eitaa logo
آیات و روایات اجتماعی
1.1هزار دنبال‌کننده
74 عکس
10 ویدیو
0 فایل
آیات و روایات با رویکرد اجتماعی ارتباط با بنده/سوالات، اشکالات و نقدها: @Hagh110110 گلچینی از فهرست مطالب کانال: https://eitaa.com/AyatRevayatEjtemai/72
مشاهده در ایتا
دانلود
آیات و روایات اجتماعی
🔺این راهبرد که گفته شد، دقیقا همان راهبردی است که #استاد_معاویه یعنی #شیطان دنبال میکند. قرآن کریم م
🔺البته به قاعده «لا ینتشر الهدى الّا من حیث انتشر الضّلال» که مرحوم میگفت یعنی منتشر نمیشود الا از همان مسیری که منتشر شده، جبهه حق نیز از همین راهبرد استفاده میکند. 🔺در واقع، راهبرد ایجاد ترس و ارعاب، راهبردی مشترک است، هم برای جبهه حق و هم برای جبهه باطل. طرفین با استفاده از این راهبرد، یک تمام عیاری براه می اندازند تا بتوانند همدیگر را تحت الشعاع قرار دهند. 🔺و پیروز این میدان کسی است که اراده قوی تری داشته باشد، چرا که جنگ، است، نه صرفا جنگ تسلیحات. 🔺در جنگ بدر، با اینکه لشکر کفر از حیث تعداد و تجهیزات خیلی برتر از لشکر اسلام بود اما هنگامی که نبرد آغاز شد، خداوند و وحشت عجیبی بر دل مشرکان چیره کرد، به نحوی که 313 تن مسلمان، با تجهیزاتی ابتدایی، بر بیش از 1000 تن، با تجهیزاتی فراوان، پیروز شدند. 🔺این یعنی تعیین کننده، تسلیحات نیست بلکه مهم عمق اراده هاست. وقتی خداوند ایمان و اراده مسلمانان را دید، به کمک آنان آمد و دل مشرکان را پُر از ترس مسلمانان کرد. قرآن کریم می فرماید: ➕«سَنُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا » یعنی به زودی در دل های کافران ترس و وحشت می افکنم. 🔺لذا مشرکان آنچنان روحیه خود را باخته بودند که پیش خود فکر میکردند مسلمانان افراد عادی نیستند و بعضی از آنان میگفتند: «اینان را بر شترهای خویش حمل کرده و از مدینه برایتان سوغات آورده اند.» [تفسیر نمونه، ج7، ص107] ‏🔺در روایت دارد که پیامبر فرمودند: «نُصِرْتُ بِالرُّعْب‏» من به وسیله ترس و وحشتی که خدا در دل های دشمنانم حاکم میگرداند، یاری شده ام. 📌پ.ن: جایگاه نمازجمعه فردای تهران به اقامت رهبر انقلاب، دقیقا همین نقش را در وضعیت کنونی دارد. پیروز میدان کسی است که اراده قوی تری داشته باشد. حضور میلیونی در این نمازجمعه، نشان دهنده اراده برتر خواهد بود. 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
💠 تفاوت و تفکیک بین نظر امام و تصمیم ایشان 🔺 نقل میکند بن ابى سرح، اسلام که آورد، به نحوی بود و حضرت، قرآن را به او املاء میکرد. بعد میگوید: پيامبر به او «الكافرين» املا مى‌كرد اما او به جاى آن، «الظالمين» مى‌نوشت. به او «عزيز حكيم» املا مى‌كرد اما او «عليم حكيم» مى‌نوشت و مانند اين موارد. 🔺وقتی به عبدالله بن سعد میگفتند چرا چنین میکنی، در پاسخ میگفت: من هم مانند آنچه محمّد مى‌گويد، مى‌گويم و مانند آنچه ‌محمّد مى‌آورد، مى‌آورم. یعنی به نحوی کرد. اینجا بود که خداوند آیه93 انعام را درباره او نازل کرد: ➕«و كيست‌ ستمكارتر از آن كس‌كه بر خدا دروغ بست؟ يا گفت: «به من وحى شده!»، در حالى كه چيزى به او وحى نشده؟ و يا آن كه گفت: «به زودى مانند آنچه خدا نازل كرد، نازل مى‌كنم»؟». 🔺عبدالله بن سعد عملا شد و به فرار کرد. لذا پيامبر به كشتن او فرمان داد اما چون او برادر رضاعی(شيرىِ) بن عفّان بود، به همین دلیل عثمان شروع کرد به اصرار و خواهش و التماس کردن از پیامبر و آنقدر این کار را ادامه داد تا پيامبر از عبدالله بن سعد دست كشيد. 🔺سپس پيامبر فرمود: «آيا كسى در ميان شما نبود كه به سوى اين (عبدالله بن سعد) برخيزد و پيش از آن كه دهم، او را بكشد؟». گفت: اگر با چشم به ما اشاره مى‌كردى، او را مى‌كشتيم. پيامبر فرمود: ➕من، كسى را با نمى‌كشم؛ چون پيامبران، چشم خيانتكار ندارند. این را دیگر شما باید متوجه میشدید و کار او را پیش از امان من، تمام میکردید. ➕: «قالَ‌: أما كانَ فيكُم مَن يَقومُ إلى هذَا الكَلبِ قَبلَ أن اؤَمِّنَهُ فَيَقتُلُهُ‌!!» 📌پ.ن: ▫️از این گزارش و موارد مشابه آن، برداشت میشود نباید بین و خلط کرد. اینگونه نیست که هر نظر امام تبدیل به تصمیم ایشان بشود. اینگونه نیست که هر تصمیم امام نیز مبتنی بر نظرشان باشد. این مسئله هم نسبت به است و هم نسبت به امام و . ▫️نسبت به امام معصوم، موارد متعدد داریم که حضرت نظرشان یک چیزی بوده اما تصمیم شان چیز دیگری شده است. به عنوان نمونه نظر این نبود که والی مصر بشود اما با اصرار خواص خصوصا تصمیمش انتخاب او شد. یا در نظر پیامبر بر دفاع در شهر بود اما به خاطر برخی نکات، تصمیم شان چیز دیگری شد. یا نظر امیرالمومنین ردّ بود اما به خاطر مخالفت اصحاب، تصمیم شان چیز دیگری شد. و موارد متعدد دیگر. ▫️وقتی نسبت به امام معصوم این نکته صادق است، نسبت به امام غیر معصوم نیز به طریق اولی این مسئله صادق است. این است که تصمیم شان در یک فرآیندی شکل میگیرد که عامل ، به شدت در آن اثرگذار است. ▫️البته نظر خواص تنها عامل نیست بلکه در مواردی داریم که نظر خواص چیزی بوده اما امام جامعه، تصمیمی غیر از نظر خواص گرفته اند یعنی نظر خود را تبدیل به تصمیم کرده اند مانند موارد حساسی مثل عدم پذیرش به عنوان والی شام یا ماجرای ورود به ، اما در اینجا میخواهیم بگوییم نظر خواص در شکل گیری تصمیم امام، کم اثر نیست. ▫️رهبران