#مبانی
#مبانیعلمشناسانه
خانه > دانشنامه > مبانی > مبنای علم شناسانه
دانشنامه, مبانی
مبنای علم شناسانه
3 دقیقه خواندن
114
مبنای علم شناسانه
مبنای علم شناسانه دانشنامه #عبدالحمیدواسطی
♻️موضوع بحث:
« مبانی علمشناسانه» در پارادایم شبکهای
♻️مساله بحث:
یک #دستگاهعلمی موجّه و کارآمد چگونه بهوجود میآید؟
♻️پیش فرض ها:
🔻فرضیه بحث:
◀️۱.#علم= تک گزاره یا مجموعه گزارههاییکه #توصیف یا #تبیین موجّة از واقعیت را ارائه میکنند.
◀️۲.#علومتجربی= #توصیف و #تبیین پدیدههای محسوس برای دستیابی به قدرت #کنترل آنها
◀️۳.#علومانسانی= #توصیف و #تبیین ابعادمختلف #رفتارانسانی برای دست یابی به #پیشبینی و #کنترل آنها
◀️۴.#علمدینی= گزارش روشمند و نظاممنداز #توصیف و #تبیین #دین نسبت به پدیدههای #هستی و #انسانی
◀️۵.#علومانسانی، #عینی و #ناظر به واقع هستند.
◀️۶.#قواعدنظریهپردازی در کلیه #رشتههایعلمی دارای #مبانی و #روش #زیرساختی مشترک است.
♻️تبیین بحث:
در تعریف «#علم» تعابیر زیر ارائه شده است:
(از #کتاب #درآمدیبرفلسفهعلم، #رضاحبیبی، ص۳۳)
#اعتقادیقینی – مجموعهای از قضایای تنظیم شده حول محور واحد – قضایای کلی در مورد یک موضوع – قضایای کلی حاصل از کاوش تجربی.
✳️#تعریفمختار بدینگونه پیشنهاد میگردد:
مجموعه قضایای کلی مبتنی بر اصول موضوعه مشخص که با روش مشخص میتوانند با یکدیگر ترکیب شوند و قضیه جدیدی را تولید کنند. (#دستگاهعلمی)
در #کتاب ارزشمند «#پارادایماجتهاددانشدینی» در مورد #مبانیعام دانش چنین آمده است: (ص۵۳ و ۹۱)
#دانش، ممکن است یعنی سفسطه و شکِّ فراگیر درست نیست.
دانش با در نظر داشتن همه محدودیتها، در صورت کامیابی در #اکتشاف واقع، مطلق است و #نسبیتگرایی عام را برنمیتابد.
#معرفت عبارتست از #باورصادقموجّه.
#آدمی #موجودیمحدود و #خطاپذیر است و #دانشاکتسابی او به تدریج حاصل میشود.
#آدمیان دارای روشهای عام و مشترک برای #تحصیلمعرفت هستند.
تمامی موارد فوق مبتنی بر دیدگاه #معرفتشناسانه «#مبناگرا» است که #سنگبنای #معرفتبشری را «#بدیهیات» میداند یعنی معرفتهای عام مشترک بشری که مستقل از #متغیرهای #زمانی و #مکانی و #شخصی هستند.
مراد از «#دستگاهعلمی» بهمعنی یک «#دانش» که دارای #مبانی، #مسائل و #قواعد است = #مجموعهگزارههایی که درباره یک موضوع به #توصیف، #تعریف، #تفسیر، #تحلیل و #تبیین میپردازند و براساس مبانی و قواعد آن میتوان گزارههای علمی جدید تولید کرد. (انتقال به بحث #نظریهپردازیوتولیدعلم)
هدف از #تحقیقاتعلمی، #کشفموجّهواقعیت است بهطوری که بتوان براساس آن #پیشبینی و #کنترل ایجاد کرد.
و از آنجایی که هم #پدیدههایطبیعی و هم #پدیدههایانسانی فردی و اجتماعی، مبتنی بر ساختارهای از #پیشتعیینشده #خلقت هستند لذا چه در #تحقیقاتتجربی و چه در #تحقیقاتدرعلومانسانی، هدف، دستیابی به #واقعیتثابت و #قابلتعمیم است.
♻️نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث:
#تولیدعلم براساس روش #تجربه و #برهان و #شهود انجامپذیر است. (منابع معتبر #معرفت و روش #اثبات گزارههای علمی)
به دلیل #چندبُعدی، #چندزاویهای و #چندلایهای بودن #واقعیتها، #تحقیقاتعلمی، برای رسیدن به #حداکثرکشف از پدیدهها، باید به سمت روشهای #کلگرایانه و #سیستمی حرکت کنند.
در #پارادایماجتهاددینی، #تحقیقعلمی به منظور #کشفواقع و رسیدن به #باورهایصادقموجه براساس #منابع و #متون #دینی انجام میشود؛ #رویکرداجتهادی، #رویکرداکتشافی است و در پی #کشفواقعیمرادجدیمتکلم است. (از #کتاب #پارادایماجتهاددینی، ص۱۱۰)
#علمدینی، #متنمحور است و براساس #روشبرهانی شدهٔ «#اصولفقه» قابل دستیابی است و با تعبیر «#گزارهعلمیدینی» قابل ارائه است و معنی آن این است که:
براساس #روشمعتبر، #کشف شد که #نظرخداوند در مورد موضوع X چیست؟ چه #توصیفی از آن ارائه کرده است و چه #توصیهای در مورد آن بهکار برده است.
✳️مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث:
پارادایم شبکهای ، علمشناسی ، فلسفه علم ، نظریات علمی ، دستگاه علمی ، رشته علمی ، موجه سازی
برچسب #پارادایم شبکهای #دانش #دستگاه علمی #رشته علمی #علم #علمشناسی #فلسفه علم #معرفت #موجهسازی #نظریات علمی
دانشنامه, مبانی
#مبانی
#مبانیمعرفتشناسانه
خانه > دانشنامه > مبانی > مبنای معرفت شناسانه
دانشنامه, مبانی
16 دقیقه خواندن
171
♻️موضوع بحث:
بسته « #معرفتشناسی »مبتنی بر #هستیشناسی #حکمتمتعالیه، حاوی چه گزارههایی است؟ (مبانی #معرفتشناسانهپاردایمشبکهای) (اسلاید بحث)
♻️مساله بحث:
#باورهای صادق مُوجَّه چگونه بهدست میآیند و چگونه میتوان باورهای صحیح را از توهمات تفکیک کرد؟
♻️پیش فرض ها:
🔻فرضیه بحث:
کلیه #مسائلمعرفتشناسی پاسخگوی ده مساله هستند:
◀️۱.#معرفت چیست؟
◀️۲.#سنگبنایمعرفت چیست؟
◀️۳.#منابعمعرفت کدامند؟
◀️۴.#صدق چیست؟
◀️۵.#مفاهیم چگونه #کثرت و #طبقهبندی پیدامیکنند؟
◀️۶.#قضایا چگونه تولید میشوند؟
◀️۷.ملاک #صدق و #اعتبار در #قضایا چیست؟
◀️۸.عوامل #زمینهسازمعرفت کدامند؟
◀️۹.#معرفت، #ضرورتاً #نسبی است یا #معرفتِقطعی #ممکن است؟
◀️۱۰.#صعود و #نزول معرفتی چگونه حاصل میشود؟
✳️بررسی این مسائل با دیدگاه #فلاسفه و #معرفتشناسان #مسلمان به نتایج زیر میرسد:
◀️۱.#واقعیتی #خارجازذهن ما وجود دارد (#ناوابسته به #ذهن و #اراده ما).
◀️۲.دستیابی به این #واقعیت #ممکن است.
◀️۳.#حقیقت=#ادراکمطابقباواقع
◀️۴.#صدق= #مطابقتباواقع
◀️۵.هر کسی مجموعهای از#ادراکاتیقینی را دارد (#بدیهیات #منطق و #فلسفه)
◀️۶.#علمحضوری #سنگبنای #ادراکاتانسان است.
