنید.
(مَا لَكُمْ وَ لِلْبَرَاءَةِ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ؟إِنَّمَا أَخَذْتُمْ أَخْذَ اَلْخَوَارِجِ)
🔺#خوارج هم اینگونه بودند که آنقدر دین و عرصه را بر خود سخت و تنگ گرفتند که به هر که میرسیدند از او #برائت میجستند و اساسا نمیتوانستند با یکدیگر #تعامل بکنند.
🔺در ادامه حضرت میفرمایند: امر و كار ما خیلی گسترده است، #گستردهتر از فاصلۀ ميان آسمان و زمين.
🔺و بدانيد كه هر گاه نسبت به دوست و مومن دیگر، #غضب و #دشمنی کنی، آنگاه این کار شما #مصداق_بیزاری جُستن از او خواهد بود.
(وَ إِذَا أَبْغَضْتَ اَلرَّجُلَ فَقَدْ بَرِئْتَ مِنْهُ)
📌پ.ن:
▪️امروز نیز #شیوه_برائت_جستن و #برچسب_زنی در بین جامعه ما در طیف های مختلف، کم نیست و باید بدانیم که این شیوه، راه به جایی نخواهد برد، همانگونه که #خوارج با این شیوه راه به جایی نبردند.
▪️اتفاقا در روایت دیگری از #حضرت_امیر داریم که در #آخرالزمان این شیوه اوج میگیرد و شیعیان همدیگر را #لعن و #تکفیر خواهند کرد و آب دهن به یکدیگر می اندازند یعنی به این سخن حضرت عمل نمیکنند.
(لاَ يَكُونُ اَلْأَمْرُ اَلَّذِي تَنْتَظِرُونَه حَتَّى يَبْرَأَ بَعْضُكُم مِن بَعْضٍ و يَتْفُلُ بَعْضُكُمْ فِي وُجُوهِ بَعْضٍ و يَشْهَدَ بَعْضُكُم عَلَى بَعْضٍ بِالْكُفْر و يَلْعَن بَعْضُكُمْ بَعْضاً)
📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
💠 چگونگی تعامل با فرد گنهکار و خطاکار در جامعه اسلامی
🔺#تحف_العقول به نقل از #امام_صادق(ع) در سفارش به #عبداللّٰه_بن_جُندَب میفرمایند:
🔺اى پسر جُندَب! دربارۀ #گنهكارانی كه در ميان مخاطبان شما هستند، جز به #نيكى سخن نگوييد.
(لا تَقُل فِي المُذنِبينَ مِن أهلِ دَعوَتِكُم إلاّ خَيرا)
🔺و از خدا براى آنان، تقاضاى #توفيق كنيد و درخواست #توبه نماييد
🔺 چون هر كه به سوى ما بیاید و #ولايت و #دوستی ما را بپذيرد،
و ولايت #دشمنان ما را نپذيرد و دوستدار دشمن ما نباشد
🔺و آنچه را که #میداند، بگوید
و آنچه را که نمیداند يا فهمیدنش برای او مشکل است و در آن اشكال و ابهامى دارد، درباره آن #سکوت کند و چیزی درباره آن نگوید
🔺آنگاه چنین شخصی #بهشتی خواهد بود.
📌پ.ن: اگر بخواهیم رفتار گنهکاران و خطاکاران را #اصلاح کنیم، راهی جز #دلسوزی برای رفع خطای آنها نداریم که حضرت موارد آن را میشمارند.
دایره ای که حضرت برای این مسئله ترسیم میکنند، #شاخص و ملاکش، #حبّ_اهل_بیت است، اگر #حبّ_حسین در دل او جا گرفته بود، حق نداریم او را از خود #طرد کنیم و نباید گناه و خطای او را به #شخصیت او تعمیم بدهیم.
عمل خطای او را تذکر بدهیم اما شخصیتش را نکوبیم بلکه جز نیکی از او نگوییم.
📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
💠 حکمرانی به سبک رسول الله
🔺ماجرای #سَمُرَة_بن_جُنْدَب و نخلش، ماجرایی است که تقریبا همه اصولیون در کتبشان به آن پرداخته و به استناد آن و دیگر روایات مشابه، قاعده ای فقهی تحت عنوان «لاضرر و لاضرار» استنباط کرده اند.
🔺روایت دارای سندی محکم بوده که جناب #کلینی در کافی، ج5، ص294 ذکر کرده است. علمای زیادی به تحلیل این قاعده پرداخته اند اما تحلیل #حضرت_امام متفاوت از دیگران است.
🔺ایشان از زاویه #شأن_حکومتی_پیامبر به این ماجرا نگاه کرده و به تحلیل آن با دغدغه فقهی اصولی پرداخته و قائلند پیامبر در این ماجرا #حکم_حکومتی صادر کرده است.
🔺اگر با همین زاویه نگاه اما با دغدغه #حکمرانی_اسلامی به روایت بنگریم، برداشت های دیگری نیز میتوان داشت. در ادامه اجمالا به شرح این ماجرا میپردازیم.
📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
آیات و روایات اجتماعی
💠 حکمرانی به سبک رسول الله 🔺ماجرای #سَمُرَة_بن_جُنْدَب و نخلش، ماجرایی است که تقریبا همه اصولیون د
💠 و اما ماجرا:
🔺جناب سمره درخت خرمايى داشت كه محصول داده بود و مسیر رفتن نزد آن درخت نيز از داخل منزل شخصی مىگذشت، و این تنها مسیر رسیدن به آن درخت بود.
سمره دائم پيش درختش مىرفت بدون اين كه از آن شخص اجازه بگيرد.
🔺آن شخص به سمره گفت: هميشه به طور #ناگهانى به خانه ما مىآيى و ما به نحوی هستیم كه #دوست_نداريم و #اذیت میشویم که تو ناگهانی وارد خانه ما شوى، لذا از این به بعد، هنگام ورود از ما #اجازه بگير.
🔺سمره گفت: براى رفتن نزد درختم تنها همین مسیر وجود دارد و برای آن اجازه نخواهم گرفت چرا که زمین تو در مسیر درخت من است.
آن شخص نزد #پیامبر، از او شکایت کرده و ماجرا را گزارش میدهد و پیامبر نیز سمره را میخواهد و به او میگوید:
🔺فلانی، از تو شکایت کرده و میگوید که تو برای رسیدن به درختت، #بدون_اذن بر او و خانواده اش وارد میشوی و این کار درستی نیست و از این به بعد باید از او اجازه ورود بخواهی اما سمره قبول نمیکند.
🔺حضرت به او میگویند اصلا این درخت را رها کن، در فلان مکان، درخت دیگری به تو میدهم اما او نمیپذیرد.
حضرت میفرمایند دو تا میدهم، اما باز قبول نمیکند. حضرت تا ده درخت پیشنهاد میدهند اما باز قبول نمیکند.
🔺پیامبر میفرمایند ده درخت در مکان بهتری و به اصطلاح امروزی در #بالاشهر به تو میدهم اما او باز نمیپذیرد. حضرت پیشنهاد میدهد که این درخت را ول کن، به جایش یک درخت در #بهشت به تو میدهم اما باز هم راضی نمیشود.
🔺پیامبر به عنوان #حاکم_شهر، بعد از طی این همه مراحل جهت #راضی کردن سمره و نپذیرفتن او، اینجاست که میگوید:
تو شخص #ضرر_زننده و به اصطلاح امروزی انسانی #مریض هستی در حالی که نمیتوان به مومن #زیان زد.
🔺آنگاه حضرت با توجه به #شأن_حاکمیتی خود دستور میدهند آن درخت را از ریشه کنده و جلوی سمره بیاندازند و به او میفرمایند:
«این درختت را بردار و هرجا خواستی بنشان.»
📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
آیات و روایات اجتماعی
💠 و اما ماجرا: 🔺جناب سمره درخت خرمايى داشت كه محصول داده بود و مسیر رفتن نزد آن درخت نيز از داخل من
📌 پ.ن:
▪️این روایت، اشاره به مدل و #سبک_تعامل_حکومت_اسلامی با مردم دارد. دیدن روش برخورد پیامبر با شخصی که حقیقتا دارای #مرض بود.
مدل حضرت در این ماجرا همراهی و مدارا، تا سر حد نهایت بود.
▪️این شیوه برای امروز جامعه ما بسیار درس و عبرت دارد، خصوصا برای #مسئولین و #حاکمیت.
چه شده که امروزه بعضی با کوچکترین اتفاق، یک مسئله را #امنیتی کرده و تنها روش شان، تو #گونی کردن است.
▪️ این رویه را به #حاکمیت نسبت نمیدهم، اما برخی مسئولین از ابتدای انقلاب تا به امروز، عملکردشان نشان داده، روش حاکم بر فکر و اندیشه شان، چیزی غیر از این نبوده، که مثال های تاریخی فراوان دارد، خصوصا برخی که از #افراط دیروز، گرفتار #تفریط امروز شده اند.
▪️اینکه عده ای از مردم یا صنفی برای دغدغه ای حق، تجمعی کرده اند، نیاز به برخورد امنیتی ندارد، اما عده ای تنها مسیر را برخورد #خشن میدانند یا فلان شخص در فلان کانال، نقدی کرده و حرفی زده، اما آنها تنها راهکار را شکایت و بگیر و ببند میدانند.
▪️البته منکر ضرورت و نیاز به برخورد خشن نیستم، قطعا در برخی مواقع، برخورد خشن لازم و ضروری است، اما تمام حرف سر این است که این، مربوط به مرحله آخر است. رویه حاکم، نباید اینگونه برخوردها باشد.
▪️حقیقتا رویکرد #جمهوری_اسلامی با رهبری #امامین_انقلاب چنین رویکردی نبوده و نیست(مثلا نوع برخورد رهبری با محکومین #فتنه1401 را ببینید)
اما بعضی به دلیل دور بودن از #گفتمان_انقلاب و #مکتب_امام سعی در بروز دادن چنین رویکردهایی بوده و هستند که باید مقابل آنها ایستاد و روش صحیح را نشان داد.
▪️لازمه برخورد و تصمیم صحیح در اینگونه مسائل نیز قطعا داشتن #سعه_صدر بالاست. امروزه در جمهوری اسلامی مسئولینی را میبینیم که چون به قدرتی رسیده اند، خود را #خدای_مردم میدانند، در حالی که باید حقیقتا در مقابل مردم #خاضع و #فروتن باشند.
▪️این رویکرد بعضا، در ما مردم نیز دیده میشود، فلان آقا با فلان #سلیقه_سیاسی حرفی میزند اما من #تحمل شنیدن حرفش را ندارم و سریع طوماری از #برچسب و انگ ها برای او ردیف میکنم. این صحیح نیست.
▪️البته این شیوه منحصر گروه خاصی نیست، چه #انقلابیها یا #اصلاح_طلبها یا #اصول_گراها بلکه وصفی است که خیلی از ما دچار آنیم و تا این حال ماست، گفتگویی بین مان شکل نمیگیرد و کار، همیشه #قبیله_ای و #تعصبی پیش خواهد رفت.
▪️وقتی به سیره عملی #امامین_انقلاب رجوع میکنیم، این معنا را به معنای حقیقی کلمه میابیم اما بروز این وصف در شخص اول مملکتی کافی نیست، بلکه همه #ارکان_حکومتی و مسئولین دولتی و #جامعه_اسلامی باید واجد چنین #وصف_راهبردی ای باشند.
📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
▪️ به بهانه شهادت امام حسن مجتبی(ع)، چند نکته در مظلومیت ایشان...👇👇👇
هدایت شده از آیات و روایات اجتماعی
💠 علت صلح امام حسن(ع) با معاویه
🔺وصیت #امیرالمومنین و اراده امام حسن این بود که به سمت شام حرکت کرده و فتنه #معاویه را بخشکاند اما چه شد که این اتفاق نیفتاد؟
#امام_حسن خود اینگونه نقل میکنند:
🔰قِلّت و کمی یارانم و ترس از ذلت، من را از نبرد با اهل شام باز نداشت
بلکه قبلا شیعیان راستین وقتی با اهل شام می جنگیدند، #سلامت و #صبر و استواری دو خصلت مهم آنها بود و با این دو به نبرد با آنها میرفتیم
اما امروز آن سلامت و وحدت، به #انشقاق و دشمنی تبدیل شده و آن صبر و استواری، به #بی_تابی و شکایت بدل گشته است.
🔰شما شیعیان قبلا #فرمانبُردار ما بودید و دین تان جلودار دنیای تان بود، #انگیزه_های_دینی تان حاکم و مقدم بر #انگیزه_های_دنیوی تان بود.
اما امروز دنیای شما پیشوای دین تان شده است،
🔰دیروز ما امام تان بودیم و شما امت ما؛ ما و شما برای هم بودیم و بین مان پیوندی ناگسستنی وجود داشت اما امروز شما علیه ما شده اید، مقابل ما قرار گرفته اید و آن پیوند بین مان را گسسته اید.
🔰معاویه مرا به سوی صلحی فرا خوانده که نه در آن #عزتی است و نه در آن رعایت #انصاف شده.
اگر #اراده و انتخاب شما، حیات و #زندگی_دنیا به هر قیمتی است، آن صلح را خواهم پذیرفت، در حالی که خار در چشم داشته و باید تحمل کنم.
ولی اگر اراده و #انتخاب شما، جنگ و #شهادت در راه خداست، صلح را نخواهیم پذیرفت و قضاوت را به محکمه الهی واگذار میکنیم.
🔰اینجا بود که اصحاب همه با هم گفتند: انتخاب ما #بقا و #زندگی دنیاست!
کلیدواژه: «فَنَادَى الْقَوْمُ بِأَجْمَعِهِمْ بَلِ #الْبَقِيَّةُ وَ #الْحَيَاة»
📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
مظلومیت خاص حضرت در این بود که حتی نزدیک ترین اصحاب ایشان و #خواص از یاران حضرت هم متوجه #طرح_راهبردی حضرت نبودند.
بررسی شخصیت این دسته از خواص، به شدت برای امروز ما #عبرت_آموز و درس ها دارد.
در ادامه به چند نفر از این خواص اشاره خواهد شد.
💠 سفیان بن ابی لیلا همدانی جزو اصحاب مهم حضرت
یکی از این شخصیت ها، #سفیان_بن_ابی_لیلا_همدانی است که جزو اصحاب خاص حضرت شمرده میشود.
جناب #کشی در روایتی به نقل از #امام_کاظم(ع) میگوید: روز قیامت که میشود، منادی ندا میدهد: «أَيْنَ حَوَارِيُّ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ؟»، بعد عده ای بلند میشوند.
مجدد ندا داده میشود: «أَيْنَ حَوَارِيُّ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ؟»، در ادامه عده ای دیگر بلند میشوند.
مجدد ندا داده میشود: «أَيْنَ حَوَارِيُّ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ؟»، یکی از افرادی که در اینجا بلند میشود، همین «سُفْيَانُ بْنُ أَبِي لَيْلَى الْهَمْدَانِيُ» است.
یعنی او از اصحاب ویژه حضرت شمرده میشود که در قیامت، اگر چند نفر به این اسم شناخته میشوند، یکی شان همین جناب سفیان است.