انقلاب، نه اند و نه ! لذا تصمیمات شان صرفا برخاسته از نظر خودشان نیست. بلکه بر اساس «و شاوِرهُم فی الأمر» ناظر به و نهادهای رسمی و همینطور و نیز هست. چه اینکه حتی امام معصوم نیز در چنین بستری تصمیم گیری میکند. ▫️بنابراین نسبت دادن هر تصمیمی به نظر رهبری و یا منتظر ماندن برای ابلاغ تصمیم رهبر در هر امری، کار صحیحی نیست. چرا که تصمیم امام و رهبر در ظرف ، ، و ما سمت و سو پیدا میکند، بلکه گاهی اوقات، برخی خواص به خاطر غفلت مؤمنین از همین امر، راحت تر امام و رهبر را مجبور به تصمیم خاصی کرده یا تصمیم خاصی را به نظر رهبری منتسب میکنند. ▫️به عنوان نمونه مسئله ، پدیده ای بود که نظر رهبر انقلاب بر آن نبود و ایشان موافق این پدیده نبود اما برخی و ایشان را مجبور به گرفتن این تصمیم کرد. لذا تحقق برجام نبود اما ایشان بود. ‼️ البته این متن به دنبال تطبیق این مسئله بر نیست، اینکه بخواهیم بگوییم نظر رهبری با تصمیم شان در این مسئله متفاوت بوده است محل بحث این متن نیست، چه اینکه صحبت رهبر انقلاب در خطبه تاریخی دیروز، کمک بسیاری در فهم این نکته میکند. 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
💠 جایگاه ارتباطات اجتماعی در تفقه و فهم دین 🔺مرحوم در کافی شریف نقل میکند: ➕شخصی خدمت (ع) رسید و گفت: آقاجان فدایت شوم، مردى است كه را شناخته و اعتقاد درستی در این مسئله دارد، اما ملازم خانۀ خويش شده و از خانه اش بیرون نمی آید و با هیچ یک از اش ارتباط و آشنایی ندارد و آنها نیز او را نمیشناسند، نظر شما درباره او چیست؟ (رَجُلٌ عَرَفَ هَذَا الْأَمْرَ لَزِمَ بَيْتَهُ وَ لَمْ يَتَعَرَّفْ إِلَى أَحَدٍ مِنْ إِخْوَانِه‏) ➕حضرت در پاسخ فرمود: «پس اين مرد، چگونه در دين خويش میکند؟ چگونه دینش را میفهمد و آن را مى‌آموزد؟» (فَقَالَ: كَيْفَ يَتَفَقَّهُ هَذَا فِي دِينِه؟‏) 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
💠 تقوا و بی تفاوت نبودن، شرط بهره مندی از هدایت الهی 🔺این آیه شریفه(بقره:2) میگوید: قرآن برای انسان هاست اما این هدایت تنها شامل میشود، کسانیکه در جامعه، و حفظ باشند. کسانیكه نسبت به خوب و بد، دو احساس داشته باشند. 🔺اما در مقابل آنها، دسته دیگری از افراد هم داریم: و بى‌مبالات. ▫️مثلا به طرف میگویی از این راه نرو، اگر بروی فلان اتفاق سرت می آید یا جامعه نابود میشود، میگوید: خب بیاید ▫️میگویی فلان خویشاوندت مشکل دارد کمکش کن، میگوید: به من چه. کأنه داریم با یک سنگ صحبت میکنیم، نه یک انسان 🔺این دسته افراد، نسبت به همه‌چيز اند. نه در آنها اثری خاص دارد و نه ! چنین مردمی را با هيچ چيز نمى‌شود هدایت كرد، حتى قرآن هم نمى‌تواند مردم و را راهنمايى كند 🔺«»، چنان در وجود آنها جا گرفته كه نسبت به هر چيز ديگری، بى‌تفاوت شده اند. حتی گاهی آن‌قدر اين بى‌تفاوتى در آنها اوج مى‌گيرد كه نسبت به زندگى روزمره نیز بى‌تفاوت مى‌شوند. چیزی مانند برخی و . 📌پ.ن: ▫️خدا نکند نسبت به اتفاقات پیرامون خود، بی تفاوت بشویم. یکی از بزرگترین بیماری های یک فرد و جامعه، همین بی تفاوتی است که قطعا منشا های بزرگی خواهد شد. ▫️اگر و خط مقدم جبهه مقاومت و حفظ اسلام و حتی ایران است، و انسانی ما پشتیبانی از آنهاست، خصوصا . ➕لینک کمک در سایت رهبری:www.leader.ir/fa/monies 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
آیات و روایات اجتماعی
💠 میل خدا یا میل مردم؟ 🔺 در کافی به نقل از (ع) میگوید: و ائمه مردم، در كتاب خدا دو دسته اند: 1️⃣ : ▫️اینها کسانی هستند که خداوند خداوند درباره آنها فرموده است: «و ايشان را پيشوايانى قرار داديم كه به هدايت مى‌كنند» ▫️یعنی اینها به سوی خواست و هدایت میکنند، نه به خواست و . ▫️در واقع اینها ، میل و حکم خدا را بر خواست و حکم و میل مردم مقدم میشمارند. ➕(«وَ جَعَلْنٰاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنٰا» لا بِأَمرِ النّاسِ‌، يُقَدِّمونَ أمرَ اللّٰهِ قَبلَ أمرِهِم، و حُكمَ اللّٰهِ قَبلَ حُكمِهِم) 2️⃣ : ▫️اینها کسانی هستند که خداوند درباره آنها فرموده است: «و ايشان را پيشوايانى قرار داديم كه به سوى فرا مى‌خوانند» ▫️يعنى اینها خواست و حکم خویش را بر خواست و مقدم میشمارند. ▫️در واقع اینها براساس میل مردم، کار خود را پیش میبرند و آن را مقدم بر خواست خدا قرار میدهند. ➕(«وَ جَعَلْنٰاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النّٰارِ» يُقَدِّمونَ أمرَهُم قَبلَ أمرِ اللّٰهِ‌، و حُكمَهُم قَبلَ حُكمِ اللّٰهِ‌، و يَأخُذونَ بِأَهوائِهِم خِلافَ ما في كِتابِ اللّٰهِ عزوجل) 📌پ.ن: ▫️ این است که مردم با رأی خود، با خواست خود، با میل خود، با انتخاب آزادانه خود که مبتنی بر شان هست، حرف و میل و خواست خدا را انتخاب میکنند. که از این تعبیر به «» میکنیم. ▫️به خلاف «» که براساس ، و ، رأی، خواست و انتخاب مردم را به آن سمتی که خودشان میخواهند سوق میدهند، آن هم مبتنی بر سرکوب کردن شناخت و آگاهی مردم و در مقابل، بالا آوردن قوه و . ▫️نکته مهم آن است که مسئولین نباید به اندک بهانه ای خواست الهی را کنار بگذارند بلکه باید تلاش کنند نتیجه سیاستگذاری شان، اجرای فرمان الهی باشد. ▫️متاسفانه از این دست موارد زیاد دیده میشود که مثلا اندکی در جامعه به سمتی خلاف خواست الهی رفته اند اما بواسطه و ، خود را غالب و اکثریت مردم معرفی میکنند و عملا مسئول ما را دچار کرده و او نیز مطابق خواست آنها عمل میکند. ▫️علی القاعده جامعه است و همه یکجور فکر نمیکنند اما مسئول اسلامی باید کسی باشد که دغدغه اش اجرای فرمان الهی است، هرچند خواست الهی را در یک طراحی و فرآیندی بعد از چند سال به اجرا در می آورد اما اینکه اساسا مسئول اسلامی چنین دغدغه ای نداشته باشد، چه بسا مصداق جریان ائمه باطل بشود. 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