◀️۷.با استفاده از #ابزاربدیهیِ #شکلاولمنطق و #استدلالهایمباشر (#عکس، #عکسنقیض)، میتوان #ادراکاتیقینی دیگری را تولید کرد. (#گسترشپذیری #ادراکاتیقینی)
◀️۸.#معرفت = #ادراکاتصادقموجّه
◀️۹.#دستیابییقینی به واقعیت، ممکن و معقول است=#عقلانیتمعرفت= #رئالیسم (در برابر#ایدهآلیسم بهمعنی #ذهنگرایی)
بنابراین:⬇️
◀️۱۰.#واقعگرایی ممکن است
◀️۱۱.#ذهنگرایی یا #سوبجکتیویسم #ضروری نیست.
◀️۱۲.پس #پارادایمتفسیری تنها راه ممکن #کشفواقع نیست.
◀️۱۳.#چهارچوبهایذهنی (#پارادایمها یا هر گونه #پیشفرض و#پیشداوری) #سرنوشتساز نیستندو میتوان در همه آنها #حقیقتثابتی را کشف کرد.
◀️۱۴.#واقعیت #ثابت است و #ادراک ما از واقعیت قابل #تغییر است.
◀️۱۵.در #علمحضوری نیز #معرفت بالوجه ممکن است. (ضروری نیست که #تمامالمعلومعندالعالم #منکشف شود)
◀️۱۶.#منابعمعرفتبشری منحصر در #تجربه نیست.
◀️۱۷.#عقل و #شهود و #نقل هم کشف از واقع دارند.
◀️۱۸.#ساختار و #قوانینطبیعت و #فطرت، از #منابعکشفواقع هستند.
◀️۱۹.#ادراکحسی فقط #عوارض #پدیدههایمادی را درک میکند.
#عقل = #ابزارمعرفتیکشفواقعیت با استفاده از #تحلیلهایمفهومییقینی
◀️۲۰.مهمترین #منبعمعرفتی انسان #عقل است و دلیل موجه بودنِ آن، #ابتناءبربدیهیات یا #مایصلالیالبدیهی است. (ابتناء بر #قضایایپیشینی)
◀️۲۱.روند #تولیدمعرفت و #ایجادکثرتدرادراکات، باپیگیری روند #تولیدمفاهیم و #پیدایشکثرتدرمفاهیم، کشف میشود.
◀️۲۲.مفاهیم به مواردی مانند «#حقیقی» ، «#اعتباری» ،«#جزیی» ، «#کلی» ، «#معقولاتاولی» ،«#معقولاتثانیه» ، «#معقولاتفلسفی» ، «#معقولاتمنطقی» تقسیم میشوند.
◀️۲۳.ابزار ایجاد #معرفتهایترکیبی، #تفکر است (فرآیندتولید #تعریفها و فرآیند تولید #حجتها)
۲۴.#مفاهیماعتباری و #ارزشی میتوانند دارای منشاء انتزاع حقیقی باشند و تابعی از آن منشاء باشند.
◀️۲۵.#معیارصدقِ قضایای بدیهی، یا بهدلیل ذاتی بودن محمول برای موضوع است یا بهدلیل ارجاع آن بدیهی به علم حضوری.
◀️۲۶.پدیدهها دارای ابعاد و سطوح و لایهها و مراتبی هستند پس معرفت نیز میتواند درعین اینکه هستهٔ ثابت دارد دارای مراتب و ابعادباشد.
◀️۲۷.به دلیل ذومراتب و ذواضلاع بودن پدیدهها، #رئالیسمخام (یکسان و #یکنواختانگاری دریافت اولیه از هر پدیده) غلط است و #رئالیسمشبکهای(بررسی پدیده در شبکه هستی ازابعاد مختلف) بیشترین کشف از واقعیت را دارا میباشد.
◀️۲۸.به دلیل #رئالیسمشبکهای، پارادایمهای #اثباتگرایی و #تفسیری و #انتقادی نمیتوانندبهتنهایی کاشف از واقع باشند بلکه #پارادایمشبکهای لازم است. (بررسی پدیده و #کشفمختصات آن در شبکه هستی)
◀️۲۹.پدیدهها از حیث وجودی محدودند لذا قرائتهای مختلف از یک پدیده بیپایان نیست وصدق و کذببردار است.
◀️۳۰.#استقراء وقتی به حد خاصی در پدیده برسد، مفید قطع #روانشناختی است، لذا در کسب معرفت قابل استفاده است.
◀️۳۱.#گزارههایوحیانی و #نقلی، مانند #گزارههایعلمی و #فلسفی معنادار هستند و زبان آنها زبان توصیف و کشف واقع است.
◀️۳۲.معیار #ادراکصادق در علوم انسانی اسلامی، عبارتست از: #مبناگرایی مبتنی بر بدیهیات + روش بدیهی تولید معرفتها + هماهنگی با اهداف و #مقاصدشریعت + هماهنگی با #گزارههایدینی
♻️تبیین بحث:
(براساس درسهای حجتالاسلام #حسینزاده در موسسه مطالعات راهبردی)
بحث در حوزه #معرفتشناسي بر اساس #ديدگاههاياسلامي، بايد حول سه محور اساسي صورت پذيرد:
◀️#معرفتشناسيعام يا #مطلق،
◀️#معرفتشناسيمقيد يا#ديني
◀️و نهايتا، #اصولگفتمان و #احتجاجعقلايي[۱]
#گونههايمعرفتشناسي:[۲]
معرفتشناسي رابهطور کلي، ميتوان به دو دسته معرفتشناسي مطلق و مقيد تقسيم نمود و بحث ازهردو گونه آن، در اين مقام ضرورت دارد. نوع #مطلقمعرفتشناسي،گونهاي است که به يک حوزه خاص از معرفت بشري محدود نبوده و به قواعد و اصول معرفتشناختي هريک از معرفتهاي بشري ميپردازد. در مقابل آن، #معرفتشناسيمقيد است که ناظر به حوزههاي خاصي ازمعارف بشري بوده و گزارههاي آن حوزه خاص را مورد توجه قرار ميدهد.مانند #معرفتشناسيديني که ناظر به حوزه گزارههاي ديني است و يا مانند معرفتشناسي گزارههاي تجربي که بخش وسيعي از #فلسفهعلم را پوشش ميدهند و يا #فلسفهاخلاق که عمده مباحث آن، به معرفتشناسي گزارههاي اخلاقي اختصاص دارد. البته ما از ميان اين انواع معرفتشناسي،بايد به نوع مطلق و از ميان انواع مقيد آن، به #معرفتشناسيديني توجه نماييم
✳️#مبانيمعرفتشناختي علوم انساني در #انديشهاسلامي:
⏪اصل اول:#عقلانيتمعرفت
اولين اصلي که در حوزه معرفتشناسي مطلق بايد مبنا قرار گيرد، اصل «عقلانيت معرفت»[۳] است.کلمه #عقلانيت، واژهاي است که برداشتهاي گوناگوني از آن شده و مراد اين است که #معرفت #پديدهايعقلاني و غيرقابل انکار بوده و چنين انکاري، امري نامعقول و غيرعقلاني است.البته تبيين نامعقولبودن اين امر، نياز به تبيين #رويکردهايمعرفتشناسي درقالب مقدمهاي براي اين بحث دارد
درحوزه معرفتشناسيهاي موجود، دستکم سه رويکرد را ميتوان مشاهده نمود؛[۴]
◀️#رويکردقدما که از يونان باستان آغاز ميشود
◀️#رويکردمدرن
◀️#رويکردمعاصر
قدما در رويکردخود به #تعريفصدق و #حقيقت، معتقد بودند که #حقيقت، معرفتي يقيني و قضيهاي مطابق باواقع است. بايد توجه داشت که اين تعريف براي حقيقت (گزاره مطابق باواقع)، يکي ازپايههاي اساسي معرفتشناسي ما را تشکيل ميدهد؛ امري که محل گفتگوي بسياري درمعرفتشناسيها قرار گرفته و خصوصا در اواخر قرن نوزده و اوايل قرن بيستم ميلادي،برخيها که نتوانستند تصوری مناسب براي آن پيدا نمايند، صورت مساله را پاک نموده و آنرا انکار کردند
⏪اصل دوم:#امکاندستيابيبهحقيقت
⏪اصل سوم: هرکس مجموعهاي از #معرفتهاييقيني دارد
سومين اصل اين است که علی رغم امکان دستيابي به معرفت، هر شخصي، مجموعهاي از #معرفتهاييقيني دارد که شامل #بديهياتمنطق، #بديهياتفلسفه و #گزارههايوجداني ميشود. بهعنوان مثال، مفهوم انسان، مفهومي کلي است و مفهوم رضا، مفهومي جزئي که اينها مسايلي بديهي هستند. يا شکل اول در منطق و برخي ديگر از مباحث های علم که بديهي هستند. ويا مانند #اصلعليت، #تناقض و #اصلهوهويت، و يا اين گزاره که «واقعيتي وجود دارد»که همه اينها بديهي هستند
اين ديدگاه (اصل سوم) از #عصرسقراط تاکنون در ميان متفکران وجود دارد و لذا ما نام قدما را بر آن گذاشتهايم. البته بايد توجه داشت که انديشمندان اسلامي نيز در اين رويکرد تاثيرات بسزايي را داشتهاند که ميتوان از ميان آنها، به آموزه علم حضوري اشاره نمود[۵]
نتيجهاي که ازاين رويکرد قدما گرفته ميشود، اين است که #معرفت ، #پديدهايمعقول است و قابليت انکار از سوي انسان را ندارد و ادعاي #شکاکيت يا #نسبيتگراييمطلق، نامعقول است.زيرا تحقق معرفت يقيني، في الجمله غيرقابل انکار بوده و کسي نميتواند آنهارا انکار نمايد. بايد توجه نمود که اصل #اجتماعنقيضين و ساير بديهيات،#سرمايههايمعرفتي بشريت ميباشند و زندگي بدون آنها امکانپذير نيست و در نتيجه،انکار مطلق معرفت نيز معقول نيست.