حالا ببینیم همین جناب سفیان در #ماجرای_صلح حضرت، چگونه با ایشان تعامل میکند👇👇👇👇
💠 کنش و تعامل سفیان بن ابی لیلا از اصحاب خاص امام حسن با ایشان بعد از ماجرای صلح با معاویه
🔺جناب #کشی در گزارش دیگری نقل میکند:
مردى از ياران امام حسن كه او را: #سفيان_بن_ليلى ميگفتند، در حالى كه بر شتر خود سوار بود نزد آن حضرت آمد.
🔺به حضرت که رسید، از بالای همان شتر گفت: «السّلام عليك يا مذل المؤمنين!» يعنى سلام بر تو، اى #ذليل_كننده_مؤمنين!
🔺حضرت به او گفت: جناب سفیان، #عجله_نکن، پياده شو، تا ببینیم چه میگویی! او پياده شد و نزد حضرت آمد.
🔺حضرت به او فرمود: خب جناب سفیان، چه گفتى!؟ سفیان گفت: گفتم: سلام بر تو اى ذليل كننده مؤمنين. حضرت فرمود: چرا و به چه دليل اين سخن را ميگوئى!؟
🔺سفیان گفت: تو #عمدا امر #خلافت اين امت را از گردن خود خلع نمودى و به اين مرد طاغى و سركش(#معاویه) واگذار كردى كه او نیز بر خلاف دستور خدا حكومت مینمايد.
🔺حضرت فرمود: میدانی #علت_صلح چه بود؟ من از پدرم على(ع) شنيدم که به نقل از پيامبر(ص) فرمود: روز و شبها نمیگذرند مگر تا اينكه مردى كه داراى گلوئى گشاد و سينه اى عريض باشد، کسی که هرچه ميخورد اما سير نمیشود، چنین شخصی، متصدى امر خلافت اين امت شود که آن مرد #معاويه است.
🔺علت صلح من با معاويه همين است. بعد حضرت به او میگویند: خب سفیان چه باعث شد كه نزد ما آمدى؟ سفیان گفت: #دوستى و #حبّ شما.
🔺حضرت به او فرمود: فقط به خاطر #رضاى_خدا آمده ای؟ سفیان گفت: آرى.
(مَا جَاءَ بِكَ؟ قَالَ: حُبُّكَ؟ قَالَ: اللَّهَ؟ قَالَ: اللَّهَ.)
🔺بعد حضرت کمی درباره آثار محبت اهل بیت صحبت کردند.
📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
آیات و روایات اجتماعی
💠 کنش و تعامل سفیان بن ابی لیلا از اصحاب خاص امام حسن با ایشان بعد از ماجرای صلح با معاویه 🔺جناب #ک
جالب اینجاست که این دسته از اصحاب حضرت، وقتی متوجه #طرح_راهبردی حضرت نمیشوند،
اینگونه فکر میکنند که ایشان دچار #عقبگرد در #آرمان_ها و #ارزش_ها شده و خود را در مقابل معاویه باخته است
لذا برای #احیا_عزت_شیعه، به سراغ #سیدالشهدا رفته و از ایشان میخواهند که کاری بکند اما شنیدن پاسخ امام حسین(ع) نیز جالب است
👇👇👇👇
💠 قانع نشدن جناب سفیان از تبیین امام حسن و رجوع به امام حسین جهت قیام
🔰#الأخبار_الطوال(ص220) در گزارش دیگری به نقل از #على_بن_محمّد_بن_بشيرهَمْدانى میگوید:
پس از ماجراى صلح، من و #سفيان_بن_ليلا، به مدينه نزد حسن بن علی(ع) رفتيم.
🔺هنگامى وارد خانهاش شديم كه #مُسيَّب_بن_نَجَبه، #عبداللّٰه_بن_وَدّاك تميمى و #سرّاج_بن_مالك خَثعَمى نيز نزد او بودند. من در ورود و خطاب به حضرت گفتم:
🔺سلام بر تو، اى #خوار_كنندۀ_مؤمنان!