💠 شاگردان عدالتخواه علی(ع) 1️⃣ ابوذر (بخش اول) 🔺 دارای صراحت لهجه ای مختص به خود بود. او هرگاه یا میدید، دست به میزد. برای او خلیفه و غیر خلیفه مهم نبود، هرکه دست از پا خطا میکرد، با فریادهای بیدارگر خود، را فریاد میزد. 🔺، خلیفه سوم، آنقدر از به خویشان و دوستان خود بذل و بخشش میکرد که شیرینی آن زیر زبان خیلی ها مزه کرده بود لذا خود را کنار کشیده بودند. 🔺ابوذر، جزو معدود صحابه ای بود که با خود، عثمان و اطرافیانش را عاصی کرده بود، به حدی که عثمان ترسید مردم علیه او بشورند لذا مجبور شد، ابوذر را از مدینه به شام، کند تا شاید بتواند او را کنترل کند و کمی از گزند زبان حقگوی او راحت بشود. ➕ابن ابی الحدید نقل میکند: روزی ابوذر به عثمان گفت: شما برای اینکه کار خود در عدم کمک به فقرا را توجیح کنید، این را ترویج میکنید که دست خدا برای بخشش به فقرا بسته است. این برای آن است که شانه خود را از مسئولیت خالی کنید. 🔸ابوذر گفت از پيامبر خدا شنیدم که میگفت: «چون ، سى نفر گردند، را در ميان خود دست به‌دست‌ مى‌گردانند و بندگان خدا را خود مى‌كنند و را سرمايه خود مى‌سازند یعنی دین را پوششی برای کسب ثروت خود قرار میدهند». (إذا بَلَغَ بَنو أبِي العاصِ ثَلاثينَ رَجُلاً جَعَلوا مالَ اللّهِ دَولاً، و عِبادَ اللّهِ خَوَلاً، و دينَ اللّهِ دَخلا) 🔸عثمان از حاضران که اصحاب بودند پرسید این کلام را از رسول خدا شنیده اید؟ اصحاب گفتند خیر. عثمان به ابوذر گفت: وای برتو که بر پیامبر خدا دروغ میبندی. خلاصه دعوا بالا میگیرد و عثمان برای صحت سنجی این کلام ابوذر، حضرت امیر را میخواند و از حضرت میپرسد این کلام را از پیامبر شنیده است یا نه. 🔸حضرت تاکید میکند که من چنین بیانی از پیامبر نشنیده ام اما قطعا ابوذر راست میگوید. چرا که از پیامبر شنیدم: آسمان بر کسی سایه نیانداخته و زمین کسی را بر روی خود حمل نکرده که از ابوذر باشد. (لَأَنّي سَمِعتُ رَسولَ اللّهِ يَقولُ‌: ما أظَلَّتِ الخَضراءُ‌، و لا أقَلَّتِ الغَبراءُ مِن ذي لَهجَةٍ أصدَقَ مِن أبي ذَر) مُروج الذهب ماجرای جهاد تبیین ابوذر در مقابل یهودی که در زمان مسلمان شده بود و مورد احترام خلفا بود و به نحوی نقش توجیه کارهای عثمان را بازی میکرد را نقل کرده. در پایان این افشاگری های ابوذر، دارد که عثمان به ابوذر گفت: چقدر مرا مى‌دهى! از جلوى چشمم دور شو، كه ما را آزار دادى. (ما أكثَرَ أذاكَ لي! غَيِّب وَجهَكَ عَنّي؛ فَقَد آذَيتَنا) 🔺این کنش فعالانه ابوذر در مدینه جهت نسبت به ، فسادها و تبعیض های عثمان، موجب شد که عثمان او را به شام تبعید کند تا بلکه بتواند او را کنترل کند. اما در ادامه ببینید ابوذر چه بر سر معاویه می آورد. تاریخ یعقوبی نقل میکند: وقتی به عثمان خبر رسيد كه ابوذر بر او و خُرده‌گيرى مى‌كند و تغيير و تبديل‌هاى او در سنّت‌هاى پيامبر خدا و ابوبكر و عمر را برای مردم بازگو و تبیین میکند، او را به شام نزد معاویه تبعید کرد. ابوذر در شام نیز همان کنش فعالانه خود را ادامه داد. 🔹او در مسجد مى‌نشست و مردم نیز به گرد او جمع مى‌شدند، تا آن كه اجتماع‌كنندگان و شنوندگانِ او فراوان می شدند و ابوذر نیز همان خود را برای مردم تبیین میکرد. ابوذر، نماز صبح خود را که میخواند، به دروازه دمشق میرفت و به خود میپرداخت. (كانَ يَجلِسُ فِي المَسجِدِ، فَيَقولُ كَما كانَ يَقولُ‌، و يَجتَمِعُ إلَيهِ النّاسُ‌، حَتّى كَثُرَ مَن يَجتَمِعُ إلَيهِ‌، و يَسمَعُ مِنهُ‌. و كانَ يَقِفُ عَلى بابِ دِمَشقَ إذا صَلّى صَلاةَ الصُّبحِ فَيَقول...) 🔹کار به آنجا رسید که معاويه نیز از دست ابوذر عاصی شد و به عثمان نامه نوشت و گفت: تو با تبعيد ابوذر به اینجا، را براى خود ساختى. (إنَّكَ قَد أفسَدتَ الشّامَ عَلى نَفسِكَ بِأَبي ذَر) ➕مُروج الذهب مینویسد: معاويه به عثمان نوشت: مردم بر گِرد ابوذر جمع شده‌اند و مى‌ترسم كه آنها را بر ضدّ تو بشوراند. اگر به این مردم نياز داری که با تو همراهی کنند، اگر مردم برای تو مهم است، ابوذر را از شام، به سوى خود بازگردان، تا افکار عمومی را بیش از این بهم نریخته است. (إنَّ أباذَرٍّ تَجتَمِعُ إلَيهِ الجُموعُ‌، و لا آمَنُ أن يُفسِدَهُم عَلَيكَ‌، فَإِن كانَ لَكَ فِي القَومِ حاجَةٌ فَاحمِلهُ إلَيك) 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
آیات و روایات اجتماعی
💠 شاگردان عدالتخواه علی(ع) 1️⃣ ابوذر (بخش اول) 🔺#ابوذر دارای صراحت لهجه ای مختص به خود بود. او هرگا