درمقابل اين رويکرد، #رويکردمدرن وجود دارد که از #عصردکارت[۶] آغازشده و در خلال آن، #شک در همه چيز و حتي معرفت ما به خودمان، پذيرفته ميشود. البته #دکارت معرفت به خود را ميپذيرد؛ اما #شکدرهمهچيز را ابتدا پذيرفته و همين موضوع، نقطه اشتباه او ميباشد. #ابنسينا مطلب زيبايي را در اين زمينه بيان مينمايد:اگرکسي من را انکار نمايد، از هيچ راهي نميتواند آنرا اثبات نمايد و بايد در#شکاکيتمطلق بماند. زيرا فردي اگر بخواهد فعلي از افعال انسان را اثبات نمايد و از راه آن من را اثبات نمايد، بايد تصميم و فاعلي وجود داشته باشد، حال اين فعل را ميخواهيدمطلق بگيريد يا مضاف به من، اگر مطلق باشد نتيجهاش فاعل «ما» ميباشد و «من» ثابت نميشود و اگر آنرا مضاف بر من ببينيد، پس من را پيش فرض دانستهايد و باز هم نميتواندمن را اثبات نمايد. که اين اصل در همان مقاله بيان شده و نقش علم حضوري در آن نيز،آورده شده است. و #شيخاشراق نيز گسترشهاي زيادي در اين زمينه به وجود آورد.
معتقدين به اين دو گروه، در عصر حاضر بسيار اندکاند و کسي را نميتوان يافت که اصل دوم رانپذيردو لذا اصول بعدي، خصوصا اصل سوم، از اهميت بيشتري در مباحث معرفتشناسي برخوردارند. [۷]
#رويکردمعاصر نيز که بسيار گسترده مورد توجه قرار گرفته، به رويکرد #فيلسوفانتحليلي اطلاق ميشودکه روش خاصي در معرفتشناسي دارند و تبيين آنها در فصل اول #کتاب «#پژوهشيتطبيقيدرمعرفتشناسيمعاصر»، آمده است.
⏪اصلچهارم#گسترشپذيريمعرفتهاييقيني
⏪اصل پنجم: لزوم تعهد به حقيقت و رهايي ازگرايشها
⏪اصل ششم: #ثباتحقيقت و #دگرگونيمعلوم
⏪ اصل هفتم: بطلان #سوبژکتيويسم (#ذهنگرایی)
براي کلمه «#سوژه»، ترجمههاي مختلفي در فارسي مانند: فاعل، موضوع وانفسي ارايه شده و حتی برخی از واژه فرانسوی سوژه به معنی موضوع برای آن استفاده مینمایند در مقابل #سوبژه، #اوبژه قرار دارد که به معني #عين و#آفاق ترجمه شده است.#subjectivismعبارت است از اعتقاد به اين که #تجربهذهني، اساس همه معيارها و قوانين است. هر شخص از ذهنيت خاص خويش برخوردار است و ذهنيت هر شخص بر اساس #علايق و#سلايقفردي متمايز از ذهنيت اشخاص ديگر است. در اين تلقي، احکام و گزارهها نهايتاً به #رهيافتها،علايق و سلايق ذهني فرد باز ميگردد.#سوبژکتيويسم در مقابل #عينيتگرايي(#ابژکتيويسم) و #واقعگرايي قرار ميگيرد
آشنایی با #سوبژکتیویسم(#نسبیتگراییپنهان)این مفهوم که در معرفتشناسي و #فلسفهغرب راه پيدا کرده،متاسفانه به اندازه بايسته، مورد توجه قرار نگرفته در حالي که يکي از کليديترين مسايل و مباحث مطرح در معرفتشناسي بوده و عمده انحرافاتي که امروزه در #مکاتبسياسياجتماعي وجود دارد، از همين امر ناشي شده است نقطه شروع اين حرکت،#کانت[۱] بود که به اعتراف خودش، #تفسيرجديدي از حقيقت ارايه نموده و #انقلابيکوپرنيکي در معرفتشناسي به راه انداخت. وي اصل اول بحث ما، يعني حقيقت را تغيير داد و آنرا عبارت از #مطابقتعين با #صورتذهني دانست. به اعتقاد #کانت، معناي حقيقت بايد #وارونه و انساني شود. البته برخي اين ديدگاه را به #دکارت هم نسبت دادهاند که اونيز طبق نظر برخي از شارحان، اولين به وجود آورنده این انحراف در معناي حقيقت بود.البته اين امر خيلي اهميت ندارد و آنچه مورد اهميت است، اين است که بسياري از#فلسفههايغربي، امروزه گرفتار اين #نسبيتگراييپنهان هستند.
#کییرکگور [۲] نيز #ضدعقل است و براي توجيه معرفتشناسي ديني خود، به همين امر متمسک شده است.#ويتگنشتاين[۳] نيز که در فلسفه امروزه غرب و #فيلسوفانغربي، تاثير بسيار زيادي گذاشته، همينگونه است.
بايد دقت شود که حتي واژههايي مثل #پارادايم (به معناي#ساختار و نه به معناي #الگو) نيز، ناشي از بهکارگيري #نظريهويتگنشتايناول، درحوزه فلسفه علم است. او معتقد بود که علم بهدنبال #کشفساختارهایذهنی است نه مطابقت با واقع؛ و نسل بعداز او، تمام علوم را اينگونه دانستهاند و نهايتا منجر به #ديدگاهپارادايمها شد(انتقال به فایل درس)
♻️نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث:
#بررسیتطبیقی #مبانیمعرفتشناسانه #علومانسانیمدرن و #علومانسانیاسلامی در یک نگاه:
ردیف(1,2,3,4,5,6,7,8,9)
مبنای معرفت شناسانۀ موجود در علوم انسانیِ رایج(⏮)
مبنای معرفت شناسانۀ مبتنی بر نگرش اسلام(✅)
دلیل تغییر دادن مبنای موجود(🔷)
منبع(🔶)
1)⏮#امکانمعرفت =#شکاکیتعام
✅اثبات اصل واقعیت (#رئالیسم)
🔹وجدان واقعیت
🔸اصول فلسفه و روش رئالیسم، مقاله دوم؛ و درآمدی بر معرفتشناسی، ص۶۷
2)⏮#تعریفمعرفت=#باورصادقموجّه
✅#معرفت=#مطلقادراکوآگاهی
تقسیم معرفت به:
#یقینبالمعنیالاخص
#یقینبالمعنیالخاص
#یقینبالمعنیالاعم
#اعتقادراجح
🔹۱. معرِّف باید از معرَّف اعرف باشد
۲. تعریف دوری است (معنای باور)
۳. باور دخالتی در معرفت ندارد
۴. تردید بین صدق ثبوتی و اثباتی
۵. ابهام قید موجه
🔸پژوهشی تطبیقی در معرفت شناسی معاصر، فصل دوم و سوم
3)⏮#حقیتصدق:
#عملگرایان: سودمندی و کارآیی و رضایتبخشی در مقام عمل
#انسجامگرایان: هماهنگی گزاره با دیگر گزارهها
#کاهشگرایان: صدق مفهومی غیرواقعی است
✅#صدقمطابقتگزارهباواقع است
🔹نظریه مطابقت هیچ محذوری ندارد. شبهات مخالفین جواب داده شده است.