حضرت فرمود: «سلام بر تو! بنشين. من خوار كنندۀ مؤمنان نيستم؛ بلكه #عزّت_دهندۀ آنان هستم. من با #صلح_با_معاويه، میخواستم که #کشتار را از شما دور كنم؛
(ما أرَدتُ بِمُصالَحَتي مُعاوِيَةَ إلّا أن أدفَعَ عَنكُمُ القَتل)
🔺زيرا ديدم كه يارانم در جنگ كردن، #سست اند و از #جهاد، شانه خالى مىكنند. به خدا سوگند، با اين وضعيت، اگر با كوهها و درختان هم به سوى #معاويه مىرفتيم، جز #واگذارى_خلافت به او، چارهاى نبود.
(عِندَما رَأَيتُ مِن تَباطُؤِ أصحابي عَنِ الحَربِ و نُكولِهِم عَنِ القِتالِ، و وَاللّٰهِ لَئِن سِرنا إلَيهِ بِالجِبالِ وَ الشّجرِ ما كانَ بُدٌّ مِن إفضاءِ هٰذَا الأَمرِ إلَيه)
🔺سپس راوی میگوید، از نزد حسن(ع) بيرون آمديم و نزد #حسين_بن_علی(ع) رفتيم و پاسخ برادرش حسن(ع) را به او باز گفتيم. ایشان نیز فرمود:
🔺«#برادرم_حسن، درست مىگويد. بايد همۀ شما تا زمانى كه اين انسان (#معاويه) زنده است، در خانهتان بمانيد».
(صَدَقَ أبو مُحَمَّدٍ، فَليَكُن كُلُّ رَجُلٍ مِنكُم حِلساً مِن أحلاسِ بَيتِهِ ما دامَ هٰذَا الإِنسانُ [مُعاوِيَهُ] حَيّاً)
📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
شخصیت برجسته دیگری که متوجه #طرح_راهبردی امام حسن(ع) نیست، جناب #حجر_بن_عدی است.
شخصیت شناسی این دسته افراد #انقلابی، بسیار #عبرت_آموز برای امروز ما و نوع مواجهه اجتماعی ما با مردم و امام و جامعه است.
👇👇👇👇👇
💠 کنش و تعامل حجربن عدی از اصحاب برجسته اهل بیت با امام حسن بعد از ماجرای صلح با معاویه
🔺#انساب_الاشراف نقل میکند:
چون حسن(ع) با معاويه بيعت كرد و كارْ، پايان گرفت، #شيعيان همديگر را كه مىديدند، #حسرت و #پشيمانىِ خود را از وا نهادن #جهاد و پذيرش بيعت، اظهار مىكردند.
🔺گروهى نيز بلند شدند و حسن(ع) را در پذيرش صلح، #خطاكار دانستند و پيشنهاد #نقض_صلح را دادند؛ امّا حسن(ع) آن را نپذيرفت و پاسخى مخالف با خواستشان داد.
🔺گفتهاند: #حُجر_بن_عَدى، نخستين كسى بود كه حسن(ع) را به خاطر #صلح، نكوهيد
(كانَ حُجرُ بنُ عَدِيٍّ أوَّلَ مَن ذَمَّ الحَسَنَ عليه السلام عَلَى الصُّلح)
و قبل از خارج شدنش از #كوفه، به امام حسن(ع) گفت:
🔺«از #عدالت، بيرون آمديم و داخل در #ظلم و ستم شدیم. حقّى را كه بر آن بوديم، وا نهاديم و به باطلى كه آن را مىنكوهيديم، وارد شديم! به ما #خوارى عطا شد و به #پستى، تن داديم.