💠 شاگردان عدالتخواه علی(ع) 1️⃣ ابوذر (بخش دوم) 🔺خلاصه که عثمان مجبور شد ابوذر را مجدد از شام به مدینه بازگرداند و از آنجا نیز به سوی تبعید کند، جایی که دیگر افشاگری های او اثری نبخشد. عثمان به دستور داد تا این کار را انجام دهد و به او گفت هیچ کس از مردم نباید به ابوذر بیاید و او باید در تنهایی و کامل به سوی ربذه تبعید گردد. 🔺اینجا بود که به همراه و برادرش و و ياسر به بدرقه ابوذر آمدند. مروان حضرت امیر را از این کار نهی کرد اما حضرت با تازيانه به او حمله برد و بر ميان دو گوش مركبش زد و فرمود: «دور شو! خداوند، تو را به آتش بيندازد!» و با ابوذر وداع کرد. چون حضرت خواست بازگردد، ابوذر شروع به کردن کرد و گفت: خداوند، شما اهل‌بيت را رحمت كند! اى ابو الحسن! هر گاه شما و فرزندانت را مى‌بينم، به ياد پيامبر خدا مى‌افتم. حضرت امیر نیز به ابوذر دلداری دادند. 🔺مروان از این حرکت حضرت ناراحت شد و به عثمان شکایت کرد. عثمان هم ناراحت شد و گفت حق او را کف دستش میگذاریم. وقتی حضرت نزد عثمان آمد، عثمان گفت مگر نگفته بودم کسی با ابوذر نرود و او را بدرقه نکند؟ 🔺حضرت در پاسخ فرمودند: بله شما این را گفتید اما اگر این فرمان شما، و حق بود، آیا باز هم باید از آن تبعیت کرد؟ به خدا سوگند که من از چنین فرمانی که خلاف خواست خداست، اطاعت نمیکنم. (أ وَ كُلُّ ما أمَرتَنا بِهِ مِن شَيءٍ نَرى طاعَةَ اللّهِ وَ الحَقَّ في خِلافِهِ اتَّبَعنا فيهِ أمرَكَ‌!!؟ بِاللّهِ لا نَفعَل) 🔺در ادامه بین عثمان و حضرت امیر درگیری ای ایجاد شد و عثمان با ناراحتی صحنه را ترک کرد و فردا مردم را به دور خود جمع کرد و نزد آنها از حضرت امیر شکایت کرد و گفت: او بر من مى‌گيرد و مرا[= و و...] نيز پشتيبانى مى‌كند. (إنَّهُ يَعيبُني و يُظاهِرُ مَن يَعيبُني يُريدُ بِذلِكَ أباذَرٍّ و عَمّارَ بنَ ياسِرٍ و غَيرَهُما) اما مردم پا در ميانى كرده و میان عثمان و حضرت ایجاد کردند. 🔺حضرت امیر نیز به عثمان فرمود: «به خدا سوگند، من جز به خاطر ، ابوذر را بدرقه نكردم». (وَاللّهِ‌، ما أرَدتُ بِتَشييعِ أبي ذَرٍّ إلّا اللّهَ تَعالى) 📌پ.ن: 1️⃣ سیره ابوذر قطعا باید مشی امروز ما هم باشد. اینکه اگر در جایی ، و هر ای دیدیم، با انواع و اقسام روش ها، آن را فریاد بزنیم. البته که در این مسیر، لحاظ نکات دیگری نیز لازم است. چیزی که هم در سیره حضرت امیر و دیگر معصومین دیده میشود و هم در سیره رهبران انقلاب. عدم توجه به عواملی مانند ، و...، نتیجه عدالت خواهی را گاهی اوقات به ضد خودش تبدیل میکند. 2️⃣ قطعا مدل عدالتخواهی در حاکمیت [=عثمان] و [=جمهوری اسلامی] متفاوت است لذا حتما باید به این نکته توجه کرد و به دنبال مدل و چگونگی عدالت خواهی در عصر حاکمیت دینی بود. البته اصل مسئله عدالتخواهی، هیچ تفاوتی در این دو حاکمیت نمیکند، بلکه مسئله سر و هاست. 3️⃣ همانگونه که حضرت امیر به حمایت از ابوذر پرداختند، امروز نیز هرگاه شخصی به درستی را عَلَم کرد و به شیوه صحیح به دنبال تحقق آن بود، وظیفه دیگران و از اوست. 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
آیات و روایات اجتماعی
💠 اصلی ترین کارکرد «امر به معروف و نهی از منکر» ➕جناب در کافی[ج5،ص55] به نقل از (ع) میفرماید: 🔺در گروهى به وجود مى‌آيند كه در بين خود از فرقه‌اى پيروى مى‌كنند كه: 1️⃣ 2️⃣ 3️⃣ صرفا اهل انجام عبادات و و داراى حالتى زهدگونه 4️⃣ و تازه به دوران رسيده، و نادان‌اند. عملا بی بهره از خِرد و اند. 🔺 و را واجب نمى‌دانند مگر در صورتى كه از و ضرر در امان باشند. براى اینکه امر به معروف نکنند، برای خود و عذرها میتراشند. 🔺از لغزش و عمل اشتباهشان پیروی میکنند. تاکیدشان بر و و هر عملی است که برای جان و مال شان نداشته باشد. البته اگر همین نماز و روزه هم برای جان و مال شان ضررى داشته باشد، آن را نیز مانند بالاترین و بزرگترین واجبات که رها کردند، ترک میکنند. 🔺امر به معروف و نهى از منكر، و بزرگ است كه دیگر واجبات، تنها بوسیله آن و استوار خواهند شد. 🔺اين‌جاست كه ترک چنین واجبی، توده مردم، تر و خشک و مومن و کافر را با هم دچار غضب و کیفر الهى میکند لذاست که انسان های نیک در سرزمين بدكاران، و کودکان در سرزمين بزرگان، هلاك و نابود خواهند شد، چرا که مردم نسبت به این واجب بودند. 🔺امر به معروف و نهى از منكر، و نیکان است، واجبی است بزرگ كه دیگر واجبات به آن زنده و پابرجا میمانند، بواسطه آن، ایجاد میشود، کنار میرود، حلال میگردد، کنار رفته و زمين آباد مى‌شود، از دشمنان گرفته شده و امورات دين و دنيا به راه درستش كشيده شده و اصلاح میگردد. 🔺پس، اولا با هايتان، منكر و كارهای بد را زشت بدانید، ثانیا با زشتی منکرات را زده و اعتراض کنید و آن را به پیشانی شان بکوبید و در راه خدا از هيچ سرزنش كننده‌اى نترسيد. 🔺اگر پند گرفته و به مسیر حقّ‌ بازگشتند، ديگر با آنها کاری نداشته باشید. اما اگر پند نگرفته و به ظلم و ستم خویش ادامه دادند، همانگونه که قرآن کریم میفرماید: «راه نكوهش، تنها بر كسانى است كه به مردم ستم کرده و در زمين به ناحق حرکت میکنند.» 🔺در چنين حالتی، عملا با آنها به بپردازید و با دل‌هايتان بر آنان خشم بگيريد، البته بدون اين كه در پى باشيد و يا مالى را به ستم بگيريد يا بخواهيد با ستمگرى و بدون بر آنان پيروز شويد. 🔺خلاصه اين كارها را بكنيد تا به فرمان الهى بازگردند و مشغول اطاعت و فرمانبردارى از او شوند و دست از ظلم و ستم خویش بردارند. 🔺در ادامه حضرت به ماجرای حضرت اشاره میکنند که خداوند به شعیب وحى كرد: من صد هزار نفر از قوم تو را عذاب مى‌كنم، چهل هزار نفر از اشرار این قوم و شصت هزار نفر از بهترين‌هاي این قوم. 🔺شعيب گفت: پروردگار من! عذاب درست اما علت عذاب نیکان قوم من چیست؟ خداوند فرمود: چون تو با معصيت‌كاران كنار آمده و به خاطر خشم و غضب من، خشمگين نشدند و عملا مشی را دنبال کردند. 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