#عملگرائی مستلزم #نسبیتگرائی،#تسلسل، مصادره به مطلوب و#خودشکن است.
#انسجامگرائی ابهام دارد و مستلزم #تسلسل و حقیقت بودن #افسانهها است.
در دیدگاه #کاهشگرائی بین #مباحثزبانی و #فلسفی خلط شده است.
🔸همان، فصل چهارم
4)⏮#معیارصدق (#موجّهسازی):
#تجربهگرائی و #عقلانیتنسبی
#اثباتگرایان: با #تجربةحسی قابل اثبات باشد (تحقیقپذیر باشد)
دادههای حسی و قضایای تحلیلی، پایه و بدیهیاند.
#انسجامگرایان: سازواری و انسجام با شبکهای از گزارهها و باورها
همهٔ باورها موجهاند.
باورهای پایه و بدیهی وجود ندارد.
✅#مبناگرائی #عقلگرایانه
#معیارصدق #گزارههاینظری صحت ارجاع آنها به #بدیهیات است.
#معیارصدق #بدیهیات ارجاع آنها به #علومحضوری است.
🔹دیدگاه #پوزیتیویستها خود متناقض است. (خود این معیار با حس درک نمیشود)
#حسیات بدیهی و خطاناپذیر نیستند (معیار صدق آنها بازگشت آنها به #حکمعقل، به همراه آزمایش و تکرار است.
دیدگاه #انسجامگرایان موارد نقض بسیاری دارد مانند افسانهها و نظریههای باطلی که با معارف عصر خود سازگارند.
معنای#انسجام مبهم است.
🔸همان، فصل ۶ و ۷ و ۸ و ۹؛ و درآمدی بر معرفتشناسی، ص۶۷ و ۶۸؛ و گامی به سوی علم دینی،ص۳۲
5)⏮#هدفمعرفت در علوم تجربی انسانی:
#واقعگرائی: #شناختواقعیتها
#ابزارانگاری: یافتن #ابزارهای مناسب برای برآوردن #نیازها
✅هدف اولیه: #شناختواقعیت
هدف ثانوی: تسلط و #اصلاحفرد و جامعه و #حلّمشکلات زندگی و تقویت #نگرشتوحیدی
🔹بر اساس #رئالیسم، شناخت واقعیت به هدف #اصلاحعمل صورت میگیرد.
🔸گامی به سوی علم دینی،ص۶۷
6)⏮#انواعشناخت:
#توصیف، #تبیین و #پیشبینی
✅توصیف و تبیین و پیشبینی در سطح تجربی وجود دارد (#علّی،#تفسیری و #کارکردی)
در سطح #فراتجربی هم تبیین علّی وجود دارد لذا پیشبینی و کنترل قابل تصور است.
🔹جنبههای منطقی و فلسفی #انواعشناخت در علوم انسانی اسلامی، نشاندهنده وجود روابط علّی معلولی میان مفاهیم و پدیدههای #غیرتجربی است.
🔸گامی به سوی علم دینی،ص۶۹ و ص۱۵۳
7)⏮#اصلعینیتدرشناخت:
#مطابقتباواقع، #بیطرفیارزشی و #آزمونپذیریهمگانی
✅مطابقت با واقع در تمام موارد.
#بیطرفیارزشی و #آزمونپذیریهمگانی در #سطحتجربی
🔹#بیطرفیارزشی اگر امکان داشته باشد در سطح تجربی باید رعایت شود، ولی برای #توصیفوضعموجود و ارائة راهکار، از ارزشها میتوان استفاده نمود.
لزوم آزمونپذیری همگانی در تمام علوم محل تردید است
🔸گامی به سوی علم دینی،ص۷۸ و ص۱۵۷ و ۱۵۸
8)⏮#روشدستیابیبهمعرفت:
#اثباتگرائی:#تجربی
#تفسیری: #هرمنوتیکی و #تفسیری
#انتقادی: #پدیدارشناسی + #تحلیلعقلی
✅#روشترکیبی
🔹از تمام #روشهایعام و مشترک میتوان برای #تحصیلمعرفت استفاده نمود.
🔸پارادایم اجتهادی دانش دینی، ص ۵۳ و ص۱۱۲
9)⏮#منابعمعرفت:
#اثباتگرائی: #حس و #تجربه
#تفسیری: #متن
#انتقادی: #لایههایواقعیات
✅#شهود (#علمحضوری)
#عقل
#حسظاهری و #باطنی
#متوندینی (#کتاب و #سنت)
🔹از تمام #منابعمعرفت که خداوند در وجود انسان قرار داده میتوان استفاده نمود.
🔸منابع معرفت، ص۱۶؛ پارادایم اجتهادی دانش دینی، ص ۱۱۳
♻️ پاسخ به برخی #اشکالات #معرفتشناسانه به #امکانتحققعلمدینی را میتوان از نتایج این بحث برشمرد:
ردیف(1,2,3,4,5,6)
⏮#اشکال معرفت شناسانه به #امکانتحققعلمدینی
🔹حوزه اشکال
✅پاسخ
1)⏮گزاره های دینی در #مقامداوری- در#حوزهتجربیات – #ابطالپذیر نیستند، پس علمی نیستند (#واقعنمایی آنها قابل #احراز نیست)
🔹#اصلعلمِدینی
✅تنها معیار #علمیبودن، #ابطالپذیری نیست. بلکه بر اساس #بنیادهایعاممعرفتی این مطلب قابل اثبات است که: گزاره های حاصل از #کشفروشمند از #منابعدینی نیز، قابلیت #احراز #واقعنمایی دارند.
✅وانگهی، خود #علمیبودن بر اساس معیار #ابطالپذیری، مورد اتفاق نیست، و حداقل دو #پارادایم دیگر (#تفسیری و #انتقادی) دیدگاه متفاوتی دارند.
2)⏮#ارزشمعرفتی #گزاره هایدینی در ناحیه #قلمرو: #قلمروگزارههایدین #حداقلی است. یعنی به لحاظ معرفتی دامنه محدودی از حقایق را به ما نشان میدهند. و در نتیجه نباید به با تلقی حداکثری، وارد فهم گزاره های دین شد.
🔹#معرفتدینی
✅کارکرد مورد توافق همگانیِ «#دین» #هدایت به #آخرتبهینه است، #هدایت، صفتی است که به حالت #فکری #روانی #رفتاری جهتداده شده بهسوی عدالت و جلب رضایت خداوند اطلاق میشود (شکلگیری #شخصیتفرد)، #امورزندگانی دنیایی افراد، تاثیر معنیدار در شکلگیری شخصیت آنها دارد بنابراین اگر دین بخواهد عهدهدار هدایت باشد باید نسبت به امور زندگانی دنیایی موضع مناسب اتخاذ کند و #دستورالعمل مناسب ارائه نماید.
3)⏮#تحولعمومیمعرفتدینی
🔹#معرفتدینی
✅نقدهای وارد بر دیدگاه #قبضوبسط. و مهمترین آن: #فقداندلیلبرتعمیم.
4)⏮بر اساس #تمایزپدیده از #پدیدار، شناخت امور #متافیزیکی مانند #وجودخدا، ممکن نیست.
🔹#مبانیعلمِدینی
✅نقدهای وارد بر #دیدگاهکانت، پاسخ این اشکال است. از جمله: چگونگی کشف اصل دیدگاه #کانت، خارج از حوزه پدیدارها؟
و در نتیجه #قابلتعمیمنبودن اصل #نظریهکانت یا به بیان دیگر #نسبیبودن.
5)⏮#فهمازدین باید خود را با #تجربه و #عقلانیتتجربی هماهنگ کند.
🔹#منابععلمِدینی
✅#فهمازدین، در چهارچوب #عقلانیتپایه و #تجربهقطعی قرار میگیرد و #تابعی از #برهان است لذا #فرضیاتتجربی #غیرقطعی و لو با شواهد زیاد، نمیتوانند تعیینکننده صحت یا سقم فهم دینی باشند.
6)⏮#ارزشمعرفتیوحی: #وحی #تجربهشخصی است،#خطاپذیر است، #تاریخی است لذا #قابلتعمیم و #الگوبرداری نیست.