(خَرَجنا مِنَ العَدلِ و دَخَلنا فِي الجَورِ، و تَرَكنَا الحَقَّ الَّذي كُنّا عَلَيهِ و دَخَلنا فِي الباطِلِ الَّذي كُنّا نَذُمُّهُ! و اُعطينَا الدَّنِيَّةَ و رَضينا بِالخَسيسَةِ)
🔺آنان چيزى خواستند و ما چيزى خواستيم؛ امّا آنان #خشنود به آنچه دوست داشتند، بازگشتند و ما #ناخوش از آنچه نمىخواستيم، باز مىگرديم!».
(و طَلَبَ القَومُ أمراً و طَلَبنا أمراً، فَرَجَعوا بِما أحَبّوا مُسرورينَ، و رَجَعنا بِما كَرِهنا راغِمينَ!)
🔺حضرت در پاسخ به حُجر فرمودند:
«اى حجر! همۀ #مردم، آنچه را تو دوست دارى، دوست ندارند. من مردم را #آزمودم. اگر آنان در نيّت و #بينش، مانند تو بودند، من اقدام به #نبرد مىكردم اما چه کنم که اینگونه نیست».
(يا حُجرُ، لَيسَ كُلُّ النّاسِ يُحِبُّ ما أحبَبتَ، إنّي قَد بَلَوتُ النّاسَ، فَلَو كانوا مِثلَكَ في نِيَّتِكَ وبَصيرَتِكَ لَأَقدَمتُ.)
📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
💠 قانع نشدن حُجر از تبیین امام حسن و رجوع به امام حسین جهت قیام
🔺#انساب_الاشراف نقل میکند:
اصحابی که #مخالف_صلح بودند، وقتی دیدند کارشان با حسن(ع) به جایی نمیرسد، نزد حسين(ع) آمدند و آنچه را به حسن(ع) پيشنهاد داده بودند، با او نیز در ميان نهادند و پاسخ ردّ حسن(ع) را نيز بازگو كردند.
🔺حسين(ع) نیز در پاسخ فرمود:
«صلحى بود و بيعتى، و من آن را #ناخوش مىدارم؛ امّا تا آن گاه كه اين فرد (#معاويه) زنده است، #منتظر بمانيد و هر گاه هلاك شد، ما و شما دو باره كار را #بررسى مىكنيم».
(قَد كانَ صُلحٌ و كانَت بَيعَةٌ كُنتُ لَها #كارِهاً، فَانتَظِروا ما دامَ هٰذَا الرَّجُلُ [مُعاوِيَةَ] حَيّاً، فَإِن يَهلِك نَظَرنا و نَظَرتُم)
🔺لذا این دسته از اصحاب انقلابی، بعد از این توصیه حسین(ع)، با آن كه حقوق خود را از #بيت_المال میگرفتند و در نبردهاى مسلمانان با ديگران، شركت مىجستند اما هيچ چيز نزد آنها و ديگر شيعيان، محبوبتر از #هلاكت_معاويه نبود.
🔺#الأخبار_الطوال(ص220) و #انساب_الاشراف نقل میکنند:
#حُجر_بن_عَدى و #عُبَيدة_بن_عَمرو، نزد حسين(ع) آمدند و گفتند:
🔺«اى اباعبد اللّٰه! با #عزّت، #ذلّت را خريديد، كم را پذيرفتيد و فراوان را وا نهاديد. امروز به #سخن_ما گوش كن و بقيّۀ روزگار، سخن ما را گوش مكن.
(شَرَيتُمُ الذُّلَّ بِالعِزِّ، و قَبِلتُمُ القَليلَ و تَرَكتُمُ الكَثيرَ، أطِعنَا اليَومَ وَ اعصِنَا الدَّهرَ)
🔺#حسن(ع) و #انديشۀ_صلحطلبى اش را كنار بگذار و پيروانت را از كوفه و ديگر جاها، به دور خود جمع کن.