آیات و روایات اجتماعی
💠 اصلی ترین کارکرد «امر به معروف و نهی از منکر» ➕جناب #کلینی در کافی[ج5،ص55] به نقل از #امام_باقر(ع
📌پ.ن: ▫️اصلی ترین کارکرد امر به معروف و نهی از منکر چیست؟ چرا در این مورد روایات عجیب و عظیمی داریم؟ وقتی این مسئله را در چارچوب تحلیل میکنیم، متوجه میشویم اصلی ترین کارکرد آن، دست نخوردن مسئله و است. ▫️اینکه ارزش های دینی دچار تغییر و تحول نشوند، اینکه منکر همچنان منکر بماند، اینکه معروف همچنان معروف بماند، هرچند که به آنها عمل نشود اما نباید به هیچ وجه، مرز ارزش ها جابجا بشود. ▫️اگر ارزش های اجتماعی دچار تغییر و تحول شد، به تبع نیز تغییر خواهند کرد. لذا بعد از گذشت چند نسل، شاهد خواهیم بود عملا فرهنگ دینی به کلی کنار رفته است و عملا جای منکر و معروف جابجا میشود. ➕ تذکر: از این روایت برداشت میشود که انسان باید امر به معروف و نهی از منکر کند، ولو اینکه برای او یا مالی یا ناموسی داشته باشد اما دسته ای از روایات دیگر هم داریم که امر به معروف را قید به همین نکته زده اند که نباید برای انسان خطر جانی، مالی یا ناموسی داشته باشد. ▫️در کتب فقهی مفصل درباره این قید بحث شده است که میتوانید رجوع کنید اما خلاصه اینکه در این مسئله دو ملاک وجود دارد: 1. زیان، ضرر و خطر داشتن برای انسان 2. اهمیت متعلق امر به معروف و نهی از منکر ▫️گاهی انسان برای گناه صغیره و کوچکی میخواهد نهی از منکر کند، چه بسا اینجا اگر خطر مهمی برای انسان داشته باشد بگوییم باید ترک بشود ▫️اما اگر نهی از منکر ناظر به مسئله مهمی است که ممکن است را دچار تغییر کند به نحوی که به راحتی قابل جبران نیست و به تبع، به خطر خواهد افتاد، در این صورت باید خطرات را به جان خرید مانند کاری که در کربلا یا در انقلاب اسلامی دنبال کردند. ▫️در هر صورت، در شرایط کنونی جامعه ما، خیلی ها به بهانه های مختلف، شانه خود را از این مسئولیت مهم خالی میکنند. به نظر میرسد روایت میخواهد تاکید کند که به این های الکی، این مسئله مهم را کنار نگذارید چرا که در 99 درصد موارد، برای انسان خطر جانی، مالی و ناموسی مهمی مطرح نیست. پس به این بهانه، نباید این مهم را ترک کرد. تذکر2: امر به معروف را منحصر در مسئله نکنیم. با توجه به ظرفیت، مسئله را در این مسئله رعایت کنیم. در اجرای امر به معروف، به خرج بدهیم. و چگونگی کار را یاد بگیریم. ▫️امر به معروف یک امر نیست که صرفا با انجام آن بخواهیم رفع تکلیف از خود کنیم بلکه مهم و ی کار است. حتما و رفتار خوب را چاشنی کار کنیم. اگر طرف مقابل بدرفتاری کرد، تذکر بدهیم و برویم. ▫️در حاکمیت اسلامی مانند شرایط امروز، وظیفه ما صرفا امر به معروف قلبی و زبانی است، بخش عملی آن که در روایت هم به آن اشاره شد، منحصر به انجام حاکمیت است. لذا در انجام آن دچار اشتباه نشویم. ▫️ کار را رعایت کنیم، اولا تذکر پنهانی، اگر اصلاح نشد، کار را به تذکر علنی بکشانیم، خصوصا ناظر به مسئولین. به هیچ وجه دچار و و و از این دست امور نشویم. ▫️خلاصه ابعاد مختلف کار را لحاظ کنیم و با دیدن آموزش، به بهترین شیوه کار را از آب در بیاوریم. 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
آنها پنداشتند كه حصارها و دژهاى استوارشان در برابر خدا [از تبعيد و در به درى آنان] جلوگيرى خواهد كرد ولى [ارادۀ كوبندۀ] خدا از آنجا كه گمان نمى كردند به سراغشان آمد و در دل هايشان رعب و ترس افكند به گونه اى كه خانه هايشان را به دست خود و به دست مؤمنان ويران كردند پس اى صاحبان بينش و بصيرت! عبرت گيريد. وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ مَانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَ اللَّهِ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا ۖ وَ قَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ... (حشر: ۲) 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
▪️اولا مقام (س) آنقدر بالا و با عظمت است که جای هیچ تردیدی نیست. ان شاالله همه ما مشمول شفاعت حضرتش باشیم. ▪️ثانیا اینکه به مرور دارد مشهور میشود از لفظ برای حضرت استفاده میکنند، در تاریخ ثابت شده نیست، هرچند که بعید هم نیست، با توجه به اتفاقاتی که برای کاروان ایشان رخ داده است اما بهتر این است که از لفظ وفات استفاده شود تا جایی برای خدشه نباشد. ▪️ثالثا تاریخی که برای ولادت و شهادت حضرت در تقویم کنونی ذکر شده، در منابع تاریخی نیامده بلکه این دو تاریخ، است، چه اینکه آیت الله و آیت الله نیز به آن تصریح کرده اند. ▪️لذا اینکه بخواهیم این ایام را به عنوان ایام شهادت یا ولادت حضرت معرفی کنیم، کار صحیحی نیست بلکه بهتر است به عنوان ایام مقام حضرت معصومه(س) عنوان گذاری بشود. چرا که به مرور این تاریخ ها به عنوان قطعیت به نسل های بعد منتقل شده و چه بسا بدخواهان در آینده از آن به عنوان ابزاری برای زدن قطعیات تاریخی شیعه استفاده کنند. ▪️قطعا گرفتن برای حضرت، امری بسیار عالی و ضروری است، اما با لحاظ نکات گفته شده و ملاحظات پیرامونی دیگر. 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