🔹#منابععلمیدینی
✅#وحیِ بهمعنی خاص آن که #دریافتواقعیتیدرهستی، از #خداوند (منبع #ماوراءتجربی و #عقلیبشری) است، #کشف از #توصیف یا #تبیین پدیدهای در هستی را ارائه میکند و دارای شواهد صدق بر این کشف است لذا هر چه بر «#علمصادق» که کاشف از واقعیت است بار میشود بر #وحی نیز بار میشود. (قدرت #تعمیم و #فرازمانی و #فرامکانی بودن)
♻️ مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث:
معرفتشناسی و شناخت ، پارادایم شبکهای ، علوم انسانی اسلامی ، منطق فهم دین
[۱] مانيفستی برای معرفتشناسي تهيه شده است که حول سه محور مذکور، اصول مختار در عرصه معرفتشناختي علوم انساني گردآوري گردیده است. عنوان اين اثر «مباني معرفتشناختي علوم انساني در انديشه اسلامي» تالیف حجتالاسلام حسینِزاده است.
[۲] تفصيل اين مطلب، در فصل اول کتاب «پژوهشي تطبيقي در معرفتشناسي معاصر» مورد بررسي قرارگرفته است.
[۳] در رويکردمعرفتشناسي اسلامي و فلسفههاي همگن، معرفتشناسي را با معرفت آغازمیشود و اين موضوع، نکته قابل توجهي در این بحث است.
[۴]اين دستهبندي از ابداعات حجتالاسلام حسینزاده است که به اذعان خود وي هر چند مصطلح نيست، اما ميتوان آنرا از تاريخ فلسفه بشري به دست آورد.
[۵]حجتالاسلام حسینزاده در شماره شش مجله «معارف عقلي»، مقالهاي را با عنوان «عقلانيت معرفت»،ارايه نمودهاند که به تبيين اين سير تاريخي پرداخته و نقش انديشمندان مسلمان را در ايجاد تحول در اين عرصه بيان کرده است. ايشان، طرح اين آموزه را براي اولين بار به ابنسينا منسوب نموده است.
[۶] رنه دِکارْت(زادهٔ ۳۱ مارس ۱۵۹۶ در دکارت(اندر الوآر) فرانسه — درگذشتهٔ ۱۱فوريهٔ ۱۶۵۰ در استکهلم سوئد، رياضيدان وفيلسوف فرانسوي بود.
[۷]ميان شکاکيت و نسبتگرايي نيز تفاوت وجود دارد که ميتوان آنرا اينگونه تبيين نمود: شخص معتقد به شکاکيت مطلق، در همه معرفتها شک و ترديد مينمايد. در تاريخ اروپا،هشت يا نه دوره را ميتوان پيدا نمود که چنين عقيدهاي به اوج خود رسيد. امادرطول تاريخ اسلام در ميان مسلمانان کسي نبوده که به آن اعتقاد داشته باشد. البته اخيرا عدهاي پيدا شدهاند که ادعا ميکنند کساني مانند غزالي از شکاکين بودهاند.
اما در نسبيتگرايي اينگونه مطرح ميشودکه امکان شناخت وجود دارد؛ اما اين شناخت مطلق نبوده و براساس ساختار خاص ذهني که هماکنون وجود دارد، قابل قبول است و امکان تخلف آنها در ساختاري ديگر،وجوددارد. مثلا قطر ماه از روي زمين ۲۵ سانتيمتر است و هر چه به آن نزديکتر ميشويم،آنرامتفاوت ميبينيم و هر دو نگاه نيز صحيحاند. به صورت مشخص در مثال اجتماع نقيضين،نسبيتگراي مطلق، اذعان به امتناع آن دارد؛ اما معتقد است که اين پذيرش،بر اساس ساختارهاي فعلي ذهن وي صورت گرفته و ممکن است در ساختاري ديگر، ممتنع هم نباشد.
برچسب #ابزار معرفتی #پارادایم شبکهای #عقل #علوم انسانی اسلامی #کشف #معرفتشناسی و شناخت #منطق فهم دین
دانشنامه, مبانی
#مبانی
#مبانیعرفشناسانه
خانه > دانشنامه > مبانی > مبنای عرف شناسانه
دانشنامه, مبانی
5 دقیقه خواندن
112
♻️موضوع بحث:
« بسته مبانی #جامعهشناسانه ، #تاریخشناسانه و #عرفشناسانه» در #پارادایمشبکهای
♻️مساله بحث:
دیدگاههای جامعهشناسانه، تاریخشناسانه و عرفشناسانه، چه تاثیری در #تولیدنظریات علوم انسانی و #الگوهایپیشرفت و #توسعه دارند؟
♻️پیش فرض ها:
#جامعه = #همزیستی تعدادی از #خانوادهها یا افراد که منجر به شکلگیری #تعاملات #حقوقی، #مالی، #انضباطی و #مدیریتی، #فرهنگی و #ارزشی شود. شکلگیری #جامعه تابعی از شکلگیری #ساختارهایارتباطی است.
#تاریخ = #توصیفزندگی و #تعاملاتافراد و #جوامع در گذشته (#افکار، #احساس و #رفتارها)
#عرف = #تشخیص، #احساس و #عملکرد #ناخودآگاهعمومی مردم در یک #جامعه (#اکثراغلب افراد آن جامعه)
♻️فرضیه بحث:
1)⏪#مفاهیماجتماعی مانند #ملکیت، #زوجیت، #حاکمیت و …، از جنس #معقولاتثانیفلسفی هستند و در عین اینکه #اعتبار شدهاند و #مابازاء مستقیم خارج از ذهن ندارند لکن دارای #منشاءانتزاع خارجی هستند و از نحوه رابطه میان پدیدههای واقعی انتزاع شدهاند.
2)⏪#پدیدههایاجتماعی، صرفاً محصول #کنشهای افراد نیستند که وابسته به #انگیزهها و #تمایلات آنها باشند بلکه از #قوانین و #قواعد #علّیمعلولی نهفته در #زیرساختهایشان پیروی میکنند.
3)⏪هدف از #تشکیلجامعه، #حفظ و #رشد «#فرد» است لذا تکتک افراد در مبانی و رویکردهای صحیح #جامعهشناسانه، موضوعیت دارند و چون افراد در «#شبکههستی» قرار دارند نه مستقل از این شبکه، لذا در بحث «#اصالتجامعه یا #اصالتفرد»، نظر مختار، «#اصالتفرددرشبکه» است، و این قاعده مبنی #دستگاههایحقوقی و #اخلاقی است.
4)⏪#تکاملاجتماعی = ایجاد توانایی برای تکتک افراد در جهت #رفعنیازهایشان در کلیه لایههای #هرمنیازها (تا لایه نهایی که #خودآگاهیبرتر است.)
♻️تبیین بحث:
در #تعریفجامعه تعابیر مختلفی ذکر شده است؛ جدول زیر نمونهای از این تعاریف است:
ردیف(1,2,3,4,5,6,7,8,9)
⏮#تعریفجامعه
1)⏮جامعه نتیجه #قراردادی است که بر اثر برخورد نیروهای اجتماعی در طول مدت به یک تعادل نیرو رسیده است. (#هابز)
2)⏮جامعه #موجودیزنده است که دارای #تولد، #رشد و #مرگ است و تحت قوانین طبیعی تولد، رشد و مرگ قرار دارد (#ارسطو)
3)⏮مجموعه افراد یا گروههایی که با یکدیگر #روابطمتقابل مبتنی بر وابستگی و همبستگی برقرار میکنند و دارای فعالیتی عام و ترکیبی هستند. (#بیرو)
4)⏮جامعه، دستهای از مردم که به اشتراک زندگی میکنند و میکوشند از طریق همکاری وسائل زندگی را فراهم کنند و نسل را استمرار بخشند (#آگبرن)
5)⏮جامعه، کارگاه وسیعی است که وظیفهاش #غلبهبرطبیعت است و از اتحاد آدمیان بهوجود میآید (#سنسیمون)
6)⏮جامعه، کاروانی است که از نسلهای گذشته و حال به سوی #ترقی و #تکامل میرود (#اگوستکنت)
7)⏮در جامعه، مجموعه افراد متمایز و مستقل از یکدیگر نیستند و فرهنگی یکپارچه بر آنها حاکم است. (#کوئن)
مجموعهای از افراد انسانی که با #نظامات و آداب خاص با یکدیگر پیوند خوردهاند و زندگی دستهجمعی دارند.
