eitaa logo
اشعارآئینی
116 دنبال‌کننده
83 عکس
8 ویدیو
98 فایل
اشعارآئینی با سلام، با استفاده از لینک زیر به فهرست هشتک گذاری شده عناوین منتقل خواهید شد. https://eitaa.com/ya_habibalbakin1/1 ولأَندُبَنَّكَ صَباحا و مَساءً و لأَبكِيَنَّ عَلَيكَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَما ارتباط @m_sanikhani
مشاهده در ایتا
دانلود
❁﷽❁ باتایپ عبارت مورد نظر در قسمت جستجوی کانال یا با کلیک برروی عبارات پایین(متن آبی رنگ)علامتی(↑ و ↓)شکل در پایین صفحه می آید که با ضربه بر آن مطالب مرتبط در اختیار شما قرار خواهد گرفت ♻️ ♻️ 🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃 http://www.shereheyat.ir https://radio.aghigh.ir http://www.beharalashar.ir/ https://hadithashk.com/ 🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃 🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃 🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃 🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃 🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃 🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃 ╚════ ೋღ❤️ღೋ ════╝ ««««« »»»»» ╚════ ೋღ❤️ღೋ ════╝ 🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃 🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃 🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃 🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃 🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃 🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃 🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃 🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃 🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃 🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃 🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃 🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃 🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃 🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀 🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃 🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃 🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃 🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃 🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃 🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃 🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃 🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃
نگاه سرد مردم بود و آتش صدا بین صدا گم بودو آتش بجای تسلیت با دسته گل هجوم قوم هیزم بودو آتش مگو در شعله ور بود    مگو خون بر جگر بود بگو از آن زمانی        که زهرا پشت در بود خدایا جان زهرا در خطر بود   گل یاس و هجوم لشکر خار ویا انسیة الحوراو اشرار نبودی پشت در تا که بدانی چه با پهلو نموده درب و دیوار بخون دریا نشسته                 گل از ساقه شکسته علی را می برند از                  کنارش دست بسته به دنبالش روان بانوی خسته   مدینه عرصه نامردمان بود رسن بر گردن یک پهلوان بود پریشان پدر گریان مادر نگاه بیگناه کودکان بود بلا بود و غم و درد        یهودی گریه می کرد علی با یار خود گفت        بیا و خانه برگرد برگرفته شده از meikhaneh.blog.ir
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 💢 جان حیدر! هر شب از من رو بگیر اما بمان 💢 درد داری، دست بر بازو بگیر اما بمان پیش چشمم دست بر پهلو بگیر اما بمان من که می دانم برایت راه رفتن مشکل است باشد اصلا دست بر زانو بگیر اما بمان گرچه سختی می کشی در خانه، باشد کار کن فضه را بنشان و خود جارو بگیر اما بمان با غروبت خانه ام تاریک شد، لطفا نرو مثل شمعی نیمه جان سوسو بگیر اما بمان غربت من گرچه سنگین است روی شانه ات با غم تنهایی من خو بگیر اما بمان چهره می پوشانی از من، گرچه دلخونم ولی جان حیدر! هر شب از من رو بگیر اما بمان ✅ محسن ناصحی