(دَعِ الحَسَنَ عليه السلام و ما رَأىٰ مِن هٰذَا الصُّلحِ، وَ اجمَع إلَيكَ شيعَتَكَ مِن أهلِ الكوفَةِ و غَيرِها)
🔺من (#حجر) و همراهم (#عُبيده) را بر طلايۀ سپاه بگمار كه پيش از آن كه #پسر_هند(معاویه) بفهمد، ما او را با شمشير مىكوبيم.
(و وَلِّني و صاحِبي هٰذِهِ المُقَدِّمَةَ، فَلا يُشعِرُ ابنُ هِندٍ إلّا و نَحنُ نُقارِعُهُ بِالسُّيوفِ)
🔺حسين(ع) در پاسخ به آنها فرمود: «ما با #معاويه بيعت كردهايم و #پيمان بستهايم. هيچ راهى براى #پيمانشكنى ما نيست».
(إنّا قَد بايَعنا وعاهَدنا ولا سَبيلَ لِنَقضِ بَيعَتِنا)
📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍
شخصیت برجسته دیگری که در نقل ها آمده که به امام حسن ع به خاطر #صلح_با_معاویه اعتراض کرده، #جابر_بن_عبدالله_انصاری است.
👇👇👇👇
💠 اعتراض جابربن عبدالله انصاری به امام حسن درباره صلح با معاویه
🔺در کتاب #الثاقب_فی_المناقب(ص306) گزارشی آمده که جابر نقل میکند:
اما آنچه از امام مجتبی(ع) دیدم؛ وقتی اصحاب حضرت با ایشان بیوفایی کردند و با معاویه صلح کرد، این صلح برای #شیعیان_خاص حضرت، سنگین آمد و از جمله آن افراد خود من بودم، که میرفتم و به حضرت #اعتراض میکردم.
🔺حضرت فرمود: جابر به من اعتراض نکن و مرا #سرزنش نکن، مگر از جدّم نشنیدی که فرمودند: «خدا بواسطه این پسر (یعنی من) بین دو گروه از مسلمین آرامش و #صلح برقرار میکند».
(يا جابر، لا تعذلني، و صدّق رسول اللّه في قوله: «إنّ ابني هذا سيّد، و إنّ اللّه تعالى يصلح به بين فئتين عظيمتين من المسلمين»)
🔺جابر میگوید: چرا شنیدم ولی امکان ندارد این قضیه در مورد #معاویه باشد چرا که او خیلی #خبیث است و این صلح باعث #هلاکت_شیعیان است.
🔺حضرت دست مبارکش را روی سینه جابر گذاشتند و فرمودند: گویا هنوز در شک و شبهه هستی؟ گفتم: بله. فرمودند: میخواهی #رسول_خدا را به شما نشان دهم و از خود حضرت مقصودش را بشنوی؟
🔺جابر گوید: از کلام حضرت تعجب کردم، تا حضرت این را فرمودند، یکمرتبه دیدم صدائی آمد و زمین شکافته شد، رسول خدا و حضرت امیرالمومنین و جناب جعفر و حمزه از خاک بیرون آمدند.
🔺امام مجتبی عرض کرد: یا رسول الله جابر دارد مرا سرزنش میکند به آنچه که میدانید. پیامبر به جابر فرمودند:
🔺ای جابر، ایمانت درست نمیشود مگر #تسلیم امامت باشی و رای و نظری از خودت نداشته باشی و به آنها معترض نباشی. تسلیم پسرم حسن باش که حق، در صلحی است که انجام داده و آنچه انجام داده #دستور_خدا و دستور من است.
(يا جابر، إنّك لا تكون مؤمنا حتّى تكون لأئمتك مسلّما، و لا تكون عليهم برأيك معترضا، سلّم لابني الحسن ما فعل، فإنّ الحقّ فيه، إنّه دفع عن حياة المسلمين الاصطلام بما فعل، و ما كان ما فعله إلّا عن أمر اللّه، و أمري)
🔺اینجاست که دیگر جابر تسلیم شده و میپذیرد.
📍آیات و روایات اجتماعی | عضو شوید📍