8)⏮مجموعهای که در #جبر یک سلسله #نیازها و تحت نفوذ یک سلسله #عقیده و #آرمان، بهطور مشترک زندگی میکنند. (#مطهری)
9)⏮مجموعهای از انسانها که با هم زندگی میکنند و کارهایشان مستقل از یکدیگر نیست بلکه تحت یک #نظامحاکمیتی و یک نظام #تقسیمکار با هم مرتبط هستند. (#مصباح یزدی)
جامعه دارای ماهیت مستقل از افرادش نیست اما دارای #هویتمستقل منتزع از افرادش میباشد و بههمین دلیل ارزش افزوده بر هویت فردی افراد دارد و سبب ایجاد #تغییر وتحول در زندگی افراد میشود، لذا با #متغیر«#جامعه» و «#هویتجمعی» باید مانند یک #متغیرواقعی رفتار کرد و در کشف قوانین وقواعد و ساختارهایش کوشید. (#قانونمندیجامعه)در ارتباط میان اصالت فرد و اصالت جمع، قاعده اولیه «#اصالتفردِدرضمنشبکههستی» است. یعنی هر فردی حق دارد هر چه میخواهد #اِعمال کند بهشرطی که #ابدیتش، #روحش، #محیط و #دیگران #ضرر نکنند.
در #تعارض میان #اصالتفردوجمع، درصورتیکه #بقاءجمعِغیرمُجرم متوقف بر از بین رفتن فرد باشد، #بقاءجمع #ترجیح داده میشود اما نه به دلیل #اصالتالجمع بلکه به دلیل اینکه اگر فرد ترجیح داده شود و این ترجیح در همه موارد اجرا شود، بقاء همان فرد به خطر میافتد.
#تاریخ مانند #جامعه دارای #ماهیتمستقل از #جوامع و #افراد نیست اما دارای ماهیت مستقل #منتزع از افرادش میباشد و برهمین اساس دارای #قانونمندی است و #قانونمندیتاریخ = وجود #قوانینپایه در #ساختارزندگی انسان که فارغ از بُعد زمانی و مکانی، بر #جوامعانسانی حاکم است و تا این «#سنتهایتاریخی» کشف نشود نمیتوان #پیشبینی و #کنترل بر #آینده را فعال کرد.
هر #اجتماعی، پس از مدتی بهطور ناخودآگاه «#عرف» ایجاد میکند؛ #عرف = #برآیندادراکاتناخودآگاهدارایساختاروجودیعمومی (#سیستمپایهذهن و تفکر و احساس و رفتار انسانی) + #تمایلات +#توهماتی که ذهن براساس تمایلات خلق میکند. لذا «#عرف» هم میتواند #صادق باشد(کاشف از واقعیتهای انسانی) و هم میتواند #کاذب باشد (وابسته به تمایلات و توهمات گروهی از افراد)
بنابراین «#عرف» #قانون و #ساختارپذیر است و قابل #کشف و #ضابطهمندی؛ و به همین دلیل قابل #ساختهشدن یا #تغییر برنامهریزی شده است.
#اشتراکعامانسانی در یک امر، نشاندهنده #زیرساختی بودن آن در تمام انسانهاست و #تغییرناپذیر است و پل ارتباط محتویات نسبی درونی افراد با واقعیات ثابت بیرونی. این مطلب با اصطلاح «#فطرت» در ادبیاتدینی تعبیر شده است
♻️نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث:
#جامعه و #تاریخ و #عرف، قابلیت تغییرات #تکاملی و #اضمحلالی دارند؛ قوانین حاکم بر بشر و زندگی او ، بستری برای حرکت #ضابطهمند اوست که با قابلیت #رشد یا #افول طراحی شده است لذا #اختیار انسان، #متغیراصلی برای تعیین #جهتحرکتجامعه و تاریخ و عرف است. لکن طبق #نگرشاسلام، کلّیّت زندگی بشر در جهان، رو به تغییرات منجر به #اصلاح و #رشد زندگی بشر خواهد بود
#تاریخ و #عرف، #ضابطهمند است و لذا قابل #دقیقسازی است (گرچه بهصورت #طیفی باشد نه #نقطهای)؛ لذا میتوان #مدلهایتغییر، #اصلاح، #تکامل و #مهندسی برای #فرهنگ تعریف کرد.
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث:
پارادایم شبکهای، جامعهشناسی، قانونمندی اجتماع، ضابطهمندی عرف، تحول در علوم انسانی، الگوی توسعه و پیشرفت
برچسب #الگوی توسعه و پیشرفت #پارادایم شبکهای #تحول در علوم انسانی #جامعه شناسی #جامعهشناسی #ضابطهمندی عرف #عرف #قانونمندی اجتماع
دانشنامه, مبانی
#مبانی
#مبانیروششناسانه
خانه > دانشنامه > مبانی > مبنای روش شناسانه
دانشنامه, مبانی
7 دقیقه خواندن
117
♻️موضوع بحث:
#مبنایروششناسانه
♻️مساله بحث:
بسته مبنایی «#روششناسانه» در #پارادایمشبکهای حاوی چه گزارههایی است؟
♻️پیش فرض ها:
بسته #معرفتشناسانه در پارادایم شبکهای پیشفرضهای بحث «#روششناسی» هستند که اهم محورهای آن عبارتند از:
1)#واقعیتیخارجازذهن ما وجود دارد (ناوابسته به ذهن و اراده ما).
2)دستیابی به این واقعیت ممکن است.
3)#حقیقت= #ادراکمطابقباواقع
4)#صدق= #مطابقتباواقع
5)هر کسی مجموعهای از#ادراکاتیقینی را دارد (#بدیهیاتمنطق و #فلسفه)
6)#علمحضوری #سنگبنایادراکات انسان است.
7)با استفاده از #ابزاربدیهیِ #شکلاولمنطق و #استدلالهایمباشر (#عکس، #عکسنقیض)، میتوان ادراکات یقینی دیگری را تولید کرد. (#گسترشپذیریادراکاتیقینی)
8)#معرفت = ادراکات صادق موجّه
9)دستیابی یقینی به واقعیت، ممکن و معقول است=#عقلانیتمعرفت= #رئالیسم (در برابر#ایدهآلیسم بهمعنی #ذهنگرایی)
بنابراین:
10)#واقعگرایی ممکن است
11)#ذهنگرایی یا #سوبجکتیویسم ضروری نیست.
12)پس #پارادایمتفسیری تنها راه ممکن #کشفواقع نیست.
13)#چهارچوبهایذهنی (#پارادایمها یا هر گونه #پیشفرض و#پیشداوری) سرنوشتساز نیستندو میتوان در همه آنها #حقیقتثابتی را کشف کرد.
14)#واقعیتثابت است و ادراک ما از واقعیت قابل #تغییر است.
15)در #علمحضوری نیز #معرفت #بالوجه ممکن است. (ضروری نیست که #تمامالمعلوم عندالعالم #منکشف شود)
16)#منابعمعرفتبشری منحصر در #تجربه نیست.
17)#عقل و #شهود و #نقل هم #کشفازواقع دارند.
18)#ساختار و #قوانینطبیعت و #فطرت، از #منابعکشفواقع هستند.
19)#ادراکحسی فقط #عوارض پدیدههای مادی را درک میکند.
20)مهمترین #منبعمعرفتی انسان #عقل استو دلیل #موجهبودنِ آن، #ابتناء بر بدیهیات #یامایصلالیالبدیهی است. (#ابتناءبرقضایایپیشینی)
21)روند #تولیدمعرفت و #ایجادکثرتدرادراکات، باپیگیری روند #تولیدمفاهیم و #پیدایشکثرتدرمفاهیم، کشف میشود.
22)#مفاهیم به مواردی مانند «#حقیقی» ، «#اعتباری» ،«#جزیی» ، «#کلی» ، «#معقولاتاولی» ،«#معقولاتثانیه» ، «#معقولاتفلسفی» ، «#معقولاتمنطقی» تقسیم میشوند.
23)ابزار ایجاد #معرفتهایترکیبی، #تفکر است (#فرآیندتولیدتعریفها و #فرآیندتولیدحجتها)
24)#مفاهیم #اعتباری و #ارزشی میتوانند دارای #منشاءانتزاعحقیقی باشند و #تابعی از آن #منشاء باشند.