غروب و کوچه ي تنگ مدينه غروب و خاک خونرنگ مدينه دل آئينه ي عشق علي را شکسته دست دل سنگ مدينه چه دستي دست بي درد، چه دستي دست نامرد به دور از چشم بابا، دلم را غرقه خون کرد همينکه رو به سوي مادر آورد * دل از آن لحظه خاکستر نشين شد که آن نيلوفري پرپرترين شد دعا کردم در آن لحظه بميرم که ديدم مادرم نقش زمين شد خودم ديدم به ديده، که آن سرو خميده ندارد پاي رفتن، ندارد سوي ديده ز چشم معجرش خون مي چکيده
‍ ❁﷽❁ ❣️✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍂🌺 ✨ 🔹السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا فَاطِمَةُ بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ ... 🔹 بند اول 👇 ای خدایا سرِ حق خوردن حیدر شده بلوا وسط صخره ها گیر افتاده دریا آتیش افتاده به جون بیت مولا ای خدایا داد بیداد فاطمه مثل سپر پشت در ایستاد غنچه ش افتاده ولی تو معرض باد یه دفعه لگد زدن در به روش افتاد داد بیداد نمرودای تو مدینه رسیدن خونه رو بد جوری آتیش کشیدن در رو یاس افتاده بود چهل نفر رفت و برگشت از روی در دویدن بذر نفاقُ اونی کاشت که پا به روی یاس گذاشت ای کاش در این باغبون خسته میخ نداشت بند دوم 👇 کودتا شد زهرا دست رو زانوهاش گذاشت و پا شد مانع از کشیدن شیر خدا شد دستش از شال علی بدجور رها شد کودتا شد چه هجومی کوچه پر شد یه هوئی پر از حرومی چی بگم چی بگم از کار کدومی یه غلاف به دست ، گذاشت سنگ تمومی چه هجومی میون اون همه داد و همهمه هرچی از نامردی ها بگم کمه صدای شکستن اومد تو کوچه شد دوتا آرنج دست فاطمه اهل مدینه بد شدن پیش ولایت سد شدن زهرا با سر رو خاکا بود که از رو زهرا رد شدن بند سوم 👇 یاس پرپر سایه تُ کم نکن از رو سر حیدر جون من دوباره پاشو از تو بستر علی این جدائیُ نداره باور یاس پر پر مهربونم بی خبر چرا میری از توی خونه م میری آتیش میزنی به آشیونم همه غمها رو میزاری روی شونه م مهربونم نرو روزگار من سیاه میشه علی بی تو تنها بی سپاه میشه هیچکی به درد دلام گوش نمیده بی تو حیدر دیگه سر به چاه میشه نفس نفس نزن نرو یا لااقل بی من نرو خودت بگو چیکار کنم باهق هق حسن نرو بند چهارم👇 بهترین یار میشه بی تو آسمون رو سرم آوار کشته من رو این مصیبت شرربار مونده جای صورتت به روی دیوار بهترین یار نوبهارم اگه قول بدی نری باشی کنارم هر جوری شده برات طبیب میارم تو بری رفته به باد دارو ندارم نوبهارم داره دق میکنه از غصه حسن پلکاتُ دوباره باز به هم بزن من میخوام بچه هاتُ آروم کنم تو میدی به دست دخترت کفن؟ ای شمع رو به کاهشم ببین که غرق خواهشم غمت زمین زده منُ دیگه بعیده پا بشم بند پنجم👇 دل غمینه نفسام یه گوله آهِ آتشینه پاشو کار کردنتُ علی ببینه نگو این وداع ، وداعِ آخرینه دل غمینه جون مولا زندگیم بنده به مویی نرو زهرا خوب میشه تاول های تنت ایشالله افتاده علی به منّت کشی حالا جون مولا ضربهء در تن خسته تُ فشرد زخم رو بازو امون تو رو بُرد حق داری بری آخه بعد سه ماه دندهء شکستهء تو جوش نخورد تو کوچه تو گرد و غبار با ما زدن تو رو کنار آره تو حق داری بری خوب تا نکرد این روزگار مجتبی صمدی "شهاب" 🌴انتشار همراه با ذکرِ نامِ شاعر و ذکرِ یک صلوات هدیه به حضرت حجه بن الحسن عج الله تعالی فرجه الشریف لطفاً ✨ ✨🍃🌺 ✨⭐️🍂 ❣️✨✨✨✨ ╚════ ೋღ❤️ღೋ ════╝