💠 شاگردان عدالتخواه علی(ع) 2️⃣ عمار (بخش اول) 🔺یکی از مهمترین تلاش های (ع) خصوصا در ، تربیت یک کادر تشکیلاتی و بواسطه آنها بود، تا بتواند تا آنجا که میشود دین الهی را کند. یکی از عرصه های مهم کنشگری اصحاب، مربوط به مبارزه با ، و ها بود. در یادداشت قبل، کنشگری ابوذر مرور شد و اکنون جناب عمار. 🔺انساب الاشراف نقل میکند: عثمان از بیت المال جواهری را برای خانواده اش برداشت و مردم به او اعتراض کرده و با تندی با او برخورد کردند. خشمگین شده و در خطبه ای گفت: ما نیازمان را از بیت المال برمیداریم، هرچند برخی از این کار خوششان نیاید و هیچ کس هم نمیتواند اعتراض کند. (لَنأخُذَنَّ حاجَتَنا مِن هذَا الفَيءِ و إن رَغِمَت انوفُ أقوام) 🔸 به عثمان گفت: چنین نکن چرا که کارت به جاهای باریک میکشد و جلوی تو را خواهند گرفت. (إذا تُمنَعُ مِن ذلِكَ و يُحالُ بَينَكَ و بَينَهُ‌) 🔸 نیز به او گفت: من اولین کسی هستم که این کار تو را نمیپسندم و به آن خواهم کرد. (اشهِدُ اللّهَ أنَّ أنفي أوَّلُ راغِمٍ مِن ذلِك) اینجا بود که عثمان عصبانی شد و دستور داد عمار را حسابی بزنند. 🔺الامامة و السیاسة نقل میکند: عده ای از اصحاب پیامبر جمع شده و شروع به نوشتن یک نامه کردند و در آن به ها، ، بی عدالتی ها و انحرافات عثمان اشاره کردند. 🔹نامه که تمام شد، نویسندگان نامه(ده نفر از اصحاب مانند ، ، و...) به سمت عثمان حرکت کردند تا نامه را به او داده و نسبت به مشی او اعتراض کنند. 🔹نامه به دست عمار بود و در مسیر رسیدن به عثمان، یک به یک از آن اصحاب، خود را از جمع جدا کردند تا آنجا که عمار خود تنها ماند. (وَ الكِتابُ في يَدِ عَمّارٍ، جَعَلوا يَتَسَلَّلونَ عَن عَمّارٍ حَتّى بَقِيَ وَحدَه / نقل دیگر: فَلَمّا بَلَغوا البابَ نَكَلوا إلّا عَمّارَ بنَ ياسِر) 🔹همه ترسیده بودند و عقب کشیدند و تنها ماند، تا بار دیگر به تنهایی هم که شده، در مقابل بی عدالتی ها فریاد بزند، تا بلکه جان های مرده، بیدار بشوند. عمار وقتی نامه را به عثمان داد، عثمان پرسید: افراد دیگری هم با تو بودند؟ عمار گفت: بله، چند نفری بودند که از تو پراکنده شدند. 🔹عثمان گفت: چه کسانی بودند؟ عمار اطلاعات را لو نداد و گفت به تو نخواهم گفت. عثمان عصبانی شد و گفت: پس تو چگونه کردی که از بین آنها، فقط تو نزد من بیایی؟ در نقل انساب الاشراف آمده که عمار پاسخ داد: چون من از همه آنها نسبت به تو هستم. (لِأَنّي أنصَحُهُم لَك) 🔹اما ، داماد عثمان که از بیت المال های هنگفتی گرفته بود، به عثمان گفت: ای امیر! این بنده سیاه، و را علیه تو گستاخ کرده، اگر او را بکشی، برای دیگران مایه خواهد شد و دیگر کسی علیه تو نخواهد کرد. (إنَّ هذَا العَبدَ الأسوَدَ يَعني عَمّارا قَد جَرَّأَ عَلَيكَ النّاسَ‌ و إنَّكَ إن قَتَلتَهُ نَكَّلتَ بِهِ مَن‌ وَراءَهُ‌) خب طبیعی است که پیشنهاد یک که تا خرخره از بیت المال خورده هم باید این باشد. 🔹عثمان دستور داد تا او را بزنند. در نقل ها دارد که آنقدر عمار را زدند تا آنکه شکمش کرده و شد. دارد که اینجا همسر پیامبر او را به خانه اش برد و از او مراقبت کرد. 🔺تاریخ المدینة نقل میکند: 🔸آنقدر عمار را زدند و بر بیضه های او کوفتند که عمار دچار شد و قادر به نگه داشتن ادرار خویش نبود. عمار در واکنش به این اذیت و آزار آنها گفت: 🔸هر چه میکشم از این است. در صدر اسلام به خاطر اسلام آوردنم، آنگونه من را زدند و امروز نیز به خاطر و عثمان اینچنین من را میزنند که حتی قادر به نگه داشتن ادرارم هم نیستم. 🔺قبیله که هم پیمان عمار بودند، وقتی متوجه ماجرا شدند، خشمگین شده و به عثمان گفتند: بدان! به خدا قسم اگر عمار با این ضربه تو کشته شود، ما مردی بزرگ از را به جای آن خواهیم کرد. عثمان پاسخ داد: شما مرد آن نیستید و هیچ غلطی نخواهید کرد. ➕ ادامه...👇 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
💠 شاگردان عدالتخواه علی(ع) 2️⃣ عمار (بخش دوم) 🔺پس از ماجرای قبلی، اتفاق دیگری افتاد که الفتوح نقل میکند: مجدد از دست عصبانی شد و دید او آدم بشو نیست لذا دستور داد او را نیز مانند به تبعید کنند. 🔸عمار نیز به عثمان گفت: به خدا قسم برای من زندگی با محبوب تر از مجاورت با تو است. (وَاللّهِ إنَّ جِوارَ السِّباعِ لَأَحَبُّ إلَيَّ مِن جَوارِك) 🔸هم پیمانان عمار نزد آمدند و گفتند: ای ابوالحسن! عثمان دستور به تبعید عمار داده و ما میخواهیم با او ملاقات کرده و او را منصرف کنیم چرا که عثمان دفعه قبل عمار را تا حد کشت زد و این بار دوم معلوم نیست با او چه کند و ما نیز میترسیم که کار به جایی بکشد که هر دو پشیمان بشویم یعنی خون او را بریزیم. 🔸حضرت فرمود: من این کار را میکنم پس نکنید. اگر هم نزد من نمی آمدید، بر من بود که چنین کنم و عذری برای انجام ندادنش نداشتم. (أفعَلُ ذلِكَ فَلا تَعجَلوا، فَوَاللّهِ لَو لَم تَأتوني في هذَا لَكانَ ذلِكَ مِنَ الحَقِّ الَّذي لا يَسَعُني تَركُهُ و لا عُذرَ لي فيهِ‌) 🔸حضرت نزد عثمان رفت و او را از آسیب رساندن به عمار و دیگر اصحاب برحذر داشت و گفت تو ابوذر را آنگونه تبعید کردی تا درگذشت و اکنون با عمار چنین نکن. 