25)#معیارصدقِ #قضایایبدیهی، یا بهدلیل #ذاتی بودن #محمول برای #موضوع است یا بهدلیل #ارجاع آن بدیهی به #علمحضوری.
26)#پدیدهها دارای #ابعاد و #سطوح و #لایهها و #مراتبی هستند پس #معرفت نیز میتواند درعین اینکه #هستهٔثابت دارد دارای #مراتب و #ابعاد باشد.
27)به دلیل #ذومراتب و #ذواضلاع بودن #پدیدهها، #رئالیسمخام (#یکسان و #یکنواختانگاری #دریافتاولیه از هر پدیده) غلط است و #رئالیسمشبکهای(بررسی پدیده در #شبکههستی ازابعاد مختلف) بیشترین #کشفازواقعیت را دارا میباشد.
28)به دلیل #رئالیسمشبکهای، #پارادایمهای #اثباتگرایی و #تفسیری و #انتقادی نمیتوانندبهتنهایی #کاشفازواقع باشند بلکه #پارادایمشبکهای لازم است. (#بررسیپدیده و #کشفمختصات آن در #شبکههستی)
29)پدیدهها از #حیثوجودی محدودند لذا قرائتهای مختلف از یک پدیده بیپایان نیست و#صدق و #کذببردار است.
30)#استقراء وقتی به حد خاصی در پدیده برسد، #مفیدقطع #روانشناختی است، لذا در #کسبمعرفت قابل استفاده است
31)#گزارههایوحیانی و #نقلی، مانند #گزارههایعلمی و #فلسفی معنادار هستند و زبان آنهازبان #توصیف و #کشفواقع است.
32)معیار #ادراکصادق در #علومانسانیاسلامی، عبارتست از: #مبناگرایی مبتنی بر #بدیهیات + روش بدیهی #تولیدمعرفتها + هماهنگی با اهداف و #مقاصدشریعت + هماهنگی با #گزارههایدینی
♻️فرضیه بحث:
۱.⏮#روش= #توصیففرآیند انجام #صحیح یک #کار ؛
و #روششناسی = #تبیینروش (#موجّهسازیروش، براساس #اصول و #قواعد #منطقپایه)
۲.⏮ #روشهایسهگانه #مشاهدهتجربی، #برهانعقلی، #شهودقلبی برای #کشفواقعیتها، معتبرند.
۳.⏮ترکیب #روشهایکمّی، #کیفی به #بهینهسازی #فرآیندتحقیق کمک میکند.
۴.⏮ترکیب #روشاستقرایی و #قیاسی به #بهینهسازی #فرآیندتحقیق کمک میکند.
۵.⏮#رویکردمیانرشتهای به #بهینهسازی #فرآیندتحقیق کمک میکند.
۶.⏮#روشالگوریتمی شش مرحلهای برای #کشفواقعیتها، روش منتخب است. (#الگوریتمتحقیقششمرحلهای)
۷.⏮روش «#تفکرشبکهای» حاوی ابزارهای اصلی برای #الگوریتم فوق است. (انتقال به #روشتفکرشبکهای)
♻️تبیین بحث:
«#روششناسی» یکی از شاخههای «#فلسفهعلم» از #فلسفههایمضاف است که به بررسی «#پدیده» از بیرون میپردازند (از #معرفتهایدرجهدوم است). در #روششناسی، #فرآیندکشفواقعیت و رسیدن به #حقیقت بررسی میشود بهطوری که مبتنی بر #عقلانیتپایه و #منسجم با آن باشد (#موجّهسازی)
«#روش» در علوم، #توصیفمنابع، #مراحل، #ابزارها و#ضوابط یک #تلاشفکری برای #تولید«معرفت» است. (#باورصادقموجّه) پشتصحنه «#روش» در علوم، #قانونمندیهستی و #ضابطهدار بودن #وجود و #عدم پدیدهها و #حرکت و #تغییر پدیدههاست؛ چرا که فقط در این صورت میتوان با بررسی چندین تجربه #حضوری یا #حصولی، حکم به «#تعمیم» داد
از سوی دیگر «#تنوعروشها» با #طیفدار بودن هستی (#فازیبودن) و #مراتب داشتن، وجود و عدم پدیدهها و حرکت و تغییر در پدیدههاست (تعابیری مانند #ابعاد، #لایهها، #زوایا، #سطوح، و…بیانگر همان «#مراتب» داشتن است.) «#روششناسی» با #خطادرشناخت، #مغالطات و در نتیجه با #صدق و #کذب در نتایج تحقیقات گره خورده است؛ بروز #خطادرشناخت، نشان داده است که پدیدهها همیشه همانطور که به نظر میرسد نیستند؛ پدیدهها میتوانند #شرور باشند (#غیرازآنچههستندبهنظربیایند) و اینطور نیست که با اولین #تماسفکری با پدیده، #شناختقطعیجامع از آن حاصل میشود
#مکتبهایروششناسانه #تابعی از #پارادایمهای سهگانه رایج در علوم هستند: #پارادایماثباتگرایی ،#پارادایمتفسیری و #پارادایمانتقادی (نکته: در فضای #پُستمدرن، #پارادایمگفتمانی و#پارادایمهرمنوتیکفلسفی، ویرایشی از #پارادایمتفسیری هستند.) و مبنای #روششناسانه موسسه نیز تابعی از #پارادایمشبکهای است.(انتقال به تفصیل بحث پارادایمها)
✅براساس #پارادایمشبکهای:
۱.#تجربه، از #منابعمعرفت است و#روشتجربی که مبتنی بر #استقراء است با ضوابطش، #معرفتزا است و کاشف از ساختار یا معادلهای در خلقت است.
۲.#عقل، از #منابعمعرفت است و #روشعقلانی که مبتنی بر #برهانمنطقی و #قیاس است با ضوابطش، #معرفتزا است. لذا روش «#تحلیلمفهومی» برای کشف برخی از ابعاد یک پدیده باید بهکار برود.
۳.#وحی یا #شهودقلبی، از #منابعمعرفت است و #روشوحیانی که مبتنی بر #شهود و #علمحضوری است با ضوابطش، #معرفتزا است.
۴.«#کمیّت» نماد #حدّ و #مرز و #کثرت و #تمایز در #هستی است لذا #کَمّیتجویی، از #روشهایمعرفتزاست و روشهای مبتنی بر #کمّیت، #کاشفبُعدی از ابعاد پدیدهها میباشند.
۵. «#کیفیت» نماد #تشکیکی بودن وجود و #مراتب در هستی است، لذا #کیفیتجویی، از #روشهایمعرفتزاست و روشهای مبتنی بر کیفیت، #کاشفبُعدی از ابعاد پدیدهها میباشند.
۶.#ظاهر و #بُعدمحسوس پدیدهها، فارغ از #متغیرهایزمانی و #مکانی و #ارتباطی، بخشی از #وجودواقعی آنهاست لذا #روشتجربی با ضوابطش #معرفتزاست.
۷.#باطن و #بُعدنامحسوس پدیدهها (#منشاءهایدرونی #بروز و #ظهورات هر پدیده) بخشی از وجود واقعی آنهاست و میتواند براساس «بستر و زمینه و #متغیرهایزمانی و#مکانی و#ارتباطی»تغییر کند. لذا روشهای#تفسیری وابسته به#زمینه یا#فاعلشناسا با ضوابطش میتواند#معرفتزا باشد. نکته بسیار مهم: #امکانتغییر در پدیده براساس تاثیرات زمینهای، نامحدود نیست و به#طیف اصلی وجودی پدیده محدود میشود.
۸. بر این اساس (یعنی محور هفتم)روش «#هرمنوتیکی» مبتنی بر#مبناگرویمعرفتشناسانه، قابل استفاده است و برای کشف برخی از ابعاد و لایههای پدیدهها و گزارهها باید مورد استفاده قرار بگیرد.
۹.بر همین اساس روش«#پدیدارشناسانه» نیز برای کشف برخی از ابعاد و لایههای پدیدهها باید مورد استفاده قرار بگیرد
۱۰.بر همین اساس، روش «#تحلیلتاریخی» نیز که بستری برای مشاهده عینی#رفتارهایپدیدهها و#کشفمعادلاتنهفته در آنهاست، باید مورد استفاده قرار بگیرد.