‍ ❁﷽❁ ❣️✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍂🌺 ✨ 🔹السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا فَاطِمَةُ بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ ... 🔹 بند اول👇 ازیادشون رفته بابا تموم اون حرفای تو ببین بجای مرتضی نشسته کی بجای تو بابا ادا شد با کتک حق ذوی القربای تو نقش زمین شد با لگد پیش همه، زهرای تو برام دنیا یه زندونه چشام تاره دلم خونه دیگه طاقت ندارم چه تلخ روزگارم بند دوم👇 از بی وفایی ها دلم بی تاب و غمگینه بابا دستای نامردای شهر بدجوری سنگینه بابا بعد از کتک خوردن دیگه چشمام نمیبینه بابا از درد پهلو دخترت راحت نمیشینه بابا پراز درده همه جونم میخوام پاشم نمیتونم دیگه طاقت ندارم چه تلخه روزگارم بندسوم👇 سخته ولی سه ماهه با درد کمر سر میکنم میسوزه زخم صورتم تاچشممو تر میکنم هرشب توبستر یاد ازاون افتادن در میکنم دلم میگیره وقتی که نگا به حیدر میکنم شده سهمش غم وغربت نشسته تو نگاش حسرت دیگه طاقت ندارم چه تلخه روزگارم عالیه رجبی 🌴انتشار همراه با ذکرِ نامِ شاعر و ذکرِ یک صلوات هدیه به حضرت حجه بن الحسن عج الله تعالی فرجه الشریف لطفاً ✨ ✨🍃🌺 ✨⭐️🍂 ❣️✨✨✨✨ ╚════ ೋღ❤️ღೋ ════╝
نگاه سرد مردم بود و آتش صدا بین صدا گم بودو آتش بجای تسلیت با دسته گل هجوم قوم هیزم بودو آتش مگو در شعله ور بود    مگو خون بر جگر بود بگو از آن زمانی        که زهرا پشت در بود خدایا جان زهرا در خطر بود   گل یاس و هجوم لشکر خار ویا انسیة الحوراو اشرار نبودی پشت در تا که بدانی چه با پهلو نموده درب و دیوار بخون دریا نشسته                 گل از ساقه شکسته علی را می برند از                  کنارش دست بسته به دنبالش روان بانوی خسته   مدینه عرصه نامردمان بود رسن بر گردن یک پهلوان بود پریشان پدر گریان مادر نگاه بیگناه کودکان بود بلا بود و غم و درد        یهودی گریه می کرد علی با یار خود گفت        بیا و خانه برگرد برگرفته شده از meikhaneh.blog.ir
منو ببخش اگه برا تو حتی یه لحظه کم گذاشتم چادرفاطمه پناهه.اهل زمین وآسمونه چادری که حبل المتینه.گناه مارو میسوزونه مادرما چه مهربونه شکرخدا باز مشکیه فاطمیه میپوشم حلقه ی نوکریه تو گوشم.یازهرا شکرخداباز به سینه می زنم تاجون دارم ازعشق مادرم جنون دارم.یازهرا ام ابیها.مارو ببر به کربلا زهرا 2 یازهرا ️بنددوم پرمیشه توو تموم محشر.ازبوی چادرت سراسر باتوشفیعه ی دوعالم.غمی ندارم دیگه مادر سوره ی یاسینی وکوثر خوشبختی یعنی عشق علی به سینه ام دارم مادرمی همه کس وکارم خوشحالم خوشبختی یعنی گدای بچه های توهستم زچایی روضه ی تومستم خوشحالم ام ابیها.مارو ببر به کربلا زهرا 2 یازهرا ️بندسوم به زیربیرقت یازهرا.یه عمریه ازتومیخونم ازتورسیده هرچی دارم.تاآخرش گدات می مونم اینو به والله میدونم زهرا یازهرا سینه زن حسینتم مادر گریه کن دخترتم مادر یازهرا زهرا یازهرا زلطف تو کرببلا دارم به زیرسایه ی علمدارم یازهرا ام ابیها.مارو ببر به کربلا زهرا 2 یازهرا ️بندچهارم خداروشاکرم که هستم.کفترجلد بامه حیدر شدم من ازدعای زهرا.زکودکی غلامه حیدر به عالمی امامه حیدر خوشبختی یعنی ذکر روز و شبای من حیدر نغمه ی رو لبای من حیدر یاحیدر خوشبختی یعنی شیعه ی مرتضی علی هستم پای ولایت ولی هستم یاحیدر میگم ای جانم.مهرعلی تموم ایمانم 2 ای جانم ابوذر رییس میرزایی (بهار) سبک 👇منو ببخش اگه برا تو حتی یه لحظه کم گذاشتم
ناحلة الجسم یعنی                         نحیف ودل شکسته میری                                    جوونی اما مادرپیری                                             بهونه ی سفرمیگیری باکیة العین یعنی            بارون غصه ها میباره                      چشای مادرما تاره                          دیگه علی شده بیچاره منحدة الرکن یعنی             توون برات نمونده بانو                      کی قلبتو شکونده بانو                             کی بالتو شکونده بانو معصبة الاراس یعنی           بستی سری روکه پردرده                         رنگ رخ تومادر زرده                                  توکوچه کی جسارت کرده؟ جوری لگد خوردی که               نمی تونی بلند شی ازجات                         جای قلافه روبازو هات                                 داری می ری کناربابات هیچ کسی ای وای من              نگفت تو کوچه به اون کافر                          نزن زنو جلوی شوهر                                 بمیره زینبت ای مادر برگرفته شده ازhelali-sher.blog.ir