🔸عثمان گفت: ای علی! تو از عمار به شدن سزاوارتری! به خدا قسم که امثال عمار و دیگران را تو علیه من میشورانی. ای که این افراد را میکند، تو هستی و من باید تو را مجازات کنم. (لَأَنتَ أحَقُّ بِالمَسيرِ مِنهُ‌، فَوَاللّهِ ما أفسَدَ عَلَيَّ عَمّارا و غَيرَهُ سِواكَ‌!) 🔸حضرت امیر پاسخ داد: ای عثمان! به خدا قسم تو نه میتوانی چنین کاری بکنی و نه دستت به آن میرسد که بخواهی چنین بکنی. سپس حضرت او را میکند که اگر میخواهی کن تا ببینی چه میشود. (وَاللّهِ يا عُثمانُ‌! ما أنتَ بِقادِرٍ عَلى ذلِكَ و لا إلَيهِ بِواصِلٍ‌، فَرَوِّم ذلِكَ إن شِئت) 🔸بعد حضرت ناظر به اینکه عثمان گفته بود حضرت امیر امثال عمار را راهبری میکند گفت: به خدا قسم، مردم و امثال عمار علیه تو، فقط هستی، چون آنها تو را میبینند و چاره ای جز علیه تو برای تغییر آن نمیبینند. (أمّا قَولُكَ‌: إنّي افسِدُهُم عَلَيكَ‌، فَوَاللّهِ ما يُفسِدُهُم عَلَيكَ إلّا نَفسُكَ‌؛ لِأَنَّهُم يَرَونَ ما يُنكِرونَ‌؛ فَلا يَسَعُهُم إلّا تَغييرُ ما يَرَون) 🔸حضرت امیر بعد از این ماجرا نزد عمار میرود و به او میفرماید: در خانه ات بنشین و از اینجا تکان نخور و و هیچ جا هم فرار نکن چرا که تو را از عثمان و غیر عثمان حفظ میکند و این و اصحاب هم با تو هستند. (اجلِس في بَيتِكَ و لا تَبرَح مِنهُ‌، فَإِنَّ اللّهَ تَبارَكَ و تَعالى مانِعُكَ مِن عُثمانَ و غَيرِ عُثمانَ‌ و هؤُلاءِ المُسلِمونَ مَعَك) 🔸عثمان وقتی دید حضرت امیر و اصحاب و مردم محکم پشت عمار ایستاده اند، عقب کشید و از تبعید او پشیمان شد. 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
آیات و روایات اجتماعی
💠 شاگردان عدالتخواه علی(ع) 2️⃣ عمار (بخش دوم) 🔺پس از ماجرای قبلی، اتفاق دیگری افتاد که الفتوح نقل م
📌پ.ن: نکاتی که از این گزارشات و روایات به ذهنم رسید: 1. عزم عجیب در های اسلامی و سکوت معنادار و عجیب برخی خواص 2. اگر صرفا حاکمی به دنبال حفظ حکومتش در طول تاریخ باشد، هرچند لامذهب هم باشد، بهترین راه، عدم ظلم و فساد و اجرای است. 3. نقش مهم و در جلوگیری از فساد و هزینه درست کردن برای مفسدین که به راحتی نتوانند کار خود را پیش ببرند. 4. عجیب عمار در مسیر چه پیش از اسلام و چه در عصر اسلام و پذیرش ریسک و تبعات آن 5. لو ندادن اطلاعات مخالفین عثمان توسط عمار 6. تاکید عمار بر این مطلب که اگر من تو را امر به معروف و نهی از منکر میکنم، به خاطر این است که من از همه نسبت به تو و خیر تو را میخواهم. دلسوزی و خیرخواهی برای مخاطب، عجیب نکته مهمی در امر به معروف است که باید به مخاطب منتقل کنیم. 7. سرمایه داران، از میترسند لذا معمولا را با پول میخرند و نمیگذارند علیه آنها جریانی به راه بیفتد. شاید خیلی وقت ها، تنها حربه مستضعفین، بیدار کردن افکار عمومی مردم باشد. 8. اهمیت تیم داشتن، ارتباطات اجتماعی و جلب کردن حمایت توده ها و خواص جهت پیشبرد بهتر مسیر عدالتخواهی 9. وظیفه مهم خواص و مردم در حمایت از گروه ها و اشخاص عدالتخواه در مقابل مفسدین و سرمایه داران با توجه به کنش حضرت امیر. 10. نقش ویژه حضرت امیر در سازماندهی، مدیریت و پنهانی اصحاب 11. خداوند حافظ بندگانش است اما بواسطه . 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
آیات و روایات اجتماعی
خدایا این بهترین قربانیان را از ما بپذیر... ماجرای هابیل و قابیل، صرفا یک ماجرای شخصی برای فرزندان آدم(ع) نیست بلکه داستان تمام انبیای الهی است. این دو طیف، در همیشه طول تاریخ مقابل هم به رویارویی پرداخته اند و نبرد آنها، به درازای تاریخ بشر است. هابیل، نمادی است از تمام کسانی که در راه خشنودی خداوند، از محبوب ترین داشته های خود میگذرند و آن را در راه خدا تقدیم میکنند. قرآن کریم می فرماید: «إِذْ قَرَّبٰا قُرْبٰاناً فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِمٰا» هنگامى كه هر يك از آن دو، قربانى‌ ای برای تقرب به خدا تقدیم کردند، خداوند تنها قربانی هابیل را پذیرفت چرا که از بهترین داشته های خویش تقدیم کرد. خدایا با چشمانی اشک آلود به درگاه تو انابه میکنیم و عرضه میداریم که در این مسیر، بهترین داشته هایمان را هدیه کردیم. مگر چند سال باید بگذرد تا چنین فرماندهانی تربیت بشوند، مگر چند قرن باید بگذرد تا رهبری چون سیدحسن نصرالله قدم در این دنیا بگذارد. مگر مقاومت در این یک سال کم فرمانده و شهید داده است. و امروز هم مقاومت، یکی دیگر از بهترین داشته های خود را تقدیم تو کرد. خدایا تو شاهد باش که ما دیگر بهتر از این ها را نداشتیم و گرنه آنها را نیز فدای تو میکردیم. قطعا از دست دادن چنین افرادی، خسارت بزرگی است که به راحتی جای خالی آنها پر نخواهد شد. اما خدای من، ما یک چیز دیگر هم میدانیم و آن این است که در این عالم، تنها تویی که در حال خدایی کردنی، این خداست که دارد خدایی میکند، نه اسرائیل و امریکا. مقاومت در این یک سال هرچه توان داشت به میدان آورد و همچنان در حال مقاومت است. نمیدانم، شاید این رفتن ها هم جزو پروژه و طراحی توست، قطعا همینگونه است. شاید میخواهی خون امثال نصرالله ها، خون هنیئه ها، خون سنوارها، خون نیلفروشان ها، در رگ های مردم بیش از این جاری بشود، در رگ های سربازان آنها بیش از این فوران کند. اساسا خون حکم حیات دارد، برای مردم، برای بازماندگان، البته اگر ناامید نشویم. خدایا، امروز تمام حق به مصاف تمام کفر رفته است و امید ما تنها و تنها تویی، نه موشک و توپ و تفنگ. قطعا جوانانی جای سنوار را پر خواهند کرد و خون مقاومت همچنان در رگ های آنها بجوش خواهد آمد ولی امید ما فقط و فقط وعده های توست... 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