۱۱. بر همین اساس، روش «#عرفکاوی» که از روشهای وابسته به#زمینه و#بسترپدیده یا#متن است نیز باید مورد استفاده قرار بگیرد. از نتایج این اصل، ضرورت استفاده از«#تحلیلهایزبانی» در کشف واقعیتهاست
۱۲.#علوممختلف،#بررسیپدیدههایخلقتاززوایایمختلف هستند و از آنجاییکه پدیدهها#تکبُعدی نیستند و#شبکهای هستند، برای#کشفتمامجوانب و#زوایای یک پدیده به هدف#پیشبینی و#کنترل، باید از روشهای«#میانرشتهای» استفاده کرد
مجموعه این#اصولدوازدهگانه را میتوان در«#الگوریتمتحقیقموضوعمحور» بهصورت زیر تجمیع کرد:
✅در#روشتحقیق، برای#کشفواقعیتها، از#رویکردتلفیقیتطبیقی استفاده میکنیم
#تلفیق و#تطبیق شش رویکرد زیر:[۱]
#رویکرد#تحلیلزبانی،#تحلیلمفهومی،#پدیدارشناسی و#تجربی[۲]،#تحلیلوجودی[۳]،#تاریخی[۴]،#میانرشتهای
که به ترتیب ذکر شده، مورد استفاده قرار میگیرند:[۵]
(انتقال به توضیحوتفصیل هر یک از مراحل، در بحث«#روشتحقیقدرعلومانسانی»)
♻️نتایج آثار و لوازم پذیرش بحث:
نتیجه بحث در #روششناسی، دستیابی به #فرآیندصحیحوجامع در هفت حوزه «#فهم، #توصیف، #تعریف، #تبیین، #تفسیر،#توجیه و #توصیه» پدیدهها بهطور مستقیم یا گزارههای حاکی از واقعیتهاست. و نتیجه بحث #روششناسی، در فضای #علومدینی، دستیابی به #روشموجّه در #تولیدعلمدینی است؛ لذا #مبنایروششناسانه در علمدینی که امتداد مبانی روششناسانه فوق باشد، باید تعیین گردد.
✅✅#مبنایروششناسانه مختار در #تولیدعلم دینی = #روشاجتهادسیستمی (انتقال به توضیح و تفصیل بحث #اجتهادسیستمی)
مباحث و مفاهیم کلیدی مرتبط به این بحث:
علم شناسی ، فلسفه علم ، پارادایم شبکهای ، الگوریتم شش محوره ، اجتهاد سیستمی
برچسب #اجتهاد سیستمی #الگوریتم شش محوره #پارادایم شبکهای #روش #علم شناسی #فلسفه علم
#مبانی
#مبانیتاریخشناسانه
خانه > دانشنامه > مبانی > مبنای تاریخ شناسانه
5 دقیقه خواندن
123
♻️موضوع بحث:
« #بستهمبانی #جامعهشناسانه ، #تاریخشناسانه و #عرفشناسانه» در #پارادایمشبکهای
♻️مساله بحث:
دیدگاههای #جامعهشناسانه، #تاریخشناسانه و #عرفشناسانه، چه تاثیری در #تولیدنظریاتعلومانسانی و #الگوهایپیشرفتوتوسعه دارند؟
♻️پیش فرض ها:
⏮#جامعه = #همزیستی تعدادی از #خانوادهها یا افراد که منجر به شکلگیری #تعاملاتحقوقی، #مالی، #انضباطی و #مدیریتی، #فرهنگی و #ارزشی شود.شکلگیری #جامعه #تابعی از #شکلگیری #ساختارهایارتباطی است.
⏮#تاریخ = #توصیفزندگی و #تعاملاتافراد و #جوامع در #گذشته (#افکار، #احساس و #رفتارها)
⏮#عرف = #تشخیص، #احساس و #عملکرد #ناخودآگاهعمومیمردم در یک #جامعه (#اکثراغلبافرادآنجامعه)
♻️فرضیه بحث:
⏪۱. #مفاهیماجتماعی مانند #ملکیت، #زوجیت، #حاکمیت و …، از جنس #معقولاتثانیفلسفی هستند و در عین اینکه #اعتبار شدهاند و #مابازاء مستقیم #خارج از #ذهن ندارند لکن دارای #منشاءانتزاعخارجی هستند و از نحوه رابطه میان پدیدههای واقعی #انتزاع شدهاند.
۲. پدیدههای اجتماعی، صرفاً محصول کنشهای افراد نیستند که وابسته به انگیزهها و تمایلات آنها باشند بلکه از قوانین و قواعد علّیمعلولی نهفته در زیرساختهایشان پیروی میکنند.
۳. هدف از تشکیل جامعه، حفظ و رشد «فرد» است لذا تکتک افراد در مبانی و رویکردهای صحیح جامعهشناسانه، موضوعیت دارند و چون افراد در «شبکه هستی» قرار دارند نه مستقل از این شبکه، لذا در بحث «اصالت جامعه یا اصالت فرد»، نظر مختار، «اصالت فرد در شبکه» است، و این قاعده مبنی دستگاههای حقوقی و اخلاقی است.
۴. تکامل اجتماعی = ایجاد توانایی برای تکتک افراد در جهت رفعنیازهایشان در کلیه لایههای هرم نیازها (تا لایه نهایی که خودآگاهی برتر است.)
تبیین بحث:
در تعریف جامعه تعابیر مختلفی ذکر شده است؛ جدول زیر نمونهای از این تعاریف است:
ردیف
تعریف جامعه
۱.
جامعه نتیجه قراردادی است که بر اثر برخورد نیروهای اجتماعی در طول مدت به یک تعادل نیرو رسیده است. (هابز)
۲.
جامعه موجودی زنده است که دارای تولد، رشد و مرگ است و تحت قوانین طبیعی تولد، رشد و مرگ قرار دارد (ارسطو)
۳.
مجموعه افراد یا گروههایی که با یکدیگر روابط متقابل مبتنی بر وابستگی و همبستگی برقرار میکنند و دارای فعالیتی عام و ترکیبی هستند. (بیرو)
۴.
جامعه، دستهای از مردم که به اشتراک زندگی میکنند و میکوشند از طریق همکاری وسائل زندگی را فراهم کنند و نسل را استمرار بخشند (آگبرن)
۵.
جامعه، کارگاه وسیعی است که وظیفهاش غلبه بر طبیعت است و از اتحاد آدمیان بهوجود میآید (سنسیمون)
۶.
جامعه، کاروانی است که از نسلهای گذشته و حال به سوی ترقی و تکامل میرود (اگوستکنت)
۷.
در جامعه، مجموعه افراد متمایز و مستقل از یکدیگر نیستند و فرهنگی یکپارچه بر آنها حاکم است. (کوئن)
۸.
مجموعهای از افراد انسانی که با نظامات و آداب خاص با یکدیگر پیوند خوردهاند و زندگی دستهجمعی دارند.
مجموعهای که در جبر یک سلسله نیازها و تحت نفوذ یک سلسله عقیده و آرمان، بهطور مشترک زندگی میکنند. (مطهری)
۹.
مجموعهای از انسانها که با هم زندگی میکنند و کارهایشان مستقل از یکدیگر نیست بلکه تحت یک نظام حاکمیتی و یک نظام تقسیمکار با هم مرتبط هستند. (مصباح یزدی)
جامعه دارای ماهیت مستقل از افرادش نیست اما دارای هویت مستقل منتزع از افرادش میباشد و بههمین دلیل ارزش افزوده بر هویت فردی افراد دارد و سبب ایجاد تغییروتحول در زندگی افراد میشود، لذا با متغیر«جامعه» و «هویت جمعی» باید مانند یک متغیر واقعی رفتار کرد و در کشف قوانین وقواعد و ساختارهایش کوشید. (قانونمندی جامعه)در ارتباط میان اصالت فرد و اصالت جمع، قاعده اولیه «اصالت فردِ در ضمن شبکه هستی» است. یعنی هر فردی حق دارد هر چه میخواهد اِعمال کند بهشرطی که ابدیتش، روحش، محیط و دیگران ضرر نکنند.
در تعارض میان اصالت فرد و جمع، درصورتیکه بقاء جمعِ غیرمُجرم متوقف بر از بین رفتن فرد باشد، بقاء جمع ترجیح داده میشود اما نه به دلیل اصالت الجمع بلکه به دلیل اینکه اگر فرد ترجیح داده شود و این ترجیح در همه موارد اجرا شود، بقاء همان فرد به خطر میافتد.