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶 💢 جان حیدر! هر شب از من رو بگیر اما بمان 💢 درد داری، دست بر بازو بگیر اما بمان پیش چشمم دست بر پهلو بگیر اما بمان من که می دانم برایت راه رفتن مشکل است باشد اصلا دست بر زانو بگیر اما بمان گرچه سختی می کشی در خانه، باشد کار کن فضه را بنشان و خود جارو بگیر اما بمان با غروبت خانه ام تاریک شد، لطفا نرو مثل شمعی نیمه جان سوسو بگیر اما بمان غربت من گرچه سنگین است روی شانه ات با غم تنهایی من خو بگیر اما بمان چهره می پوشانی از من، گرچه دلخونم ولی جان حیدر! هر شب از من رو بگیر اما بمان ✅ محسن ناصحی
تمام عمر خود در جستجویم که شاید یک نشانی از تو جویم بگیرم دربغل زانوی غصه زبان حال قلبم را بگویم الا خیمه نشینم عزیز مه جبینم ترحم کن به چشمم تو را یک دم ببینم که هر شب باغم تو هم نشینم دوباره جمعه و چشم انتظارم دوباره جمعه و دل بیقرارم مدینه کربلا هرجه که باشی منم با تو هوای گریه دارم بگو ای آسمانی که تو بهتر بدانی چه شد در بین کوچه که شد یاس ارغوانی بخوان روضه از آن قد کمانی غروب و کوچه ی تنگ مدینه..... غروب و خاک خون رنگین مدینه دل آیینه ی عشق علی را شکسته دست سنگین مدینه چه دستی دست بی درد چه دردستی دست نامرد به دور از چشم بابا دلم را غرق خون کرد. همین که رو به سوی مادر آورد دل از آن لحظه خاکسترنشین شد که آن نیلوفری پرپرترین شد دعا کردم در آن لحظه بمیرم که دیدم مادرم نقش زمین شد خودم دیدم به دیده که آن سرو خمیده ندارد پای رفتن ندارد سوی دیده ز چشم معجرش خون می چکیده
❁﷽❁ باتایپ عبارت مورد نظر در قسمت جستجوی کانال یا با کلیک برروی عبارات پایین(متن آبی رنگ)علامتی(↑ و ↓)شکل در پایین صفحه می آید که با ضربه بر آن مطالب مرتبط در اختیار شما قرار خواهد گرفت ♻️ ♻️ 🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃 http://www.shereheyat.ir https://radio.aghigh.ir http://www.beharalashar.ir/ https://hadithashk.com/ 🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃 🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃 🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃 🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃 🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃 🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃 ╚════ ೋღ❤️ღೋ ════╝ ««««« »»»»» ╚════ ೋღ❤️ღೋ ════╝ 🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃 🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃 🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃 🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃 🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃 🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃 🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃 🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃 🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃 🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃 🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃 🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃 🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃 🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀 🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃 🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃 🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃 🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃 🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃 🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃 🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃 🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