آیات و روایات اجتماعی
#حاج_قاسم 🔹راهبرد مقابله با #سگ_هار
💠 راهبرد پیامبر در مقابل شایعه ترور نماینده اش توسط قریش 🔺ماجرای ، بسیار خواندنی است و بس عبرت آموز. در السیرة النبویة ج2ص315 نقل میکند بعد از سلسله اتفاقاتی، بنا شد به عنوان وارد مکه شده و با سران مذاکره کند و پیام حضرت را به آنان برساند. 🔺عثمان در همان ابتدای ورود به شهر، در پناه قرار گرفت تا کسی حق تعرض به او را نداشته باشد و جان او محفوظ بماند. 🔺بعد از مذاکرات، قریش به عثمان گفتند تو اگر مايل باشى ميتوانى به خانه خدا بپردازی. اما عثمان گفت: تا رسول خدا طواف نكند، من نیز طواف نخواهم كرد. (إن شئت أن تطوف بالبيت فطف، فقال: ما كنت لأفعل حتى يطوف به رسول اللّٰه. و احتبسته قريش عندها) 🔺اینجا بود که قریش، عثمان را در مکه و نگه داشت و از آن طرف به پیامبر خبر رسید که قریش، عثمان را و کشته است. (فبلغ رسول اللّٰه و المسلمين أنّ عثمان بن عفّان قد قتل) 🔺بعد از اینکه این به گوش مسلمانان رسید، حضرت فرمود: از اينجا نميرويم تا اینکه با قريش و نبرد كنيم. و از اين رو از مردم گرفت كه تا پاى جان با او بجنگند. مسلمانان دسته دسته آمدند و با او بيعت كردند. (أنّ رسول اللّٰه، قال حين بلغه أنّ عثمان قد قتل: لا نبرح حتى نناجز القوم، فدعا رسول اللّٰه، الناس إلى البيعة. فكان الناس يقولون: بايعهم رسول اللّٰه على الموت) 🔺البته اینگونه نبود که همه مردم بیعت بسته باشند تا ، بلکه در نقل ها دارد که عده ای اینگونه بیعت بستند که حداقل از معرکه جنگ نکنند. البته که عده ای هم از همان ابتدا بیعت نکرده و فرار کردند. 🔺خلاصه اینکه عمده مردم با پیامبر تا سر حد مرگ، بیعت کردند، که آن بیعت معروف به شد. ج2 ص591 نقل میکند: تنها یک نفر بود که از پا به فرار گذاشت و خود را زیر شکم شترش پنهان کرد و با حضرت بیعت نکرد. (فلمّا دعا رسول اللّه إلى البيعة فرّ الجدّ بن قيس فدخل تحت بطن البعير) 🔺او کسی نبود جز، . ابوقتاده انصاری میگوید به او گفتم: وای بر تو، چه چیزی باعث شده که زیر شکم شتر پنهان شوی؟ آیا میخواهی از آنچه که نازل کرده است، فرار کنی؟ گفت: نه، اما هنگامی که ندای بیعت را شنیدم، دچار و شدم. (فقلت: ويحك! ما أدخلك هاهنا؟ أ فرارا ممّا نزل به روح القدس‌؟ قال: لا، و لكنى رعبت و سمعت الهيعة) 📌پ.ن: با اینکه خبر ترور عثمان، هنوز قطعی نبود و بعدا هم مشخص شد که عثمان ترور نشده و هنوز زنده است اما واکنش پیامبر در مقابل این برخوردِ تندِ احتمالیِ دشمن، بسیار درس آموز است. اینکه محکم پالس سنگین به دادند که چون نماینده ما را ترور کرده اند، تا با آنها به جنگ و نبرد نپردازیم، از اینجا نخواهیم رفت. اینکه را به خط کرده و بیعت گرفتند و آنها را آماده نبرد کردند. ➕ کلیپ صحبت های شهید را که به نظرم مرتبط با همین راهبرد پیامبر است، حتما ببینید. ▫️به نظرم سیاست رهبران انقلاب و جمهوری اسلامی، در مقابل دشمنانش، همین راهبرد بوده و ما مردم و مسئولین مربوطه نیز باید همین مسیر را دنبال کنیم، ان شاالله. 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9
آیات و روایات اجتماعی
💠 وقتی یک جامعه، تُهی و خالی از روحیه جهاد، مبارزه و شهادت طلبی بشود... 🔺(ع) پس از جنگ ، بارها از مردم خواست تا برای جنگ با آماده شوند اما مردم همراهی نکردند تا اینکه معاویه شروع به تجاوز به محدوده حکومت حضرت امیر کرد، هرچند همان حکومت شام نیز در دست او بود. 🔺اینجا بود که به نقل از میگوید: على(ع) میگفت: بدانيد كه پس از من، به سه گرفتار خواهيد شد: 1️⃣ و خوارى فرا‏گير(ذُلًّا شَامِلا) 2️⃣ و شمشيرى كشنده (سَيفا قاتِلا) 3️⃣ در بیت المال و خودكامگى ستمكاران كه آن را به‌ صورت سنّتى بر ضدّ شما در خواهند آورد (أثَرَةً‌ يَتَّخِذُهَا الظّالِمونَ عَلَيكُم سُنَّة) ▫️وقتی این بلاها بر سر شما آمد، آنگاه منِ علی را ياد خواهيد كرد و آرزو میكنيد كه ای كاش مرا میديديد و من را و ياري میكرديد و هایتان را در راه من میريختيد و خدا جز ستمكار را از خویش دور نمیسازد. (فَسَتَذكُروني عِندَ تِلكَ الحالاتِ‌، فَتَمَنَّونَ لَو رَأَيتُموني و نَصَرتُموني و أهرَقتُم دِماءَكُم دونَ دمي، فَلا يُبعِدُ اللّهُ إلّا مَن ظَلَم) 🔺پس از آن، هرگاه حادثه ناگواری میدید، به یاد همین سخن حضرت می افتاد و میگفت: خداوند جز ستمكار را از خویش دور نمیسازد. (و كانَ جُندَبٌ بَعدَ ذلِكَ إذا رَأى شَيئا يَكرَهُهُ‌، قالَ‌: لا يُبعِدُ اللّهُ إلّا مَن ظَلَم) 📌پ.ن: ▫️ای کاش و ما متوجه باشند که نیست، جنگ طلب نیست، جنگ طلب نیست، جنگ طلب نیست، جنگ طلب نیست، ما فقط در حال از و خود هستیم، چیزی که آنها در حال نابودی آن هستند. ▫️این است که چون ، به جان افتاده و در حال نابودی آن است و تا او هست، هست و تا جنگ هست، فرهنگ خواهد بود ▫️اگر دست از برداریم، همان اتفاقی بر خواهد آمد که حضرت امیر بیان کردند، چه اینکه در همان عصر نیز بر جامعه اسلامی آمد. 💢 آیات‌ و‌ روایات‌ اجتماعی | 👇 https://eitaa.com/joinchat/269877266Cf07fc0f3c9